معنی capacitor integrator

مهندسی برق

capacitor integrator

انتگرالگیر خازنی مداری شامل یک خازن که جریان گذرنده از آن متناسب با تابعی است که باید از آن انتگرال گرفته شود ولتاژ خازن بعد از زمان مشخص برابر با انتگرال تابع خواهد بود از این مفهوم در مدارهای قیاسی - به - رقمی استفاده می شود

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی capacitor integrator

capacitor

خازن

capacitor bank

بانک خازنی

capacitor color code

رمز گذاری خازن روشی برای مشخص کردن مقدار یک خازن با استفاده نقاط یا نوار های رنگی

capacitor dielectric

عایق ( دی الکتریک ) خازن

capacitor discharge

تخلیه خازن

capacitor filter

فیلتر خازنی

capacitor installation

خازن گذاری

capacitor location

جایابی خازن

capacitor microphone; electrostatic microphone

میکروفون خازنی میکروفونی متشکل از یک دیافراگم فلزی انعطاف پذیر و یک صفحه فلزی محکم که در مجموع خازنی دی الکتریک هوا را یه وجود می آورند امواج صدا موجب ارتعاش دیافراگم و تغییر ظرفیت خازن می شوند که بعداُ توسط تقویت کننده های مناسب به سیگنال تبدیل می شود

capacitor motor

موتور خازنی

capacitor parallel connected

اتصال موازی خازن

capacitor plate

صفحه فلزی خازن

capacitor series connected

اتصال سری خازن

capacitor- start motor

موتور با خازن راه اندازی نوعی موتور که در زمان شروع به کار خازنی وارد مدار آن می شود بعد از رسیدن سرعت موتور به حد معین ، خازن و سیم پیچ کمکی آن به طور خودکار از مدار خارج می شود بعد از آن موتور به عنوان موتور القایی کار می کند

capacitor starting

راه اندازی خازن

Capacitor switching

کلیدزنی خازنی

capacitor transformer

مبدل خازنی

capacitor,

خازن

capacitor-input filter

پالایه ی ورودی -خازنی پالایه ای در منابع تغذیه که خازن موازی آن اولین عنصر بعد از یکسو ساز است

double integrator

انتگرال گیر دوگانه

electyronic numerical integrator

انتگرال گیر عددی الکترونیکی ( آنیاک ) نمونه ای ابتدایی از رایانه های رقمی که در سال 1946 و در دانشگاه پنیلونیا به منظور محاسبه ی مسیر پرتاب گلوله های توپ طراحی و ساخته شد 17/468 لامپ خلا در آن به کار رفته و می توانست 5000 عدد را یک ثانیه جمع کند

integrating circuit integrator

مدار آنتگرال گی ، مدار مجتمع مداری قیاسی که از سیگنال ورودی انتگرال می گیرد این مدار در ساده ترین شکل خود از یک مقاومت ، خازن ، و کلید به صورت سری با منبع ولتاژ تشکیل می شود با بسته شدن کلید ، جریان در مدار جاری می شود و سیگنال آنتگرال گیری شده به صورت ولتاژ خروجی در دو سر خازن اندازه گیری می شود

integrator

انتگرال گیر ، انتگرال گیر مداری که خروجی ان آنتگرال ورودی نسبت به زمان است

split integrator

انتگردال گیر پاره ای انتگرال گیر تحلیلگحر تفاضل دیجیتال که می توان خروجی یا ورودی خود را در ثابتی ضرب کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی capacitor integrator

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی capacitor integrator

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما