معنی line chart

مهندسی كامپيوتر و IT

line chart

نمودار خطی ، [نمودار خطی] نوعی نمودار که در آن مقادیر یک یا دو سری از داده ها به وسیله خطوطی به هم متصل میشوند

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی line chart

area chart

نمودار مساحت

autochart

شروع دوباره به صورت خودکر ، خودنما

automated flowchart

ترسیم نمودار به صورت خود کار

bar chart

نمودار میله ای ، وزن سنج ، وزن نگار ، دستگاه ثبت وزن نمودار میله ای نمودار میله ای نمودار سطری یا ستونی ، [نمودار میله ای] نوعی نمودار که در آن نقاط داده ای به شکل میله (یا نوار) نشان داده میشوند بسته به گزینه های انتخاب شده توسط کاربر و قابلیتهای نرم افزار ، میله ها به شکل عمودی یا افقی و یا با رنگها و سایه های مختلف به نمایش درآمده و یا چاپ میشوند مقادیر مثبت و منفی نیز ممکن است به نسبت خط صفر نشان داده شوند دو نوع نمودار میله ای متداول عبارتند از: نمودار میله ای استاندارد که در آن هر مقدار با یک میله جداگانه مشخص میشود و نمودار میله ای پشته ای که در آن چندین نقطه داده ای یک میله را شکل میدهند

bubble chart

نمودار حبابی ، [نمودار حبابی] نوعی نمودار که موارد یا مراحل آن در دایره هایی (به شکل حباب) گنجانده شده و به وسیله خطوط یا فلشهایی به هم متصل میشوند که عملیات یا مراحل انجام شده در یک برنامه یا سیستم را مشخص میکنند این نوع نمودار در تجزیه و تحلیل سیستمها برای بررسی جریان داده ها مورد استفاده قرار میگیرد کاربرد اولیه نمودارهای حبابی در مقایسه با نمودار بلوکی یا روند نما ، تشریح ارتباطات بین مفاهیم یا بخشهای یک مجموعه بدون تاکید بر ارتباط ساختاری ، ترتیبی یا روالی بین آنها میباشد مقایسه کنید با ‎ block diagram ، ‎ flowchart

bulleted list chart

لیست جدولی بولت دار

cartesian chart

مختصات کارتزین

chart

نمودار ، [نمودار] طرحی که داده ها یا رابطه بین مجموعه داده ها را به شکل تصویر نشان میدهد

column chart

نمودار ستونی ، [نمودار ستونی] نوعی نمودار میله ای که در آن مقادیر به شکل میله های عمودی نشان داده میشوند نیز نگاه کنید به ‎ bar chart

column text chart

جدول متن ستونی

detail flowchart

نمودار جزئیات گردش برنامه

flow chart

نمودار گردشی ؛ شمای عملیات ، نمودار گردش کار

flowchart

شمای عملیاتی ؛ نمودار گردش کار ؛ روند نمایی ؛ نمودار گردشی ؛ روند نما ، نمودار گردش کار ، نمایش رون برنامه نموداری با نشانه ها و کلماتی که یک الگوریتم ( چگونگی حل یک مسئله ) را به طور کامل شرح می دهد حرکت از یک مرحله به مرحله بعدی با یک علامت پیکان بیان می شود جملات ( شروع ) و ( پایان ) درون بیضی و جملات عملیاتی درون مربع و جملات تصمیم گیری ، درون لوزی نوشته می شوند جمله ی تصمیم گیری سئوال بلی یا خیر از شما می پرسد اگر پاسخ بلی باشد مسیر بر چسب دار ، بلی دنبال می شود ، در غیر این صورت ، مسیر دیگری پیگیری خواهد شد معمولاً نوشتن فلو چارت به حل آسان مسئله ی برنامه نویسی پیچیده کمک می کند اگر چه با طرح برنامه نویسی ساخت یافته ، از این نمودارها کمتر استفاده می شود ، روندنما ، نمودار جریان کار ، فلوچارت نموداری که مسیر داده ها در برنامه یا سیستم اطلاعاتی و همچنین عملیاتی که در نقاط خاصی از مسیر روی داده ها انجام می شود را نشانی می دهد در روندنما برای مشخص شدن عملیات مختلف ، از توضیحات و علامتهایی مانند مربع ، لوزی و بیضی استفاده می شود که خطوط و فلشهای بین این اشکال جریان داده ها از یک نقطه به نقطه دیگر را نشان می دهند ، [روندنما ، فلوچارت] نموداری که مسیر داده ها در برنامه یا سیستم اطلاعاتی و همچنین عملیاتی که در نقاط خاصی از مسیر روی داده ها انجام میشود را نشانی میدهد در روندنما برای مشخص شدن عملیات مختلف ، از توضیحات و علامتهایی مانند مربع ، لوزی و بیضی استفاده میشود که خطوط و فلشهای بین این اشکال جریان داده ها از یک نقطه به نقطه دیگر را نشان میدهند روندنما به عنوان یک نقشه گرافیکی که عملیات یک برنامه یا سیستم را نشان میدهد ، در نمایش نحوه کار یک برنامه و درک عملیات آن موثر و مفید میباشد

free form text chart

جدول نوشتاری بفرم ازاد ، جدول نوشتاری بفرم آزاد

gant chart

نمودار گانت - نموداری که زمانبندی دسته ای از کارها رانشان می دهد نگاه کنید به project manager

gantt chart

نمودار گانت

grid chart

نمودار شبکه ای ، نمودارشبکه ای - جدولی که اطلاعات ورودی را به برنامه ی کاربردی مربوط به آن مرتبط می کند ، شبکه مختصات ، نمودار شبکه‌ای

line

خط ، سطر - 1- در هندسه ، کوتاهترین مسیر میان دو نقطه همیشه یک خط هندسی کاملاً مستقیم و بدون پهناست 2- درگرافیک ، نمایش مرئی یک خط گرافیکی در این تعریف یک خط دارای رنگ و پهنای خاصی است تا روی کاغذ به خوبی دیده شود خط گرافیکی ممکن است پیوسته ، خط تیره ، یا نقطه نقطه باشد 3- یک خط چاپی از تایپ کارتهای سوراخدار و صفحات کامپیوتری غیر گرافیکی معمولاً در هر خط 80 کاراکتر را جای می دهند ، اما منتی با طول خط 65 کاراکتر ، خواناتر است نگاه کنید به line spacing ; word wrap یک مسیر ارتباطات الکترونیکی ، مانند خط تلفن نگاله کنید به T 1 line ; T 3 line ، رشته ، ردیف ، سطر ، [خط ، سطر] سیمهایی چون سیم برق و سیم تلفن ، که برای ارسال جریان الکتریکی یا سیگنالها مورد استفاده قرار میگیرند در ارتباطات ، ارتباط بین فرستنده و گیرنده ، مانند تلفنها کامپیوترها و پایانه ها را برقرار میسازد خط در این مورد یک مفهوم فیزیکی دارد و سیم یا کابلی است که دو دستگاه را در یک شبکه به هم متصل میسازد در واژه پردازی ، رشته ای از کاراکترهایی است که در یک ردیف افقی به نمایش درآمده یا چاپ شده اند چنین خطوطی با یک برگشت خطی یا کاراکتر انتهای خط دیگری که ممکن است قابل رویت نباشد ، به پایان میرسد در برنامه نویسی ، عبارتی است که یک سطر برنامه را اشغال میکند در این مورد معمولا از ((خط برنامه)) یا ((خط کد)) نام برده میشود

line adapter

وفق دهنده خطی ، آداپتور خطی ، تطبیق دهنده خط در ارتباطات ، ابزاری ماند مودم که سیگنال رقمی را به شکلی مناسب برای انتقال از طریق کانال ارتباطاتی تبدیل می کند ، [آداپتور خطی ، تطبیق دهنده خطی] دستگاهی که کامپیوتر را به خط ارتباطاتی وصل کرده و سیگنال را به شکل قابل قبول مخابره تبدیل میکند این دستگاه معمولا مودم یا دستگاه مشابه آن است

line analyzer

[تحلیل گر خطی] یک دستگاه ناظر که برای کنترل یا تست کاراکترهای مخابره ای یک خط ارتباطاتی مورد استفاده قرار میگیرد

line arguments

نشانوندهای خط

line art

هنر خطی ، هنر خطی تصویری که از پیکسل (دو رنگ) ساخته می شود

line at a time printer

چاپگر خطی

line balancing

تعادل خطی

line cap

خط بندی - انتهای یک خط ترسیم شده در اکثر برنامه های ترسیم ، می توان پایانه های دایره ای یا مربعی ، یا فلش دار به کار برد بر خلاف save نگاه کنید به loader ، [خط بندی] روش به انتها رسیدن یک پاره خط در چاپ ، بخصوص در چاپگرهای سازگار پست اسکریپت شکل مربوطه ، سه نوع خط بندی را نشان میدهد نیز نگاه کنید به ‎ line join

line circuit

مدار خطی ، مدار سیگنال جریان شبکه

line concentration

[تمرکز خطی] گنجاندن چند کانال ورودی در تعداد کانالهای خروجی کمتر نیز نگاه کنید به ‎ concentration

line conditioning

نگاه کنید به ‎ conditioning

line control

کنترل خط

line discipline

نظم خط

line drawing

ترسیم خطی ، ترسیخ خطی - شکلی که استفاده از خطوط ساده و بدون سایه زنی ، با ویژگی های مشابه دیگری ترسیم می شود ، رسم مدادی ، نقاشی با مداد و قلم خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکار میرود ، [رسم خطی] شکلی که با استفاده از خطوط ساده و بدون سایه زنی یا ویژگیهای مشابه دیگر ترسیم میگردد

line driver

خط ران ، محرک خط ، محرک خط خط ران

line editor

[ویرایشگر خطی ، ویراستار خطی] یک برنامه ویرایش متن که خطوط یک متن را شماره گذاری کرده و خط به خط روی اسناد کار میکند نیز نگاه کنید به ‎ editor

line feed

تعویض سطر - نگاه کنید به LF ، گذر خط ، تغذیه خط ، تعویض سطر ، خط جلوبر ، تعویض سطر با حروف اختصاریLF ، یک کاراکتر کنترلی است که به کامپیوتر یا چاپگر می گوید بدون تغییر محل مکان نما یا هد چاپ ، یک خط به پایین خط فعلی برود ، تعویض سطر تغذیه خط گذر خط

line filter

صافی خط ، صافی همهمه

line generator

مولد خط

line graph

نمودار خطی

line height

ارتفاع خط

line hit

اختلال خط

line join

[اتصال خطی] نحوه اتصال دو پاره خط هنگام چاپ ، بخصوص در چاپگرهای سازگار با پست اسکریپت شکل مربوطه ، سه نوع اتصال خطی مختلف را نشان میدهد نیز نگاه کنید به ‎line ‎ cap

line level

[سطح خطی] قدرت سیگنال ارتباطاتی در یک نقطه خاص از خط ، که با واحد دسی بل (ضریب لگاریتم مبنای ‎ 10 نسبت بین دو مقدار) یا نپر (لگاریتم طبیعی نسبت بین دو مقدار) سنجیده میشود

line load

[بار خط] در ارتباطات ، واحد سنجش مصرف خط ارتباطی است که به شکل درصدی از حداکثر ظرفیت مدار بیان میشود در الکترونیک ، مقدار جریان حمل شده توسط یک خط میباشد

line noise

پارازیت خط ، اختلال ، اختلال پارازیت خط

line number

شماره خط ، [شماره خط] شماره ای که یک برنامه ویرایش خطی برای خطوط یک متن مشخص کرده و با استفاده از آن ، خطوط مورد نظر را به نمایش درآورده ، اصطلاح کرده و یا چاپ میکند این شماره خطوط ترتیبی و پشت سر هم هستند در برخی از واژه پردازها نیز میتوان از برنامه خواست تا خطوط متن را با مقدار افزایشی خاصی شماره گذاری کند در زبان بیسیک ، برنامه نویس برای هر خط برنامه یک شماره تعیین میکند که معمولا ضریبی از ‎ 10 است تا در صورت لزوم بتواند خطوطی را بین خطوط از قبل نوشته شده جای دهد

line of code

[خطوط کد] واحد سنجشی برای طول برنامه است هر خط از کد ، بسته به شرایط ، میتواند هر خطی از برنامه (از جمله خطوط خالی یا حاوی شرح) ، یا فقط خطوط حاوی کد برنامه ای و یا هر عبارت باشد نیز نگاه کنید به ‎ statement

line of communications

خطوط مواصلات

line per minute

خط در دقیقه

line plot

رسم خط

line printer

چاپگر خطی - نوعی چاپگر بسیار سریع که با کامپیوترهای بزرگ به کار می رود چاپگر خطی از زنجیر مجزای حروف برای هر ستون تشکیل شده ، از این رو می تواند کل یک خط را یکباره چاپ کند چاپگرهای خطی سریع می توانند تا 1400 خط در دقیقه چاپ کنند چاپگرهای ماتریس نقطه ای نیز چاپگرهای خطی نام دارند ، چاپگر خطی ، چاپگر سطری ، چاپگر خطی چاپگری که بر خلاف چاپگرهای نقطه ای استاندارد که خطوط را کاراکتر به کاراکتر چاپ می کند ، هر خط را یکباره چاپ می کند این نوع چاپگرها معمولا خروجی با ابعاد 11 در ا7 اینچ دارند چاپگرها یخطی سرعت بسیار بالایی دارند و اغلب به همراه کامپیوترهای بزرگ ، مینی کامپیوترها یا دستگاههای شبکه ای مورد استفاده قرار می گیرند ، [چاپگر خطی] چاپگری که برخلاف چاپگرهای نقطه ای استاندارد که خطوط را کاراکتر به کاراکتر چاپ میکنند ، هر خط را یکباره چاپ میکند این نوع چاپگرها معمولا خروجی با ابعاد ‎11 در ‎ 17 اینچ دارند چاپگرهای خطی سرعت بسیار بالایی دارند و اغلب به همراه کامپیوترهای بزرگ ، مینی کامپیوترها یا دستگاههای شبکه ای مورد استفاده قرار میگیرند حروف اختصاری ‎ LPT در اصل به "‎ "lineprinter تعلق دارد ، که میکرو کامپیوترهای ‎ MS-DOS از همین حروف اختصاری برای اشاره به درگاه خروجی موازی کامپیوتر استفاده میکنند

line printer controller

کنترل کننده چاپگر خطی

line printing

چاپ سطری

line regulator

[تنظیم کننده خط] نگاه کنید به ‎ voltage regulator

line segment

پاره خط ، [پاره خط] بخشی از خط که نقاط ابتدا و انتهای آن مشخص است

line spacing

سطر جدا کنی ، فاصله خطوط ، فاصله دهی خط - نگاه کنید به leading ، فاسطه سطرها ، فاصله سطر

line speed

سرعت خط ، [سرعت خطی] نگاه کنید به ‎ baud rate ، ‎ data rate

line style

سبک خط

line surge

جریان سریع و غیر عادی خط ، افزایش ناگهانی و موقتی در ولتاژ یا جریان موجود در یک خط به عنوان مثال ، رعد و برقی که در ارتفاع پایین روی میدهد ، میتواند باعث افزایش جریان برق در خطوط و آسیب دیدگی وسایل برقی گردد دستگاههای ظریف مانند کامپیوترها اغلب به وسیله یک ترانس کنترل کننده در مقابل نوسانات برق محافظت میشوند

line voltage

ولتاژ خط ، ولتاژ خط ولتاژ استانداری که از سیم می گذرد معمولاً 120 یا 240 ولت می باشد ، [ولتاژ خط] ولتاژ موجود در سیم برق را گویند که در امریکای شمالی حدود ‎ 115 ولت است

line width

پهنای خط ، [پهنای خط] طول خط از حاشیه چپ تا حاشیه راست کاغذ یا صفحه نمایش کامپیوتر در ماشین تحریر ، پهنای خط نسبت به تعداد حروف با عرض ثابت که در یک خط جای میگیرند ، سنجیده میشود در کامپیوتر یا مونیتور ، پهنای خط معمولا به اینچ ، سانتی متر ، نقطه یا پیکا (‎pica) اندازه گیری میشود

lineage

سطر بندی

linear

خطی ، [ردیفی ، خطی] صفتی با دو مفهوم مرتبط اما مجزا: در مفهوم اول ، روندی است که بطور ترتیبی پردازش میشود مانند جستجوی خطی که از مورد ‎ A به ‎ B و به ‎ C میرود‎ ; در مفهوم دوم که به ریاضیات و الکترونیک مربوط میشود ، وضعیتی است که دو خصوصیت یا متغیر مستقیما و به نسبت با هم ارتباط دارند به عنوان مثال خروجی یک تقویت کننده خطی مستقیما متناسب با ورودی آن است برنامه نویسی خطی که نوعی حل مسئله است ، سعی در یافتن بهترین راه حل یک مسئله دارد که چندین متغیر مرتبط با معادله های خطی را در خود جای میدهد ، به عنوان مثال برای یافتن کمترین مقدار کالری مورد مصرف انسان در عین حالی که شرایط مطلوبی را حفظ کرده و مقدار متناسبی از بین گروهی از غذاهای مورد نظر را مصرف کند در معادله خطی هیچ متغیری نباید توان بیشتر از یک داشته باشد ، به عنوان مثال ، ‎ 2x+yz یک معادله خطی است اما معادله ‎ 2x2+yz معادله خطی محسوب نمیشود

linear _ time parser

پویشگر زمان خطی

linear addressing architecture

[معماری آدرس دهی خطی] یک معماری خاصی که این امکان را برای ریز پردازنده فراهم میسازد تا با استفاده از یک آدرس تکی به هر یک از نقاط حافظه دست یابد بنابراین ، در کل محدوده حافظه قابل آدرس دهی ، هر نقطه یک آدرس منحصر به فرد دارد در مقابل ، در سیستمی که براساس آدرس دهی قطعه ای طراحی شده ، حافظه به قطعاتی تقسیم شده و نقاط موجود در هر قطعه با فاصله آن از ابتدای قطعه مربوطه مشخص میگردد در چنین سیستمی ، مقدار مربوط به یک قطعه و فاصله از ابتدای آن (افست) باید به یک آدرس فیزیکی تبدیل شود نیز نگاه کنید به ‎ flat address space ، ‎segmented address ‎ space

linear bounded automata

اتاماتای محدود خطی

linear discriminate analysis

تحلیل افتراقی خطی

linear fill

پر کردن خط - روش پر کردن یک شیء با رن گ ، به صورتی که انتقال رنگ از یک طرف شیء به رنگ طرف دیگر آن هموار و صاف باشد زاویه ی پر کردن خطی را نیز می توان مشخص کرد برخلاف radial fill

linear function

تابع خطی

Linear generator model

مدل ژنراتور خطی

linear grammar

گرامر خطی

linear hashing

درهم سازی خطی

linear insertion sort

مرتب ساز درجی خطی ، مرتب‌ ساز درجی خطی

linear interface per second

نگاه کنید به ‎ LIPS

linear language

زبان خطی

linear list

لیست خطی ، [لیست خطی] لیست مرتب شده ساده ای که اعضای آن (بجز اولین عضو) پشت سر و (بجز آخرین عضو) قبل از عضو دیگری قرار دارند مقایسه کنید با ‎ linked list

linear optimization

بهینه سازی خطی

linear order

ترتیب خطی

linear probing sort

مرتب ساز وارسی خطی ، مرتب ‌ساز وارسی خطی

linear product

ضرب خطی

linear programming

برنامه نویسی خطی ، (مخفف LP) برنامه ریزی خطی ، طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین ، [برنامه نویسی خطی] روند تهیه برنامه هایی که بهترین راه حلهای سیستمهای معادلاتی (متشکل از توابع خطی) هستند که راه حل مستقیمی ندارند

linear programming problem

مساله برنامه نویسی خطی

linear rank selection

اتخاب بر اساس تابع خطی

linear regression model

مدل رگرسیون خطی

linear search

جستجوی خطی ، [جستجوی خطی] با نام دیگر جستجوی ترتیبی ، یک الگوریتم ساده جستجو است که تک تک عناصر یک لیست را پشت سر هم چک میکند تا مورد خاصی را پیدا کرده یا به انتهای لیست برسد جستجوی خطی فقط در لیستهای بسیار کوتاه قابل استفاده میباشد مقایسه کنید با ‎ binary search ، ‎ ; hash search نیز نگاه کنید به ‎ search algorithm

linear structure

ساختار خطی ، [ساختار خطی] ساختاری که موارد آن طبق قواعد حق تقدم ویژه ای سازمان دهی میشوند در ساختار خطی ، دو شرط اعمال میگردد: ‎ O اگر ‎ X قبل از ‎ Y و ‎ Y قبل از ‎ Z باشد ، آنگاه ‎ X قبل از ‎Z خواهد بود ‎ O اگر ‎ X قبل از ‎ Y و ‎ X قبل از ‎ Z باشد ، آنگاه ‎ Y قبل از ‎ Z یا ‎Z قبل از ‎ Y خواهد بود توجه داشته باشید که طبق این تعریف ، ساختار درختی حتی اگر با شرط اول هم تطبیق داشته باشد ، یک ساختار خطی نیست (به عبارت دیگر ‎ Y و ‎ Z هر دو میتوانند فرزندان ‎ X باشند و بنابراین هیچ یک قبل از دیگری قرار نمیگیرد)

linear time invariant

زمان خطی نامتغیر

linear transfer

انتقال خطی

linear discriminant analysis

تحلیل تفکیک خطی

linear-time

زمان خطی

line-at-a-time

[خطی] برنامه ای که در هر زمان تنها یک خط از برنامه را توسط آن میتوان دید

linefeed

[خط جلوبر ، تعویض سطر] با حروف اختصاری ‎ LF ، یک کاراکتر کنترلی است که به کامپیوتر یا چاپگر میگوید بدون تغییر محل مکان نما یا هد چاپ ، یک خط به پایین خط فعلی برود به عنوان مثال ، اگر در انتهای خط زیر یک کاراکتر خط جلوبر تنها دریافت شود: ‎This is a sample line of text مکان نما یا چاپگر از موقعیت مجاور نقطه سمت راست به همان موقعیت در خط بعدی میرود برای این که مکان نما یا چاپگر به ابتدای خط جدید برود ، یک کاراکتر برگشت خطی (‎carriage return) نیز باید به همراه خط جلوبر مورد استفاده قرار گیرد کاراکتر کنترلی برگشت خطی ، مکان یا چاپگر را به ابتدای خط فعلی هدایت میکند در مجموعه کاراکترهای اسکی ، کاراکتر خط جلوبر معادل مقدار دهدهی ‎ 10 (هگزادسیمال ‎0H) است نیز نگاه کنید به ‎ carriage return

lines of code

خطهای برنامه

lines per minute

تعداد خطوط در دقیقه ، [تعداد خط در دقیقه] با حروف اختصاری ‎ LPM ، واحد سنجش سرعت چاپگر است ، به عبارت دیگر تعداد خطوطی که در یک دقیقه چاپ میشوند این واحد معمولا برای چاپگرهای خطی مورد استفاده قرار میگیرد واحدهای سنجش سرعت دیگر عبارتند از: تعداد کاراکتر در ثانیه (‎cps) ، که برای چاپگرهای نقطه ای و مشابه مورد استفاده قرار میگیرد و تعداد صفحات در دقیقه (‎ppm) که در مورد چاپگرهای لیزری و مشابه به کار میرود

lines per second

تعداد خطوط در ثانیه

linked pie/column chart

‎ رجوع کنید به: linked pie/column graph

logarithmic chart

نمودار یا جدول لگاریتمی

manapower loading chart

نمودار تخصیص نیروی انسانی

manpower loading chart

نمودار تخصیص نیروی انسانی

microchart

ریز نمودار

mixed column line chart

نمودار ستونی ، خطی ترکیبی ، نمودار ستونی - خطی ترکیبی ، نمودار ستونی ‎ - خطی ترکیبی

network chart

نمودار شبکه

organization chart

نمودار سازمانی ، لوحه سازمان

pert chart

نمودار وابستگی های داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند

pie chart

نمودار کلوچه ای نوعی نمودار که شبیه به کیک است و اندازه نسبی زیر دسته های گوناگون یک کل را به طور گرافیکی نشان می دهد ، نمودار دایره ای (کلوچه ای) ، [نمودار دایره ای ، نمودار کیکی] نوعی نمودار که مقادیر را به شکل درصدهایی (برشهایی) از کل (کیک) نشان میدهد

point chart

[نمودار نقطه ای] نگاه کنید به ‎ scatter diagram

print chart

فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگر بکار می رود ، فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگر بکار می رود

program flowchart

نمودار گردشی برنامه ، نمودار گردش کار برنامه ، روند نمای برنامه ، روند نمای برنامه نمودار گردش کار برنامه نمودار گردشی برنامه

segmented bar chart

نمودار میله ای قطعه بندی شده

simple list text chart

جدول نوشتاری با لیست ساده

stacked column chart

جدول ستونی انباشته

structure chart

نمودار ساختار

structured flowchart

نمودار گردش کار ساخت یافته

system chart

نمودار سیستم

system flowchart

روند نمای سیستم ، نمودار گردش سیستم ، نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم ، نمودار گردش کار سیستم

systems flowchart

روند نمای سیستم

text chart

جدول نوشتاری

waterfall chart

نمودار آبشاری

x-y chart

نمودار مختصاتی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی line chart

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی line chart

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما