معنی voltage standard

مهندسی برق

voltage standard

استاندارد ولتاژ منبع ولتاژی که مقدار آن با دقت بالایی معلوم است مانند پیل استاندارد

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی voltage standard

Advanced Encryption Standard

استاندارد رمزگذاری پیشرفته

atomic- beam frequency standard

استاندارد بسامدی باریکه - اتمی استاندارد بسامدی که یک یا چند بسامد دقیق را از عنصری نظیر سزیم تهیه می کند با اندازه گیری کشتاور مغناطیسی هسته ای عنصر و به کمک روش جذب تشدید می توان بسامد را تعیین کرد با اعمال بسامدی که در بسامد خط طیف اتمی یک عنصر باشد ، کوانتومی از انرژی توسط عنصر جذب می شود و بین دو بسامد انطباق روی میدهد در نتیجه بسامد ورودی به یک بسامد استاندارد تبدیل می شود که مولفه ی بنیادی یا هماهنگ های آن برای درجه بندی دستگاه های دیگر قابل استفاده است

atomic frequency standard

استاندارد بسامد اتمی نوعی استاندارد بسامدی با استفاده از مشدد مکانیکی کوانتومی که چنانچه مشدد از نوع غیر فعال یا با فاز قفل شده باشد ، بسامد آن به یک مبدل الکترونیکی بسامد قفل می شود انواع آن عبارت اند از باریکه - اتمی - باریکه ملکولی ، و سلول - گازی

cesium-beam frequency standard

استاندارد بسامدی باریکه - سزیمی مجموعه ای از یک نوسان ساز کوارتز دقیق ، یک ترکیب گر بسامد و تعدادی طبقات ضرب کننده که بسامدهای استاندارد نظیر 1و 5 مگاهرتز را با دقت 1 قسمت در 10 به توان 11 تولید می کند اساس کار آن مقایسه پیوسته خروجی با بسامد 9192/631770 مگاهرتز مربوط به مشدد باریکه- اتمی سزیمی است

enhanced video connection standard

استاندارد بهبود یافته ی اتصال ویدیو [ ای وی سی] استانداردی که از سوی انجمن استانداردهای الکترونیک ویدئو (VESA) وضع شده است

frequency standard

بسامد استاندارد نوسانساز پایداری که بسامد آن معمولاً توسط بلور ، دیاپازون ، یا ساعت اتمی کنترل می شود و عموماً برای درجه بندی بسامدها به کار می رود

ihf standard

استاندارد« آی اچ اف» یکی از استانداردهای تدوین شده از سوی مؤسسه ی وفاداری بالا ( آی اچ اف) برای مشخص کردن کارایی تقویت کننده های شنیداری ، تنظیمگرهای اف - ام و سایر تجهیزات با وفاداری بالا

joint photographic experts group standard

استاندارد گروه مشترک متخصصین عکاسی ( جی پک ) استاندادر پذیرفته شده از سوی سازمان بین المللی استاندارد ها ( ایزو ) برای فشرده سازی هر چه بیشتر تصاویر تلویزیونی با خطای کم یا صفر در صورتی می توان آن را برای تصاویر متحرک به کار برد که هر قاب تصویر را به صورت مستقل در نظر گرفت و جزئیات را در هر قاب تکرار کرد

non standard

غیر استاندارد

non-standard

غیراستاندارد

picture line standard

استاندارد خط تصویر تعداد خطوط افقی در یک تصویر تلویزیونی کامل ، استاندارد 525 ntsc خط است

primary frequency standard

استاندارد بسامد اولیه استاندارد ملی بسامد مطابق با تعریف موسسه ملی استاندارد ها و فناوری واشنگتن دی سی ، بسامد کار ایستگاههای رادیو با مقایسه مضارب این سامد استاندارد به صورت پخش شده از ایستگاه WWW مقایسه می شود

primary standard

استاندارد اولیه واحدی که به طور مستقیم با اجازه تعریف و ایجاد شده است و تمام استانداردهای ثانویه بر اساس آن درجه بندی می شوند

radioactive standard

استاندارد پرتوزا نمونه ای از ماده پرتوزا ، معمولاً با نیم عمر طولانی که در آن تعداد و نوع اتمهای پرتوزا و مشتقات آنها از خود نشان می دهند ذرات آلقا و یتا و بعضی مواقع پرتوهای گاما با واپاشی هسته های اتم سیل می شوند

resistance standard

مقاومت استاندارد

rubidium - vapor frequency standard

استاندارد بسامد بخار - روییدیم بسامد اتمی استانداردی که در آن بسامد با سلول گازی تعیین می شود که شامل بخار روییدیم و یک بافر گازی طبیعی است این استاندارد ، استاندارد بسامد ثانویه است زیرا سلول گاز روییدیم به مخلوط گازی و فشار بستگی دارد در نمتیجه باید اول آن را درجه بندی کرد

secondary standard

استاندارد ثانویه 1 واحدی ، مانند طول ، ظرفیت یا وزن که به عنوان استاندارد مقایسه در کشورهای مستقل یا مانهای خاص به کار می رود ولی در برابر استاندارد اولیه ای که در بعضی مانها وجود دارد ، بازبینی می شود 2 واحد تعریف شده به صورت مضرب یا حاصلضرب استاندارد اولیه ، مانند سانتی متر

standard

استاندارد 1 مرجعی که اساسی رابرای مقایسه با درجه بندی بنیان می گذارد 2 مفهومی که با مجوز قانونی ، عرف یا موافقت تأیید می شود و به عنوان الگو یا قاعده ای در اندازه گیری کمیت یا تأییر محصولی عمل می کند

standard capacitor; capacitance standard

خازن استاندارد ؛ استاندارد ظرفیت خازنی که مقدار ظرفیت آن با دما تغییر نمی کند و دقت بسیار بالایی دارد

standard inductor; inductance standard

القاگر استاندارد ؛ استاندار اندوکتانس القاگری ( پیچکی ) که مقدار اندوکتانس بسیار پایداری با تغییرات اندک در اثر جریان یا بسامد دارد و ضریب حرارتی آن پایین است القاگراستاندارد می تواند هسته ی هوایی یا هسته ی آهنی داشته باشد این القاگر استاندارد اولیه درآزمایشگاهها و استانداردکاری دقیقی برای اندازه گیری امپدانس است

standard resistor; resistance standard

مقاومت استاندارد ، استاندارد مقاومت مقاومتی که با دقت بالادر مقدار معینی تنظیم می شود و تغییرات آن با دما بسیاراندک است

voltage

ولتاژ

voltage amplification

تقویت ولتاژ نسبت مقدار ولتاژ دو سر امپدانس بار معین به مقدار ولتاژ ورودی تقویت کننده یا ترارگردان تغذیه کننده بار این نسبت اغلب بر حسب دیسبل بیان می شود که حاصلضرب لگاریتم معمولی آن در 20 است ، فزون سازی ولت

voltage amplifier

تقویت کننده ولتاژ تقویت کننده ای که به منظور افزایش ولتاژ سیگنال ، بدون صرف توان قابل توجه

Voltage and current harmonic components

مولفه های هارمونیکی ولتاژ و جریان

Voltage angle

زاویه ولتاژ

voltage attenuation

تضعیف ولتاژ نسبت دامنه ی ولتاژ دو سر ورودی تراگردان به دامنه ی ولتاژ تحویلی به امپدانس بار معین متصل شده به تراگردان این مقدار بر حسب دسیبل بیان می شود که برابر است با 20 برابر لگاریتم مبنای 10 اسن نسبت

voltage breakdown

شکست ولتاژ

voltage calibrator

درجه بند ولتاژ منبع ولتاژی که ولتاژ درجه بندی قابل تنظیمی با دقت بالا ، برای درجه بندی ابزارهای اندازه گیری تأمین می کند

Voltage clamper

برش دهنده ی ولتاژ

voltage coil

پیچک ولت

Voltage collapse

فروپاشی ولتاژ

Voltage compensation

جبران سازی ولتاژ

voltage control

کنترل ولتاژ

voltage controlled

کنترل شده با ولتاژ

voltage controlled oscillator ( vco )

نوسان ساز کنترل شونده با ولتاژ

voltage controlled resistance

مقاومت کنترل شده با ولتاژ

voltage controlled switch

کلید کنترل شده با ولتاژ

voltage cutoff

قطع ولتاژ ولتاژ الکترودی که جریان آند ، جریان باریکه یامشخصه دیگر لامپ الکترونی یا ترانزیستور را تا مقدار کم معینی کاهش می دهد

Voltage deviation

انحراف ولتاژ

voltage difference

اختلاف ولتاژ

Voltage Dip

افت ولتاژ

voltage dips

افت ولتاژ

voltage distribution

اختلال ولتاژ

voltage divider

مقسم ولتاژ ، مقسم ولتاژ مقاومت دارای انشعاب ، مقاومت قابل تنظیم ، پتانسیومتر یا آرایش سری دو یا چند مقاومت ثابت متصل به دو سر منبع ولتاژ که کسری مطلوبی از ولتاژ کل از سر وسط ، اتصال متحرک یا محل اتصال مقاومتهای آن به دست می آید

voltage division

تقسیم ولتاژ

voltage doubler

دو برابر کننده ولتاژ مدار یکسوساز بدون ترانسفوماتوری که ولتاژ خروجی آن حدود دو برابر یکسوساز نیم موج معمولی است دو برابر شدن ولتاژ یا شارژ شدن خازن در طول نیم سیکل تلف شده و دشارژ شدن خازن با ولتاژ خروجی در طول نیم سیکل بعد انجام می شود ، تضعیف گر ولت

voltage drop

افت ولتاژ ، افت ولتاژ ولتاژ ایجاد شده در دو سر عنصر یا رسانا در اثر عبور جریان از مقاومت یا امپدانس آن عنصر یا رسانا

voltage factor

ضریب فزون سازی دو الکترد

voltage feed

تغذیه ولتاژ تحریک آنتن فرستنده با اعمال ولتاژ به حلقه یا پادگره ولتاژ

voltage feedback

پسخورد ولتاژ پسخورد که در آن افت ولتاژ دو سر بخشی از امپدانس بار به طور سری باولتاژ سیگنال ورودی عمل می کند

voltage follower

تعقیب کننده ولتاژ ، ولتاژ پیرو تقویت کننده عملیاتی که دارای عنصری به عنوان پسخورد نیست اما اتصال پسخورد مستقیمی از خروجی به ورودی معکوس کننده دارد این اتصال بهره واحدی را ایجاد می کند ، به طوری که ولتاژ خروجی ولتاژ ورودی غیر معکوس کننده را دنبال می کند ولتاژ -پیرو دارای امپدانس ورودی بسیار زیاد و امپدانس خروجی بسیار کم است

voltage gain

بهره ولتاژ

voltage generator

مبدل ولتاژ قطعه مداری دو پایه که ولتاژ پایه آن مستقل از جریان عبوری ازقطعه است

voltage gradient

گرادیان ولتاژ ولتاژ بر واحد طول ، در امتداد مقاومت یا مسیر رسانای دیگر

voltage hopping

جهش ولتاژ

Voltage improvement

بهبود ولتاژ

voltage jump

پرش ولتاژ تغییر ناگهانی یا عدم پیوستگی در افت ولتاز لامپ در طول عملکرد لامپ تخلیه فروزان

voltage loop

حلقه ولتاژ پادگره ای که در آن ولتاژ بیشینه است

voltage loss

تلف ولتاژ ، اتلاف ولتاژ

voltage margin

حاشیه ولتاژ

voltage multiplier

چند برابر کننده ولتاژ منبع ولتاژهای DC که بیشتر از ولتاژ AC ورودی است و از دو یا چند مدار دو برابر کننده ولتاژ متوالی تشکیل شده است تعداد طبقات چند برابر کننده با افزایش اندازه خازنهای مورد نیاز و کاهش رگوله سازی ، محدود می شود ، ضرب کننده ولتاژ

voltage nide

گره ولتاژ نقطه ای در سیستم موج ایستاده ، مانند آنتن یا خط انتقال که دارای ولتاژ صفر است یک گره ولتاژ در مرکز آنتن نیم موج وجود دارد

voltage profile

نمایه ولتاژ

voltage pulsation

نوسان بار

voltage rating of a condenser

ولتاژ اسمی خازن

voltage rating; working voltage

حد مجاز ولتاژ ؛ ولتاژ کار حداکثر مقدار ولتاژ قابل تحمل که می توان به طور امن به قطعه الکتریکی اعمال کردو با خطر احتمال شکست الکتریکی مواجه نشد

voltage ratio of transformer

نسبت ولت مبدل

voltage reflection coefficient

ضریب بازتاب ولتاژ نسبت شدت میدان الکتریکی مختلط یا ولتاژ موج بازتابیده به مقدار آن در موج تابش

voltage regulation

تنظیم ولتاژ ، رگوله سازی ولتاژ نسبت اختلاف بین ولتاژ خروجی در بی بار و بار کامل قطعه به ولتاژ خروجی در بار کامل ، که بر حسب درصد بیان می شود ، تثبیت ولتاژ

voltage regulator

تنظیم کننده ولتاژ

voltage regulators

رگولاتورهای ولتاژ

voltage relay

رله ولتاژ رله ای که در مقادیر ولتاژ از پیش تعیین شده ای عمل می کند

Voltage Restorer

بازیاب ولتاژ

voltage ripple

ریپل ولتاژ

Voltage Sa

افت ولتاژ

voltage sag

افت ناگهانی ولتاژ

Voltage sag mitigation

کاهش افت ولتاژ

voltage saturation

اشباع ولتاژی ، اشباع آند

voltage source

منبع ولتاژ

voltage source converter

مبدل منبع ولتاژ

voltage stability

پایداری ولتاژ

Voltage Stability Index

شاخص پایداری ولتاژ

voltage stability indicator

شاخص پایداری ولتاژ

voltage stabilizer

پایدارساز ولتاز دیود زنر یا قطعه دیگری که تغییرات ولتاژ DC را حذف می کند و می تواند جانشین خازن دردو سر کاتد یا مقاومت بایاس بیس شود

voltage stabilizing tube

لامپ با ولتاژ ثابت

voltage standing wave ratio ( vswr)

نسبت موج ساکن ولتاژ

voltage standing-wave ratio

نسبت موج ایستاده ولتاژ نسبت دامنه میدان الکتریکی یا ولتاژ در حداقل ولتاژ به مقدار آن در مقدار حداکثر مجاز مجاور در سیستم موج ایستاده ، مانند موجبر ، کابل هم محور یا خط انتقال دیگر

voltage standing-wave ratio meter

نسبت موج ایستاده ولتاژ سنج ابزار عمل کننده الکتریکی که نسبت موج ایستاده ولتاژ را نشان می دهد و نسبتهای ولتاژ را درجه بندی می کند

voltage stress

تنش ولتاژ

voltage support

پشتیبانی ولتاژ

voltage surge

ضافه ولتاژ ناگهانی

voltage swell

ازدیاد ولتاژ

voltage to ground

ولتاژ زمین

voltage to neutral

ولتاژ اتصال ستاره ای

Voltage Transfer Characteristic

مشخصه‌ی انتقال ولتاژ

voltage transfer curve

منحنی انتقال ولتاژ

voltage transformer

مبدل ولتاژ

voltage waveform

شکل موج ولتاژ

voltage fluctuation

نوسان ولتاژ

voltage limit

حد ولتاژ

voltage profile improvement

بهبود پروفیل ولتاژ

voltage-controlled capacitor

خازن کنترل شده با ولتاژ خازنی که ظرفیت آن را می توان با تغییر ولتاژ بایاس خارجی ، تغییر داد ، مانند دیود ورکتور

voltage-controlled crystal oscillator

نوسان ساز بلوری کنترل شده با ولتاژ مدار نواسان ساز بلوری که بسامد خروجی نوسان ساز آن را می توان با تغییر ولتاژ اعمالی در محدوده بسامدی معینی تغییر داد

voltage-controlled delay line

خط تاخیر کنترل شونده با ولتاژ

voltage-controlled oscillator

نویان کنترل شده با ولتاژ نوسان سازی که بسامد آن را می توان با تغییر دادن ولتاژ اعمالی ، عوض کرد

Voltage-Controlled Oscillators

اسیلاتورهای کنترل‌شونده با ولتاژ

Voltage-current feedback

فیدبک ولتاژ-جریان

voltage-dependent

وابسته به ولتاژ

Voltage-gated sodium channels

کانال های سدیم با گیت ولتاژ

voltage-hold perturbation and observation

اختلال و مشاهده با حفظ ولتاژ

voltage-reference diode

دیود مرجع ولتاژ دیود پیوندی PN که داراری ولتاژ شکست پایداری برای ایجاد مرجع ولتاژ است

voltage-regulated ac power supply

منبع تغذیه AC رگوله شده ولتاژ منبع تغذیه ای که از خط AC تغذیه می شود و ولتاژ خروجی AC رگوله شده ای می دهد که معمولاً قابل تنظیم در همان بسامد یا بسامد دیگر است

voltage-regulating transformer

ترانسفورماتور رگوله کننده ولتاژ ترانسفورماتور قدرتی که ولتاژ خروجی ثابتی را در محدوده وسیعی از مقادیر ولتاژ ورودی تحویل می دهد

voltage-regulator diode

دیود رگوله کننده ولتاژ دیودی که ولتاژ مستقیم ثابت را علی رغم تغییرات در ولتاژ خط یا بار ، ثابت نگه می دارد دیود زنر می تواند این رگوله سازی راانجام دهد اما همه دیودهای رگوله کننده ولتاژ بر اساس اثر زمر عمل نمی کنند

voltage-regulator tube

لامپ رگوله کننده ولتاژ لامپ تخلیه فروزانی که افت ولتاژ آن در محدوده جریان کار ، تقریباً ثابت است این لامپ ولتاژ مستقیم در مدار را ، علی رغم وجود تغییرات در ولتاژ خط یا بار ، ثابت نگه می دارد آن را لامپ VR نیز می نامند

voltage-sensitive resistor

مقاومت حساس به ولتاژ مقاومتی ک مقدار آن به طور مشخصی با ولتاژ اعمال شده به آن ، حداقل در بخشی از محدوده ولتاژ آن تغییر می کند این مقاومت می تواند از یک یا چند بلور معدنی یا دو یا چند دیسک اکسید فلزی تشکیل شده باشد ، اما دارای ویژگی های یکسوسازی نیست

voltage-source converter

مبدل منبع ولتاژ (VSC)

voltage-stabilizing tube

لامپ پایدارساز ولتاژ لامپ پرشده با گاز که معمولاً با تخلیه فروزان در آن بخش از مشخصه عمل می کند که ولتاژ در عمل مستقل از جریان است

voltage-to-frequency converter

مبدل ولتاژ به بسامد مبدلی که بسامد خروجی آن تابعی از سیگنال مرجع یا کنترل است نوعی ا این مبدل ؛ ورودی آنالوگ را از حسگر ، تراگردان یا قطعه آنالوگ دیگر می پذیرد و قطاری از پالسهای خروجی دیجیتال تولید می کند که سرعت آ«ها با دامنه لحظه ای سیگنال ورودی نسبت مستقیم دارد این خروجی دیجیتال رامی توان برای کنترل فرایند یا کاربردهای دیگر به کامپیوتر داد مبدلهای ولتاژ به بسامد به صورت مدارهای مجتمع در دسترس هستند

voltagetransformer; potential transformer

ترانسفورماتور ولتآژ ؛ ترانسفورماتور پتانسیل ترانسفورماتور ابزار دقیق که سیم پیچ اولیه آن به طور موازی به مداری متصل است که ولتاژ در آن اندازه گیری یا کنترل می شود

voltage-tunable magnetron

مگنترون قابل تنظیم با ولتاژ مگنترون که نحوه قرار گرفتن کاتد و آند آن شبیه به مگنترون معمولی است اما آند طوری طراحی شده است که میتوان آن را با تغیر صفحه ولتاژ تنظیم کرد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی voltage standard

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی voltage standard

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما