معادل انگلیسی شناخت درمانی ، درمان شناختی: این درمان که عمدتا برای مداوای افسردگی به کار می رود ، در صدد تبیین مث

روانشناسی

شناخت درمانی ، درمان شناختی: این درمان که عمدتا برای مداوای افسردگی به کار می رود ، در صدد تبیین مثلث شناختی ، به عنوان شناخت های تعیین کننده افسردگی برمی آید این مثلث شناختی عبارتست از: الف) اعتقادات خودحقیرشمار ب) نگرش منفی در مورد دنیا و دیگران ج) نگرش بدبینانه در مورد آینده در این نوع رفتار اعتقاد بر این است که باورهای بنیادین ما که افکار فرآیند ما محصولی از آن می باشند هیجانات و رفتارهای ما را کنترل می نمایند برای تغییر رفتار و تنظیم هیجانات می بایست افکار زیرین آنها را اصلاح نمود ، شناخت درمانی شناخت درمانی که توسط آئرون بک ابداع شد نوعی روان‌درمانی ساخت یافته کوتاه مدت است که برای رسیدن به اهداف از مشارکت فعالانه بیمار و پزشک کمک می‌گیرد هر چند از روش‌های گروهی نیز استفاده می‌شود این نوع روان‌درمانی ممکن است همراه با داروها به عمل آید

cognitive therapy

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شناخت درمانی ، درمان شناختی: این درمان که عمدتا برای مداوای افسردگی به کار می رود ، در صدد تبیین مث

درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعه

Acceptance and Commitment Group Therapy

درمان فعال

active therapy

درمان با فعالیت گروهی

activity group therapy

درمان جنبی

adjunctive therapy

درمان تکمیلی

adjuvent therapy

روان درمانی سر پایی

ambulatory psychotherapy

درمان تحلیلی

analytic therapy

هنر درمانی

art therapy

درمان با ایجاد بیزاری در این روش ، تقویت منفی برای کمک به بیمار در فرونشانی رفتار نامتناسب که میل به ترک آن را دارد ، مورد استفاده قرار می‌گیرد در مورد استفاده از تقویت منفی دو مساله وجود دارد ، یکی تکنیکی و دیگری اخلاقی مساله تکنیکی این است که تاثیر تقویت منفی بر رفتار معمولاً موقتی است مساله اخلاقی این است که تقویت منفی مستلزم استفاده از محرک‌هایی است که ناخوشایند یا اندکی دردناک است و عواملی شبیه آن در موارد دیگر به منظور تنبیه مورد استفاده قرار می‌گیرد ، درمان اجتنابی

aversion therapy

رفتار درمانی

behavior therapy

رفتار درماني ، رفتار درمانی روشی که بر اصول فرضیه یادگیری متکی است و از شرطی سازی عامل استفاده می کند رفتار درمانی به مسائل خاص معطوف است و در مواردی که مسائل به وضوح مشخص شده و اهداف درمانی روشن است نتایج بهتری دارد ، رفتاردرمانی: روشی در روان درمانی که بر اصول یادگیری مبتنی است و این دیدگاه اعتقاد دارد که پریشانی روانی از رفتار آموخته شده ای ناشی می شود که می توان آن را یادگیری زدایی کرد این نوع درمان سعی دارد شیوه های سازنده تر ، کنارآمدن و سازگاری را جایگزین رفتار ناکارآمد بکند در این روش از فنونی مانند: شرطی سازی تقابلی تقویت و شکل دهی به منظور تغییر رفتار استفاده شود -> شرطی سازی تقابلی ، تقویت ، شکل دهی ، رفتار درمانی روشی که بر اصول فرضیه یادگیری متکی است و از شرطی سازی عامل استفاده می‌کند رفتار درمانی به مسائل خاص معطوف است و در مواردی که مسائل به وضوح مشخص شده و اهداف درمانی روشن است نتایج بهتری دارد

behavior therapy

خانواده درمانی رفتاری: رویکردی در خانواده درمانی که روابط خانوادگی را بر مبنای وابستگی های تقویتی بررسی می کند در این رویکرد درمانگر باید از مشکلات خانواده تحلیل رفتاری به عمل آورد و اعضای خانواده را وادار کند یکدیگر را تقویت کنند تا فراوانی رفتارهای مطلوب افزایش یابد درمانگری که شناختی تر است می تواند به اعضای خانواده شیوه بازبینی رفتارها و الگوهای رفتاری مشکل سازشان را بیاموزد و به آنها یاد بدهد تفسیرهای خود از وقایع خانوادگی را زیر سوال ببرند

behavioral family therapy

کتاب درمانی

bibliotherapy

روان درمانی کوتاه مدت

brief psychotherapy

درمان با انیدرید کربنیک

carbon dioxide therapy

درمان بواسطه مواد شیمیایی ، درمان دارویی ، شیمی درمانی ، (طب ) درمان بواسطه مواد شیمیائی ، درمان داروئی

chemotherapy

بازی درمانی کودک محور

child-centered play therapy

درمان مراجع مدار

client – center therapy

درمان مراجع محور (درمان متمرکز مراجع): روشی در روان درمانی که طی آن بیمار یاد می گیرد که مسئویت اعمال خود را بپذیرد و نیروی ابتکار خود را در حل مسائل خویش به کار گیرد ، درمان متمرکز بر درمانجو نوعی روان‌درمانی که بوسیله کارل راجرز پایه‌ریزی شد درمانگر از اندرز و ارائه طریق خودداری کرده و به تشویق و تصریح نکات بسنده می‌کند فرض این است که بیمار توانایی مدارا با مسائل شخصی را دارد و کار درمانگر این است که جوّی پذیرا و فاقد داوری پدید آورد تا درون آن مسائل تفتیش و حل شوند گاهی روان‌درمانی بی‌رهنمود هم نامیده می‌شود ، هرچند اصطلاح اخیر ممکن است روش‌هایی را نیز که اختصاصاً از دیدگاه راجری تبعیت نمی‌کنند در برگیرد

client-centered therapy

شناختی - فکری ، شناخت درمانی ، Cognitive means relating to the mental process of learning; a formal word

cognitive

تمرین شناختی – عاطفی تعدیل استرس

cognitive - affective stress management training

بازسازی شناختی

cognitive restructuring

رویکرد شناختی

cognitive approach

درمان رفتاری شناختی

cognitive – behavioral therapy

رشد شناختی

cognitive development

نظریه ناهماهنگی شناختی

cognitive dissonance theory

نظریه برچسب زنی شناختی

cognitive labeling theory

ارزیابی شناختی

cognitive appraisal

تغییر رفتار شناختی سعی برای تغییردادن رفتار از طریق تعدیل طرز تفکر شخص ، چیزی که قبلاً قانع‌سازی نامیده می‌شد

cognitive behavior modification

رفتار درمانی شناختی

cognitive behavior therapy

شناختی رفتاری

Cognitive behavioral

هیپنوتراپی شناختی رفتاری

Cognitive Behavioral Hypnotherapy

درمان شناختی رفتاری

cognitive behavioral therapy

درمان شناختی- رفتاری،

cognitive- behavioral treatment

سوگیری توجه

cognitive bias

تعدیل سوگیری شناختی

cognitive bias modification

تغييرات شناختي

cognitive change

هماهنگی شناختی

cognitive consonance

كنترل شناختي

cognitive control

نشانه های شناختی

cognitive cues

نقص شناختی‌

cognitive deficits

گسستگی یا ناهمجوشی شناختی

cognitive defusion

رشد شناختی

Cognitive development

ناهماهنگی شناختی: ناهمخوانی باورها یا عناصر اطلاعاتی شخص با یکدیگر یا با گرایش های رفتاری او ناهماهنگی شناختی شخص را وامی دارد که از راه تغییر رفتار یا شناخت خود از میزان آشفتگی بکاهد ، ناهماهنگی شناختی یک حالت هیجانی خاص در مواردی که دو نگرش یا شناخت همزمان ، بی‌ثبات است و یا بین باور و رفتار آشکار تناقص وجود دارد حل شدن تعارض فرض می‌شود که به عنوان پایه تغییر در الگوهای باورها عمل می‌کند که معمولاً تعدیل یافته و با رفتار هماهنگ می‌گردند در نظریه خبر معادل Incongruity شمرده می‌شود

cognitive dissonance

تحریف های شناختی

cognitive distortions

تاثیر شناختی

cognitive effect

تلاش های شناختی

cognitive efforts

راهبردهای تنظیم شناختی هیجان

cognitive emotion regulation strategies

همدلی شناختی

cognitive empathy

انعطاف پذیری شناختی

cognitive flexibility

همجوشی شناختی

cognitive fusion

سبک یادگیری شناختی

cognitive learning style

نقشه شناختی اصطلاح ابداعی تولمن برای توصیف تعبیر نظری رفتار حیوانی که به یادگیری ماز می‌پردازد تولمن معتقد بود که حیوان یک رشته روابط‌فضایی – "نقشه" شناختی- پیدا می‌کند تا یادگیری محض یک سلسله پاسخ‌های آشکار

cognitive map

وساطت شناختی

cognitive mediation

الگوی شناختی: مکتب روانشناسی نابهنجاری که مدعی است بسیاری از اختلالها از عقاید یا سبکهای فکری ناسازگارانه ناشی می شوند

cognitive model

کنام بوم شناختی

cognitive niche theory

آماده سازی شناختی

Cognitive priming

پردازش شناختی

cognitive proces

پردازش شناختی

cognitive processes

پردازش شناختی

cognitive processing

روانشناسي شناختي

cognitive psychology

ارزیابی مجدد شناختی

cognitive re-appraisal

بازنمایی شناختی

cognitive representation

بازسازی شناختی ، بازسازی شناختی: مجموعه ای از فنون که به افراد یاد می دهند مفروضات خود را در مورد وضعیت ها و دنیا بررسی کنند و عقایدشان را واقع بینانه تر و عاقلانه تر سازند در استفاده از این فنون اعتقاد بر این است که افکار غیرمنطقی رفتارهای غیرمنطقی را بوجود می آورند که می توان آنها را با تغییر دادن افکار زیربنایی اصلاح نمود

cognitive restructuring

طرحواره شناختی

cognitive schema

علم شناختی بر چسبی تازه برای مجموعه رشته‌های علمی مطالعه کننده روان انسان علم شناختی یک اصطلاح چتری برای در برگرفتن رشته‌های گوناگون از قبیل روان‌شناسی شناختی ، معرفت شناسی ، علوم کامپیوتری ، هوش مصنوعی ، ریاضیات و روان‌شناسی عصبی است

cognitive science

مهارتهای شناختی

cognitive skills

راهبردهای شناختی

Cognitive Strategies

سبک شناختی

cognitive style

سبک های شناختی

cognitive styles

نظام شناختی

cognitive system

گفتار درمانی شناختی

cognitive talk therapy

سرعت ادراکی

cognitive tempo

نظریه ذهن شناختی

cognitive ToM

مثلث شناختی (ترایاد شناختی): به اعتقاد بک ، مجموعه ای از شناخت ها که افراد را نسبت به افسردگی آسیب پذیر می کنند این شناخت ها عبارتند از: الف) افکار منفی درباره خود ب) افکار منفی در مورد دیگران و دنیا ج) افکار منفی درباره آینده

cognitive triad

اعتماد شناختی

cognitive trust

شناختی رفتاری

cognitive-behavioral

مشاوره شناختی رفتاری

cognitive-behavioral counseling

ندل رفتاری شناختی

cognitive-behavioral model

درمان شناختی- رفتاری: شیوه درمانی که طی آن درمانگران می کوشند از طریق بازسازی نظام های باورهای (اعتقادات) ناسازگارانه و بازآموزی رفتار ، افکار و رفتارهای ناسازگارانه مراجع را تغییر دهند

cognitive-behavioral therapy

درمان شناختی رفتاری

cognitive-behavioral treatment

درمان زوجی

conjoint therapy

تشنج درمانی

convulsive therapy

درمان اصلاحی

corrective therapy

زوج درماني

couple therapy

زوج درماني

couples therapy

درمان بوسیله سرما ، سرما درمانی ، ( طب ) درمان بوسیله سرما

crymotherapy

درمان بوسیله سرما ، سرما درمانی ، ( طب ) درمان بوسیله سرما

cryotherapy

درمان عمقی

depth therapy

روان درمانی رهنمودی

direct psychotherapy

درمان رهنمودی

direct therapy

درمان رهنمودی گروهی

directive group therapy

روان درمانی رهنمودی

directive psychotherapy

نمايش درماني

drama therapy

درمان دو جنسیتی

dual-sex therapy

ای سی تی (درمان با تشنج برقی):روشی که عمدتا برای درمان افسردگی شدید که در آن یک جریان ضعیف برق از مغز گذرانده می شود و یک حالت حمله شبیه تشنج صرعی در بیمار به وجود می آید (مترادف: درمان با ضربه برقی)

electroconvulsive therapy

الکتروشوک درمانی ، درمان با ضربه برقی

electroshock therapy

معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته ، معالجه با برق ، برق درمانی ، (طب) معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته

electrotherapy

گروه درمانی هیجان مدار

Emotion-Focused Group Therapy

درمان با گروه رویارویی

encounter group therapy

درمان وجودی

existential therapy

درمان از راه مواجهه: نوعی درمان رفتاری فوبی و PTSDو وسواس که بیمار بارها با موضوع فوبیک یا آسیب اصلی را به صورت عینی یا تجسمی روبرو می شود

exposure therapy

خانواده درمانی: روند درمانی خانواده به صورت گروهی به جای درمان انفرادی بیمار

family therapy

مداخله شناختی رفتاری خانواده محور

family-based cognitive-behavioral therapy

درمان فلورتايم مبتني بر خانواده

family-based Floortime therapy

درمان والد و فرزندی

filial therapy

مالی درمانی

financial therapy

بخشش درمانی

forgiveness therapy

بازی درمانی

game therapy

بازی درمانی

game-therapy

گشتالت درمانی ، گشتالت درمانی شکلی از درمان است که بر اصول روانشناسی ادراک و پدیده شناسی استوار است بنابراین ، گشتالت درمانی بر دنیای نمودی فرد و بر افکار و احساسات او ، آنطور که در مکان و زمان بلا فصل او تجربه می شوند ، تمرکز دارد و به تاریخچه توجه ای ندارد از این رو ، در این شیوه درمانی به مسایلی نظیر این که فرد چگونه بدان حالت در آمده است ، یا دلیل انجام کار هایش چه بوده است و یا فردا چه خواهد کرد و چه پیش خواهد آمد ، توجهی نمی شود و مشکلات آگاهی و کل نفس در ارتباط خلاق با محیط مورد تأکید است معمولأ گشتالت درمانی به «تمرکز درمانی» هم مشهور است زیرا هدفش آن است که به فرد کمک کند که به تجربه اش از طریق آگهیش بیفزاید و به تجارب و تلاشهای ناکام کننده ای که این آگاهی را سد و متوقف می کنند واقف شوند ، یا دلیل انجام کار‌هایش چه بوده است و یا فردا چه خواهد کرد و چه پیش خواهد آمد ، توجهی نمی شود و مشکلات آگاهی و کل نفس در ارتباط خلاق با محیط مورد تأکید است معمولأ گشتالت درمانی به «تمرکز درمانی» هم مشهور است زیرا هدفش آن است که به فرد کمک کند که به تجربه‌اش از طریق آگهیش بیفزاید و به تجارب و تلاشهای ناکام کننده ای که این آگاهی را سد و متوقف می‌کنند واقف شوند

gestalt therapy

روان درمان گروهی

group psychotherapy

گروه درمانی

group therapy

امیددرمانی

hope therapy

استفاده علمی اب در درمان بیماریها ، اب درمانی ، آب درمانی ، ( طب ) استفاده علمی آب در درمان بیماریها

hydrotherapy

معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی ، هیپنوتیسم درمانی

hypnotherapy

ایمن درمانی ، معالجه یا جلوگیری از بیماری بوسیله پادگن

immunotherapy

درمان با غرقه‌سازی تجسمی این روش یکی از معادل‌های غرقه‌سازی (Flooding) است که در آن بیمار را متقاعد می‌کنند که صحنه‌های بی‌نهایت وحشتناکی را مجسم کند غرقه‌سازی و غرقه‌سازی تجسمی هر دو تا حدودی ایجاد ناراحتی برای بیمار می‌کنند و ثابت نشده است که نتیجی بهتر از حساسیت‌زدایی تدریجی داشته باشند

implosion therapy

درمان با غرقه سازی تجسمی

implosive therapy

درمان انفرادی

individual therapy

درمان با استنشاق اندوکلون

indoklon therapy

بینش درمانی

insight therapy

درمان با اغماء انسولینی

insulin coma therapy

درمان با ضربه انسولین

insulin shock therapy

فرآیند روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت

Intensive Short Term Dynamic Psychotherapy

درمان میان فردی

interpersonal therapy

درمان تفسیری

interpretive therapy

جنبش درمانی

kinesiotherapy

خنده درمانی

laughing therapy

خنده درمانی

Laughter therapy

ادبیات درمانی

literature therapy

معنادرمانی

logotherapy

شعر درمانی

lyric therapy

زوج درماني

marital therapy

درمان زناشویی

marriage therapy

محیط درمانی

milieu therapy

شناخت درماني مبتني بر ذهن آگاهي

mindfulness-based cognitive therapy

جنبش درمانی

movement therapy

درمان تعاونی

multiple therapy

موسیقی درمانی

Music Therapy

عرفان درمانی

mystic therapy

تخدیر درمانی

narcotherapy

روایت درمانی مالی

narrative financial therapy

روایت درمانی

narrative therapy

روان درمانی بی رهنمود

nondirective psychotherapy

درمان بوسیله اشتغال بکار ، کاردرمانی

occupational therapy

رفتار درمانی کنشگر

operant behavior therapy

درمان فيزيكي

physical therapy

تن درمانی ، فیزیوتراپی ، درمان فیزیکی ، (physicaltherapy)تن درمانی

physiotherapy

درمان با دارونما

placebo therapy

بازی درمانی ، بازی درمانی: فنی برگرفته از اصول فرویدی سنتی که هدفش استفاده از بازی برای تخلیه اضطراب یا نفرت است طرفداران این نوع درمان معتقدند این تخلیه می تواند شفابخش باشد

play therapy

دعا درمانی

prayer therapy

درمان اولیه

primal therapy

اصلا ح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی

prolotherapy

روان درمانی: درمان اختلالات روانی و ناسازگاری های شخصیت با استفاده از تکنیک های روان شناختی که معمولا اما نه منحصرا ، در یک رابطه فردی صورت می پذیرد

psycho therapy

روان درمان گر

psychotherapy

درمان دو زوجی

quadrangular therapy

پرتو درمانی ، رادیو تراپی ، درمان بوسیله نیروی تشعشعی

radiotherapy

درمان عقلانی احساسی رفتاری

rational emotive behavior therapy

رفتار درمانی عقلانی عاطفی

Rational Emotive-behavioral therapy

واقعیت درمانی

reality therapy

روان درمانی بازساختی

reconstructive psychotherapy

درمان یاد آوری خاطرات

recovery memory therapy

سرگرمی درمانی

recreation therapy

درمان ارتباطی

relationship therapy

آرمش درمانی

relaxation therapy

دین درمانی

religious therapy

نقش درمانی

role therapy

طرحواره درمانی

Schema Therapy

معنا درمانی

semantic therapy

درمان اختلالات جنسی

sex therapy

درمان با ضربه برقی (شوک درمانی)

shock therapy

درمان راه حل محور

solution-focused therapy

گفتار درمانی

speech therapy

معنویت درمانی

spiritual therapy

درمان حمایتی

supportive therapy

درمان

therapy

فکر درمانی

thinking therapy

رفتار درمانی شناختی با محوریت تروما

trauma-focused cognitive behavioral therapy

درمان بهزیستی

Well-Being Therapy

اراده درمانی

will therapy

کاردرمانی

work therapy

درمان با اشعه مجهول ، (طب) درمان با اشعه مجهول

x ray therapy

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی شناخت درمانی ، درمان شناختی: این درمان که عمدتا برای مداوای افسردگی به کار می رود ، در صدد تبیین مث

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی شناخت درمانی ، درمان شناختی: این درمان که عمدتا برای مداوای افسردگی به کار می رود ، در صدد تبیین مث

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما