معنی ripple counter

مهندسی برق
ripple counter
شمارنده موجک شمارنده ای که از فیلپ فلاپهای سری تشکیل می شود وقتی که وضعیت اولین فیلپ فلاپ تغییر می کند روی دومی اثر می گذارد ، دومی نیر به نوبه خود روی سومی اثر می گذراد و این روند به همین ترتیب تا تغییر وضعیت آخرین فلیپ فلاپ ادامه می یابد
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی ripple counter
accumulator ; counter
انبار شمارنده \n ثبات رایانه ای که عددی را ذخیره میکند و با دریافت عددی دیگر ، آن را با عدد ذخیره شده قبلی جمع و نتیجه را ذخیره میکند در گونه ای دیگر ، اعدادصحیح ذخیره شده به میزان واحد یا بک عدد صحیح دلخواه افزایش میابند انباره را میتوان به صفر یا یک عدد صحیح دلخواه بازنشانی کرد ، 2- اصطلاح بریتانیایی برای باتری انبارشی ، انبار شمارنده 1- ثبات رایانه ای که عددی را ذخیره میکند و با دریافت عددی دیگر
alpha counter
شمارشگر آلفا دستگاهی که تعداد ذرات آلفا را می شمارد ، از یک لامپ شمارشگر ، تقویت کننده ، ممیز بلندی پالس ، مقیاس ده و ثبات تشکیل شده است
bidirectional counter
شمارنده ی دوسویه شمارنده ای با دو یا چند مد عملیاتی که توسط سیگنالهای کنترل کیت تعیین می شود و طی آن ترکیبهای مختلف جمع و تفریق روی پالسهای اعمال شده به یک یا دو ورودی انجام می گیرد
control counter
شمارشگر کنترلی مداری در کامپیوتر که محل ذخیره ی دستورالعمل بعدی ک باید اجرا شود را ثبت می کند
count down counter
شمارنده پایین شمار
counter
شمارنده ، شمارشگر 1 ابزاری که توالی مشخصی از رویدادها را پس از آشکارسازی و جمعبندی ، نمایش می دهد شمارنده ی الکترونیکی یا بسامد سنج رقمی وسیله ای است که بسامد شکل موجها را از طریق شمارش تناوب آنها در یک ثانیه اندازه می گیرد و نتیجه را به صورت عددی برحسب هرتز نمایش می دهد 2 r adiation 3 accumlator
down counter
شمارنده ی نزولی شمارنه ای که از بیشترین مقدار شروع می کند و با کاهش واحد شمارش به صفر می رسد بنابر این شمارنده نزولی دودویی به پیمانه 16 باکاهش 16 مرحله از 1111 به 0000 می رسد ، شمارنده پایین رو
electronic counter
شمارنده ی الکترونیکی مدار یا وسیله ای که دارای مدارهای الکترونیکی برای شمارش است فلیپ - فلاپ یا بس - ارتعاشگر دو پا یا ساده ترین شکل شمارنده های الکترونیکی اند با اتصال داخلی این مدارها می توان طبقات شمارشگر بیشتری ایجاد کرد ، شمارشگر الکترونیکی
frequency counter
بسامد شمار ابزاری برای اندازه گیری بسامد با استفاده از نوسانساز بلوری و مدارهای شمارنده ی رقمی می توان بسامدهای کم تا«آر- اف» و نیز زمان تناوب را اندازه گرفت برخی از بسامد شمار ها می توانند زمان خیز و پهنای پالس را نیز اندازه بگیرند
geiger counter
شمارشگر گیگر ، شمارگر گایگر ‎ - مولر
geiger-muller counter
شمارگر گایگر ‎ - مولر
instruction counter
شمارنده ی دستورالعمل شمارنده ای که محل دستورالعمل رایانه ای بعدی را برای اجرا نشان می دهد
location counter
کنتور محلی
microwave counter
شمارنده ریز موج شمارنده ای که بسامد را در طیف ریز موج با شمارش چرخه ها به ازای فاصله زماین دقیق و تبدیل شمارش به مقدرا بسامد متناظر بر حسب گیگاهرتر اندازه گیری می کند و روی صفحه نمایش دیجیتال نشان می دهد
photoelectirc counter
شمارنده فتو الکتریکی قطعه ای که به طور فتوالکتریکی تحریک می شود و تعداد دفعات قطع شدن مسیر نوری معینی را به وسیله یک جسم ، ثبت می کند
photoelectiric edirectional counter
شمارنده جهت دار فتو الکتریکی قطعه تحریک شونده فتو الکتریکی که تعداد دفعات قطع شدن یک مسیر نوری معین را به وسیله جسم متحرک د رجهت معین ، ثبت می کند
photomultiplier counter
شمارنده ضرب کننده نوری شمارنده جرقه که دارای لامپ خلأ نوری ضرب کننده است
program counter
شمارنده برنامه ثباتی که نشانی دستورالعمل بعدی را برای واکنشی از حافظه کامپیوتر ، ایجاد می کند مقدار این رجیستر معمولاً به طور خودکار در هر گام ، پس از واکنشی به دستورالعمل اضافه می شود
programmable counter
شمارنده قابل برنامه ریزی شمارنده ای که بسامد ورودی را به عددی تقسیم می کند که می تواند با شمارنده همزمان برنامهریزی شود این فاصله های ده تایی ، با رمزگذاری و منطق کنترل افزوده شده معادل با سیستم شمارنده تقسیم بر N است
proportional counter
شمارنده تناسبی شمارنده تابشی که از یک لامپ شمارنده تناسبی و مدارهای مربوط به آن تشکیل می شود
pulse counter
شمارنده پالس دستگاهی که تعداد کل پالسهای دریافتی در فاصله زمانی معین را ثبت کرده یا نشان می دهد
reciprocal counter
شمارنده عکس شمارنده ای که فاصله زمانی بین دو حادثه را اندازه می گیرد و عکس مقدار اندازه گیری شده را محاسبه می کند عکس زمان تناوب سیگنال ، بسامد آن است و عکس زمان حرکت جسم بین دونقطه سرعت آن است
retentive counter
کنتور نگه دارنده
reversible counter
شمارنده برگشت پذیر شمارنده ای که قادر به شمارش از راست به چپ یا از چپ به راست ، معمولاً بدون تغییر وضعیت شمارش در هنگام معکوس مغناطیس از مقدار کم
ring counter
شمارنده حلقوی حلقه ای از مقسمهای دودویی یا واحدهای دو وضعیتی دیگر ، متصل شده به صورتی که در هر حالت تعیین شده در هر زمان معین تنها یک مقسم قرار دارد باشمارش سیگنال ورودی موقعیت یک حالت معین به ترتیب مشخصی در اطراف حلقه می گردد
ripple
ریپل
ripple carry adder
جمع کننده با پیشبینی رقم نقلی
ripple current
جریان موج دار
ripple factor
ضریب موجک نسبت مقدار مؤثر مؤلفه AC ولتاژ DC پالسی به مقدار متوسط آن
ripple ferquency
بسامد موجک بسامد موجک در خروجی منبع DC
ripple filter
فیلتر موجک فیلتر پایین گذری که موجک جریان مستقیم به دست آمده از یکسوساز یا مولد DC را کاهش می دهد
ripple frequency
فرکانس موجک
ripple voltage
ولتاژ موجک مؤلفه AC متناوبی که روی ولتاژ خروجی منبع تغذیه سوار می شود
scintillation counter
شمارنده سوسوزنی شمارنده ای که سوزنهای آن با تابش یونیده ساز در ماده فلوئورسان تولید می شود و با لامپ نوری چند برابر کننده و مدارهای مربوط به آن آشکار و شمارش می شود این دستگاه کاربرد بسیاری در تحقیقات پزشکی ، تحقیقات هسته ای و اکتشاف سنگهای رادیو اکتیو دارد
switch tail ring counter
شمارنده حلقوی دنباله چرخان
time - interval counter
شمارنده ی فاصله ی زمانی شمارنده الکترونیکی که فاصله زمانی را با شمارش تعداد پالسهای دریافتی از مولد سیگنال RF در آن فاصله زمانی اندازه می گیرد
twisted-ring counter
شمارنده ی حلقوی تابیده ثبات جا به جایی فیدبک داری که در آن رقم ورودی بعدی مکمل رقم خروجی است که 2N حالت را به ازای N طبقه می دهد بنابراین برای شمارنده ی مقیاس 10 فقط پنج طبقه لازم است
up counter
شمارنده ی افزایشی شمارنده ی پالسی که از صفر شروع می کند و هربار شمارش خودرا یک واحد تا رسیدن به حد طراحی شده برای آن افزایش می دهد در نتیجه شمارنده افزایش مدول 16 دودویی ، 16 گام از 0000 تا 1111 افزایش می یابد ، شمارنده بالا رونده
up/down counter
شمارنده افزایشی /کاهشی شمارنده ای که دارای ورودی کنترلی برای تغییر جهت مد شمارش ، بدون تآثیر گذاشتن بر محتویات شمارنده است
Word Counter
شمارشگر واژه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن