معنی operational programming

مهندسی برق
operational programming
برنامه ریزی عملیاتی فرایند کنترل کردن ولتاژ خروجی منبع تغذیه عملیاتی باولتاژ جریان یا سیگنالهای دیگر که به صورتهای از پیش تعیین شده ای در منبع تغذیه ایجاد می شوند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی operational programming
approximate dynamic programming
برنامه ریزی تقریبی پویا
assembler language programming
زبان برنامه‌نویسی اسمبلی
automatic programming
برنامه سازی روشی رایانه ای برای تبدیل برنامه های رایانه ای از شکل قابل فهم توسط انسان به شکل کارآمدتری جهت پردازش داده ها ، برنامه ریزی خودکار
Evolutionary Programming
برنامه ریزی تکاملی
high-level programming
برنامه نویسی سطح بالا
interval linear programming
برنامه ریزی خطی وقفه
macroprogramming
برنامه نویسی کلان روند نوشتن برنامه کامپیوتری با استفاده از دستورالعملهای کلان
mask programming
برنامه ریزی پوششی روش تولید حافظه های فقط خواندنی نمیرسانا ( ROM ) با به کارگیری یک یا چند لایه ی پوسه ی فلزی پوشانده شده و فرایند پوشاندن و زدودن با ماسک معمولی در مقابل این روش ROM های قابل برنامه ریزی مانند P ROM ، EPROM ، EEPROM و حافظه پایدار با تجهیزات خاصی که سلولهای حافظه را با اعمال ولتاژ انتخابی سازمان دهی می کنند به طور کاربردی برنامه ریزی می شوند
minimum - access programming
برنامه نویسی با حداقل دسترسی برنامه نویسی برای کامپیوتر دیجیتال به گونه ای که حداقل زمان انتظار برای به دست آوردن اطلاعات از حافظه لازم باشد
mixed-integer programming
برنامه نویسی خطی مختلط- صحیح
modular programming
برنامه نویسی مدولار
multiprogramming
برنامه نویسی چند گانه برنامه نویسی که امکان انجام دو یا چند عملیات حسابی یا منطقی را با یک کامپیوتر به طور همزمان یا بر اساس اشتراک زمانی فراهم می کند -
nonlinear programming
برنامه سازی غیرخطی
obfect-oriented programming
برنامه نویسی شی گرا در علم کامپیوتر ، روش برنامه نویسی که در آن داده ها نشان دهنده اشیا یا عناصری از سیستم و رمز تعریف کننده عملیات مجاز روی داده های شی همراه بایکدیگر هستند این روش برنامه نویسی امکان استفاده از مفاهیم به کار رفته در حل مسئله یا انتقال عملکرد از تابعی به تابع دیگر را فراهم می کند
operational
عملیاتی قابل استفاده بی وقفه
operational amplifier
تقویت کننده عملیاتی تقویت کننده ی بهره بالا یا پسخورد ولتاژِ که بهره و مشخصه های پاسخ آن با استفاده از اجرای خارجی مانند مقاومتها ، خازنها یا دیودها ، تعیین می شود امروزه به طور گسترده ای به صورت مدارهای مجتمع در دسترس اند آپ امپ ها مدارهای پایه بسیاری از مدارهای یکپارچه و ترکخیبی هستند وطبقه ورودی بسیاری از انواع مختلف حسگرها را تشکیل می دهند
operational amplifier
تقویت کننده عملیاتی
operational amplifier ( op-amp )
تقویت کننده عملیاتی
operational amplifier (op)
تقویت کننده ی عملیاتی
Operational Characteristics
مشخصه های عملکردی
operational chart
نمودار عملیاتی
operational cost
هزینه بهره برداری
Operational current
جریان کار
operational efficiency
بازده عملیاتی
Operational optimization
بهینه سازی عملیاتی
operational power
توان عملیاتی
operational power supply
منبع تغذیه عملیاتی منبع تغذیه رگوله شده که طراحی تقویت کننده کنترلی آن برای کاربردهای پردازش سیگنال بهینه شده است این منبع معمولاً از یک یا چند تقویت کننده عملیاتی و یک تقویت کننده توان علاوه بر مدارهای منبع تغذیه معمولی تشکیل می شود
operational amplifier
تقویت کننده عملیاتی
optimum programming
برنامه نویسی بهینه برنامه نویسی کامپیوتری بر اساس دستورالعملها و داده هایی که برای به حداقل رساندن سزمان دسترسی ذخیره شده اند
programming
برنامه نویسی آماده سازی توالی دستورالعملهای عملیاتی برای کامپیوتر ، برنامه سازی
remote programming
برنامه ریزی از راه دور کنترل ولتاژ یا جریان خروجی منبع تغذیه رگوله شده با ولتاژ یا مقاومتی که از راه دور تغییر داده می شوند
Sequential Quadratic Programming
برنامه نویسی درجه دوم دنباله ای
serial programming
برنامه نویسی سریال شیوه ی برنامه نویسی که در آن هر بار فقط یک عملیان زمان بندی می شود
stochastic programming
برنامه ریزی تصادفی
structured programming
برنامه سازی ساختیافته
symbolic programming
برنامه نویسی نمادین شیوه ای برای برنامه نویسی بر اساس نمادهای دلخواه به جای رمزهای عددی و آدرسهای پیچیده کامپیوتر این نمادها را به زبان ماشین ترجمه می کند
two-address programming
برنامه نویسی دو نشانه ای برنامه نویسی برای کامپیوتر دیجیتال که در آن دستور العمل کامل شامل یک عملیات و تعیین مکان دو ثبات است که یکی از آنها معمولاً حاوی عملوند و دیگری حاوی نتیجه عملیات است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن