معادل انگلیسی آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت
زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چ

زمين شناسی

آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت
زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چرخش عقربه های ساعت این زاویه با سه رقم بیان می شود ، آزیموت زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چرخش عقربه های ساعت این زاویه با سه رقم بیان می شود

azimuth

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت
زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چ

زاویه آزیموت
الف) زاویه افقی کمتر از 180 بین صفحه نصف النهار کیهانی و صفحه عمودی حاوی نقطه مشاهده و شئ مشاهده شده (یک جرم آسمانی) می باشد که از جهت قطب ارتفاع یافته تخمین زده می شود در مثلث نجومی ( که از قطب ، سمت الراس و ستاره ساخته شده ) این زاویه کروی بر روی سمت الراس است
ب)زاویه ای که در روش مثلث بندی درنقشه برداری یا در یک مساحی وپیمایش محاسبه آزیموت ازطریق آن انجام می شود ، زاویه آزیموت الف) زاویه افقی کمتر از 180 بین صفحه نصف النهار کیهانی و صفحه عمودی حاوی نقطه مشاهده و شئ مشاهده شده (یک جرم آسمانی) می باشد که از جهت قطب ارتفاع یافته تخمین زده می شود در مثلث نجومی ( که از قطب ، سمت الراس و ستاره ساخته شده ) این زاویه کروی بر روی سمت الراس است ب)زاویه ای که در روش مثلث بندی درنقشه برداری یا در یک مساحی وپیمایش محاسبه آزیموت ازطریق آن انجام می شود

azimuth angle

سمتی

azimuthal

کمپاس یا قطب نمای آزیموت
یک قطب نمای مغناطیسی که برای اندازه گیری زاویه ای که یک خط بر روی سطح زمین کره زمین ، یا دایره عمودی ازمیان یک جرم آسمانی ، با نصف النهار مغناطیسی می سازد به مکان یابهای عمودی مجهز شده است؛ قطب نمایی که درگرفتن آزیموت مغناطیسی یک جرم آسمانی مورداستفاده قرار می گیرد

azimuth compass

کمپاس یا قطب نمای آزیموت یک قطب نمای مغناطیسی که برای اندازه گیری زاویه ای که یک خط بر روی سطح زمین کره زمین ، یا دایره عمودی ازمیان یک جرم آسمانی ، با نصف النهار مغناطیسی می سازد به مکان یابهای عمودی مجهز شده است؛ قطب نمایی که درگرفتن آزیموت مغناطیسی یک جرم آسمانی مورداستفاده قرار می گیرد

azimuth compass|compass|compass

مساحی یا نقشه برداری آزیموتی
یک پیمایش مقاومت ویژه یا پولاریزاسیون القایی که در آن یک ناحیه بوسیله یک جفت الکترود ولتاژ سنج در امتداد آزیموتها دور ازیک الکترود جریان ثابت ومعین که ممکن است در چاه حفاری و یا در تماس با یک کانسنگ فلزی باشد بررسی می شود دومین الکترود جریان آنقدر دور است که اثری بر روی اندازه گیری ها ندارد
مقایسه شود با: radial array ، مساحی یا نقشه برداری آزیموتی یک پیمایش مقاومت ویژه یا پولاریزاسیون القایی که در آن یک ناحیه بوسیله یک جفت الکترود ولتاژ سنج در امتداد آزیموتها دور ازیک الکترود جریان ثابت ومعین که ممکن است در چاه حفاری و یا در تماس با یک کانسنگ فلزی باشد بررسی می شود دومین الکترود جریان آنقدر دور است که اثری بر روی اندازه گیری ها ندارد مقایسه شود با: radial array

azimuthal survey

نظام تصویر صفحه ای ، نظام تصویر آزمونی
نوعی نظام تصویر نقشه که از ان طریق می توان یک سطح کره ای از زمین را روی یک سطح صاف ترسیم کرد ، نظام تصویر آزمونی نوعی نظام تصویر نقشه که از ان طریق می توان یک سطح کره ای از زمین را روی یک سطح صاف ترسیم کرد

azimuthal projection

نظام تصویر هم فاصله صفحه ای

azimuthal equidistant projection

آزیموت برگشتی
زاویه افقی یک زمینلرزه از گیرنده نسبت به مرکز سطحی در جهت حرکت عقربه های ساعت

back azimuth

آزیموت برگشتی زاویه افقی یک زمینلرزه از گیرنده نسبت به مرکز سطحی در جهت حرکت عقربه های ساعت

back azimuth|azimuth|azimuth

آزیموت زمین پیمایشی
سمت زمین پیمایشی ، زاویه بین مماس نصف النهار در یک نقطه مشخص داده شده و مماس خط زمین پیمایشی از یک نقطه مشخص به نقطه آزیموت نیز ببینید: آزیموت لاپلاس ، آزیموت زمین پیمایشی سمت زمین پیمایشی

geodetic azimuth

آزیموت شبکه
زاویه یک نقطه مشخص در صفحه یک سیستم مختصات مستطیلی بین نصف?النهار مرکزی یا خط موازی با آن و یک خط مستقیم تا نقطه آزیموت را گویند مقایسه شود با: gisement ، آزیموت شبکه زاویه یک نقطه مشخص در صفحه یک سیستم مختصات مستطیلی بین نصف?النهار مرکزی یا خط موازی با آن و یک خط مستقیم تا نقطه آزیموت را گویند مقایسه شود با: gisement

grid azimuth

آزیموت مغناطیسی

magnetic azimuth

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت
زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چ

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت
زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چ

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چ

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چ

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت
زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چ

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی آزیموت ، سمت ، زاویه سمت ، گرا ، آزیموت
زاویه بین امتداد گسل با یکی از شمال جغرافیایی در جهت چ