معنی temperature coefficient of capacitance

مهندسی برق
temperature coefficient of capacitance
ضریب دمایی ظرفیت خازنی مقدار تغییر ایجاد شده در ظرفیت هز خازن یا قطعه الکترونیکی در نتیجه تغییرات دما که معمولاً بر حسب جزأ در میلیون به ازای هر درجه سلسیوس ( ppm/درجهC) اندازه گیری می شود
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی temperature coefficient of capacitance
barrier layer capacitance
ظرفیت بند الکترونی
body capacitance
ظرفیت بدن
capacitance
ظرفیت خازنی ، ظرفیت 1 اندازه ی الکتریکی یک خازن واحد اصلی آن فاراد است اما معمولاً از واحد های کوچک تری نظیر میکروفاراد ، نانو فاراد ، و پیکو فاراد استفاده می شود 2 ویژگی ذخیره ی الکتریسیته در دو سیم مجاور که توسط ماده ی عایق از هم جدا شده اند ، برق پذیری
collector capacitance
ظرفیت کلکتور ظرفیت لایه تهی مربوط به پیوند کلکتور ترانزیستور
collector transition capacitance
ظرفیت گذر کلکتور ظرفیت دو سر ناحیه گذار کلکتور - به - بیس که تراکم ناخالصی آن متغیر است
decoupling capacitance
ظرفیت خازنی کنارگذر
depletion - layer capacitance
ظرفیت لایه تهی ظرفیت خازن فرضی که توسط بارهای مثبت و منفی موجود در لایه ی تهی تشکیل می شود
depletion layer capacitance
خازن لایه تخلیه
depletion-layer capacitance
ظرفیت بند الکترونی
differential capacitance
ظرفیت خازنی دیفرانسیلی مشتق یک مشخصه ی بار نظیر مشخصه ی بار متناوب با مشخصه ی بار میانگین نسبت به ولتاژ و در نقطه ی معینی از آن
diffusion capacitance
ظرفیت نفوذ آهنگ تغییر باربرهای اقلیت انباشته شده در پیوند نیمرسانا یا ولتاژ دو سر آن
direct interelectrode capacitance
ظرفیت بین دو الکترد
distributed capacitance
ظرفیت توزیعی ظرفیت موجود بین دورهای مجاور یک پیچک یا بین سیمهای مجاور یک کابل ، خازن گسترده شده
effective input (output) capacitance
ظرفیت موثر ورودی (خروجی)
inductance - capacitance
القا کنایی - ظرفیت ( ال - سی ) مداری که توسط عناصر پیچک و خازن دارای ویژگیهای القا کنایی و ظر فیت است
input capacitance
ظرفیت ورودی ، ظرفیت ورودی ظرفیت انتقال اتصال کوتاهی که بین پایانه ی ورودی و همه ی پایانه های دیگر لامپ الکترونی که به هم متصل شده اند ( به جز پایانه ی خروجی ) وجود دارد این مقدار برابر با مجموع ظرفیتهای بین الکترود ورودی و همه ی الکترودهای دیگر بجز الکترود خروجی است
internal capacitance
ظرفیت داخلی
isolation capacitance
ظرفیت جداساز
line capacitance
ظرفیت خط
mutual capacitance
ظرفیت متقابل
output capacitance
ظرفیت خازنی خروجی ظرفیت انتقالی اتصال کوتاه بین پایه خروجی و تمام پایه های دیگر لامپ الکترونی یا ترانزیستور ، بجز پایه ورودی ، ظرفیت خروجی
resistance - capacitance
مقاومتی - خازنی داشتن هر دو خاصیت خازنی و مقاومتی که با خازنها و مقاومتها ایجاد می شود
stray capacitance
شرفیت پراکنده ظرفیت خازنی نامطلوب بین سیمهای مدار ، سیمها و شاسی یا قطعات و شاسی تجهیزات الکترونیک
temperature
درجه ، حرارت ، دما
temperature - dependent resistor
مقاومت وابسته به دما مقاومت غیر خطی که مقدار مقاومت آن تابعی از دمای محیط یا افزایش دمای داخلی ان در اثر عبور جریان است مانند بولومترها و ترمیستورها
temperature balance
تعادل حرارتی
Temperature characteristics
مشخصه حرارتی
Temperature Coefficient
ضریب دما
temperature coefficient of linear expansion
ضریب دمایی انبساط خطی مقدار تغییر ایجاد شده در هر یک از ابعاد خطی یک جامد در نتیجه تغییرات دما ، که معمولاً بر حسب جزء به میلیون به ازای هر درجه سلسیوس اندازه گیری می شود
temperature coefficient of resistance
ضریب حرارت مقاومت
temperature compensating capacitor
خازن جبران ساز دمایی خازنی که ظرفیت آن به صورت مشخصی با دما در مدارهای تشدید ، از این خازن برای جبران سازی تغییرات دمایی قطعات دیگر استفاده می شود
temperature compensation
جبران سازی دمایی فرایند مستقل ساختن بعضی از مشخصه های مدار یا قطعه از تغییرات دمای محیط ، جبران حرارتی
temperature contorl
کنترل دما کنترلی که دمای اجاق ، کوره ، یا فضای بسته دیگری را در محدوده مطلوب نگه می دارد
temperature correction
تصحیح دمایی تصحیحی که برای جبران تغییرات ناشی از دمای بالاتر یا پایین تر از مقدار دمای استاندارد ، به مقدار اندازه گیری شده اعمال می شود
temperature derating
کاهش حد مجاز دمایی پایین آمدن حدود کاری مجاز قطعه به هنگام استفاده از آن در دمای بالاتر
temperature element
عنصر دمایی عنصر حساس دستگاه اندازه گیری دما یا نشانگر قرائت مستقیم دما
temperature inversion
وارونگی دمایی 1 شرایط اقیانوسی که در آن سطح اب سردتر از عمق آب است از آنجا که سرعت صدا با دمای آب افزایش می یابد وارونگی دمایی سبب می شود که باریکه سونار در جهت آب سردتر خم می شود 2 ناحیه ای در تروپوسفر که در آن دما به جای کاهش ، با ارتفاع افزایش می یابد
temperature limit
مرز دما
temperature range
محدوده دمایی تغییرات کلی در دمای محیط برای کاربرد معین ، که بر حسب درجه سلسیوس بیان می شود
temperature saturation
اشباع دمایی
temperature saturation , filament saturation saturation
اشباع دمایی ، اشباع فیلمان ، اشباع شرایطی که در آن جریان آند لامپ خلاً ترمویونیک دیگحر نمی تواند با افزایش دمای کاتد در مقدار معینی از ولتاژ آند ، افزایش یابد این اثر ناشی از بارهای تشکیل شده در فضای نزدیک آند است
temperature stability
پایداری حرارتی
temperature-compensated crystal oscillator
نوسان ساز بلوری جبران شده ی دمایی نوسان ساز بلوری که شبکه جبران سازی دمایی آن برای تطبیق مشخصات بلور تنظیم شده است تا بسامد را در گستره دمایی پایدار نگه دارد
temperature-compensated reference element
عنصر مرجع جبران شده دمایی دیود جبران شده دمایی خاص که پایداری آن قابل مقایسه با پیلهای استاندارد است دیود سیلیسیمی آلیاژی غیر فعال شده نمونه ای از آن است
temperature-compensated zener diode
دیود زینر جبران شده دمایی بسته دیود زینر که شامل یک پیوند PN زینری بایاس معکوس است که ضریب دمایی مثبت دارد این پیوند به طور سری به سک یا چند دیود بایاس مستقیم وصل شده است که ضریب دمایی منفی دارند در نتیجه ولتاژ زینری به دست می آید که در محدوده دمایی وسیعی ثابت است
temperature-compensating alloy
آلیاژ جبران ساز دمایی آلیاژی که ویژگیهای مغناطیسی آن با دما تغییر می کند آلیاژ نیکل- آهن آشناترین مثال آن است که تراوایی مغناطیسی در آن ، با نرخ کنترل شده ای ، افزایش دما کاهش می یابد از این آلیاژ برای موازی شدن با وات ساعت سنج ، سرعت سنج ، دور سنج و رگوله کننده ولتاژ ، به منظور جبران سازی تغییرات دمایی استفاده می شود
total electrode capacitance
ظرفیت کل الکترود ظرفیت بین یک الکترود و همه ی الکترودهای دیگحر متصل به یکدیگر ، ظرفیت کلی الکترد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن