معنی true bearing

مهندسی برق
true bearing
جهت حقیقی زاویه نسبت به شمال حقیقی جهت مغناطیسی نسبت به شمال مغناطیسی معین می شود و حهت نسبی در رابطه ای با خط عمودی قطب نما یا محور دیگر کشتی یا هواپیما مشخص می شود
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی true bearing
area of bearing
سطح مورد نظر
axle bearing
بلبرینگ محوری
bearing
یاتاقان
compass bearing
سمت قطب نما سمتی که نسبت به شمال قطب نما تعیین می شود
cursor target bearing
سمت هدف مکان نمایی اندازه گیری سمت هدف به کمک مکان نمای صفحه نمایش پی پی ال رادار
grid bearing
سمت شبکه ای نوعی سمت که خط مرجع آن شمال شبکه ای است
magnetic bearing
جهت مغناطیسی زاویه بین جهت شمال مغناطیسی و مسیر حرکت هواپیما یا کشتی در صفحه ی افق یاتاقانی که با استفاده از میدانهای مغناطیسی ، محوری را در فضای آزاد نگه می دارد این میدانها معمولاً به وسیله ترکیبی از آهنربای الکتریکی و دایمی به وجود می آید
outboard bearing
یاتاقان خارج
radio bearing
جهت رادیویی جهتی که نسبت فرستنده رادیوییبا استفاده از جهت - یاب رادویی به دست می آید
ralative target bearing
جهت هدف نسبی جهت هدف رادار که نسبت به سرکشتی یا هواپیما بیان شده است
relative bearing
جهت نسبی جهتی که در آن سر وسیله نقلیه به عنوان خط مرجع عمل می کند
resolution in bearing
تفکیک در جهت زاویه ای که دو جسم ه مفاصله باید به آن مقدار در جهت از هم جدا باشند تا بتوان آنها را روی صفحه نایش رادار تشخیص داد
true
درست ، صحیح
true altitude
ارتفاع حقیقی ارتفاع بالاتر از سطح متوسط دریا
true course
مسیر حقیقی مسیری که با زاوایه اندازه گیری شده ی پادساعتگرد از شمال حقیقی معین می شود
true heading
راستا حقیقی راستای اندازه گیری شده نسبت به شمال حقیقی
true north
شمال حقیقی جهت قطب شمال از دید ناظر یا خطی که این جهت را نشان می دهد
true power
توان حقیقی ، توان متوسط
true resistance
مقدار مقاومت اهمی ، مقدار مقاومت حقیقی
true-bearing rate
نرخ جهت حقیقی سرعت تغییر جهت واقعی
true-bearing unit
واحد جهت حقیقی مدار اضافه شده به دستگاه رادار که صفحه نمایش PPI را طوری می چرخاند که شمال حقیقی همواره در بالای آن باشد
unilateral bearing
جهت یک طرفه جهت به دست آمده با جهت یاب رادیویی که دارای پاسخ یک طرفه است و امکان ایجاد خطای 180 درجه را حذف می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن