معادل انگلیسی ضریب بازتاب ولتاژ نسبت شدت میدان الکتریکی مختلط یا ولتاژ موج بازتابیده به مقدار آن در موج ت

مهندسی برق

ضریب بازتاب ولتاژ نسبت شدت میدان الکتریکی مختلط یا ولتاژ موج بازتابیده به مقدار آن در موج تابش

voltage reflection coefficient

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ضریب بازتاب ولتاژ نسبت شدت میدان الکتریکی مختلط یا ولتاژ موج بازتابیده به مقدار آن در موج ت

ضریب جذب ، ناپیوستگی حذب نوعی ناپیوستگی در ضریب جذب ماده در برابر نوع خاصی از تابش ، ناپیوستگی حذب \n نوعی ناپیوستگی در ضریب جذب ماده در برابر نوع خاصی از تابش

absorption coefficient

ضریب تقویت

amplification coefficient

ضریب مدولاسیون دامنه

amplitude modulation coefficient

ضریب تقریب

approximation coefficient

ضریب تشعشع اتمی

atomic attenuation coefficient

ضریب تضعیف بخشی از باریکه ی نوری ه در اثر پراکندگی یا جذب در حین عبور از واحد ضخامت ماده از دست می رود

attenuation coefficient

ضریب اوژه نسبت ثمر دهی اوژه به ثمر دهی فلوئور رسانی ، یا نسبت تعداد الکترون های واژه به تعداد فوتون های پرتو - ایکس گسیل شده از تعداد زیادی اتم با برانگیختگی مشابه

auger coefficient

ضریب پس پراکش نسبت توان بازتابنده به توان فرود آمده در موج تخت

backscattering coefficient

ضریب ، عامل مشترک

coefficient

ضریب همبستگی

correlation coefficient

ضریب تزویج ، ضریب تزویج 1 نسبت حداکثر تغییر انرژی الکترونی که از یک فضای بر هم کنشی عبور می کند به حاصل ضرب ولتاژ اوج متناوب در بار الکترونی 2 coefficient of coupling ، ضریب ترویج

coupling coefficient

ضریب خفیدگی

damping coefficient

ضریب جزئی

detail coefficient

ضریب نفوذ ثابت تناسب در قانون فیک

diffusion coefficient

ضریب خطای دینامیکی

dinamic error coefficient

ضریب اصطکاک

friction coefficient

ضریب هال ثابت تناسب در رابطه ی میدان الکتریکی عرضی ( میدان هال ) با حاصلضرب چگالی جریان و چگالی شار مغناطیسی در یک رسانای الکتریکی علامت باربر اکثریت را می توان از روی علامت ضریب هال تعیین کرد

hall coefficient

ضریب نشتی

leakage coefficient

ضریب جذب خطی درصد کاهش شدت باریکه ای از فوتونها یا ذرات در واحد مسافت پیموده شده

linear absorption coefficient

ضریب بار

load coefficient

ضریب کپسترال فرکانس مل

mel-frequency cepstral coefficient

ضریب بخش بندی

partition coefficient

ضریب پیزو الکتریکی

piezoelectric coefficient

ضریب دمایی مثبت ویژگی مواد که سبب افزایش مقاومت آنها با افزایش دمایی می شود همه فلزات و اغلب آلیاژهای فلزی دارای ضریب دمایی مثبت مقاومت هستند اما کربن ضریب دمایی مقاومت متفی [NTC] دارد

positive temperature coefficient

ضریب انتشار

propagation coefficient

ضریب ترکیب

recombination coefficient

ضریب انعکاسی

reflection coefficient

ضریب جذب بازآوایی واژه ای برای ضریب جذب صدا وقتی که توزیع صدای منتشر شونده کاملاً تصادفی است

reverberation absorption coefficient

ضریب بازتاب بازآوایی واژه ای برای ضریب بازتاب صدا وقتی که توزیع صدای منتشر شونده کاملاً تصادفی است

reverberation reflection coefficient

ضریب انتقال بازآوایی واژه ای برای ضریب انتقال صدا وقتی که توزیع صدای منتشر شونده کاملاً تصادفی است

reverberation transmission coefficient

ضریب سابین جذب سابین سطح جذب کننده صدا تقسیم بر مساحت سطح

sabine coefficient

ضریب سیبک

Seebeck coefficient

ضریب لغزش

slip coefficient

ضریب یونیده شدگی ویژه تعداد متوسط زوج یونهای دارای بار مخالف کخه به هنگام عبور الکترونهایی با انرژی جنبشی معین در واحد طول گازی با فشار و دمای معین تولید می شوند ، ضریب ویژه یونش

specific ionization coefficient

ضریب خطای ایستایی

static error coefficient

ضریب دما

Temperature Coefficient

ضریب دمایی مقدار تغییر در هر مشخصه عملکردی قطعه در نتیجه تغییر دما که بر حسب جزء در میلیون ( تغییر ) به ازای هر درجه ی سلسیوس ( ppm/درجهC) بیان می شود

temprature coefficient

ضریب تامسون نسبت ولتاژ موجود بین دو نقطه روی رسانای فلزی ، برای ایجاد اختلاف دما بین آن دو نقطه

thomson coefficient

ضریب ارسال نسبت انرژی ارسالی به انرژی تابیده ، یا کمیت دیگری در ناپیوستگی در محیط انتقال برای امواج صدا ، آن را ضریب ارسال صدا می نامند ، ضریب انتقال

transmission coefficient

ولتاژ

voltage

تقویت ولتاژ نسبت مقدار ولتاژ دو سر امپدانس بار معین به مقدار ولتاژ ورودی تقویت کننده یا ترارگردان تغذیه کننده بار این نسبت اغلب بر حسب دیسبل بیان می شود که حاصلضرب لگاریتم معمولی آن در 20 است ، فزون سازی ولت

voltage amplification

تقویت کننده ولتاژ تقویت کننده ای که به منظور افزایش ولتاژ سیگنال ، بدون صرف توان قابل توجه

voltage amplifier

مولفه های هارمونیکی ولتاژ و جریان

Voltage and current harmonic components

زاویه ولتاژ

Voltage angle

تضعیف ولتاژ نسبت دامنه ی ولتاژ دو سر ورودی تراگردان به دامنه ی ولتاژ تحویلی به امپدانس بار معین متصل شده به تراگردان این مقدار بر حسب دسیبل بیان می شود که برابر است با 20 برابر لگاریتم مبنای 10 اسن نسبت

voltage attenuation

شکست ولتاژ

voltage breakdown

درجه بند ولتاژ منبع ولتاژی که ولتاژ درجه بندی قابل تنظیمی با دقت بالا ، برای درجه بندی ابزارهای اندازه گیری تأمین می کند

voltage calibrator

برش دهنده ی ولتاژ

Voltage clamper

پیچک ولت

voltage coil

فروپاشی ولتاژ

Voltage collapse

جبران سازی ولتاژ

Voltage compensation

کنترل ولتاژ

voltage control

کنترل شده با ولتاژ

voltage controlled

نوسان ساز کنترل شونده با ولتاژ

voltage controlled oscillator ( vco )

مقاومت کنترل شده با ولتاژ

voltage controlled resistance

کلید کنترل شده با ولتاژ

voltage controlled switch

قطع ولتاژ ولتاژ الکترودی که جریان آند ، جریان باریکه یامشخصه دیگر لامپ الکترونی یا ترانزیستور را تا مقدار کم معینی کاهش می دهد

voltage cutoff

انحراف ولتاژ

Voltage deviation

اختلاف ولتاژ

voltage difference

افت ولتاژ

Voltage Dip

افت ولتاژ

voltage dips

اختلال ولتاژ

voltage distribution

مقسم ولتاژ ، مقسم ولتاژ مقاومت دارای انشعاب ، مقاومت قابل تنظیم ، پتانسیومتر یا آرایش سری دو یا چند مقاومت ثابت متصل به دو سر منبع ولتاژ که کسری مطلوبی از ولتاژ کل از سر وسط ، اتصال متحرک یا محل اتصال مقاومتهای آن به دست می آید

voltage divider

تقسیم ولتاژ

voltage division

دو برابر کننده ولتاژ مدار یکسوساز بدون ترانسفوماتوری که ولتاژ خروجی آن حدود دو برابر یکسوساز نیم موج معمولی است دو برابر شدن ولتاژ یا شارژ شدن خازن در طول نیم سیکل تلف شده و دشارژ شدن خازن با ولتاژ خروجی در طول نیم سیکل بعد انجام می شود ، تضعیف گر ولت

voltage doubler

افت ولتاژ ، افت ولتاژ ولتاژ ایجاد شده در دو سر عنصر یا رسانا در اثر عبور جریان از مقاومت یا امپدانس آن عنصر یا رسانا

voltage drop

ضریب فزون سازی دو الکترد

voltage factor

تغذیه ولتاژ تحریک آنتن فرستنده با اعمال ولتاژ به حلقه یا پادگره ولتاژ

voltage feed

پسخورد ولتاژ پسخورد که در آن افت ولتاژ دو سر بخشی از امپدانس بار به طور سری باولتاژ سیگنال ورودی عمل می کند

voltage feedback

تعقیب کننده ولتاژ ، ولتاژ پیرو تقویت کننده عملیاتی که دارای عنصری به عنوان پسخورد نیست اما اتصال پسخورد مستقیمی از خروجی به ورودی معکوس کننده دارد این اتصال بهره واحدی را ایجاد می کند ، به طوری که ولتاژ خروجی ولتاژ ورودی غیر معکوس کننده را دنبال می کند ولتاژ -پیرو دارای امپدانس ورودی بسیار زیاد و امپدانس خروجی بسیار کم است

voltage follower

بهره ولتاژ

voltage gain

مبدل ولتاژ قطعه مداری دو پایه که ولتاژ پایه آن مستقل از جریان عبوری ازقطعه است

voltage generator

گرادیان ولتاژ ولتاژ بر واحد طول ، در امتداد مقاومت یا مسیر رسانای دیگر

voltage gradient

جهش ولتاژ

voltage hopping

بهبود ولتاژ

Voltage improvement

پرش ولتاژ تغییر ناگهانی یا عدم پیوستگی در افت ولتاز لامپ در طول عملکرد لامپ تخلیه فروزان

voltage jump

حلقه ولتاژ پادگره ای که در آن ولتاژ بیشینه است

voltage loop

تلف ولتاژ ، اتلاف ولتاژ

voltage loss

حاشیه ولتاژ

voltage margin

چند برابر کننده ولتاژ منبع ولتاژهای DC که بیشتر از ولتاژ AC ورودی است و از دو یا چند مدار دو برابر کننده ولتاژ متوالی تشکیل شده است تعداد طبقات چند برابر کننده با افزایش اندازه خازنهای مورد نیاز و کاهش رگوله سازی ، محدود می شود ، ضرب کننده ولتاژ

voltage multiplier

گره ولتاژ نقطه ای در سیستم موج ایستاده ، مانند آنتن یا خط انتقال که دارای ولتاژ صفر است یک گره ولتاژ در مرکز آنتن نیم موج وجود دارد

voltage nide

نمایه ولتاژ

voltage profile

نوسان بار

voltage pulsation

ولتاژ اسمی خازن

voltage rating of a condenser

حد مجاز ولتاژ ؛ ولتاژ کار حداکثر مقدار ولتاژ قابل تحمل که می توان به طور امن به قطعه الکتریکی اعمال کردو با خطر احتمال شکست الکتریکی مواجه نشد

voltage rating; working voltage

نسبت ولت مبدل

voltage ratio of transformer

تنظیم ولتاژ ، رگوله سازی ولتاژ نسبت اختلاف بین ولتاژ خروجی در بی بار و بار کامل قطعه به ولتاژ خروجی در بار کامل ، که بر حسب درصد بیان می شود ، تثبیت ولتاژ

voltage regulation

تنظیم کننده ولتاژ

voltage regulator

رگولاتورهای ولتاژ

voltage regulators

رله ولتاژ رله ای که در مقادیر ولتاژ از پیش تعیین شده ای عمل می کند

voltage relay

بازیاب ولتاژ

Voltage Restorer

ریپل ولتاژ

voltage ripple

افت ولتاژ

Voltage Sa

افت ناگهانی ولتاژ

voltage sag

کاهش افت ولتاژ

Voltage sag mitigation

اشباع ولتاژی ، اشباع آند

voltage saturation

منبع ولتاژ

voltage source

مبدل منبع ولتاژ

voltage source converter

پایداری ولتاژ

voltage stability

شاخص پایداری ولتاژ

Voltage Stability Index

شاخص پایداری ولتاژ

voltage stability indicator

پایدارساز ولتاز دیود زنر یا قطعه دیگری که تغییرات ولتاژ DC را حذف می کند و می تواند جانشین خازن دردو سر کاتد یا مقاومت بایاس بیس شود

voltage stabilizer

لامپ با ولتاژ ثابت

voltage stabilizing tube

استاندارد ولتاژ منبع ولتاژی که مقدار آن با دقت بالایی معلوم است مانند پیل استاندارد

voltage standard

نسبت موج ساکن ولتاژ

voltage standing wave ratio ( vswr)

نسبت موج ایستاده ولتاژ نسبت دامنه میدان الکتریکی یا ولتاژ در حداقل ولتاژ به مقدار آن در مقدار حداکثر مجاز مجاور در سیستم موج ایستاده ، مانند موجبر ، کابل هم محور یا خط انتقال دیگر

voltage standing-wave ratio

نسبت موج ایستاده ولتاژ سنج ابزار عمل کننده الکتریکی که نسبت موج ایستاده ولتاژ را نشان می دهد و نسبتهای ولتاژ را درجه بندی می کند

voltage standing-wave ratio meter

تنش ولتاژ

voltage stress

پشتیبانی ولتاژ

voltage support

ضافه ولتاژ ناگهانی

voltage surge

ازدیاد ولتاژ

voltage swell

ولتاژ زمین

voltage to ground

ولتاژ اتصال ستاره ای

voltage to neutral

مشخصه‌ی انتقال ولتاژ

Voltage Transfer Characteristic

منحنی انتقال ولتاژ

voltage transfer curve

مبدل ولتاژ

voltage transformer

شکل موج ولتاژ

voltage waveform

نوسان ولتاژ

voltage fluctuation

حد ولتاژ

voltage limit

بهبود پروفیل ولتاژ

voltage profile improvement

خازن کنترل شده با ولتاژ خازنی که ظرفیت آن را می توان با تغییر ولتاژ بایاس خارجی ، تغییر داد ، مانند دیود ورکتور

voltage-controlled capacitor

نوسان ساز بلوری کنترل شده با ولتاژ مدار نواسان ساز بلوری که بسامد خروجی نوسان ساز آن را می توان با تغییر ولتاژ اعمالی در محدوده بسامدی معینی تغییر داد

voltage-controlled crystal oscillator

خط تاخیر کنترل شونده با ولتاژ

voltage-controlled delay line

نویان کنترل شده با ولتاژ نوسان سازی که بسامد آن را می توان با تغییر دادن ولتاژ اعمالی ، عوض کرد

voltage-controlled oscillator

اسیلاتورهای کنترل‌شونده با ولتاژ

Voltage-Controlled Oscillators

فیدبک ولتاژ-جریان

Voltage-current feedback

وابسته به ولتاژ

voltage-dependent

کانال های سدیم با گیت ولتاژ

Voltage-gated sodium channels

اختلال و مشاهده با حفظ ولتاژ

voltage-hold perturbation and observation

دیود مرجع ولتاژ دیود پیوندی PN که داراری ولتاژ شکست پایداری برای ایجاد مرجع ولتاژ است

voltage-reference diode

منبع تغذیه AC رگوله شده ولتاژ منبع تغذیه ای که از خط AC تغذیه می شود و ولتاژ خروجی AC رگوله شده ای می دهد که معمولاً قابل تنظیم در همان بسامد یا بسامد دیگر است

voltage-regulated ac power supply

ترانسفورماتور رگوله کننده ولتاژ ترانسفورماتور قدرتی که ولتاژ خروجی ثابتی را در محدوده وسیعی از مقادیر ولتاژ ورودی تحویل می دهد

voltage-regulating transformer

دیود رگوله کننده ولتاژ دیودی که ولتاژ مستقیم ثابت را علی رغم تغییرات در ولتاژ خط یا بار ، ثابت نگه می دارد دیود زنر می تواند این رگوله سازی راانجام دهد اما همه دیودهای رگوله کننده ولتاژ بر اساس اثر زمر عمل نمی کنند

voltage-regulator diode

لامپ رگوله کننده ولتاژ لامپ تخلیه فروزانی که افت ولتاژ آن در محدوده جریان کار ، تقریباً ثابت است این لامپ ولتاژ مستقیم در مدار را ، علی رغم وجود تغییرات در ولتاژ خط یا بار ، ثابت نگه می دارد آن را لامپ VR نیز می نامند

voltage-regulator tube

مقاومت حساس به ولتاژ مقاومتی ک مقدار آن به طور مشخصی با ولتاژ اعمال شده به آن ، حداقل در بخشی از محدوده ولتاژ آن تغییر می کند این مقاومت می تواند از یک یا چند بلور معدنی یا دو یا چند دیسک اکسید فلزی تشکیل شده باشد ، اما دارای ویژگی های یکسوسازی نیست

voltage-sensitive resistor

مبدل منبع ولتاژ (VSC)

voltage-source converter

لامپ پایدارساز ولتاژ لامپ پرشده با گاز که معمولاً با تخلیه فروزان در آن بخش از مشخصه عمل می کند که ولتاژ در عمل مستقل از جریان است

voltage-stabilizing tube

مبدل ولتاژ به بسامد مبدلی که بسامد خروجی آن تابعی از سیگنال مرجع یا کنترل است نوعی ا این مبدل ؛ ورودی آنالوگ را از حسگر ، تراگردان یا قطعه آنالوگ دیگر می پذیرد و قطاری از پالسهای خروجی دیجیتال تولید می کند که سرعت آ«ها با دامنه لحظه ای سیگنال ورودی نسبت مستقیم دارد این خروجی دیجیتال رامی توان برای کنترل فرایند یا کاربردهای دیگر به کامپیوتر داد مبدلهای ولتاژ به بسامد به صورت مدارهای مجتمع در دسترس هستند

voltage-to-frequency converter

ترانسفورماتور ولتآژ ؛ ترانسفورماتور پتانسیل ترانسفورماتور ابزار دقیق که سیم پیچ اولیه آن به طور موازی به مداری متصل است که ولتاژ در آن اندازه گیری یا کنترل می شود

voltagetransformer; potential transformer

مگنترون قابل تنظیم با ولتاژ مگنترون که نحوه قرار گرفتن کاتد و آند آن شبیه به مگنترون معمولی است اما آند طوری طراحی شده است که میتوان آن را با تغیر صفحه ولتاژ تنظیم کرد

voltage-tunable magnetron

ضریب سیم پیچی

winding coefficient

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ضریب بازتاب ولتاژ نسبت شدت میدان الکتریکی مختلط یا ولتاژ موج بازتابیده به مقدار آن در موج ت

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ضریب بازتاب ولتاژ نسبت شدت میدان الکتریکی مختلط یا ولتاژ موج بازتابیده به مقدار آن در موج ت

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما