معادل انگلیسی ارسال دوسویه دوکاناله روشی برای ارتباط همزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آراف» که هر

مهندسی برق

ارسال دوسویه دوکاناله روشی برای ارتباط همزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آراف» که هر کدام در یک جهت عمل می کنند

double - channel duplex

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ارسال دوسویه دوکاناله روشی برای ارتباط همزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آراف» که هر

دوتایی ، جفت

double

ضرب کننده با مدوله سازی مضاعف دامنه ضرب کننده ای که دامنه سیگنال متغیر آن توسط حامل مدوله می شود و سپس دامنه سیگنال مدوله شده دوباره توسط متغیر دیگری مدوله می شود با اعمال سیگنال نهایی و مدوله شده ی مضاعف به یک مدوله زدای متوازن ، حاصلضرب دو متغیر به دست می آید

double - amplitude - modulation multiplier

مخلوط کننده ی متوازن مضاعف نوعی مخلوط کننده ی متوازن که با استفاده از قطعات کاملاً تطبیق - یافته ، ترانسفورمرهای متوازن و آرایش پل یا حلقوی دیودها ف تلفات تبدیل را به حداقل می رساند و تابش نواسانساز از آنتن را در اربر دهای حساس مربوط به گیرنده های سوپر هترودین کاهش می دهد

double - balanced mixer

کلید دوقطبی کلیدی که سیم رسانا را در دو نقطه ی مختلف باز می کند

double - break switch

میکروفون کربنی دودهنه ای و میکروفون تفاضلی نوعی میکروفون کربنی با دو محفظه دکمه مانند و پر از کربن که هر کدام در یک طرف دیافراگم واقع شده اند و تغییرات مقاومتی را دو برابر می کنند

double - button carbon microphone , differential microphon

ضبط دو پالسی روشی برای ضبط مغناطیسی که در آن هر بیت ذخیره از دو ناحیه ی مغناطیسی با قطبیدگی مخالف تشکیل می شود که هر دو طرف آن را نواحی غیر مغناطیسی در بر گرفته است ترتیب قطبیدگی تعیین کننده یک یا صفر بودن بیت است

double - plse recording

دوقطبی یک راهه ( دی پی اس تی ) نوعی کلید یا رله ی چهار پایانه ای که همزمان دو مدار جداگانه را قطع یا وصل می کند

double - pole single -throw

ارسال حامل - کاهش یافته دو کار باند ( دی اس بی ارسی ) نوعی روش ارسال دو کنار باندی که در آن توان ( آر اف ) بلا استفاده در حامل کاهش داده می شود و به جای آن توان کنار باندهای حامل اطلاعات افزایش می یابد طیف ارسال حامل - کاهش یافته دو کنار باندی که در آن توان حامل کاهش و توان باندهای کناری افزایش می یابد بدون آنکه از محدوده ی مجاز FCC و برای توان میانگین خروجی خارج شود

double - sideband reduced - carrier transmission

تنظمیگر دو میله ای مداری که در آن دو میله تطبیق ، معمولاً به فاصله سه بر روی هشت طول موج به صورت موازی به خط انتقال متصل می شوند در تطبیق امپدانس استسفاده می شود

double - stub tuner

کلید دو راهه کلیدی با دو وضعیت عملیاتی که هر کدام اتصال متفاوتی را در مدار بر قرار می کنند

double - throw switch

تقویت کننده دو تنظیمی تقویت کننده ای که طبقات آن در دو بسامد تشدید متفاوت تنظیم شده اند تا پهنای باند بزرگتری نسبت به تنظیم تک - بسامدی به دست اید

double - tuned amplifier

آنتن وی - مضاعف نوعی آنتن دو قطبی باز که از یک حفت میله v شکل افقی تشکیل دشه است و راسهای آنها خط انتقال را تغذیه می کند برای دریافت در باند پخش ( اف ام ) به کار می رود

double - wee antenna

آنتن دوگانه

double antenna

آرمیچر دوگانه

double armature

دو بانده

double band

حذف کننده دو تایی

double canceller

هسته دوتایی

double coil

هادی دو رشته ای

double conductor

مقره دو مخروطی

double cone insulator

اتصال دو تایی

double contact

لامپ با اتصال مضاعف

double contact lamp

تبدیل دوگانه

double conversion

سیم با دو روکش پنبه ای

double cotton covered

مولد دوکاره

double current generator

mos انتشاری دو تایی

double diffused mos

جفت دیود

double diode

خطای مضاعف

double error

تحریک مضاعف

double excitation

ماشین القایی تغذیه دوسویه

Double Fed Induction Machine

لامپ دو افروزه ای

double filament lamp

سری فوریۀ دوگانه

Double Fourier series

تزریق مضاعف

double injection

انتگرال گیر دوگانه

double integrator

آونگ معکوس دوبل

double inverted pendulum

دو اتصالی

double junction

لایه مضاعف

double layer

خط مفاعف

double line

نوسانساز محلی دوتایی مداری که دو سیگنال «آر-اف» با فاصله دقیق چند صد هرتزی از هم تولید می کند و سپس با مخلوط کردن آنها یک سیگنال بسامد-رادیویی دقیق به عنوان مرجع ایجاد می کند

double local ascillator

یون ربای دو آهنربایی

double magnet ion trap

مدوله سازی مضاعف نوعی روش مدوله سازی که در آن ابتدا یک زیر حامل با اطلاعات مورد نظر مدوله می شود و سپس سیگنال به دست آمده برای مدوله سازی حاملی با بسامد بالاتر به کار می رود

double modulation

قطبی دو تایی

double pole

کلید دو پل

double pole switch

دقت مضاعف

double precision

دو روتوره

double rotor

مدولاسیون با دو باند کناری

double side band modulation ( dsb )

DSB با حامل حذف شده

double side band suppressed carrier ( dsb - sc )

DSB با حامل کوچک

double side band with small carrier ( dsb - wsc )

DSB با دو باند جانبی بدون حامل

double side band without carrier ( dsb - wc )

طیف دوطرفه

double side spectrum

باندکناری دوبل

double sideband frequency

ارسال دو کنار باندی ارسال موج حامل مدوله شده همراه با دو کنار باند به وجود آمده در فرایند مدوله سازی کنار باند بالایی مربوط به مجموع بسامدهای حامل و مدوله سازی است در حالی که کنار باند پایینی متناظر با اختلاف بسامدهای حامل و مدوله سازی است

double- sideband transmission

سیم با دو روکش ابریشمی

double silk covered

میزان کننده دو زائده ای

double slug tuner

دو فاصله انداخته

double spased

قفس سنجابی دوتایی

double squirrel cage

اتصال دو ستاره ای

double star connection

دو استاتوره

double stator

نماد مشرک دو تایی

double subscript notation

ضبط نوار اولبه نوعی روش ضبط مغناطیسی که در ان دو شیار مجاور هم روی نوار قرار داده شده است با ضبط شیار دوم در جهت مخالف می توان از نوار برای تولید صدای استریو یا دوبرابر کردن زمان پخش استفاده کرد

double trach tape recording

مدار تنظیم شده مضاعف

double tuned cricuit

آشکار ساز دو تنظیمی نوعی ممیز ( اف ام ) که ترانسفورمر خروجی محدود ساز آن دارای دو ثانویه است که یکی بالاتر از بسامد سکون ( حامل ) و دیگری به همان اندازه پایین تر از آن تنظیم شده است در نبودن مدوله سازی ، هر دو دیود به یک اندازه در بسامد سکون هدایت می کند و خروجی شنیداری صفر است انحراف بسامدی سیگنال منجر به هدایت بیشتر یکی از دو دیود نسبت به دیگری می شود و خروجی شنیداری را تولید می کند

double -tuned detector

فیلتر تنظیم شده دوگانه

double tuned filter

یکسو ساز دو مسیره

double way rectifier

دوبار پیچیده شده

double wound

آنتن ( ز پ ) مضاعف آنتنی مستقیم فعال و تمام موج که بیشترین تابش آن در زوایای عمود بر آنتن است

double zepp autenna

مدار نمونه برداری و ذخیره سازی بوت استرپ دوبل

Double-Bootstrapped Sample-and-Hold

کلید تیغه ای دو اتصالی

double-break knife switch

میکروفون دو زغالی

double-button carbon microphone

ارسال یکسویه ی دوکاناله روشی برای ارتباط ناهمزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آر اف» که هر کدام در یک جهت عمل می کنند

double-channel simplex

دومداره

double-circuit

دستگاه دو طبقه

double-deck

نیمرسانای اکسید - فلز دو نفوذی [دی ماس] روشی برای ساخت نیمرساناهای اکسید-فلز که طی آن از طریق یک ماسک دو مرحله نفوذ ناخالصی صورت می گیرد هر دو نوع ترانزیستور مد- افزایشی و مد- تخلیه ای را می توان با این روش ساخت به دلیل کوتاه بودن زمانهای نفوذ ، طول کانال در حد لازم برای دیود ترانزیستورهای ریزموج و مدارهای منطقی سریع کوتاه می ماند

double-diffused metal-oxide semiconductor

ترانزیستور دونفوذی ترانزیستوری که در آن دو پیوندPN با نفوذ گاز ناخالصی از هر دو نوع PوN در پولک نیمرسانا ساخته می شوند ناحیه ذاتی را نیز می توان به وجود آورد

double-diffused transistor

جفت گیت

double-gate

«ال سی دی» دولایه نماتیکی - فراچرخیده گونه ای از «ال سی دی» های نماتیکی - چرخیده که مولکولهای بلور مایع را باچرخش از 90درجه تا حداکثر 270 همتراز می کند چرخش بیشتر نیاز به ولتاژ غیر خطی بزرگتری دارد که در عین حال خطوط بیشتری را نیز به نمایش می گذارد

double-layer supertwisted-nematic

فلز دوسطحی [ دی ال ام] فرایند اتصالات فلزی داخلی یک مدار مجتمع که در آن از دو سطح فلز عمودی همراه با لایه عایق یا دی الکتریک بین آنها استفاده می شود

double-level metal

دو لینکی

double-link

دو مدی شدن انتقال نامطلوب بسامد یک مگنترون با بسامد دیگر در فواصل زمانی نامنظم

double-moding

دو پل

double-pole

دوقطبی دوراهه [ دی پی دی تی] نوعی کلید یا رله ی شش پایانه ای همزمان یک زوج پایانه را به هریک از دو زوج پایانه ی دیگر متصل می کند

double-pole double-throw

هد مغناطیسی دوقطبی نوعی هد مغناطیسی با دوقطعه غیرهمنام که در دو طرف محیط ضبط مغناطیسی نصب می شوند هریک از قطبها یا هردوی آنها می توانند دارای سیم پیچ تحریک باشند

double-pole-piece magnetic head

دوبرابرکننده

doubler

دو برابر کننده

doublers

فواصل دوگانه

double-spaced

( تابع ) دوبلت

doublet

تلنگر دوتایی نوعی سیگنال تلنگر که از دو پالس با فاصله معین نسبت به هم تشکیل شده است و برای رمز گذاری استفاده میشود

doublet trigger

دو دنباله

double-tail

کلید دو طرفه

double-throw switch

دو سیم پیچه

double-winding

کار دوسویه عملکرد همزمان دستگاههای فرستنده و گیرنده بدون قطع و وصل در فواصل زمانی صحبت یا گوش دادن ، مانند تلفنهای معمولی در این حالت ، برای هر جهت ارتباطی یک باند بسامدی مستقل لازم است

duplex operation; duplexing; duplex

جداسازی فرکانسی مسیر رفت و برگشت

frequency division duplex

کاملاً دوطرفه

full duplex

نیمه دوطرفه ، نیم دوسویه سیستم ارسال سیمی یا بی سیم که در هر لحظه اجازه ی ارتباط را فقط در یک جهت می دهد نمونه های آن عبارتند از سیستم رادیویی باند شهورندان (CB) و فرستنده /گیرنده دریایی سیار که کلیدهای فرستنده ی آن به شکل «برای صحبت فشار بده» هستند

half-duplex

دو طرفه تک بسامدی مخابرات حامل دو طرفه ای که مخابره را در دو جهت مخالف ، اما نه به طور همزمان ، روی کانال حامل تک -بسامد انجام می دهد انتقال بین شرایط ارسال و دریافت به طور خودکار با صدای دو طرف در حال ارتباط کنترل می شود

single -frequency duplex

جداسازی زمانی مسیر رفت و برگشت

time division duplex

دوطرفه ی دو بسامدی مخابرات حاملی که مخابره ی همزمان را در هر دو جهت بین دو ایستگاه با بسامدهای حامل متفاوت در دو جهت انجام می دهد

two-frequency duplex

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ارسال دوسویه دوکاناله روشی برای ارتباط همزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آراف» که هر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ارسال دوسویه دوکاناله روشی برای ارتباط همزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آراف» که هر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما