معادل انگلیسی سمت شبکه ای نوعی سمت که خط مرجع آن شمال شبکه ای است

مهندسی برق
سمت شبکه ای نوعی سمت که خط مرجع آن شمال شبکه ای است
grid bearing
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سمت شبکه ای نوعی سمت که خط مرجع آن شمال شبکه ای است
سطح مورد نظر
area of bearing
بلبرینگ محوری
axle bearing
یاتاقان
bearing
سمت قطب نما سمتی که نسبت به شمال قطب نما تعیین می شود
compass bearing
سمت هدف مکان نمایی اندازه گیری سمت هدف به کمک مکان نمای صفحه نمایش پی پی ال رادار
cursor target bearing
شبکه
Grid
ولت شبکه
grid bias
خازن شبکه
grid blocking capacitor
خازن شبکه
grid capacitor
مدار شبکه
grid circuit
گیره
grid clip
قوانین شبکه
grid codes
خازن شبکه
grid condenser
متصل به شبکه
grid connected
کنترل شبکه ای کنترل جریان آند یک لاپ الکترونی با تغییر ولتاژ شبکه کنترل نسبت به کاتد
grid control
جریان شبکه شارش الکترون به طرف شبکه مثبت در لامپ الکترونی
grid current
ولتاژ قطع شبکه فرمان
grid cutoff voltage
آشکار سازی شبکه ای عمل آشکار سازی در مدار شبکه لامپ خلأ نظیر آشکار ساز شبکه ای نشت
grid detection
آشکار ساز شبکه
grid detector
اتلاف شبکه توان تلف شده به صورت گرما در شبکه لامپ الکترونی
grid dissipation
توان راه اندازی شبکه حاصلضرب میانگین مقدار لحظه ای جریان و مؤلفه متناوب ولتاژ شبکه لامپ الکترونی در تناوب کامل
grid driving power
گسیل شبکه ای گسیل الکترون یا یون از شبکه لامپ الکترونی ، انتشار شبکه
grid emission
تحریک شبکه
grid excitation
اختلال شبکه
Grid Fault
خطاهای شبکه
Grid Faults
ادغام شبکه
grid integration
مقاومت نشتی شبکه
grid leak
محدود سازی شبکه ای عمل محدود سازی از طریق سری کردن یک مقاومت بزرگ با شبکه ی لامپ خلأ افت ولتاژ دو سر این مقاومت متناوب با قدرت سیگنال ورودی است که منجر به ایجاد بایاس منفی متغیر روی الکترود شبکه می شود و سیگنالهای ورودی بالاتر از حد معین را هم سطح می کند
grid limiting
مدوله سازی شبکه ای نوعی مدوله سازی که در آن سیگنال مدوله شونده به مدار شبکه کنترل یک لامپ الکترونی ، که حامل نیز در آن حضور دارد ، داده می شود ، مدولاسیون شبکه
grid modulation
شبکه شماره ان
grid number n
شبکه باتری
grid of a battery
توازن شبکه
grid parity
گام شبکه
grid pitch
ضربه گری شبکه
grid pulsing
یکسو ساز شبکه
grid rectifier
مقاومت شبکه
grid resistance
سیم برگشت
grid return
مبدل سمت شبکه
grid side converter
همزمان سازی شبکه
Grid synchronizatio
مرتبط با شبکه
Grid tied
توپولوژی شبکه
grid topology
ولتاژ شبکه
grid voltage
رسانایی متقابل
grid-anode transconductance
پیل ولت شبکه
grid-bias cell
متصل به شبکه
grid-connected
لامپ شبکه ای لامپ خلأ بسامد - بالا ، پرتوان و کنترل شونده با شبکه که در یک باند وسیع دارای تقویت خطی است
gridded tube
مشخصه راه اندازی شبکه رابطه بین خروجی الکترونی یا نوری یک لامپ الکترونی و ولتاژ الکترود کنترل که از نقطه قطع اندازه گیری می شود
grid-drive characteristic
توان تحریک شبکه
grid-driving power
لامپ تابان شبکه ای نوعی لامپ تخلیه - تابان با یک یا چند الکترود کنترل که ضمن شروع جریان آند جز در شرایط کاری خاص ، محدودیتی برای آن ایجاد نمی کنند ، لامپ مشتعل شبکه ای
grid-glow tube
رابط شبکه
Grid-Interface
آشکارسازی با خازن و مقاومت نشتی
grid-leak condenser detector
لامپ مایع شبکه دار
grid-pool tube
سمت شبکه
grid-side
توابع پشتیبانی از شبکه
Grid-support function
جهت مغناطیسی زاویه بین جهت شمال مغناطیسی و مسیر حرکت هواپیما یا کشتی در صفحه ی افق یاتاقانی که با استفاده از میدانهای مغناطیسی ، محوری را در فضای آزاد نگه می دارد این میدانها معمولاً به وسیله ترکیبی از آهنربای الکتریکی و دایمی به وجود می آید
magnetic bearing
یاتاقان خارج
outboard bearing
جهت رادیویی جهتی که نسبت فرستنده رادیوییبا استفاده از جهت - یاب رادویی به دست می آید
radio bearing
جهت هدف نسبی جهت هدف رادار که نسبت به سرکشتی یا هواپیما بیان شده است
ralative target bearing
جهت نسبی جهتی که در آن سر وسیله نقلیه به عنوان خط مرجع عمل می کند
relative bearing
تفکیک در جهت زاویه ای که دو جسم ه مفاصله باید به آن مقدار در جهت از هم جدا باشند تا بتوان آنها را روی صفحه نایش رادار تشخیص داد
resolution in bearing
جهت حقیقی زاویه نسبت به شمال حقیقی جهت مغناطیسی نسبت به شمال مغناطیسی معین می شود و حهت نسبی در رابطه ای با خط عمودی قطب نما یا محور دیگر کشتی یا هواپیما مشخص می شود
true bearing
جهت یک طرفه جهت به دست آمده با جهت یاب رادیویی که دارای پاسخ یک طرفه است و امکان ایجاد خطای 180 درجه را حذف می کند
unilateral bearing

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن