ترجمه متن تخصصی

ترجمه تخصصی

معنی double - stub tuner

مهندسی برق

double - stub tuner

تنظمیگر دو میله ای مداری که در آن دو میله تطبیق ، معمولاً به فاصله سه بر روی هشت طول موج به صورت موازی به خط انتقال متصل می شوند در تطبیق امپدانس استسفاده می شود

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی double - stub tuner

antenna tuner

وسائل تنظیم آنتن

click tuner

تنظیمگر کلیکی نوعی تنظیمگر مکانیکی که به صورت ضربه ای یا فشاری روی کانالهای تلویزیونی مورد نظر تنظیم می شود

double

دوتایی ، جفت

double - amplitude - modulation multiplier

ضرب کننده با مدوله سازی مضاعف دامنه ضرب کننده ای که دامنه سیگنال متغیر آن توسط حامل مدوله می شود و سپس دامنه سیگنال مدوله شده دوباره توسط متغیر دیگری مدوله می شود با اعمال سیگنال نهایی و مدوله شده ی مضاعف به یک مدوله زدای متوازن ، حاصلضرب دو متغیر به دست می آید

double - balanced mixer

مخلوط کننده ی متوازن مضاعف نوعی مخلوط کننده ی متوازن که با استفاده از قطعات کاملاً تطبیق - یافته ، ترانسفورمرهای متوازن و آرایش پل یا حلقوی دیودها ف تلفات تبدیل را به حداقل می رساند و تابش نواسانساز از آنتن را در اربر دهای حساس مربوط به گیرنده های سوپر هترودین کاهش می دهد

double - break switch

کلید دوقطبی کلیدی که سیم رسانا را در دو نقطه ی مختلف باز می کند

double - button carbon microphone , differential microphon

میکروفون کربنی دودهنه ای و میکروفون تفاضلی نوعی میکروفون کربنی با دو محفظه دکمه مانند و پر از کربن که هر کدام در یک طرف دیافراگم واقع شده اند و تغییرات مقاومتی را دو برابر می کنند

double - channel duplex

ارسال دوسویه دوکاناله روشی برای ارتباط همزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آراف» که هر کدام در یک جهت عمل می کنند

double - plse recording

ضبط دو پالسی روشی برای ضبط مغناطیسی که در آن هر بیت ذخیره از دو ناحیه ی مغناطیسی با قطبیدگی مخالف تشکیل می شود که هر دو طرف آن را نواحی غیر مغناطیسی در بر گرفته است ترتیب قطبیدگی تعیین کننده یک یا صفر بودن بیت است

double - pole single -throw

دوقطبی یک راهه ( دی پی اس تی ) نوعی کلید یا رله ی چهار پایانه ای که همزمان دو مدار جداگانه را قطع یا وصل می کند

double - sideband reduced - carrier transmission

ارسال حامل - کاهش یافته دو کار باند ( دی اس بی ارسی ) نوعی روش ارسال دو کنار باندی که در آن توان ( آر اف ) بلا استفاده در حامل کاهش داده می شود و به جای آن توان کنار باندهای حامل اطلاعات افزایش می یابد طیف ارسال حامل - کاهش یافته دو کنار باندی که در آن توان حامل کاهش و توان باندهای کناری افزایش می یابد بدون آنکه از محدوده ی مجاز FCC و برای توان میانگین خروجی خارج شود

double - throw switch

کلید دو راهه کلیدی با دو وضعیت عملیاتی که هر کدام اتصال متفاوتی را در مدار بر قرار می کنند

double - tuned amplifier

تقویت کننده دو تنظیمی تقویت کننده ای که طبقات آن در دو بسامد تشدید متفاوت تنظیم شده اند تا پهنای باند بزرگتری نسبت به تنظیم تک - بسامدی به دست اید

double - wee antenna

آنتن وی - مضاعف نوعی آنتن دو قطبی باز که از یک حفت میله v شکل افقی تشکیل دشه است و راسهای آنها خط انتقال را تغذیه می کند برای دریافت در باند پخش ( اف ام ) به کار می رود

double antenna

آنتن دوگانه

double armature

آرمیچر دوگانه

double band

دو بانده

double canceller

حذف کننده دو تایی

double coil

هسته دوتایی

double conductor

هادی دو رشته ای

double cone insulator

مقره دو مخروطی

double contact

اتصال دو تایی

double contact lamp

لامپ با اتصال مضاعف

double conversion

تبدیل دوگانه

double cotton covered

سیم با دو روکش پنبه ای

double current generator

مولد دوکاره

double diffused mos

mos انتشاری دو تایی

double diode

جفت دیود

double error

خطای مضاعف

double excitation

تحریک مضاعف

Double Fed Induction Machine

ماشین القایی تغذیه دوسویه

double filament lamp

لامپ دو افروزه ای

Double Fourier series

سری فوریۀ دوگانه

double injection

تزریق مضاعف

double integrator

انتگرال گیر دوگانه

double inverted pendulum

آونگ معکوس دوبل

double junction

دو اتصالی

double layer

لایه مضاعف

double line

خط مفاعف

double local ascillator

نوسانساز محلی دوتایی مداری که دو سیگنال «آر-اف» با فاصله دقیق چند صد هرتزی از هم تولید می کند و سپس با مخلوط کردن آنها یک سیگنال بسامد-رادیویی دقیق به عنوان مرجع ایجاد می کند

double magnet ion trap

یون ربای دو آهنربایی

double modulation

مدوله سازی مضاعف نوعی روش مدوله سازی که در آن ابتدا یک زیر حامل با اطلاعات مورد نظر مدوله می شود و سپس سیگنال به دست آمده برای مدوله سازی حاملی با بسامد بالاتر به کار می رود

double pole

قطبی دو تایی

double pole switch

کلید دو پل

double precision

دقت مضاعف

double rotor

دو روتوره

double side band modulation ( dsb )

مدولاسیون با دو باند کناری

double side band suppressed carrier ( dsb - sc )

DSB با حامل حذف شده

double side band with small carrier ( dsb - wsc )

DSB با حامل کوچک

double side band without carrier ( dsb - wc )

DSB با دو باند جانبی بدون حامل

double side spectrum

طیف دوطرفه

double sideband frequency

باندکناری دوبل

double- sideband transmission

ارسال دو کنار باندی ارسال موج حامل مدوله شده همراه با دو کنار باند به وجود آمده در فرایند مدوله سازی کنار باند بالایی مربوط به مجموع بسامدهای حامل و مدوله سازی است در حالی که کنار باند پایینی متناظر با اختلاف بسامدهای حامل و مدوله سازی است

double silk covered

سیم با دو روکش ابریشمی

double slug tuner

میزان کننده دو زائده ای

double spased

دو فاصله انداخته

double squirrel cage

قفس سنجابی دوتایی

double star connection

اتصال دو ستاره ای

double stator

دو استاتوره

double subscript notation

نماد مشرک دو تایی

double trach tape recording

ضبط نوار اولبه نوعی روش ضبط مغناطیسی که در ان دو شیار مجاور هم روی نوار قرار داده شده است با ضبط شیار دوم در جهت مخالف می توان از نوار برای تولید صدای استریو یا دوبرابر کردن زمان پخش استفاده کرد

double tuned cricuit

مدار تنظیم شده مضاعف

double -tuned detector

آشکار ساز دو تنظیمی نوعی ممیز ( اف ام ) که ترانسفورمر خروجی محدود ساز آن دارای دو ثانویه است که یکی بالاتر از بسامد سکون ( حامل ) و دیگری به همان اندازه پایین تر از آن تنظیم شده است در نبودن مدوله سازی ، هر دو دیود به یک اندازه در بسامد سکون هدایت می کند و خروجی شنیداری صفر است انحراف بسامدی سیگنال منجر به هدایت بیشتر یکی از دو دیود نسبت به دیگری می شود و خروجی شنیداری را تولید می کند

double tuned filter

فیلتر تنظیم شده دوگانه

double way rectifier

یکسو ساز دو مسیره

double wound

دوبار پیچیده شده

double zepp autenna

آنتن ( ز پ ) مضاعف آنتنی مستقیم فعال و تمام موج که بیشترین تابش آن در زوایای عمود بر آنتن است

Double-Bootstrapped Sample-and-Hold

مدار نمونه برداری و ذخیره سازی بوت استرپ دوبل

double-break knife switch

کلید تیغه ای دو اتصالی

double-button carbon microphone

میکروفون دو زغالی

double-channel simplex

ارسال یکسویه ی دوکاناله روشی برای ارتباط ناهمزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آر اف» که هر کدام در یک جهت عمل می کنند

double-circuit

دومداره

double-deck

دستگاه دو طبقه

double-diffused metal-oxide semiconductor

نیمرسانای اکسید - فلز دو نفوذی [دی ماس] روشی برای ساخت نیمرساناهای اکسید-فلز که طی آن از طریق یک ماسک دو مرحله نفوذ ناخالصی صورت می گیرد هر دو نوع ترانزیستور مد- افزایشی و مد- تخلیه ای را می توان با این روش ساخت به دلیل کوتاه بودن زمانهای نفوذ ، طول کانال در حد لازم برای دیود ترانزیستورهای ریزموج و مدارهای منطقی سریع کوتاه می ماند

double-diffused transistor

ترانزیستور دونفوذی ترانزیستوری که در آن دو پیوندPN با نفوذ گاز ناخالصی از هر دو نوع PوN در پولک نیمرسانا ساخته می شوند ناحیه ذاتی را نیز می توان به وجود آورد

double-gate

جفت گیت

double-layer supertwisted-nematic

«ال سی دی» دولایه نماتیکی - فراچرخیده گونه ای از «ال سی دی» های نماتیکی - چرخیده که مولکولهای بلور مایع را باچرخش از 90درجه تا حداکثر 270 همتراز می کند چرخش بیشتر نیاز به ولتاژ غیر خطی بزرگتری دارد که در عین حال خطوط بیشتری را نیز به نمایش می گذارد

double-level metal

فلز دوسطحی [ دی ال ام] فرایند اتصالات فلزی داخلی یک مدار مجتمع که در آن از دو سطح فلز عمودی همراه با لایه عایق یا دی الکتریک بین آنها استفاده می شود

double-link

دو لینکی

double-moding

دو مدی شدن انتقال نامطلوب بسامد یک مگنترون با بسامد دیگر در فواصل زمانی نامنظم

double-pole

دو پل

double-pole double-throw

دوقطبی دوراهه [ دی پی دی تی] نوعی کلید یا رله ی شش پایانه ای همزمان یک زوج پایانه را به هریک از دو زوج پایانه ی دیگر متصل می کند

double-pole-piece magnetic head

هد مغناطیسی دوقطبی نوعی هد مغناطیسی با دوقطعه غیرهمنام که در دو طرف محیط ضبط مغناطیسی نصب می شوند هریک از قطبها یا هردوی آنها می توانند دارای سیم پیچ تحریک باشند

doubler

دوبرابرکننده

doublers

دو برابر کننده

double-spaced

فواصل دوگانه

doublet

( تابع ) دوبلت

doublet trigger

تلنگر دوتایی نوعی سیگنال تلنگر که از دو پالس با فاصله معین نسبت به هم تشکیل شده است و برای رمز گذاری استفاده میشود

double-tail

دو دنباله

double-throw switch

کلید دو طرفه

double-winding

دو سیم پیچه

e-t tuner

تنظیم گر ای-اچ نوعی پیوند ای-اچ تی با دو بازوی قابل تنظیم که برای تبدیل امپدانس استفاده می شود

frequency-modulation tuner

تنظیمگر مدوله سازی -بسامد تنظیمگری که از یک تقویت کننده ی «آر- اف» مبدل ، تقویت کننده ی «آی-اف» و مدوله زدای سیگنالهای مدوله شده با بسامد تشکیل شده است و سیگنال شنیداری سطح-پایین را به تقویت کننده ی شنیداری و بلندگو توحیل می دهد

incremental tuner

تیونر نموی تیونر تلویزیون که در آن آنتن ، تقویت کننده ی آر - اف و پیچکهای تنظیم نوسان ساز آر - اف به صورت یکپارچه با قطعات کوچک سری کتصل به هم قرار گرفته اند در این حالت یک کلید گردان اندوکتانس لازم برای کانال معین را از اندوکتانس کل انتخاب می کند یا اینکه به جز آن بقیه ی را اندوکتانس اتصال کوتاه می کند ، میزان ساز فزاینده

permeability tuner

تنظیم کننده تراوایی تنظیم کننده رادیو یا تلویزیون به صورت ازار گردنده ای که هسته های آهنی برق پیچکهای مدارهای تنظیم را حرکت می دهد ، میزان ساز مغناطیسی

pushbutton tuner

تیونر دکمه فشاری قطعه ای که به طور خودکار گیرنده رادیویی یا دستگاه دیگر را با فشار دادن دکمه مربوط ، روی بسامد مورد نظر تظیم می کند

push-button tuner

میزانساز دگمه ای

resonant - line tuner

تیونر خط - تشدید کننده تیونر تلویزیونی که در آن از خطوط تشدید کننده برای تنظیم آنتن ، تقویت کننده RF و مدارهای نوسان ساز RF استفاده می شود یا حرکت دادن اتصالهای کوتاهی که طول الکتریکی خطها را تغییر می دهند ، تنظیم مطلوب ایجاد می شود

resonant line tuner

میزان سازی با خط مواج

single - stub tuner

تیونر تک استاب قسمتی از خط انتقال ختم شده با پیستون اتصال کوتاه متحرک یا میله ای در تماس با خط ارسال اصلی برای تطبیق امپدانس

slug tuner

تنظیم کننده تکه ای تنظیم کننده موجبری که از یک یا چند تکه فلز یا دی الکتریک قابل تنظیم طولی تشکیل شده است

solid -state tuner

تنظیم کننده حالت جامد تنظیم کننده ای که انرژی جذب شده از نیمرسانایی مانند گارنت آهن -ایتریم را با تغییر دادن شدت میدان مغناطیسی اعمال شده به ماده ، تغییر می دهد تا تنظیم الکتریکی را انجام دهد

spiral tuner , continuous tuner , inductuner

تیونر مارپیچی ، تیونر پیوسته ، تیونر القایی تیونری که دارای پیچکهای مارپیچی و ساختار تنظیم کننده ای است که اتصالی را در طول مارپیچ هر پیچک می لغزاند اتصالهای لغزان اندکتانس پیچکها و در نتیجه بسامد راتغییر می دهند

stereo tuner

تیونر استریو تیونری که دارای تمهیداتی برای دریافت هر دو کانال پخش استریو است

stub tuner

تنظیم کننده ی استایی استاب اتصال کوتاه شده ی قابل تنظیم برای تنظیم خط انتقال برای انتقال حداکثر توان

thermal tuner

تنظیم کننده حرارتی تنظیم کننده ریزموجی که بر اساس تنظیم حرارتی تشدیدگر کاواکی عمل می کند

trombone tuner

تنظیم کننده شیپوری

tuner

تنظیم کننده ، میزان کننده ، تیونر بخشی از گیرنده که شامل مدارهایی است که می توانند برای پذیرش بسامد حامل فرستنده مطلوب تنظیم شوند در حالی که بسامدهای حامل ایستگاههای دیگر را که همزمان در هوا وجود دارد ، نمی پذیرد تیونر تلویزیون معمولاً فقط شامل تقویت کننده RF و طبقات نوسان ساز محلی و مخلوط کننده است در حالی که تیونر رادیو شامل تقویت کننده IF و طبقات آشکار ساز ثانویه نیز است ، میزان ساز

turret tuner

تیونر جعبه ای تیو نر تلویزیون که دارای یک مجموعه از مدارهای از پیش تنظیم شده برای هر کانال است این مدارها روی استوانه ای قرار دارند که هر مجموعه از مدارهای تنظیم شده را به نوبت به مدار آنتن گیرنده ، تقویت کننده RF و نوسان ساز RF متصل می کند ، میزان ساز برجی

waveguide slug tuner

مانع تنظیم کننده موجبر مانع دی الکتریک با یک چهارم طول موج که برای تنظیم کردن داخل موجبر می شود و موقعیت و مقدار نفوذ آن قابل تنظیم است

waveguide tuner

تنظیم کننده موجبر تنظیم کننده ی ک تبدیل امپدانس را در سیستم موجبر انجام می دهد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما

barsadictionary@gmail.com
Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه