معادل انگلیسی ناهماهنگی شناختی: ناهمخوانی باورها یا عناصر اطلاعاتی شخص با یکدیگر یا با گرایش های رفتاری او ناهما

روانشناسی

ناهماهنگی شناختی: ناهمخوانی باورها یا عناصر اطلاعاتی شخص با یکدیگر یا با گرایش های رفتاری او ناهماهنگی شناختی شخص را وامی دارد که از راه تغییر رفتار یا شناخت خود از میزان آشفتگی بکاهد ، ناهماهنگی شناختی یک حالت هیجانی خاص در مواردی که دو نگرش یا شناخت همزمان ، بی‌ثبات است و یا بین باور و رفتار آشکار تناقص وجود دارد حل شدن تعارض فرض می‌شود که به عنوان پایه تغییر در الگوهای باورها عمل می‌کند که معمولاً تعدیل یافته و با رفتار هماهنگ می‌گردند در نظریه خبر معادل Incongruity شمرده می‌شود

cognitive dissonance

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ناهماهنگی شناختی: ناهمخوانی باورها یا عناصر اطلاعاتی شخص با یکدیگر یا با گرایش های رفتاری او ناهما

شناختی - فکری ، شناخت درمانی ، Cognitive means relating to the mental process of learning; a formal word

cognitive

تمرین شناختی – عاطفی تعدیل استرس

cognitive - affective stress management training

بازسازی شناختی

cognitive restructuring

رویکرد شناختی

cognitive approach

درمان رفتاری شناختی

cognitive – behavioral therapy

رشد شناختی

cognitive development

نظریه ناهماهنگی شناختی

cognitive dissonance theory

نظریه برچسب زنی شناختی

cognitive labeling theory

ارزیابی شناختی

cognitive appraisal

تغییر رفتار شناختی سعی برای تغییردادن رفتار از طریق تعدیل طرز تفکر شخص ، چیزی که قبلاً قانع‌سازی نامیده می‌شد

cognitive behavior modification

رفتار درمانی شناختی

cognitive behavior therapy

شناختی رفتاری

Cognitive behavioral

هیپنوتراپی شناختی رفتاری

Cognitive Behavioral Hypnotherapy

درمان شناختی رفتاری

cognitive behavioral therapy

درمان شناختی- رفتاری،

cognitive- behavioral treatment

سوگیری توجه

cognitive bias

تعدیل سوگیری شناختی

cognitive bias modification

تغييرات شناختي

cognitive change

هماهنگی شناختی

cognitive consonance

كنترل شناختي

cognitive control

نشانه های شناختی

cognitive cues

نقص شناختی‌

cognitive deficits

گسستگی یا ناهمجوشی شناختی

cognitive defusion

رشد شناختی

Cognitive development

تحریف های شناختی

cognitive distortions

تاثیر شناختی

cognitive effect

تلاش های شناختی

cognitive efforts

راهبردهای تنظیم شناختی هیجان

cognitive emotion regulation strategies

همدلی شناختی

cognitive empathy

انعطاف پذیری شناختی

cognitive flexibility

همجوشی شناختی

cognitive fusion

سبک یادگیری شناختی

cognitive learning style

نقشه شناختی اصطلاح ابداعی تولمن برای توصیف تعبیر نظری رفتار حیوانی که به یادگیری ماز می‌پردازد تولمن معتقد بود که حیوان یک رشته روابط‌فضایی – "نقشه" شناختی- پیدا می‌کند تا یادگیری محض یک سلسله پاسخ‌های آشکار

cognitive map

وساطت شناختی

cognitive mediation

الگوی شناختی: مکتب روانشناسی نابهنجاری که مدعی است بسیاری از اختلالها از عقاید یا سبکهای فکری ناسازگارانه ناشی می شوند

cognitive model

کنام بوم شناختی

cognitive niche theory

آماده سازی شناختی

Cognitive priming

پردازش شناختی

cognitive proces

پردازش شناختی

cognitive processes

پردازش شناختی

cognitive processing

روانشناسي شناختي

cognitive psychology

ارزیابی مجدد شناختی

cognitive re-appraisal

بازنمایی شناختی

cognitive representation

بازسازی شناختی ، بازسازی شناختی: مجموعه ای از فنون که به افراد یاد می دهند مفروضات خود را در مورد وضعیت ها و دنیا بررسی کنند و عقایدشان را واقع بینانه تر و عاقلانه تر سازند در استفاده از این فنون اعتقاد بر این است که افکار غیرمنطقی رفتارهای غیرمنطقی را بوجود می آورند که می توان آنها را با تغییر دادن افکار زیربنایی اصلاح نمود

cognitive restructuring

طرحواره شناختی

cognitive schema

علم شناختی بر چسبی تازه برای مجموعه رشته‌های علمی مطالعه کننده روان انسان علم شناختی یک اصطلاح چتری برای در برگرفتن رشته‌های گوناگون از قبیل روان‌شناسی شناختی ، معرفت شناسی ، علوم کامپیوتری ، هوش مصنوعی ، ریاضیات و روان‌شناسی عصبی است

cognitive science

مهارتهای شناختی

cognitive skills

راهبردهای شناختی

Cognitive Strategies

سبک شناختی

cognitive style

سبک های شناختی

cognitive styles

نظام شناختی

cognitive system

گفتار درمانی شناختی

cognitive talk therapy

سرعت ادراکی

cognitive tempo

شناخت درمانی ، درمان شناختی: این درمان که عمدتا برای مداوای افسردگی به کار می رود ، در صدد تبیین مثلث شناختی ، به عنوان شناخت های تعیین کننده افسردگی برمی آید این مثلث شناختی عبارتست از: الف) اعتقادات خودحقیرشمار ب) نگرش منفی در مورد دنیا و دیگران ج) نگرش بدبینانه در مورد آینده در این نوع رفتار اعتقاد بر این است که باورهای بنیادین ما که افکار فرآیند ما محصولی از آن می باشند هیجانات و رفتارهای ما را کنترل می نمایند برای تغییر رفتار و تنظیم هیجانات می بایست افکار زیرین آنها را اصلاح نمود ، شناخت درمانی شناخت درمانی که توسط آئرون بک ابداع شد نوعی روان‌درمانی ساخت یافته کوتاه مدت است که برای رسیدن به اهداف از مشارکت فعالانه بیمار و پزشک کمک می‌گیرد هر چند از روش‌های گروهی نیز استفاده می‌شود این نوع روان‌درمانی ممکن است همراه با داروها به عمل آید

cognitive therapy

نظریه ذهن شناختی

cognitive ToM

مثلث شناختی (ترایاد شناختی): به اعتقاد بک ، مجموعه ای از شناخت ها که افراد را نسبت به افسردگی آسیب پذیر می کنند این شناخت ها عبارتند از: الف) افکار منفی درباره خود ب) افکار منفی در مورد دیگران و دنیا ج) افکار منفی درباره آینده

cognitive triad

اعتماد شناختی

cognitive trust

شناختی رفتاری

cognitive-behavioral

مشاوره شناختی رفتاری

cognitive-behavioral counseling

ندل رفتاری شناختی

cognitive-behavioral model

درمان شناختی- رفتاری: شیوه درمانی که طی آن درمانگران می کوشند از طریق بازسازی نظام های باورهای (اعتقادات) ناسازگارانه و بازآموزی رفتار ، افکار و رفتارهای ناسازگارانه مراجع را تغییر دهند

cognitive-behavioral therapy

درمان شناختی رفتاری

cognitive-behavioral treatment

اختلا ط اصوات و اهنگ های ناموزون ، ناجوری ، ناهنجاری ، ناهماهنگی ، اختلاط اصوات و آهنگ های ناموزون

dissonance

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ناهماهنگی شناختی: ناهمخوانی باورها یا عناصر اطلاعاتی شخص با یکدیگر یا با گرایش های رفتاری او ناهما

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ناهماهنگی شناختی: ناهمخوانی باورها یا عناصر اطلاعاتی شخص با یکدیگر یا با گرایش های رفتاری او ناهما

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما