معنی reverse voltage

مهندسی برق
reverse voltage
ولتاژ معکوس ولتاژ اعمال شده به دیود یکسو کننده که قطبیت آن مخالف حالت عادی است
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی reverse voltage
active component of voltage
سهم مؤثر ولتاژ ، ولتاژ مؤثر
active voltage
ولتاژ مؤثر
active.voltage
ولتاژ موثر
additional voltage
ولتاژ اضافی ، ولتاژ کمکی
adjusting voltage
ولتاژ تنظیم شده
admissible voltage
ولتاژ مجاز
allowable voltage
ولتاژ مجاز
alternating current.voltage
ولتاژ متناوب
alternating voltage
ولتاژ متناوب
alternating voltage; ac voltage
ولتاژ متناوب ؛ ولتاژ ؛" ای سی" ولتاژ تولید شده توسط یک آلترناتور یا به وجود آمده در دو سر مقاومن یا امپدانسی که جریان متناوب از آن می گذرد اندازه و جهت این ولتاژ در فواصل منظم پیوسته در حال تغییر است ، ولتاژ متناوب ؛ ولتاژ ؛ ای سی ولتاژ تولید شده توسط یک آلترناتور یا به وجود آمده در دو سر مقاومن یا امپدانسی که جریان متناوب از آن می گذرد اندازه و جهت این ولتاژ در فواصل منظم پیوسته در حال تغییر است
alternator voltage
ولتاژ ژنراتور
anode a.c. voltage
ولتاژ جریان متناوب آند
anode breakdown voltage
ولتاژ شکست آند ولتاژ آند برای رسانش در دو سر شکاف اصلی یک لامپ گازی در شرایطی که شکاف راه انداز رسانا نباشد و همه عناصر دیگر لامپ در پتانسیل کاتد باشند ، ولتاژ جرقه آند ، ولتاژ جرقه زنی آند
anode d.c. voltage
ولتاژ یکسوی آند ، مقاومت قطع آند
anode supply voltage
ولتاژ مستقیم آند
anode voltage
ولتاژ آند ولتاژ مستقیمی که بین آند و کاتد لامپ الکترونی وجود دارد ، ولتاژ آندی
antenna voltage
ولتاژ آنتن
antistickoff voltage
ولتاژپادگیر ، ولتاژضد گیر ولتاژکوچکی که در یک سیستم کنترل دو سرعتی به سیم پیچ روتورز ترانسفور مر کنترل سنکرو اعمال می شود تا از بروز رفتار غیر عادی جلو گیری کند
application of a voltage
کاربرد ولتاژ
arc over voltage
ولتاژ جرقه ، ولتاژ جهش الکتریکی
arc voltage
ولتاژ قوس نورانی
arcing voltage
ولتاژ قوس [الکتریکی]
armature voltage
ولتاژ آرمیچر
asymmetric voltage
ولتاژ غیرمتشابه ، ولتاژ نامتقارن
automatic voltage
control system (AVR)سیستم کنترل ولتاژ اتوماتیک
auxiliary voltage
ولتاژ کمکی
avalanche voltage
ولتاژ بهمن [ذره ای]
average voltage
ولتاژ متوسط
back-emf voltage
ولتاژ ضد محرکه
barrier voltage
ولتاژ سد حد اقل ولتاژلازم برای رسانش یک پیوند PN
battery voltage
ولتاژ باطری ، ولتاژ باتری
blocking voltage
ولتاژ سد کننده
blue video voltage
ولتاژ تصویر آبی سیگنال ولتاژ خروجی از بخش آبی دوربین تلویزیون رنگی ، یا سیگنال ولتاژ بین ماتریس گیرنده و شبکه ی تفنگ آبی در لامپ تصویر رنگی سه تفنگی
boosted b-voltage
ولتاژ افزوده ب
booster voltage
ولتاژ افزاینده ولتاژ اضافی که در گیرنده ی تلویزیونی توسط ترانزیستور میراساز فراهم می شود و برای تولید خروجی جاروب دنده اره ای بزرگتر به قسمتهای خروجی افقی ، نوسانساز افقی ، و ترانزیستور خروجی عمودی داده می شود
breakdown voltage
ولتاژ شکست
bredge voltage
ولتاژ پل
bucking voltage
ولتاژ مخالف ولتاژی که قطبیت آن دقیقاُ مخالف ولتاژ دیگری است
circuit voltage
ولتاژ مدار
clamping voltage
ولتاژ جهش ولتاژی که توسط مدار جهش در سطح مطلوب نگه داشته شده است
closed-circuit voltage
ولتاژ مدار -بسته ولتاژ دو سر منبع تغذیه هنگامی که جریان معین بار از آن کشیده می شود
common - mode voltage
ولتاژ مد - مشترک ولتاژ مشترک بین پایانه های ورودی یک وسیله نسبت به مرجعی مانند زمین /
common-mode voltage
ولتاژ حالت مشترک
compliance voltage
ولتاژ تن دهی گستره ی ولتاژ خروجی لازم برای منبع تغذیه ی « دی سی» رگوله شده تا بتواند در گستره معین تغییرات مقاومت بار جریان را در مقدار ثابت و مشخص نگه دارد
composite modulation voltage
ولتاز مدوله کننده ی مخلوط ولتاژ مخلوط خروجی نوسان سازهای زیر حامل که برای مدوله کننده ی به فرستنده اعمال می شود و در سیستمهای دور سنجی کار برد دارد
conservation voltage
ولتاژ حفاظت
constant voltage
ولتاژ ثابت
contact voltage
ولتاژ اتصال
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
cut in voltage
ولتاژ برق
cutoff voltage
ولتاژ قطع
data retention voltage
ولتاژ نگهداری داده‌ها
deflecting voltage
ولتاژ منحرف کننده
deflection voltage
ولتاز انحراف ولتاژ اعمال شده به زوج الکترود انحراف به منظور تولید میدان الکتریکی
delta voltage
ولتاژ مثلث
diffusion voltage
ولتاژ نفوذ
direct current voltage
ولتاژ مستقیم
direct voltage
ولتاژ مستقیم
discharge voltage
ولتاژ تخلیه
disruptive voltage
ولتاژ جرقه زنی
disturbance voltage
ولتاژ اغتشاش
drain voltage
ولتاژ پایه درین
dropout voltage
ولتاژ رهایی بیشترین ولتاژی که به ازاء آن رله یا سایر وسایل با تحریک مغناطیسی می توانند به حالت غیر فعال خود برگردند
dynamic voltage
ولتاژ دینامیک
effective voltage
ولتاژ موثر مقدار ولتاژ مستقیمی که دمای عنصر مقاومتی را به همان اندازه ولتاژ متناوب در دست اندازه گیری بالا می برد
effset voltage
ولتاژ انحراف ولتاژ DC که در هنگام صفر شدن ولتاژ خروجی بین پایه های ورودی تقویت کننده dc باقی می ماند
electrode voltage
ولتاژ الکترود ولتاژ بین الکترود و کاتد یا نقطه خاصی از کاتد رشته ای در لامپ الکترونی ، ولتاژ الکترد
emitter base voltage
ولتاژ امیتر - بیس
emitter voltage
ولتاژ امیتر
equivalent diode voltage
ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
excitation voltage
ولتاژ تحریک
external voltage
ولتاژ خارجی
extinction voltage
ولتاژ قطع تخلیه
extra high voltage
ولتاژ فوق فشار قوی
extra-high voltage
ولتاژ نهایت -بالا[ای اچ وی] ولتاژ بالاتر از 345KW در سیستمهای انتقال انرژی الکتریکی
fault voltage
ولتاژ خطا
field voltage
ولتاژ میدان
filament voltage
ولتاژ فیلامان ولتاژی که به سرهای فیلامان لامپ الکترونی وارد می شود ، ولتاژ افروزه
final voltage
ولتاژ نهایی
firing voltage
ولتاژ آتش کردن
fixed voltage
ولتاژ ثابت
flashback voltage
ولتاژ پس درخش ولتاژ اوج معکوس که منجر به یونش در لامپ گازی می شود
forward voltage
ولتاژ مستقیم
gate voltage
ولتاژ گیت ولتاژ دو سر سیم پیچ گیت در تقویت کننده ی مغناطیسی
generated voltage
ولتاژ تولید شده
generator constant voltage
ولتاژ ثابت ژنراتور
glow voltage
ولتاژ تابانی ولتاژ شروع تخلیه ی تابان در لامپ گازی
green video voltage
ولتاژ تصویری سبز خروجی سیگنال ولتاژ از بخش سبز یک دوربین تلویزیونی رنگی ، یا ولتاژ سیگنال بین ماتریس گیرنده و شبکه تفنگ سبز در لامپ تصویر تلویزیون رنگی سه تفنگی
grid cutoff voltage
ولتاژ قطع شبکه فرمان
grid voltage
ولتاژ شبکه
hall effect; hall-effect voltage
اثر هال اثر گالوانو مغناطیسی ای که طی آن در دو سر رسانای حامل جریان واقع در میدان مغناطیسی که جهت آن عمود بر جهت عبور جریان است ، یک ولتاژ دی سی عرضی ظاهر می شود این اثر می تواند د فلزات ، بلورها ، و نیمرساناها رخ دهد مقدار ولتاژ تخمین مستقیمی از تراکم باربرها در رسانا را می دهد
hall voltage
ولتاژ هال ولتاژی که در شرایط بی باری و در اثر عبور مقدار معینی جریان از یک نیمرسانا یا رسانای فلزی واقع در میدان مغناطیسی معین ، دردو سر آن ظاهر می شود
heater voltage
ولتاژ گرمکن ولتاژی که به سرهای گرمکن لامپ الکترونی وار می شود ، ولتاژ رشته گرمساز
high voltage
فشار قوی
holding voltage
ولتاژ نگه دارنده
ignition voltage
ولتاژ جرقه
impressed voltage
ولتاژ موثر
in phase voltage
ولتاژ هم فاز
induce voltage
ولتاژ القایی
induced voltage
ولتاژالقایی ولتاژِ که برای تغییر تعداد خطوط نیروی مغناطیسی گذارنده از پیچک یک مدار ، در آن مدار القا میشود ، ولتاژ القا شده
initial inverse voltage
ولتاژ معکوس نخستین
initial voltage
ولتاژ هاله بنفش
input voltage
ولتاژ ورودی
instantaneous voltage
ولتاژ لحظه ای
insulation voltage
ولتاژ عایق
intense voltage
ولتاژ قوی
inverse peak voltage
ولتاژ اوج وارون 1 مقدار اوج ولتاژی که در مدت زمان صفر بودن جریان در دو سر یک لامپ یکسوساز یا لامپ پرتو - ایکس می تواند در جهت وارون ( آند منفی) تحمل کند بی آنکه دچار شکست یا خرابی شود
inverse voltage
ولتاژ وارون مقدار مؤثر ولتاژ دو سر لامپ یکسوساز یا یکسوساز نیمه رسانا در فاصله ی زمانی منفی بودن آند یا قطع جریان ، ولتاژ معکوس
kilovoltage
کیلو ولتاژ ولتاژی در محدوده ی چند هزار ولت ، نظیر ولتاژی که به یک لامپ پرتو- ایکس اعمال می شود
knee voltage
ولتاژ زانو
lightning impulse withstand voltage
ولتاژ تحمل موج ضربۀ صاعقه
limiting voltage
ولتاژ مرزی
line to line voltage
ولتاژ خط به خط
line voltage
ولتاژ خط ولتاژ خط تغذیه در نقطه ی مصرف در کشور آمریکا این مقدار بین 110 تا 125 ولت روی پریز برق است ( به طور متوسط 120 ولت ) و در سایر کشورها بین 218 تا 240 ولت متناوب تغییر می کند
load voltage
ولتاژ بار
low voltage
ولتاژ پایین
medium-voltage
ولتاژ متوسط
millivoltage
میلی ولتاژ ولتاژِ که مقدار آن معمولاً بر حسب ولت بیان شود
neutralizing voltage
ولتاژخنثی کننده ولتاژ AC که از مدار کلکتور به مدار بیس تقویت کننده یا بر عکس اعمال می شود این ولتاژ یا ولتاژ AC که ازمسیر ناخواسته ای بین این مدارها ( معمولاً از طریق خازن بیس به کلکتور ترانزیستور ) منتقل می شود 180 درجه اختلاف فاز دارد و هم دامه با آن است
no load voltage
ولتاژ بی باری
node voltage
ولتاژ گره
noise voltage
ولتاژ نویز
nominal voltage
ولتاژ نامی
noninduced voltage
ولتاژ غیر القایی ولتاژ متناوب یا مستقیمی که به طور یکنواخت به سیم پیچ داخلی اعمال می شود و در نتیجه آن اختلاف پتانسیل قابل توجهی در دو سر سیم پیچ به وجود نمی آید ولتاژ رشته ای که از طریق یک سیم پیچ نعل اسبی به بار تغذیه می شود مثالی از این مورد است
on loaded voltage
ولتاژ کار زیر بار
open - circuit voltage
ولتاژ مدار باز ولتاژ بین پایه های منبع وقتی که جریان قابل توجهی از آنها نمی گذارد
Open – circuit voltage
ولتاژ مدار باز
open circuit voltage
ولتاژ مدار باز
over voltage
اضافه ولتاژ
overvoltage
اضافه ولتاژ
over-voltage
اضافه ولتاژ
peak forward anode voltage
اوج فشار آندی مستقیم
peak inverse anode voltage
اوج ولتاژ آندی معکوس
peak inverse voltage
قله ولتاژ معکوس بیشینه مقدار نامی ولتاژ AC عمل کننده در جهت مخالف با جهت عبور جریانی که قطعه برای آن طراحی شده است
peak voltage
ولتاژ اوج
peak-to-peak voltage
ولتاژ مضاعف
phase to phase voltage
ولتاژ فاز تا فاز
phase voltage
ولتاژ فاز
phase-to-phase voltage
ولتاژ فاز به فاز
pickup voltage
ولتاز پیکاپ مقدار ولتاژِ که قطعه عمل کننده مغناطیسی در آن شروع به کار می کند
pinch off voltage
ولتاژ تنجیدگی
plate voltage
ولتاژ آندی
primary voltage
ولتاژ اولیه ولتاژ اعمال شده به سرهای سیم پیچ اولیه ترانسفورماتور
principal voltage
ولتاژ اصلی
profile voltage
پروفیل ولتاژ
psophometric voltage
ولتاژ پسوفومتری ولتاژ نویز اندازه گیری شده حقیقی در مدار تحت شرایط تعریف شده
pulsating voltage
ولتاژ تپشی
pumping voltage
ولتاژ پمپاژ ولتاژ معکوس داده شده به ورکتور تقویت کننده پارامتری باچند برابر بسامد سیگنال RF
puncture voltage
ولتاژ سوراخ کننده ولتاژی که قطعه آزمایشی در آن به طور الکتریکی سوراخ می شود
quantum voltage
ولتاژ کوانتومی ولتاژی که الکترون باید در آن شتاب بگیرد تا انرژی لازم را برای یک کوانتوم خاص به دست آورد
rated coil voltage
ولتاژ پیچک مجاز ولتاژ پیچکی که رله برای عمل کردن در آن طراحی شده است
rated voltage
ولتاژ نامی
reactive voltage
ولتاژ راکتیو
Recovery Voltage
ولتاژ بازیابی
red video voltage
ولتاژ تصویر قرمز سیگنال ولتاژ خروجی از بخش قرمز دوربین تلویزیونی رنگی یا ولتاژ سیگنال دیگری بین ماتریس و شبکه تفنگ قرمز در لامپ تصویر تلویزیون رنگی سه تفنگی
reference voltage
ولتاژ مرجع ولتاژ AC برای اهداف مقایسه ای معمولاً برای تعیین شرایط همفاز بودن یا ناهمفاز بودن در مدار AC
reflector voltage
ولتاژ بازتابنده ولتاژ بین الکترود بازتابنده و کاتددر کلایستورن بازتابی
reignition voltage; restriking voltage
ولتاژ بازگیرانش ولتاژی که در صورت اعمال شدن به لامپ گازی در حین زمان یونیده شدن ، فقط برای برقرار کردن مجدد شرایط کافی است مقدار این ولتاژ به طور معکوس با زمان در طول مدت یونیده شدن تغییر می کند
remanent voltage
ولتاژ پس ماند
residual voltage
ولتاژ باقیمانده
re-striking voltage
ولتاژ بازگیری جرقه
reverse
معکوس
reverse - blocking thyristor
تریستور سد کننده معکوس تریستوری که فقط به ازای ولتاژهای آند به کاتد مثبت سوییچ می شود این قطعه در ولتاژهای منفی قابل مقایسه با دامنه ولتاژهای حالت روشن ، جریانهای بزرگی را هدایت می کند
reverse - conductiong tyhyristor
تریستور هدایت - معکوس تریستوری که فقط به ازای ولتاژ های آند به کتد مثبت سوییچ می کند این قطعه جریان های بزرگ را در ولتاژهای منفی با دامنه ی قابل مقایسه با ولتاژهای حالت روشن هدایت می کند
reverse - current relay
رله جریان - معکوس رله ای که هر گاه جریان پیچک رله در خلاف جهت عادی از آن بگذرد ، عمل می کند
reverse bias
بایاس معکوس ، بایاس معکوس ولتاژ بایاس اعمال شده به دیود یا پیوند نیمرسانا با قطبیتی که مانع از جاری شدن الکترونها می شود یا جریان بسیار اندکی از پیوند عبور می کند بایاس معکوس مخالف بایاس مستقیم است
reverse blocking
سد کنندگی معکوس
reverse counting
شمارش معکوس
reverse coupler
تزویجگر معکوس تزویجگر جهت داری که از توانهای بازتابیده نمونه برداری می کند
reverse current
جریان معکوس مقدار جریان مستقیم کمی که به هنگام بایاس شدن دیود نیمرسانا به طور معکوس در آن جاری می شود
reverse current circuit breaker
مدارشکن جریان معکوس
reverse current cutout
آفتامات
reverse direction
جهت معکوس
reverse emission
انتشار معکوس
reverse emission , back emission
گسیل معکوس ، گسیل برگشتی جاری شدن الکترونها در جهت معکوس ( ازآند به کاتد ) در لامپ خلا در طول بخشی از چرخه ای که آند در آن نسبت به کاتد منفی می شود این عملکرد شبیه به قوس معکوس در المپهای گازی است
reverse link ( uplink )
پیوند معکوس ( اتصال به بالا )
reverse phase
فاز معکوس
reverse polish notation
نماد گذاری لهستانی معکوس ممنطقی که در بعضی ماشیم حسابها استفاده می شود و امکان وازد کردن عبارت ریاضی را از چپ به راست ، همان طور که نوشته می شود ، فراهم می کند
reverse potential
ولتاژ معکوس
reverse recovery
بازیابی معکوس
reverse recovery time
زمان بازیابی معکوس
reverse resistance
مقاومت معکوس مقاومت دیود یکسو کننده اندازه گیری شده در مقدار ولتاژ معکوس یا جریان معکوس معین
reverse saturation current
جریان اشباع معکوس
reverse transmission
انتقال معکوس
reverse voice chennel
کانال صدای معکوس کانال صدای مورد استفاده از ایستگاه سیار به ایستگاه زمینی در سیستم تلفن همراه سلولی
reverse-bias
بایاس معکوس
reversed battery plate
صفحه باتری معکوس
reversed image
تصویر معکوس شده 1 تصویر آینه ای که درآن سمت چپ و راست تصویر عوض شده باشند 2 negative image
reversed series generator
مولد با میدانهای مخالف
reversed-biased
بایاس معکوس
reverse-slope
شیب معکوس
ripple voltage
ولتاژ موجک مؤلفه AC متناوبی که روی ولتاژ خروجی منبع تغذیه سوار می شود
rotor voltage
ولتاژ روتور
saturation voltage
ولتاژ اشباع حداقل ولتاژ لازم برای تولید جریان اشباع
sawtooth voltage
ولتاژ دندانه اره ای ولتاژی که شکل موج دندانه اره ای دارد
screen grid voltage
ولتاژ شبکه پرده ای
secondary voltage
ولتاژ ثانویه ولتاژ دو سر سیم پیچ ثانویه ترانسفورماتور
short circuit voltage
ولتاژ اتصال کوتاه
signal voltage
ولتاژ سیگنال مقدار ولتاژ مؤثر ( RMS) سیگنال
sinusoidal voltage
ولتاژ سینوسی
spark voltage
ولتاژ جرقه
starting voltage
ولتاژ راه اندازی حداقل ولتاژی که باید به لامپ شمارنده تابش برای به دست آوردن شمارش با مدار خاصل اعمال شود
step voltage
ولتاژ پله ای
stepped down voltage
ولتاژ کم شونده
sticking voltage
ولتاژ وقفه
stopping voltage
ولتاؤ متوقف ساز ولتاژ لازم برای متوقف کردن الکترون گسیل شده با واکنش فوتوالکتریک یا ترمویونی
striking voltage
ولتاژ کار اندازی ولتاژ کاتد گرید لازم برای شروع جاری شدن جریان آند در لامپ گازی
superimposed voltage
ولتاژ اضافه شده
supply line voltage
ولتاژ خط تغذیه
supply voltage
منبع تغذیه ، ولتاژ ورودی
supply voltage , rail voltage
ولتاژ تغذیه ولتاژ به دست آمده از منبع تغذیه برای عمل کردن مدار یا قطعه
surge voltage
ولتاژ ضربه ای
sweep voltage
ولتاژ جارو ولتاژ متغییر متناوب اعمال شونده به صفحات انحراف لامپ پرتو کاتدی ، برای جا به جا کردن باریکه به صورت تابعی از زمان آن را ولتاژ محور زمان نیز می نامند
synchronous voltage
ولتاژ همزمان ولتاژ لازم برای شناب دادن الکترونها از حالت سکون به سرعتی برابر با سرعت فاز موج در هنگام عدم وجود جریان الکترونی در لامپ موج عبوری
system unbalance voltage
عدم توازن ولتاژ سیستم
terminal voltage
ولتاژ پایانه ، ولتاژ قطبی
test voltage
ولتاژ آزمون
thermal - agitation voltage
ولتاژ آشوب حرارتی ولتاژ تولید شده در مدار در اثر آشوب حرارتی
thermal-agitation voltage
اثر گرما
thomson voltage
ولتاژ تامسون ولتاژ موجو بین دو نقطه رسانا که اختلاف دما دارند
threshold voltage
ولتاژ آستانه ، ولتاژ آستانه 1 کمترین مقدار ولتاژ گیت به سورس ترانزیستور اثر میدان ( FET ) که سبب قطع یا وصل شدن جریان جاری در کانال سورس به درین می شود 2 کمترین ولتاژی که در آن تغییر معینی در عملکرد مدار یا قطع ایجاد می شود
Transient Enclosure Voltage
ولتاژ گذرای محفظه
transient recovery voltage
ولتاژ بازیابی گذرا
uiterahigh - voltage
ولتاژ فوق بالا ولتاژ بالاتر از 1 mv
ultrahigh voltage
ولتاژ بسیار بالا، بسیار فشار قوی
unbalanced voltage
ولتاژ نامتعادل
undervoltage
زیر-ولتاژ
under-voltage
زیر-ولتاژ
unidirectional voltage
ولتاژ تک جهته ولتاژی که قطبیت آن ، ثابت است ولی مقدار آن می تواند ثابت نباشد
unsymmetrical supply voltage
ولتاژ تغذیه نامتقارن
very fast transient overvoltage
اضافه‌ولتاژ گذرای بسیار سریع
voltage
ولتاژ
voltage rating; working voltage
حد مجاز ولتاژ ؛ ولتاژ کار حداکثر مقدار ولتاژ قابل تحمل که می توان به طور امن به قطعه الکتریکی اعمال کردو با خطر احتمال شکست الکتریکی مواجه نشد
withstand voltage
ولتاژ ایستادگی حداکثر ولتاژی که می توان بین مدارها یا قطعات ، بدون ایجاد شکست دی الکتریکی ، اعمال کرد
working voltage
ولتاژ کار
y voltage
ولتاژ ستاره
zener breakdown voltage
ولتاژ شکست زنر
zener voltage
ولتاژ زنر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن