معادل انگلیسی دستگاه عصبی اتونومیک (خودکار) قسمت عمده‌ای از سلسله اعصاب ، با دو بخش اساسی ، سمپاتیک و پاراسمپاتی

روانشناسی
دستگاه عصبی اتونومیک (خودکار) قسمت عمده‌ای از سلسله اعصاب ، با دو بخش اساسی ، سمپاتیک و پاراسمپاتیک این سیستم "اتونومیک" نامیده می‌شود چون بسیاری از اعمال تحت کنترل آن خودبخود تنظیم می‌شوند یا بعبارتی "خودمختار" هستند
automatic nerves system (ans)
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دستگاه عصبی اتونومیک (خودکار) قسمت عمده‌ای از سلسله اعصاب ، با دو بخش اساسی ، سمپاتیک و پاراسمپاتی
دستگاه خودکار ، خودکار ، مربوط به ماشینهای خودکار ، غیر ارادی ، غیر ارادی خودکار
automatic
برنامه نویسی خودکار
automatic programming
ناهشیارکاری
automatic action
رفتار خودکار
automatic behavior
مقابله خودکار
automatic check
برنامه نویسی خودکار
automatic coing
کامپیوتر خودکار
automatic computer
کنترل خودکار
automatic control
رد و بدل کننده خودکار
automatic exchange
افکار منفی خودآیند
automatic negative thoughts
دستگاه عصبی خودمختار: دستگاهی که محیط درونی بدن ، از جمله قلب ، معده ، غدد فوق کلیوی و روده ها را تنظیم می نماید این دستگاه و دستگاههای عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک تقسیم می شود
automatic nervous system
دستگاه خودکار هدایت کشتی و هواپیما
automatic pilot
فرایند خودکار ، فرآیند خودکار در روان‌شناسی شناختی ، هر فرآیند بخوبی آموخته شده که بدون تعمق عمدی و آگاهانه روی می‌دهد رانندگی "اتوماتیک" یک راننده مجرب مثال خوبی برای این مورد است
Automatic Process
برنامه نویسی خودکار
automatic programming
ناهشیارگویی
automatic speaking
ازمایش خودکار ، آزمایش خودکار
automatic testing
افکار خودکار یا خودآیند: جمله های گسسته و منفی که شخص به سرعت از روی عادت به خودش می گوید به نظر بک ، افراد افسرده معمولا به افکار خودکار می پردازند
automatic thought
افکار خودکار
Automatic Thoughts
زمان سنج خودکار
automatic timer
حروف چینی خودکار
automatic typesetting
ناهشیار نویسی
automatic writing
خودبخود ، بطور خودکار ، بطور غیرارادی ، بطور غیرارادی خودبخود ، بصورت خودکار
automatically
خودکاری ، خودبخودی
automaticity

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن