معنی flux gate

مهندسی برق
flux gate
دریچه ی شار ؛ شاریاب نوعی آشکار ساز کهاندازه و فاز سیگنال تولید شده توسط آن متناسب با اندازه و جهت میدان مغناطیسی مؤثر بر حور آن است دریجه ی شار دارای یه هسته ی مغناطیسی است که سیم پیچهای تحریک آنها و سیم پیچ بار در غیاب میدان مغناطیسی بیرونی در تعادل کامی هستند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی flux gate
additional aggregate
زائده اضافی ، قسمت اضافی ، قسمت کمکی
aggregate
قطعه ای از دستگاه ، انبوه ، قطعه ماشین
and gate
دریچه ی « و»؛ دریچه ی « اند» مدار دریچه ای چند ورودیه که خروجی آن تنها وقتی می شود که همه ی ورودیها به ترتیب خاصی فعال باشند
and/or gate
دریچه و/ یا ؛ دریچه اند/ ار دریچه ای که خروجی آن متناسب ب ترکیب های مختلف ممکن ورودی است این دریچه مسخصه ی دریچه های « اند» و « ار» را با هم ترکیب می کند
and-gate
و راه ، و مجرا
boosted-gate
گیت تقویت شده
burst gate
لامپ پیام گذار
clocked gate
دریچه ساعتدار مداری منطقی که عملیات قطع و وصل ان توسط پالسهای ساعت کنترل می شود
coincidence circuit ,coincidence couter coincidence gate
مدار همفرودی ، شمارشگر همفرودی ، دریچه ی همفرودی مداری که فقط هنگامی پالس مشخصی در خروجی تولید می کند که تعداد معینی با ترکیب از دو یا چند پایانه ی ورودی ، پالسهایی را در فاصله زمانی معین دریافت کننند
coincidence gate
دروازه همزمان
color gate
دریچه پیام رنگی
common gate
گیت مشترک
common-gate
گیت مشترک
complex conjugate
مزدوج مختلط
digital gate
دروازه رقمی
diode gate
دریچه دیودی دریچهخ ی ( آند ) ( AND) که از تعدادی دیود به عنوان عناصر قطع و وصل کننده استفاه می کند
double-gate
جفت گیت
enabling gate
دریچه ی فعال ساز مداری که شروع و طول پالس تحریک را تعین می کند
except gate
دریچه اکسپت ، دریچه انحصار دریچه ای که فقط هنگامی پالس خروجی تولید می کند که یک یا چند پالس در ورودیهای آن موجود باشد و در بقیه ی خطوط ورودی آن پالس وجود نداشته نباشد
exclusive-or gate , xor gate
دریچه « یا نمای انحصاری ، دریچه XOR » دریچه ای منطقی که خروجی آن هنگامی 1است که غلط یکی از ورودیهای آن 1 باشد اگر بیش از یک ورودی 1 یا تمام ورودیها 0 باشند ، خروجی 0 خواهد بود
flux
شار ، شار ؛ گداز آور 1 خطوط نیروی مغناطیسی یا الکتریکی در ناحیه ای معین 2 آهنگ شارش ذرات یا فوتونها از درون سطح واحد 3 حاصلضرب تعداد ذرات در واحد حجم و سرعت میانگین آنها 4 ماده ای شیمیایی که با از بین بردن لایه های اکسید از سطح فلزات آنها را برای لحیم کاری ، برنج کاری ، یا جوش آماده میکند رزین Resin به عنوان یک ماده گداز آور کاربرد گسترده ای در لحیم کاری قعطات الکترونیکی دارد ، گدازا
Flux coupling
تزویج شار
flux density
چگالی شار
flux distribution
توزیع شار
flux- gate magnetometer
مغناطیس سنج شاریاب وسیله ای که با اندازه گیری درجهی سیر شدگی هسته ی خود شدت میدان مغناطیسی بیرونی را تعیین می کند
flux guide
شاربر قطعه ی شکل داده شده ای از ماده ی مغناطیسی که شار الکترومغناطیسی را در مسیرهای مورد نظر برای گرمایش القایی هدایت می کند شاربر یا شار را به نقاط مورد نظر هدایت می کند و یا مانع از گسترش آن به فراتر از مناطق معین می شود
flux intensity
شدت میدان مغناطیسی
flux leakage
نشت شار شار مغناطیسی که از فاصله ی هوایی یا سایر قسمتهای مدار مغناطیسی عبور نمی کنند ، پراکندگی شار
flux line
خط شار
flux linkage
پیوند شار ، پیوستگی شار حاصلضرب تعداد دورهای یک پیچک و تعداد خطوط قوای مغناطیسی گذرنده از آنها
flux linking a coil
شاره پیچک
flux linking a turn
شاره دوره
flux -lock type SFCL
محدودکننده جریان خطا ابررسانا نوع قفل فاز
flux meter
سنجه شار
flux of a vector
شاره بردار
flux of energy
شار انرژی
flux path
مسیر شار
flux ratio
نسبت شار
Flux Reversal Machine(FRM
ماشین شار برگشتی
flux switching
شار سوئیچ شونده
flux vector
بردار شار
flux-coupling-type
نوع تزویج شار
flux-gate compass
قطب نمای شاریاب قطب نمایی الکترونیکی که میدان مغناطیسی زمین را به کمک پیچکهایی از سیم نازک اندازه می گیرد با استفاده از روشهای الکترونیکی می توان هر گونه انحراف از قرائت صحیح را اصلاح کردو با میانگین گیری از سیگنالها اطلاعات دقیق و پایداری را در مورد مسیر حرکت کشتی یا هواپیما فراهم کرد
Flux-lock
قفل شار
Flux-lock SFCL
SFCL قفل شار
Flux-lock Type
نوع قفل شار
flux-lock-type
نوع قفل شار
fluxmeter
شار سنج ، شارسنج وسیله ای برای اندازه گیری شار مغناطیسی معمولاً بر حسب ماکسول یا وبر مدرج می شود ، شاره سنج
flux-oriented
شارگرا
flux-reversal machine
ماشین شار برگشتی
flux-switch
شار-سوییچ
gate
گیت
indicator gate
دریچه شاخص
inhibition gate
دریچه ی بازدارنده مداری که برای استفاده به عنوان کلید ، به موازات مدار تحت کنترل قرارداده می شود
insulated gate
گیت عایق شده
investigate
تحقیق کردن
logic gate
دروازه منطقی
nada gate
دروازه نفی ,, و ,, منطقی
nand gate
دریچه NAND دریچه نند دریچه منطقی AND که به دنبال آن معکوس کننده ای قرار دارد تا وقتی که همه ی سیگنالهای ورودی 1 هستند خروجی آن 0 منطقی باشد
negate
معکوس کردن ، نفی کردن
or gate
دریچه « یا» مدار دریچه ی منطقی چند ورودی که خروجی آن در صورتی که یک یا چند تا از ورودیهای آندر وضعیت از پیش تعریف شده ای قرار بگیرند ، فعال می شود ، دروازه ( یا ) ی منطقی
range gate
دیچه برد مدار درچه ای که پژواکهای راداری در فاصله برد کوچکی انتخاب کند
sampling gate
دریچه نمونه برداری مدار دریچه ای که اطلاعات را تنهاوقتی با پالس انتخاب کننده فعال شده باشد ، از شکل موچ ورودی به دست می آورد
schottky ttl gate
دریچه TTL شاتکی دریچه منطقی ترانزیستور - ترانزیستور با دیودهای سد شاتکی متصل به دو سر هر ترانزیستور به منظور کاستن از تعداد حاملهای بار در بیس به هنگام روشن بودن ترانزیستور به این ترتیب زمان کمتری برای تخلیه ناحیه بیس از حاملها لازم خواهد بود و ترانزیستور با سرعتهای سوییچینگ بالا می تواند خاموش شود
silicon gate
گیت سیلیسیمی گیف سیلیسیمی ساخته شده از پلی کریستالین سیلیسم به جای لایه فلزی که در MOS و CMOS به کار می رود
single-gate
تک گیت
sound gate
دریچه صدا دریچه که فیلم در پرژکتور فیلم صدادار از آن می گذرد تا شیار صدا به سیگنالهای AF برای تقویب و بازسازی تبدیل شود
synchronous gate
دریچه همزمان دریچه زمانی که فاصله های زمانی خروجی آن همزمان با سیگنال ورودی است
threshold gate
دریچه منطقی آستانه قطعه منطقی کامپیوتری که به ازای کمینه جمع وزنهای ورودی دارای خروجی 1 و به ازای بیشینه جمع وزنهای ورودی دارای خروجی 0 است دریچه های آستانه می توانند به صورت ترکیبهای متعددی برای تشکیل فلیپ فلاپها ، سلولهای حافظه ، انباره ها یا مدارهای منطقی دیگر آرایش یابند
time gate
دریچه زمانی مداری که در طول فاصله زمانی انتخاب شده خروجی داد
transmission gate
دریچه انتقال
tri- gate
سه دروازه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن