معادل انگلیسی ولتاژ موثر مقدار ولتاژ مستقیمی که دمای عنصر مقاومتی را به همان اندازه ولتاژ متناوب در دست اندازه

مهندسی برق
ولتاژ موثر مقدار ولتاژ مستقیمی که دمای عنصر مقاومتی را به همان اندازه ولتاژ متناوب در دست اندازه گیری بالا می برد
effective voltage
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ولتاژ موثر مقدار ولتاژ مستقیمی که دمای عنصر مقاومتی را به همان اندازه ولتاژ متناوب در دست اندازه
سهم مؤثر ولتاژ ، ولتاژ مؤثر
active component of voltage
ولتاژ مؤثر
active voltage
ولتاژ موثر
active.voltage
ولتاژ اضافی ، ولتاژ کمکی
additional voltage
ولتاژ تنظیم شده
adjusting voltage
ولتاژ مجاز
admissible voltage
ولتاژ مجاز
allowable voltage
ولتاژ متناوب
alternating current.voltage
ولتاژ متناوب
alternating voltage
ولتاژ متناوب ؛ ولتاژ ؛" ای سی" ولتاژ تولید شده توسط یک آلترناتور یا به وجود آمده در دو سر مقاومن یا امپدانسی که جریان متناوب از آن می گذرد اندازه و جهت این ولتاژ در فواصل منظم پیوسته در حال تغییر است ، ولتاژ متناوب ؛ ولتاژ ؛ ای سی ولتاژ تولید شده توسط یک آلترناتور یا به وجود آمده در دو سر مقاومن یا امپدانسی که جریان متناوب از آن می گذرد اندازه و جهت این ولتاژ در فواصل منظم پیوسته در حال تغییر است
alternating voltage; ac voltage
ولتاژ ژنراتور
alternator voltage
ولتاژ جریان متناوب آند
anode a.c. voltage
ولتاژ شکست آند ولتاژ آند برای رسانش در دو سر شکاف اصلی یک لامپ گازی در شرایطی که شکاف راه انداز رسانا نباشد و همه عناصر دیگر لامپ در پتانسیل کاتد باشند ، ولتاژ جرقه آند ، ولتاژ جرقه زنی آند
anode breakdown voltage
ولتاژ یکسوی آند ، مقاومت قطع آند
anode d.c. voltage
ولتاژ مستقیم آند
anode supply voltage
ولتاژ آند ولتاژ مستقیمی که بین آند و کاتد لامپ الکترونی وجود دارد ، ولتاژ آندی
anode voltage
ولتاژ آنتن
antenna voltage
ولتاژپادگیر ، ولتاژضد گیر ولتاژکوچکی که در یک سیستم کنترل دو سرعتی به سیم پیچ روتورز ترانسفور مر کنترل سنکرو اعمال می شود تا از بروز رفتار غیر عادی جلو گیری کند
antistickoff voltage
کاربرد ولتاژ
application of a voltage
ولتاژ جرقه ، ولتاژ جهش الکتریکی
arc over voltage
ولتاژ قوس نورانی
arc voltage
ولتاژ قوس [الکتریکی]
arcing voltage
ولتاژ آرمیچر
armature voltage
ولتاژ غیرمتشابه ، ولتاژ نامتقارن
asymmetric voltage
control system (AVR)سیستم کنترل ولتاژ اتوماتیک
automatic voltage
ولتاژ کمکی
auxiliary voltage
ولتاژ بهمن [ذره ای]
avalanche voltage
ولتاژ متوسط
average voltage
ولتاژ ضد محرکه
back-emf voltage
ولتاژ سد حد اقل ولتاژلازم برای رسانش یک پیوند PN
barrier voltage
ولتاژ باطری ، ولتاژ باتری
battery voltage
ولتاژ سد کننده
blocking voltage
ولتاژ تصویر آبی سیگنال ولتاژ خروجی از بخش آبی دوربین تلویزیون رنگی ، یا سیگنال ولتاژ بین ماتریس گیرنده و شبکه ی تفنگ آبی در لامپ تصویر رنگی سه تفنگی
blue video voltage
ولتاژ افزوده ب
boosted b-voltage
ولتاژ افزاینده ولتاژ اضافی که در گیرنده ی تلویزیونی توسط ترانزیستور میراساز فراهم می شود و برای تولید خروجی جاروب دنده اره ای بزرگتر به قسمتهای خروجی افقی ، نوسانساز افقی ، و ترانزیستور خروجی عمودی داده می شود
booster voltage
ولتاژ شکست
breakdown voltage
ولتاژ پل
bredge voltage
ولتاژ مخالف ولتاژی که قطبیت آن دقیقاُ مخالف ولتاژ دیگری است
bucking voltage
ولتاژ مدار
circuit voltage
ولتاژ جهش ولتاژی که توسط مدار جهش در سطح مطلوب نگه داشته شده است
clamping voltage
ولتاژ مدار -بسته ولتاژ دو سر منبع تغذیه هنگامی که جریان معین بار از آن کشیده می شود
closed-circuit voltage
ولتاژ مد - مشترک ولتاژ مشترک بین پایانه های ورودی یک وسیله نسبت به مرجعی مانند زمین /
common - mode voltage
ولتاژ حالت مشترک
common-mode voltage
ولتاژ تن دهی گستره ی ولتاژ خروجی لازم برای منبع تغذیه ی « دی سی» رگوله شده تا بتواند در گستره معین تغییرات مقاومت بار جریان را در مقدار ثابت و مشخص نگه دارد
compliance voltage
ولتاز مدوله کننده ی مخلوط ولتاژ مخلوط خروجی نوسان سازهای زیر حامل که برای مدوله کننده ی به فرستنده اعمال می شود و در سیستمهای دور سنجی کار برد دارد
composite modulation voltage
ولتاژ حفاظت
conservation voltage
ولتاژ ثابت
constant voltage
ولتاژ اتصال
contact voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical grid voltage
ولتاژ برق
cut in voltage
ولتاژ قطع
cutoff voltage
ولتاژ نگهداری داده‌ها
data retention voltage
ولتاژ منحرف کننده
deflecting voltage
ولتاز انحراف ولتاژ اعمال شده به زوج الکترود انحراف به منظور تولید میدان الکتریکی
deflection voltage
ولتاژ مثلث
delta voltage
ولتاژ نفوذ
diffusion voltage
ولتاژ مستقیم
direct current voltage
ولتاژ مستقیم
direct voltage
ولتاژ تخلیه
discharge voltage
ولتاژ جرقه زنی
disruptive voltage
ولتاژ اغتشاش
disturbance voltage
ولتاژ پایه درین
drain voltage
ولتاژ رهایی بیشترین ولتاژی که به ازاء آن رله یا سایر وسایل با تحریک مغناطیسی می توانند به حالت غیر فعال خود برگردند
dropout voltage
ولتاژ دینامیک
dynamic voltage
موثر
effective
موکز آکوستیکی موثر نقطه ای روی بلندگو یا سایر مولدهای آکوستیکی و یا در نزدیکی آنها که به نظر می رسد امواج صدای کروی در آن نقطه واگرا می شوند
effective acoustic center
طول موثر آنتن طول الکتریکی آنتن که متمایز از طول فیزیکی است
effective antenna length
سطح موثر مشخصه ای از آنتن جهتی که برابر است با حاصل ضرب مربع موج در بهره ی توان ( یا بهره ی جهتی ) آنتن در جهت حاص تقسیم بر 4 میکروفاراد
effective area
مرکز جرم موثر
effective center of mass
سطح مقطع برخورد موثر
effective collision cross-section
جریان موثر مقدار جریان متناوبی که اثار گرمایی آن مشابه با مقدار متناظر جریان مستقیم است مقدار موثر جریانهای متناوب سینوسی 0/707 برابر مقدار اوج آن است
effective current
سطح موثر بازتابندگی هدف سطح هدفی فرضی برای رادار که عمود بر باریکه ی برخوردی است و سیگنالی مشابه با هدف واقعی در محل گیرنده تولید می کند برای هواپیما میانگین این سطح عموماً بین یک تا ده متر مربع است
effective echoing area of target
نیروی برق رانی موثر
effective electromotive force
میدان موثر
effective field
شار موثر
effective flux
چگالی شار موثر
effective flux density
نیروی موثر
effective force
ارتفاع موثر ارتفاع مرکز تابش آنتن فرستنده نسبت به سطح موثر زمین
effective height
ظرفیت موثر ورودی (خروجی)
effective input (output) capacitance
گذرایی موثر ورودی
effective input admittance
ناگذرایی موثر ورودی
effective input impedance
رسانندگی عبوری موثر ورودی
effective input transconductance
شدت موثر
effective intensity
توان موثر همسانگرد - تابیده حاصل ضرب توان خالص ( آر اف ) که از یک فرستنده ، تابش می شود در بهره ی سیستم آنتن در یک جهت خاص از بازتابنده ی همسانگرد ( همه سویه )
effective isotropically radiated power
خط موثر
effective line
بار موثر
effective load
تلف موثر
effective loss
جرم موثر
effective mass
تطبیق موثر
effective match
مساحت موثر مود
effective mode area
شبکه موثر
effective network
نویز موثر
effective noise
عملکرد موثر
effective operation
گذرایی موثر خروجی
effective output admittance
ناگذرایی موثر خروجی
effective output impedance
سرعت موثر ذره ، سرعت ( آر ام اس ) ذره ریشه ی میانگین مربع سرعت لحظه ای ذره در یک نقطه
effective particle velocity , root - mean square particle velocity
دسیبل موثر نویز دریافتی واحد فرضی نویز که آثار زمان و بسامد در آن منظور شده است یکی از شرایط اعطای گواهینامه ی نویز از سوی سازمان هوانوردی فدرال آمریکا مشخص کردن این مقدار در هواپیماست
effective perceived noise decibel
قطب موثر
effective pole
پتانسیل موثر
effective potential
توان موثر
effective power
مقدار موثر
effective quantity
توان تابیده ی موثر حاصل ضرب توان ورودی آنتن و بهره ی توان آن که بر حسب کیلو وات بیان می شود
effective radiated power
شعاع موثر زمین مقدار جایگزین شعاع هندسی که اثر تغییرات خطی ضریب شکست جو را بر حسب ارتفاع منظور می کند در شرایط شکست استاندارد شعاع موثر زمین 8500 کیلومتر یا سه چهارم شعاع هندسی آن است
effective radius of earth
مقاومت موثر ، مقدار مقاومت موثر
effective resistance
سیگنال موثر
effective signal
فشار موثر صدا ، فشار آر ام اس صدا ، فشار صدا مقدار ریشه ی میانگین مربعی فشار لحظه ای صدا در یک نقطه و در یک چرخه کامل که بر حسب دین بر سانتیمتر مربع بیان می شود
effective sound pressure , root - mean square sound pressure , sound pressure
منبع موثر
effective source
تنش موثر
effective stress
تغذیه موثر
effective supply
مقاومت گرمایی موثر افزایش دمای موثر در واحد توان تلف شده در یک پیوند نیمرسانا نسبت به دمای نقطه ی مرجع بیرونی و تحت شرایط تعادل گرمایی
effective thermal resistance
انتقال موثر
effective transmission
واحد موثر
effective unit
مقدار موثر ، مقدار لحظه ای ، جریان موثر
effective value
طول موج مؤثر طول موج پرتو - ایکس تکرنگی که حد تضعیف آن توسط پالایه ی خاص به همان اندازه ی باریکه ی پرتو - ایکس در دست بررسی است
effective wavelength
پهنای موثر
effective width
ولتاژ انحراف ولتاژ DC که در هنگام صفر شدن ولتاژ خروجی بین پایه های ورودی تقویت کننده dc باقی می ماند
effset voltage
ولتاژ الکترود ولتاژ بین الکترود و کاتد یا نقطه خاصی از کاتد رشته ای در لامپ الکترونی ، ولتاژ الکترد
electrode voltage
ولتاژ امیتر - بیس
emitter base voltage
ولتاژ امیتر
emitter voltage
ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
equivalent diode voltage
ولتاژ تحریک
excitation voltage
ولتاژ خارجی
external voltage
ولتاژ قطع تخلیه
extinction voltage
ولتاژ فوق فشار قوی
extra high voltage
ولتاژ نهایت -بالا[ای اچ وی] ولتاژ بالاتر از 345KW در سیستمهای انتقال انرژی الکتریکی
extra-high voltage
ولتاژ خطا
fault voltage
ولتاژ میدان
field voltage
ولتاژ فیلامان ولتاژی که به سرهای فیلامان لامپ الکترونی وارد می شود ، ولتاژ افروزه
filament voltage
ولتاژ نهایی
final voltage
ولتاژ آتش کردن
firing voltage
ولتاژ ثابت
fixed voltage
ولتاژ پس درخش ولتاژ اوج معکوس که منجر به یونش در لامپ گازی می شود
flashback voltage
ولتاژ مستقیم
forward voltage
ولتاژ گیت ولتاژ دو سر سیم پیچ گیت در تقویت کننده ی مغناطیسی
gate voltage
ولتاژ تولید شده
generated voltage
ولتاژ ثابت ژنراتور
generator constant voltage
ولتاژ تابانی ولتاژ شروع تخلیه ی تابان در لامپ گازی
glow voltage
ولتاژ تصویری سبز خروجی سیگنال ولتاژ از بخش سبز یک دوربین تلویزیونی رنگی ، یا ولتاژ سیگنال بین ماتریس گیرنده و شبکه تفنگ سبز در لامپ تصویر تلویزیون رنگی سه تفنگی
green video voltage
ولتاژ قطع شبکه فرمان
grid cutoff voltage
ولتاژ شبکه
grid voltage
اثر هال اثر گالوانو مغناطیسی ای که طی آن در دو سر رسانای حامل جریان واقع در میدان مغناطیسی که جهت آن عمود بر جهت عبور جریان است ، یک ولتاژ دی سی عرضی ظاهر می شود این اثر می تواند د فلزات ، بلورها ، و نیمرساناها رخ دهد مقدار ولتاژ تخمین مستقیمی از تراکم باربرها در رسانا را می دهد
hall effect; hall-effect voltage
ولتاژ هال ولتاژی که در شرایط بی باری و در اثر عبور مقدار معینی جریان از یک نیمرسانا یا رسانای فلزی واقع در میدان مغناطیسی معین ، دردو سر آن ظاهر می شود
hall voltage
ولتاژ گرمکن ولتاژی که به سرهای گرمکن لامپ الکترونی وار می شود ، ولتاژ رشته گرمساز
heater voltage
فشار قوی
high voltage
ولتاژ نگه دارنده
holding voltage
ولتاژ جرقه
ignition voltage
ولتاژ موثر
impressed voltage
ولتاژ هم فاز
in phase voltage
ولتاژ القایی
induce voltage
ولتاژالقایی ولتاژِ که برای تغییر تعداد خطوط نیروی مغناطیسی گذارنده از پیچک یک مدار ، در آن مدار القا میشود ، ولتاژ القا شده
induced voltage
ولتاژ معکوس نخستین
initial inverse voltage
ولتاژ هاله بنفش
initial voltage
ولتاژ ورودی
input voltage
ولتاژ لحظه ای
instantaneous voltage
ولتاژ عایق
insulation voltage
ولتاژ قوی
intense voltage
ولتاژ اوج وارون 1 مقدار اوج ولتاژی که در مدت زمان صفر بودن جریان در دو سر یک لامپ یکسوساز یا لامپ پرتو - ایکس می تواند در جهت وارون ( آند منفی) تحمل کند بی آنکه دچار شکست یا خرابی شود
inverse peak voltage
ولتاژ وارون مقدار مؤثر ولتاژ دو سر لامپ یکسوساز یا یکسوساز نیمه رسانا در فاصله ی زمانی منفی بودن آند یا قطع جریان ، ولتاژ معکوس
inverse voltage
کیلو ولتاژ ولتاژی در محدوده ی چند هزار ولت ، نظیر ولتاژی که به یک لامپ پرتو- ایکس اعمال می شود
kilovoltage
ولتاژ زانو
knee voltage
ولتاژ تحمل موج ضربۀ صاعقه
lightning impulse withstand voltage
ولتاژ مرزی
limiting voltage
ولتاژ خط به خط
line to line voltage
ولتاژ خط ولتاژ خط تغذیه در نقطه ی مصرف در کشور آمریکا این مقدار بین 110 تا 125 ولت روی پریز برق است ( به طور متوسط 120 ولت ) و در سایر کشورها بین 218 تا 240 ولت متناوب تغییر می کند
line voltage
ولتاژ بار
load voltage
ولتاژ پایین
low voltage
ولتاژ متوسط
medium-voltage
میلی ولتاژ ولتاژِ که مقدار آن معمولاً بر حسب ولت بیان شود
millivoltage
ولتاژخنثی کننده ولتاژ AC که از مدار کلکتور به مدار بیس تقویت کننده یا بر عکس اعمال می شود این ولتاژ یا ولتاژ AC که ازمسیر ناخواسته ای بین این مدارها ( معمولاً از طریق خازن بیس به کلکتور ترانزیستور ) منتقل می شود 180 درجه اختلاف فاز دارد و هم دامه با آن است
neutralizing voltage
ولتاژ بی باری
no load voltage
ولتاژ گره
node voltage
ولتاژ نویز
noise voltage
ولتاژ نامی
nominal voltage
ولتاژ غیر القایی ولتاژ متناوب یا مستقیمی که به طور یکنواخت به سیم پیچ داخلی اعمال می شود و در نتیجه آن اختلاف پتانسیل قابل توجهی در دو سر سیم پیچ به وجود نمی آید ولتاژ رشته ای که از طریق یک سیم پیچ نعل اسبی به بار تغذیه می شود مثالی از این مورد است
noninduced voltage
ولتاژ کار زیر بار
on loaded voltage
ولتاژ مدار باز ولتاژ بین پایه های منبع وقتی که جریان قابل توجهی از آنها نمی گذارد
open - circuit voltage
ولتاژ مدار باز
Open – circuit voltage
ولتاژ مدار باز
open circuit voltage
اضافه ولتاژ
over voltage
اضافه ولتاژ
overvoltage
اضافه ولتاژ
over-voltage
اوج فشار آندی مستقیم
peak forward anode voltage
اوج ولتاژ آندی معکوس
peak inverse anode voltage
قله ولتاژ معکوس بیشینه مقدار نامی ولتاژ AC عمل کننده در جهت مخالف با جهت عبور جریانی که قطعه برای آن طراحی شده است
peak inverse voltage
ولتاژ اوج
peak voltage
ولتاژ مضاعف
peak-to-peak voltage
ولتاژ فاز تا فاز
phase to phase voltage
ولتاژ فاز
phase voltage
ولتاژ فاز به فاز
phase-to-phase voltage
ولتاز پیکاپ مقدار ولتاژِ که قطعه عمل کننده مغناطیسی در آن شروع به کار می کند
pickup voltage
ولتاژ تنجیدگی
pinch off voltage
ولتاژ آندی
plate voltage
ولتاژ اولیه ولتاژ اعمال شده به سرهای سیم پیچ اولیه ترانسفورماتور
primary voltage
ولتاژ اصلی
principal voltage
پروفیل ولتاژ
profile voltage
ولتاژ پسوفومتری ولتاژ نویز اندازه گیری شده حقیقی در مدار تحت شرایط تعریف شده
psophometric voltage
ولتاژ تپشی
pulsating voltage
ولتاژ پمپاژ ولتاژ معکوس داده شده به ورکتور تقویت کننده پارامتری باچند برابر بسامد سیگنال RF
pumping voltage
ولتاژ سوراخ کننده ولتاژی که قطعه آزمایشی در آن به طور الکتریکی سوراخ می شود
puncture voltage
ولتاژ کوانتومی ولتاژی که الکترون باید در آن شتاب بگیرد تا انرژی لازم را برای یک کوانتوم خاص به دست آورد
quantum voltage
ولتاژ پیچک مجاز ولتاژ پیچکی که رله برای عمل کردن در آن طراحی شده است
rated coil voltage
ولتاژ نامی
rated voltage
ولتاژ راکتیو
reactive voltage
ولتاژ بازیابی
Recovery Voltage
ولتاژ تصویر قرمز سیگنال ولتاژ خروجی از بخش قرمز دوربین تلویزیونی رنگی یا ولتاژ سیگنال دیگری بین ماتریس و شبکه تفنگ قرمز در لامپ تصویر تلویزیون رنگی سه تفنگی
red video voltage
ولتاژ مرجع ولتاژ AC برای اهداف مقایسه ای معمولاً برای تعیین شرایط همفاز بودن یا ناهمفاز بودن در مدار AC
reference voltage
ولتاژ بازتابنده ولتاژ بین الکترود بازتابنده و کاتددر کلایستورن بازتابی
reflector voltage
ولتاژ بازگیرانش ولتاژی که در صورت اعمال شدن به لامپ گازی در حین زمان یونیده شدن ، فقط برای برقرار کردن مجدد شرایط کافی است مقدار این ولتاژ به طور معکوس با زمان در طول مدت یونیده شدن تغییر می کند
reignition voltage; restriking voltage
ولتاژ پس ماند
remanent voltage
ولتاژ باقیمانده
residual voltage
ولتاژ بازگیری جرقه
re-striking voltage
ولتاژ معکوس ولتاژ اعمال شده به دیود یکسو کننده که قطبیت آن مخالف حالت عادی است
reverse voltage
ولتاژ موجک مؤلفه AC متناوبی که روی ولتاژ خروجی منبع تغذیه سوار می شود
ripple voltage
ولتاژ روتور
rotor voltage
ولتاژ اشباع حداقل ولتاژ لازم برای تولید جریان اشباع
saturation voltage
ولتاژ دندانه اره ای ولتاژی که شکل موج دندانه اره ای دارد
sawtooth voltage
ولتاژ شبکه پرده ای
screen grid voltage
ولتاژ ثانویه ولتاژ دو سر سیم پیچ ثانویه ترانسفورماتور
secondary voltage
ولتاژ اتصال کوتاه
short circuit voltage
ولتاژ سیگنال مقدار ولتاژ مؤثر ( RMS) سیگنال
signal voltage
ولتاژ سینوسی
sinusoidal voltage
ولتاژ جرقه
spark voltage
ولتاژ راه اندازی حداقل ولتاژی که باید به لامپ شمارنده تابش برای به دست آوردن شمارش با مدار خاصل اعمال شود
starting voltage
ولتاژ پله ای
step voltage
ولتاژ کم شونده
stepped down voltage
ولتاژ وقفه
sticking voltage
ولتاؤ متوقف ساز ولتاژ لازم برای متوقف کردن الکترون گسیل شده با واکنش فوتوالکتریک یا ترمویونی
stopping voltage
ولتاژ کار اندازی ولتاژ کاتد گرید لازم برای شروع جاری شدن جریان آند در لامپ گازی
striking voltage
ولتاژ اضافه شده
superimposed voltage
ولتاژ خط تغذیه
supply line voltage
منبع تغذیه ، ولتاژ ورودی
supply voltage
ولتاژ تغذیه ولتاژ به دست آمده از منبع تغذیه برای عمل کردن مدار یا قطعه
supply voltage , rail voltage
ولتاژ ضربه ای
surge voltage
ولتاژ جارو ولتاژ متغییر متناوب اعمال شونده به صفحات انحراف لامپ پرتو کاتدی ، برای جا به جا کردن باریکه به صورت تابعی از زمان آن را ولتاژ محور زمان نیز می نامند
sweep voltage
ولتاژ همزمان ولتاژ لازم برای شناب دادن الکترونها از حالت سکون به سرعتی برابر با سرعت فاز موج در هنگام عدم وجود جریان الکترونی در لامپ موج عبوری
synchronous voltage
عدم توازن ولتاژ سیستم
system unbalance voltage
ولتاژ پایانه ، ولتاژ قطبی
terminal voltage
ولتاژ آزمون
test voltage
ولتاژ آشوب حرارتی ولتاژ تولید شده در مدار در اثر آشوب حرارتی
thermal - agitation voltage
اثر گرما
thermal-agitation voltage
ولتاژ تامسون ولتاژ موجو بین دو نقطه رسانا که اختلاف دما دارند
thomson voltage
ولتاژ آستانه ، ولتاژ آستانه 1 کمترین مقدار ولتاژ گیت به سورس ترانزیستور اثر میدان ( FET ) که سبب قطع یا وصل شدن جریان جاری در کانال سورس به درین می شود 2 کمترین ولتاژی که در آن تغییر معینی در عملکرد مدار یا قطع ایجاد می شود
threshold voltage
ولتاژ گذرای محفظه
Transient Enclosure Voltage
ولتاژ بازیابی گذرا
transient recovery voltage
ولتاژ فوق بالا ولتاژ بالاتر از 1 mv
uiterahigh - voltage
ولتاژ بسیار بالا، بسیار فشار قوی
ultrahigh voltage
ولتاژ نامتعادل
unbalanced voltage
زیر-ولتاژ
undervoltage
زیر-ولتاژ
under-voltage
ولتاژ تک جهته ولتاژی که قطبیت آن ، ثابت است ولی مقدار آن می تواند ثابت نباشد
unidirectional voltage
ولتاژ تغذیه نامتقارن
unsymmetrical supply voltage
اضافه‌ولتاژ گذرای بسیار سریع
very fast transient overvoltage
ولتاژ
voltage
حد مجاز ولتاژ ؛ ولتاژ کار حداکثر مقدار ولتاژ قابل تحمل که می توان به طور امن به قطعه الکتریکی اعمال کردو با خطر احتمال شکست الکتریکی مواجه نشد
voltage rating; working voltage
ولتاژ ایستادگی حداکثر ولتاژی که می توان بین مدارها یا قطعات ، بدون ایجاد شکست دی الکتریکی ، اعمال کرد
withstand voltage
ولتاژ کار
working voltage
ولتاژ ستاره
y voltage
ولتاژ شکست زنر
zener breakdown voltage
ولتاژ زنر
zener voltage

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن