معادل انگلیسی پاس غیرمستقیمپاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده می شود (فوتبال آمریکایی)

تربيت بدنی و علوم ورزشی

پاس غیرمستقیمپاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده می شود (فوتبال آمریکایی)

spot pass

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پاس غیرمستقیمپاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده می شود (فوتبال آمریکایی)

پاس به عقب

bach pass

پاس عرضی یا به عقب

backward pass

پاس با یک دست از کنار گوش در بسکتبالنوعی پرتاب توپ

baseball pass

پاس بدون دید یار ، پاس کور

blind pass

پاس زمینی

bonus pass

پاس با ضربه به زمین لاکراس

bounce pass

پاس به مهاجم

breaking pass

ساعدگیری ، پاس با ساعد (والیبال)

bump pass

پاس از روی سینه

chest pass

پاس مورب

diagonal pass

پاس از نزدیک زمین (والیبال)

dig pass

پاس بعقت

drop pass

پاس به دریافت کننده در منطقه بالا(فوتبال تهاجمی)

flat pass

پاس کوتاه از زیر بازوپاس سریع با استفاده از مچ

flip pass

پاس با ساعد (والیبال)

foream pass

پاس بلند

high pass

پاس هوکی

hook pass

مبادله چوب در امدادی

inside pass

پاس در حال پرش

jump pass

پاس به یار

lead pass

پاس عمقی

lift pass

پاس قوسی (والیبال)

loop pass

پاس آفساید

offside pass

پاس از زیر حلقه

outlet pass

رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راستیار

outside pass

پاس با دو دست از بالای سر

overhead pass

گذراندن ماهرانه گاو از کنار گاوباز باحرکت شنل ، پاسیک دور حرکت در مسیر مسابقه اسکی روی آبانصراف از پرش برای انتخاب اندازه هایبالاتر ، رد کردن چوب امدادی

pass

پاس با بغل پاپاس با فشار چوب بجای ضربه (هاکی رویچمن)

push pass

پاس کوتاه به جلو پشت سد دفاعی

screen pass

پاس از زیر بازوپاس از زیر بازو (لاکراس)

shovel pass

پاس اریب

slap pass

پاس سریع با پیچش سریع مچ

snap pass

امتیاز دادن به حریف ضعیفترگذاشتن توپ توسط داور در نقطه معینی برایبازی بعدی (فوتبال آمریکایی)نقطه سیاه روی میز بیلیاردنقطه های کوچک یا مثلثهای روی مسیر بولینگبه فاصله ‎ 16 متر از خط فولنقطه سیاهرنگ کوچک در دایره مرکزی هدف(تیراندازی با تیر و کمان)کمک به ژیمناست در حال انجام حرکت

spot

گوی سفید اصلی بیلیارد برای ضربه زدن به گویهای دیگر

spot (white)

گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گویاصلی بیلیارد قرار می گیرد

spot ball

بازیگری که بجای نشانه گیری به میله هایبولینگ بجای معینی روی مسیر هدفگیری میکند

spot bowler

ضربه کاشته

spot kick

نقطه پنالتی (فوتبال آمریکایی)

spot of enforcement

ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده (بیلیارد)

spot shot

کمک مفسر رادیوییکوچ ، مددکار

spotter

دوربین روی سه پایه

spotting scope

متناوب

spotty

مبادله نامرئی چوب امدادی

sprint pass

پاس به دریافت کننده از پشت سرش

suicide pass

پاس کوتاه از میان مدافعان

through pass

پاس مثلثی

triangle pass

پاس مثلثی

triangular pass

پاس مستقیم

wall pass

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی تربيت بدنی و علوم ورزشی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی تربيت بدنی و علوم ورزشی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی تربيت بدنی و علوم ورزشی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی پاس غیرمستقیمپاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده می شود (فوتبال آمریکایی)

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پاس غیرمستقیمپاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده می شود (فوتبال آمریکایی)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی تربيت بدنی و علوم ورزشی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی تربيت بدنی و علوم ورزشی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما