معنی periodic table

مهندسی برق
periodic table
جدول تناوبی جدولی که عناصر بر طبق قانون تناوبی در آن منظم می شوند به طوری که عناصر دارای مشخصه های مشابه در یک گروه قرار می گیرند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی periodic table
adaptable
تطبیق پذیر مدار یا سیستمی که می تواند خودش را اصلاح کند این کار در یک آدمک با استفاده از حسگرهای بینایی ، فشار یا لمس انجام می پذیرد ، قابل تناسب ، قابل استفاده ، امکان تنظیم کردن
adjustable
قابل تنظیم ، قابل تغییر ، قابل تساوی ، قابل توازن ، قابل فرمان دادن
astable
ناپایا ، ناپایدار
asymptotically stable
پایدار مجانبی
battery turntable
میز باتری
bistable
دوپایا نوعی ویژگی مداری که برای یک ورودی معلوم در حالت پایدار در خروجی می دهد مدار فلیپ - فلاپ نمونه ی آن است ، با دو حالت پایا
conditional stable
پایداری شرطی
countable
قابل شمارش
decision table
جدول تصمیم گیری جدولی از تمام حالتهای ممکن برای یک مسئله رایانه ای به همراه عملی که برای هر کدام باید انجام شود
excitation table
جدول تحریک
executable
قابل اجرا
flow table
جدول روند
implication table
جدول استنباطی
instable
ناپایدار
interrupt jump table
جدول پرش وقفه
jump table
جدول پرش جدول نرم اافزاری از نشانی توابعی که مکرراً توسط برنامه ی در حال اجرا در رایانه استفاده می شود
jump table
جدول پرش
map and symbles table
نقشه حافظه و جدول سمبل ها
marginally stable
پایداری حاشیه ای
mono stable
تک پایا ویژگی داشتن فقط یک حالت پایدار
monostable
تک پایا ، یک طرفه پایدار
non adjustable
غیر قابل تنظیم
open loop stable
پایدار حلقه باز
periodic
تناوبی ویژگی داشتن نرخ تکرار ، متناوب
periodic and random deviation
انحراف تناوبی و تصادفی نویز و ولتاژ موجکی که روی خروجی منبع تغذیه سوار می شود معمولاً در بار کامل تعریف و بر حسب ولت RAMS یا قله به قله در پهنای باندمعین بیان می شود
periodic current
جریان دوره ای
periodic damping
میرایی تناوبی میرایی که در آن عقربه یا جسم متحرک دیگری ، قبل از ایستادن در مکان جدید حول آن نوسان می کند
periodic duty
کار متناوب کار نوبت دار که شرایط با ردر آن به طور منظم تکرا رمی شود
periodic electromagnetic wave
موج الکترومغناطیس تناوبی موجی که بردار میدان الکتریکی آن در نقطه ثابتی ، پس از گذشت مدت زمانی به نام دروه تناوب ، تکرار می شود
periodic extension
بسط تناوبی
periodic function
تابع تناوبی
periodic law
قانون تناوبی ویژکیهای معینی از عناصر که توابع متناوبی از عد اتمی آنها هستند ، هنگامی که عناصر بر حسب عدد اتمی مرتب می شوند این ویژگیها در چرخه های منظمی تکرار می شوند
periodic line
خط تناوبی خسط انتقالی که دارای قسمتهای مساوی متوالی ، با ویژگیهای الکتریکی یکنواخت در هر قسمت ، است مانند خط بارشده ای که پیچکهای بار گذاری با فاصلههای یکنواخت داشته باشد
periodic orbit tracking
ردیابی مدار تناوبی
periodic quantity
کمیت تناوبی کمیت نویسانی که مقادیر آن در فواصل زمانی ، فضایی یا با متغیر مستقل دیگری ، تکرار شود
periodic rating
مقدار مجاز تناوبی مقدار مجازی مقدار بار قابل تحمل را در زمانهای تناوب تعریف شده ای از بار و بی باری ، معین می کند
periodic structure
ساختار تناوبی
periodic wave
موج تناوبی موجی که در فاصله های زمانی منظم ، خود را تکرار می کند مانند موج سینوسی ، موج متناوب
periodic waveguide
موجبر تناوبی موجبری که دارای عدم پیوستگیهایی در فاصله های منظم است
periodical
به طور متناوب
portable
قابل حمل
predictable
قابل پیش بینی
relocatable
جابجا پذیر
semistable
نیمه پایدار
stable
پایدار ، پایا
symbol table
جدول سمبل ها
table
جدول جمع آوری داده ها ، به شکلیی که هر مورد به طور منحصر به فرد با برچسب یا موقعیت نسبی آن در مکانی در کامپیوتر شناسایی می شود
transition table
جدول گذار
truth table
جدول درستی جدولی که تابع منطقی را با فهرستی از تمام ترکیبهای ممکن ورودی توصیف می کند و خروجی درست هر ترکیب را مشخص می کند بسته نازک با پایه های خروجی کوچک برای مدارهای مجتمع پایه های نوع I آن فقط در دو ضلع کوچک تر بسته مستطیلی شکل است و پایه های نوع II در دو ضلع بزرگ تر بسته قرار دارد
turntable
گرامافون صفحه گردان موتوری که صفحه های شلاک یا وینیلی را در هنگام پخش نگه می دارد گرامافون محصول الکترونیکی تجاری است که بخش از سیستم استریو است از انواع دیگر آن در استودیوها برای ساخت صفحه ها در فرایند ضبط استفاده می شود ، دیسک
unconditional stable
پایدار غیر شرطی
uniformly stable
پایدار یکنواخت
unstable
ناپایدار

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن