معادل انگلیسی رفتار درماني ، رفتار درمانی روشی که بر اصول فرضیه یادگیری متکی است و از شرطی سازی عامل استفاده می

روانشناسی
رفتار درماني ، رفتار درمانی روشی که بر اصول فرضیه یادگیری متکی است و از شرطی سازی عامل استفاده می کند رفتار درمانی به مسائل خاص معطوف است و در مواردی که مسائل به وضوح مشخص شده و اهداف درمانی روشن است نتایج بهتری دارد ، رفتاردرمانی: روشی در روان درمانی که بر اصول یادگیری مبتنی است و این دیدگاه اعتقاد دارد که پریشانی روانی از رفتار آموخته شده ای ناشی می شود که می توان آن را یادگیری زدایی کرد این نوع درمان سعی دارد شیوه های سازنده تر ، کنارآمدن و سازگاری را جایگزین رفتار ناکارآمد بکند در این روش از فنونی مانند: شرطی سازی تقابلی تقویت و شکل دهی به منظور تغییر رفتار استفاده شود -> شرطی سازی تقابلی ، تقویت ، شکل دهی ، رفتار درمانی روشی که بر اصول فرضیه یادگیری متکی است و از شرطی سازی عامل استفاده می‌کند رفتار درمانی به مسائل خاص معطوف است و در مواردی که مسائل به وضوح مشخص شده و اهداف درمانی روشن است نتایج بهتری دارد
behavior therapy
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رفتار درماني ، رفتار درمانی روشی که بر اصول فرضیه یادگیری متکی است و از شرطی سازی عامل استفاده می
گشتالت درمانی ، گشتالت درمانی شکلی از درمان است که بر اصول روانشناسی ادراک و پدیده شناسی استوار است بنابراین ، گشتالت درمانی بر دنیای نمودی فرد و بر افکار و احساسات او ، آنطور که در مکان و زمان بلا فصل او تجربه می شوند ، تمرکز دارد و به تاریخچه توجه ای ندارد از این رو ، در این شیوه درمانی به مسایلی نظیر این که فرد چگونه بدان حالت در آمده است ، یا دلیل انجام کار هایش چه بوده است و یا فردا چه خواهد کرد و چه پیش خواهد آمد ، توجهی نمی شود و مشکلات آگاهی و کل نفس در ارتباط خلاق با محیط مورد تأکید است معمولأ گشتالت درمانی به «تمرکز درمانی» هم مشهور است زیرا هدفش آن است که به فرد کمک کند که به تجربه اش از طریق آگهیش بیفزاید و به تجارب و تلاشهای ناکام کننده ای که این آگاهی را سد و متوقف می کنند واقف شوند ، یا دلیل انجام کار‌هایش چه بوده است و یا فردا چه خواهد کرد و چه پیش خواهد آمد ، توجهی نمی شود و مشکلات آگاهی و کل نفس در ارتباط خلاق با محیط مورد تأکید است معمولأ گشتالت درمانی به «تمرکز درمانی» هم مشهور است زیرا هدفش آن است که به فرد کمک کند که به تجربه‌اش از طریق آگهیش بیفزاید و به تجارب و تلاشهای ناکام کننده ای که این آگاهی را سد و متوقف می‌کنند واقف شوند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن