معادل انگلیسی گویی که با گوی اصلی بیلیارد مورد ضربتقرار می گیرد

تربيت بدنی و علوم ورزشی

گویی که با گوی اصلی بیلیارد مورد ضربتقرار می گیرد

object ball

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گویی که با گوی اصلی بیلیارد مورد ضربتقرار می گیرد

پرتاب خطا (که اصلا به تخته برخورد نکند)

airball

اتحادیه فوتبال

association football

توپ ، توپ دور از دسترس توپزن (بیس بال)

ball

برش بیش از حد گوی (گلف)

banana ball

بیس بال ، بازی بین دو تیم ‎ 9 نفره با چوبو توپ

baseball

بسکتبال ، بازی بین دو تیم ‎ 5 نفره

basketball

توپی که هدف آن سر توپزن باشد (بیس بال)

beanball

بازی یک نفر درمقابل ‎ 2 یا ‎ 3 نفر برای کسببهترین امتیاز (گلف)

best ball

بسکتبال کودکان

biddy basketball

ضربه ای در بولینگ که تمام میله ها رامی اندازد

big ball

آخرین گوی مانده روی میز بیلیارد

break ball

نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جاروو توپ فوتبال

broomball

گوی تعیین شده از طرف بازیگر (بیلیارد)

called ball

فوتبال کانادایی (شبیه فوتبال آمریکاییبا اختلاف قواعد)

canadian football

سرویس چکشی (تنیس)پرش با بدن جمع (شیرجه)

cannon ball

گلف ‎ 14 سوراخه یا ‎ 14 قسمتی

codeball

پرتاب توپی که بامایعی آغشته و لغزنده شده

cuban fork ball

گوی سفید اصلی که با آن ضربه به گویهایدیگر بیلیارد زده می شود

cue ball

توپ مرده ، توپ خارج از بازی (والیبال)

dead ball

توپ مرده

deadball

بیس بال تفریحی با الاغ

donkey baseball

دراپ بال ، انداختن توپ بین دو بازیگربرای شرع مجدد (فوتبال)

drop ball

اسیر شدن با توپ بجای پرتاب (فوتبالآمریکایی)

eat the ball

توپ دستکاری شده بطور غیرمجاز

emery ball

نوعی فوتبال با ‎ 6 تا ‎ 9 نفر در هر تیم

flag football

توپ کاشته گوی بولینگ خارج از بازی

flat ball

دنبال توپ فرستادن (والیبال)

follow the ball

مقایسه امتیازهای تیم دو نفره در هر بخشبا امتیازهای تیم حریف (گلف)

four-ball

توپ بی صاحب

free ball

توپ بازی

game ball

توپ زنده ، توپ در جریان

ground ball

گویی که به شیار می افتد (بولینگ)

gutter ball

هندبال ، بازی بین دو تیم هفت نفره با ششبازیگر و یک دروازه بان

handball

دست زدن توپزن به توپ (کریکت)

handle the ball

گرفتن همزمان توپ

held ball

هند عمدی (فوتبال)

intentional handball

جمپبال ، توپی که داور بین دو بازیگر به هوا می اندازد

jump ball

توپ روی خط (داخل)توپی که روی خط می افتد و قبول نیست(اسکواش) ، داخل (تنیس)

lineball

توپ زنده ، توپ در جریان

live ball

پرتاب از دور به دروازه (لاکراس)

long ball

لورفتن توپ

lose of ball

گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله ‎ 5 دقیقه پیدا نشود

lost ball

نوعی واترپولو دراستخر کم عمق ‎ 20 در‎ 40 متر

marine ball

توپ چرمی ، توپ پر تمرینی ، مدیسین بال

medicine ball

حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ

move off the ball

بازی شبیه بسکتبال با ‎ 7 بازیگرتوپ گدائی ، توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین می افتد (تنیس)نت بال ، بازی شبیه به والیبال با گرفتن وانداختن توپ بجای ضربه زدن

netball

پرتاب خطا (کریکت)

no-ball

ادعای خطا در مسابقه (اسبدوانی)

objection

رانینگ

palm the ball

حفظ توپ با دریبلبا دریبل صاحب توپ شدن

play the ball

توپ پلاستیکی کودکان

playground ball

روش به بازی گرفتن مجدد توپ پس از حمله به بازیگر (رگبی)

play-the-ball

هر یک از گویهای رنگی اسنوکر

pool ball

والیبال قدرتی

power volleyball

گویی که به علت گم شدن یا خروج گوی قبلیاز محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطایا مورد اعتراض بوده (بولینگ)

provisional ball

گلابی تمرین بوکس

punch ball

مشت کردن دروازه بان

punch the ball

نوعی بازی شبیه هندبال

racketball

با توپ دویدن

running with the ball

تمرین گوی اندازی (بولینگ)

shadow ball

بازی محافظه کارانه بازی تاخیری برای حفظ مساوی یا برد

sit on the ball

فوتبال دو تیم ‎ 6 نفره

six-man football

پرتاب بی حالت (بولینگ)

small ball

نوعی بازی شبیه فوتبال

speedball

گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گویاصلی بیلیارد قرار می گیرد

spot ball

پاس عرضی

square ball

توپگیری با شیرجه (والیبال)

squat under the ball

پرتابی در بولینگ که گوی با چرخش مستقیماحرکت می کند

straight ball

مسابقه گلف بین سه بازیگر با سه گوی

three-ball

نوعی فوتبال با ‎ 6 یا ‎ 9 بازیگر در هر تیمکه سد کردن مجاز است ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است

touch football

هند غیرعمدی (فوتبال)

uninternational handball

والیبال ، بازی بین دو تیم ‎ 6 نفره در زمینمستطیل با توری در وسط

volleyball

گوی با سرعت و چرخش کافی (بولینگ)

working ball

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی تربيت بدنی و علوم ورزشی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی تربيت بدنی و علوم ورزشی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی تربيت بدنی و علوم ورزشی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی گویی که با گوی اصلی بیلیارد مورد ضربتقرار می گیرد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گویی که با گوی اصلی بیلیارد مورد ضربتقرار می گیرد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی تربيت بدنی و علوم ورزشی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی تربيت بدنی و علوم ورزشی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما