معنی real power

مهندسی برق
real power
توان حقیقی مؤلفه توان ظاهری که کار حقیقی را نشان می دهد توان حقیقی بر حسب وات بیان می شود و می توان آن را به صورت حاصلضرب ولتاژ و مؤلفه همفاز جریان متناوب یا ولت آمپر در ضریب توان محاسبه کرد
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی real power
real power loss
اتلاف توان حقیقی
acoustic power
قدرت صوتی
acoustic.power
توان صوت
active power
توان اکتیو ، توان موثر ، قدرت مؤثر ، قدرت مفید
actual power
قدرت مؤثر ، قدرت مفید ، مقاومت مؤثر
adhesive power
قدرت چسبندگی
adsorptive power
استعداد جذب ، قدرت جذب
amplifier output power
قدرت خروجی تقویت کننده
anode input power ; plate input power
توان ورودی آند ؛ توان ورودی جوشن حاصلضرب ولتاژ مستقیم اعمال شده به آند لامپ های آخرین طبقه ی رادیویی یک فرستنده در کل جریان مستقیم عبوری از آند این لامپ ها در حالتی که هیچگونه مدوله سازی نمی گیرد
anode power
قدرت آند ، قدرت ورودی آند
antenna input power
قدرت ورودی آنتن
antenna power
توان آنتن ویژگی آنتن فرستنده که به صورت مربع حاصل ضرب جریان در مقاومت آنتن در نقطه ی اندازه گیری جریان تعریف می شود ، قدرت تشعشعی آنتن
apparent power
توان ظاهری مقدار توانایی که از ضرب مقادیر مؤثر ولتاژ و جریان در مدار«ای سی» به دست می آید این توان بر حسب ولت -آمپر بیان می شود و حاصلضرب آن با ضریب توان ، توان میانگین یا حقیقی بر حسب وات را می دهد
apparent power
توان ظاهری
atomic power
قدرت اتمی
attraction power
نیروی کشش ، نیروی ربایش
audio dialing power
قدرت انتخابی فرکانس صوتی
available power
قدرت حاضر [موجود]
average power
توان متوسط ، قدرت متوسط
average speech power
توان صحبت میانگین میانگین مقادیر لحظه ای توان صحجبت در فاصله ی زمانی معین
brake horsepower
توان حقیقی مهاری
calculating power
قدرت محاسباتی
candle power
توان شمعی شدت درخشندگی بر حسب کاندلا
combined heat and power
حرارت و توان ترکیبی
Compact Pulsed Power
توان پالس دار قشرده
complex power
توان مختلط
consumed power
توان مصرفی
continuous power
توان پیوسته ظرفیت تحمل توان یک تقویت کننده ی شنیداری یا نظایر آن برای سیگنال سینوسی بر حسب وات ( آر - ام - اس ) بیان می شود
dielectric power
قدرت دی الکتریکی
direct current power
توان مستقیم ( dc )
driving power
قدرت محرکه ، توان رانش
effective isotropically radiated power
توان موثر همسانگرد - تابیده حاصل ضرب توان خالص ( آر اف ) که از یک فرستنده ، تابش می شود در بهره ی سیستم آنتن در یک جهت خاص از بازتابنده ی همسانگرد ( همه سویه )
effective power
توان موثر
effective radiated power
توان تابیده ی موثر حاصل ضرب توان ورودی آنتن و بهره ی توان آن که بر حسب کیلو وات بیان می شود
electric horsepower
اسب بخار الکتریکی
emissive power
قدرت صدور
fault power
توان خطا
fluctuating power
توان نوشی
grid driving power
توان راه اندازی شبکه حاصلضرب میانگین مقدار لحظه ای جریان و مؤلفه متناوب ولتاژ شبکه لامپ الکترونی در تناوب کامل
grid-driving power
توان تحریک شبکه
half power
نیم توان
high power
توان بالا
horizontal candlepower
شمع افقی
horsepower
اسب بخار ، اسب بخار واحدی برای اندازه گیری توان و برابر با 746 وات استفاده از واحد SI توان ، یعنی وات ، ترجیح داده می شود ، توان اسب بخار
hydroelectric power
توان برقابی
indicated horsepower
توان اسب اسمی دستگاه
input power
توان ورودی
instantaneous peak power
توان اوج لحظه ای یک مقدار نامی برای توان تقویت کننده ی شنیداری که ارزش عملی چندانی ندارد زیرا تصویر کاذبی از توانایی تقویت کننده می دهد
instantaneous power
توان لحظه ای
instantaneous speech power
توان صحبت لحظه ای آهنگ تابش انرژِ صدا از یک منبع صحبت در هر لحظه ی خاص
leakage power
توان نشتی ، توان نشتی توان ( ار اف ) انتقال یافته از طریق لامپ یونیزه ی ( تی آر )
linear stopping power
توان بازدارنده ی خطی اتلاف انرژی در واحد مسافت در هنگام عبور ذره ی باردار از درون محیط
Low power
کم توان
market power
قدرت بازار
market power
قدرت بازار
‌maximum power
حداکثر توان
mean horizontal candlepower
شمع افقی متوسط
mean power
توان میانگین
mean spherical candlepower
شمع کروی متوسط
music power
توان موسیقی نرخ قابلیت خروجی تقویت کننده صوتی برای وفاداری بالا که عواملی مانند پاسخ گذرا ، رگولاسیون منبع تغذیه و قابلیت توان RMS را در نظر می گیرد تغییرات توان موسیقیابی می تواند تا 0/20 بالاتر از تغییرات توان RMS تقویت کننده باشد از انجا که موسسه وفاداری بالا ( IHF ) (INSTITUTED OF HIGH FIDELTY ) این روش اندازه گیری را استاندارد کرده است آن را توان IMF نیز می نامند
noise equivalent power
توان معادل نویز توانی که در صورت حذف سیگنال مفید بدون تغییر شرایط کاری ، در نقطه معینی از مدار ، در اثر نویز به وجود می آید
nominal horsepower
توان اسب اسمی دستگاه
nominal power
توان نامی
operating power
توان کار توان واقعی کا به آنتن فرستنده تغذیه می شود ، توان عملی
operational power
توان عملیاتی
Osmotic power
توان اسمزی
output power
توان خروجی توانی که بار از سیستم یا یک جزء آن دریافت می کند
overall power
توان کلی
peak envelope power
توان پوش قله توان RF متوسط تغذیه شده از فرستنده در مدت زمان یک سیکل RF در بالاترین مقادیر قله به قله پوش مدوله سازی این مقدار برابر با توان ورودی است که آمپرسنج و ولت سنج ، به هنگام راه اندازی تقویت کننده ، با سیگنال RF پیوسته نشان می دهند دامنه ی قله ی این سیگنال باید در حدودی باشد که تقویت کننده بتواند بدون اعوجاج آن را تقویت کند در فرستنده های دارای تک باند جانبی ، باید در هنگام اندازه گیری مدوله سازی انجام نشود ، زیرا حامل حذف می شود
peak power
توان قله بیشینه توان لحظه ای پالس شده یک فرستنده پالس رادار زمان استراحت فرستنده رادار در مقایسه با زمان فعال شدن ان طولانی است بنابر این توان متوسط آن در مقایسه با توان قله کم است ، توان اوج ، بار خارجی بیشینه
peak speach power
توان صحبت قله بیشینه مقدار توان صحبت لحظه ای در مدت زمان مورد نظر
photovoltaic (PV) power
توان فتوولتائیک
power
توان ، قدرت ، توان 1 سرعت زمانی انجام کار یا سرعتی که کار با آن انجام می شود 2 ( P ) سرعتی که انرژِِ ی الکترزیکی با آن از قطعه ای گرفته یا به آن داده می شود و بر حسب توان اندازه گیری می شود توان کمیت معینی است در حالی که سطح کمیت نسبی است 3 نتیجه به دست آمده از ضرب عدد در خودش به تعداد دفعات مشخص به این ترتیب 125 توان سوم 5 است ، توان برقی
pulsed power
توان پالسی
quench power
توان فرونشانی
radiant power
شاره تابان
radiated power
توان تابشی کل توان گسیل شده از آنتن فرستنده
radiation power
توان تشعشع
rated candlepower
شمع اسمی
Rated power
توان نامی
reactive power
توان راکتیو
reactive power; reactive voltamperes; wattless power
توان رآکتیو ؛ ولت آمپر رآکتیو ؛ توان بی وات مقدار توان به دست آمده از حاصلضرب مقدار مؤثر جریان بر حسب آمپر در مقدار مؤثر ولتاژ بر حسب ولت ، با علامت اختلاف فاز زاویه ای و ولتاژ واحد توان راکتیو وار است
real
حقیقی
real part
قسمت حقیقی
real time
زمان -حقیقی انجام محاسبه ای در حین فرایند فیزیکی مربوط به آن ، به طوری که نتایج آن برای هدایت فرایند فیزیکی در دسترس باشد این کار در کنترل صنعتی معمول است ، بلادرنگ ، زمان حقیقی
real time system
سیستم بلادرنگ
real value
مقدار حقیقی
realitivistic
نسبیتی
realization
تحقق
Realize
تحقق بخشیدن
realtime
بلادرنگ
Real-time Simulation
شبیه سازی بلادرنگ
Real-time analysis
تحلیل بلادرنگ
real-time clock
ساعت زمان - حقیقی مداری که زمان را با سرعتی که از عملکرد در حال انجام تشکیل می شود ، اندازه می گیرد
real-time data
داده زمان- حقیقی داده های ارایه شده به شکل قابل استفاده در همان زمان اتفاق افتادن حادثه تؤخیر در ارایه داده ها باید آنتقدر کم باشد که امکان عملکرد اصلاحی را در صورت نیاز فراهم کند
real-time delay
تأخیر زمان - حقیقی تأخیر زمانی قابل صرفه نظر کردن که معمولاً در حدود چند نانوثانیه و قابل کنترل است در آرایه های آنتنی از آن برای به دست آوردن الگوی تابش مطلوب با اتصال مطلوب با اتصال خطوط تأخیر مناسب بین عناصر آرایه استفاده می شود
real-time operation
عملکرد زمان - حقیقی پردازش داده های کامپیوتری کهآنقدر سریع است که می تواند اطلاعات مربوط به حوادث را به محض اتفاق افتادن آنها پردازش کند کامپیوتر داده را از حسگرها جمع می کند ، محاسبات را انجام می دهدو پاسخ سریعی برای نگهداشتن ارتباط خود با فرایند ارایه می دهد کنترل موتور خودرو ، ترمزهای ضدقفل و ماشین ازارها و وباتهای کنترل شده دیجیتالی نمونه هایی از این نوع هستند
real-time pricing
قیمت گذاری بلادرنگ
realy broadcast station
ایستگاه رله پخش ایستگاه اختصاص یافته برای ارسال برنانه ها از نقاطی که امکانات سیمی در آنجا در دسترس نیست ، با یک یا چند ایستگاه پخش
realy chatter
وزوز رله صدای ک بسامدی که به هنگام برق دار شدن پیچک رله با جیران متناوب یا جریان یکسو شده ی فبلتر نشده ، ایجاد می شود
reflective power
توان انعکاسی
resolution , resolving power
تفکیک پذیری ، توان تفکیک قابلیت معین کردن ، جرء کردن یا تشخیص دادن بین دو مقدار تقریباً برابر یک کمیت توان تفکیک در تلویزیون معیاری برای وضوح تصویر تلویزیونی در هر دو محور عمودی و افقی است اندازه گیریهای توان تفکیک تلویریون معمولاً با الگوی آزمونی انجام می شود که شامل رجهای آزمایشی ( مجموعه ای از خطوط سیاه و سفید که در مرکز الگو همگرا می شوند ) است که بر حسب خطوط بر ارتفاع تصویر درجه بندی شده اند توان تفکیک در رادار و سونار ، قابلیت تمیز دادن دو هدف دور است که به صورت تابعی از فاصله تا آنتن یا تراگردان و جدایی زاویه ای هدفها اندازه گیری می شود
resolving power
توان تفکیک 1 توانایی طیف سنج جرمی در جدا کردن خطوط طیف همجوار جرم 2 عکس پهنای باریکه آنتن تک جهته ، که بر حسب درجه اندازه گیری می شود 3 توانایی سیستم رادار در تشکیل تصاویر قابل تشخیص 4 resolution
secondary power
توان ثانویه
sideband power
توان باند جانبی توان موجود در باندهای جانبی گیرنده ، به هنگام دریافت موج مدوله شده ، به جای توان حامل به توان باند جانبی پاسخ می دهد
signal power
توان سیگنال
slip power
توان لغزش
sound power
توان صدا کل انرژِ صوتی تابیده از منبع بر واحد زمان که معمولاً بر حسب ارگ بر ثانیه یا وات بیان می شود
speech power
توان صحبت سرعت تابش انرژی صوتی از منبع صحبت در لحظه معین ، یا متوسط مقادیر لحظه ای در فاصله زمانی معین
spherical candlepower
شمع کروی
starting power
توان راه اندازی
Steered response power
توان پاسخ هدایت شده
steered-response power
توان پاسخ هدایت شده
supplied power
توان تغذیه شده
thermal power
توان حرارتی
three phase power
توان سه فاز
transmitter power
توان فرستنده
true power
توان حقیقی ، توان متوسط
useful power
توان مفید
vector power
توان برداری
visual transmitter power
توان فرستنده دیداری حداکثر خروجی توان به هنگام ارسال سیگنال تلویزیونی استاندارد
wattless power
توان هرز
wind power
توان بادی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن