معادل انگلیسی سنگ

زمين شناسی

سنگ

art

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سنگ

آب آرتزین ، آب زیرسطحی است که دارای فشار کافی برای بالا آمدن از شکاف ها یا سایر دهانه های یک لایه نفوذ پذیر است

artesian water

آب نمک مصنوعی
آب نمکی که از یک رسوب زیرزمینی نمک و یا سایر مواد سنگی محلول ، طی فرآیند معدن کاری انحلالی به دست می آید؛ مقایسه شود با: brine (زمین شناسی) ، آب نمک مصنوعی آب نمکی که از یک رسوب زیرزمینی نمک و یا سایر مواد سنگی محلول

artificial brine

آبخیز جهنده

artesian aquifer

اتصال مفصلی

articulated coupling

اتوبوس آکاردئونی

articulated bus

آرتزین ، ناحیه ای که در آن یک ساخت زمین شناسی یا یک سنگ ویژه شرایط مناسب را برای به وجود آمدن چاه های آرتزین فراهم کرده است ، آرتزین
آبخوانی است که آب آن با فشار به سطح زمین می رسد ، آرتزین آبخوانی است که آب آن با فشار به سطح زمین می رسد

artesian

آرتین سکین ، آشکوب آرتینسکین _ آشکوب دوره پرمین پیشین ، 260 تا 269 میلیون سال قبل
نام این آشکوب از ناحیه آرتینسیک واقع در اورال روسیه مشتق شده و رخسارهاش ماسه سنگ و آهک میباشد ، 260 تا 269 میلیون سال قبل نام این آشکوب از ناحیه آرتینسیک واقع در اورال روسیه مشتق شده و رخسارهاش ماسه سنگ و آهک میباشد

artinskian

آرتینیت - فرمول شیمیایی و عناصر همراه : Mg2CO3(OH)2 - 3H2O - گروه کانی شناسی (ترکیبی): کربنات - سیستم تبلور:مونوکلینیک - سختی: 2 5 - رنگ: سفید و گاه بی رنگ - رنگ خاکه: سفید - کلیواژ: یک جهت - جلا: ابریشمی - وزن مخصوص: 2 - کانیهای همراه: سروزیت ، هیدرومگنزیت ، تالک و اولیوین - آرتینیت یکی از کربناتهای کمیاب است و بصورت بلورهای فیبری و همینطور به اشکال گلوله ای مشاهده می شود این کانی معمولا با سنگهای اولترابازیک و سنگهای دگرگونی مانند سرپانتینیت دیده می شود

artinite|cuproartinite|cuproartinite

آرتینیت
فرمول شیمیایی و عناصر همراه : Mg2CO3(OH)2 - 3H2O
گروه کانی شناسی (ترکیبی): کربنات
سیستم تبلور:مونوکلینیک
سختی: 2 5
رنگ: سفید و گاه بی رنگ
رنگ خاکه: سفید
کلیواژ: یک جهت
جلا: ابریشمی
وزن مخصوص: 2
کانیهای همراه: سروزیت ، هیدرومگنزیت ، تالک و اولیوین
آرتینیت یکی از کربناتهای کمیاب است و بصورت بلورهای فیبری و همینطور به اشکال گلوله ای مشاهده می شود این کانی معمولا با سنگهای اولترابازیک و سنگهای دگرگونی مانند سرپانتینیت دیده می شود

artinite

اسید شویی مصنوعی

artificial acidification

افق مصنوعی

artificial horizon

اقیانوس شمالگان در حد فاصل قطب شمال تا مدار 70 درجه عرض شمالی

artic ocean

باران مصنوعی
بارانی که در نتیجه بارور کردن ابر ریزش نماید پاشانیدن مواد سرما زا مانند انیدریدکربنیک جامد یکی از طرق باروری ابرها است ، باران مصنوعی بارانی که در نتیجه بارور کردن ابر ریزش نماید پاشانیدن مواد سرما زا مانند انیدریدکربنیک جامد یکی از طرق باروری ابرها است

artificial rain

بارکش کمر شکن

articulated hauler

بندپایان

arthropoda

تاوه بتنی مفصلی ، ورقه بتنی مفصلی

articulated concrete slab

تغذیه مصنوعی
افزایش غیرطبیعی آبهای سطحی به آبهای زیرزمینی تغذیه می تواند حاصل حوزه آبگیر ، کانال نفوذ پذیر ، تزریق مستقیم آب به آبخوان ، تغذیه مصنوعی افزایش غیرطبیعی آبهای سطحی به آبهای زیرزمینی تغذیه می تواند حاصل حوزه آبگیر

artificial recharge

چاه آرتزین
چاهی که در آن سطح آب بالاتر از سطحی که چاه به آب رسیده ، قرار می گیرد ، چاه آرتزین چاهی که در آن سطح آب بالاتر از سطحی که چاه به آب رسیده

artesian well

چشمه آرتزین چشمه ای که از آن آب ، تحت فشار آرتزین و معمولا ازدرون یک شکاف یا منفذ دیگری در لایه محصور کننده بالای آبخوان جریان می یابد

artesian spring

خطوط مصنوعی

artificial lines

رادیواکتیویته مصنوعی
رادیواکتیویته یک نوکلید سنتز شده ومصنوعی
مقایسه شود با induced radioactivity ، رادیواکتیویته مصنوعی رادیواکتیویته یک نوکلید سنتز شده ومصنوعی مقایسه شود با induced radioactivity

artificial radioactivity

راه شریانی

arterial road

رده بازوپایان مفصل دار (کامبرین - عهد حال تقریباً 3200 جنس)

articulata

رویه بند بندی
یک سطح صاف یا تراشیده شده ستونک یا cirral یک لاله وش که برای مفصل شدن با ساقه مجاور به کارمیرود
جمع: articula
مترادف: articular facet

articulum

رویه بند بندی یک سطح صاف یا تراشیده شده ستونک یا cirral یک لاله وش که برای مفصل شدن با ساقه مجاور به کارمیرود جمع: articula مترادف: articular facet

articulum|articula|articula|articular facet

زمین کشت نشده ، زمین تازه به زیر شخم رفته را گویند

artigue

زهکش شریانی

arterial drainge

زهکش شریانی

arterial drainage

زهکش مصنوعی

artificial drainge

زوج سمان ، سم‌ شکافتگان‌

artiodactyla

سازه مفصل دار ، کمر شکن ، مفصلدار

articulated

سد

artse

سطح فشار آرتزین
سطح پتانسیل سنجی که بالای ناحیه اشباع قرار دارد
مقایسه شود با: normal-pressure surface ؛ normal pressure surface ، سطح فشار آرتزین سطح پتانسیل سنجی که بالای ناحیه اشباع قرار دارد مقایسه شود با: normal-pressure surface ؛ normal pressure surface

artesian-pressure surface

سیستم آرتزین
الف) ساختاری که به آب تحت فشار یک توده سنگی اجازه می دهد درون چاه یا در امتداد یک شکاف به سمت بالا حرکت کند
ب) هر سیستمی متشکل از یک منبع آب ، توده ای از سنگهای نفوذ پذیر محصور با توده ای از سنگهایی که به وضوح کمتر نفوذ پذیرند و ساختاری که کمک می کند تا آب به درون سنگ تروا نفوذ کرده و تحت فشاری که مشخصا بیشتراز فشار اتمسفر است درآن محبوس گردد

artesian system

سیستم آرتزین الف) ساختاری که به آب تحت فشار یک توده سنگی اجازه می دهد درون چاه یا در امتداد یک شکاف به سمت بالا حرکت کند ب) هر سیستمی متشکل از یک منبع آب ، توده ای از سنگهای نفوذ پذیر محصور با توده ای از سنگهایی که به وضوح کمتر نفوذ پذیرند و ساختاری که کمک می کند تا آب به درون سنگ تروا نفوذ کرده و تحت فشاری که مشخصا بیشتراز فشار اتمسفر است درآن محبوس گردد

artesian system|artesian|artesian

سیستمهای سختافزار یا نرمافزار که توابع خاص و توپولوژی سیستم عصبی مرکزی را شبیه سازی می کنند

artificial neural networks

شاخه وسیعی از جانوران قطعه قطعه از جمله تریلوبیت ، خرچنگ ، حشرات عنکبوت ، خرچنگ دریایی ، انواع صدف وغیره

artherpoda

شیب مصنوعی

artificial grade

فشار آرتزین
فشار هیدورستاتیکی آب آرتزین ، که معمولابرحسب پوند بر اینچ مربع سطح زمین بیان می شود؛ یا ارتفاع ، برحسب فوت بالای سطح زمین ، ستون آبی که بوسیله فشار ایجاد می شود ، فشار آرتزین فشار هیدورستاتیکی آب آرتزین

artesian pressure

کانال مصنوعی

artificial channel

کود آلی مصنوعی

artificial manure

گونه ای براکیوپود
( دیرینه شناسی) ، الف) اسم: هر براکیوپود متعلق به رده بندداران که ازروی کفه های آهکی تشخیص داده می شوند که با دندان های لولایی بهم متصل شده اند ؛ صفت: به براکیوپودی که دارای چنین کفه هایی است و یا به خود کفه ها گفته می شود
مقایسه شود با: inarticulate
ب) اسم: هر لاله وش متعلق به زیر رده articulate که بوسیله مفصل بازویی کاملا متمایز تشخیص داده می شود؛ صفت: به لاله وشی گفته می شود که دارای مفصل بازویی کاملا متمایز می باشد
گونه ای گیاه :
(گیاه شناسی) ، به گیاهی گفته می شود که دارای مفصل ها ، گره ها و یا مکان هایی است که جدایش می تواند درآنها ظاهر شده و صورت بگیرد ، گونه ای براکیوپود ( دیرینه شناسی) ، الف) اسم: هر براکیوپود متعلق به رده بندداران که ازروی کفه های آهکی تشخیص داده می شوند که با دندان های لولایی بهم متصل شده اند ؛ صفت: به براکیوپودی که دارای چنین کفه هایی است و یا به خود کفه ها گفته می شود مقایسه شود با: inarticulate ب) اسم: هر لاله وش متعلق به زیر رده articulate که بوسیله مفصل بازویی کاملا متمایز تشخیص داده می شود؛ صفت: به لاله وشی گفته می شود که دارای مفصل بازویی کاملا متمایز می باشد گونه ای گیاه : (گیاه شناسی)

articulate

لولا ، مفصل

articulation

ماهی نیمه متحرک یا نیمه جنبا
یکی از گروهی از ماهی های منقرض شده که در دوونین فراوان بوده اند آنها دارای سرهای کاملا زره داری بودندکه بصورت متحرک به یک زره لاک (زره) مشابه که بخش های جلویی را می پوشاند متصل می شده اند این دسته از ماهی ها تا اندازه 30 فوت هم رشد داشته اند ، ماهی نیمه متحرک یا نیمه جنبا یکی از گروهی از ماهی های منقرض شده که در دوونین فراوان بوده اند آنها دارای سرهای کاملا زره داری بودندکه بصورت متحرک به یک زره لاک (زره) مشابه که بخش های جلویی را می پوشاند متصل می شده اند این دسته از ماهی ها تا اندازه 30 فوت هم رشد داشته اند

arthrodire

مصالح سنگی مصنوعی

artificial aggregate

مصنوع
وسیله ای که بوسیله انسان ساخته شده یا استفاده می شود ، مصنوع وسیله ای که بوسیله انسان ساخته شده یا استفاده می شود

artifact

مفصل و لولا لولای موجود در نرم تنان دو کفه ای شامل صفحه لولا ، دندانه های لولا و لیگامنت جمع: articuli

articulus|articuli|articuli

مفصل و لولا
لولای موجود در نرم تنان دو کفه ای شامل صفحه لولا ، دندانه های لولا و لیگامنت
جمع: articuli

articulus

مفصلی و بندی
صفت: مربوط به یک یا چند مفصل مثلا: شیار مفصلی و شکاف مفصلی که بر روی حاشیه های پوسته استخوانی وصفحه پشتی متراکم سخت پوستان cirripede دیده می شوند و با هم تشکیل بندگاه بین این کفه ها را می دهند؛ اسم: یک استخوان جانشین- غضروف در بعضی از مهره داران مثل دوزیستان وخزندگان ، که تمام و یا بیشتر آرواره پایین را می سازد ، مفصلی و بندی صفت: مربوط به یک یا چند مفصل مثلا: شیار مفصلی و شکاف مفصلی که بر روی حاشیه های پوسته استخوانی وصفحه پشتی متراکم سخت پوستان cirripede دیده می شوند و با هم تشکیل بندگاه بین این کفه ها را می دهند؛ اسم: یک استخوان جانشین- غضروف در بعضی از مهره داران مثل دوزیستان وخزندگان

articular

ناهنجاری مغناطیسی مصنوعی
یک میدان مغناطیسی محلی که از وسایل ساخته دست بشر ، مانند یک خط تلگراف یا انتقال ، یک راه آهن برقی ، یک غلاف حفاری فولادی یا یک خط لوله بوجود آمده است ، ناهنجاری مغناطیسی مصنوعی یک میدان مغناطیسی محلی که از وسایل ساخته دست بشر

artificial magnetic anomaly

نوعی کانی
فرمول شیمیایی : Hg+4Al(PO4)1 74(OH)1 78
وجه تسمیه : به افتخار for Arthur (Art) E Smith (1935-) زمین شناس آمریکایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی : Hg+4Al(PO4)1 74(OH)1 78 - وجه تسمیه : به افتخار for Arthur (Art) E Smith (1935-) زمین شناس آمریکایی

artsmithite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی :(CuFe+++2(AsO4 ، PO4 ، SO4)2(O ، OH)2•4(H2O
وجه تسمیه : از نام Sir Arthur Edward Ian Montagu Russell (1878-1964)و Arthur William Gerald Kingsbury (1906-1968) کانی شناسان انگلیسی گرفته شده است ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی :(CuFe+++2(AsO4 ، OH)2•4(H2O - وجه تسمیه : از نام Sir Arthur Edward Ian Montagu Russell (1878-1964)و Arthur William Gerald Kingsbury (1906-1968) کانی شناسان انگلیسی گرفته شده است

arthurite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی :(PbAlF3(OH
وجه تسمیه : به افتخار Dr Arthur (Art) Roe (1912-1993) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی :(PbAlF3(OH - وجه تسمیه : به افتخار Dr Arthur (Art) Roe (1912-1993)

artroeite

هوازدگی آرتزین هوازدگی شیمیایی محصول حرکت آب آرتزین به سمت پایین در یک آبخوان ، مانند آنچه درماسه سنگی که روی یک ناپیوستگی قرار دارد و یا در یک محدوده نفوذ پذیر در امتداد سطح دگرشیبی دیده می شود

artesian weathering|weathering|weathering

هوازدگی آرتزین
هوازدگی شیمیایی محصول حرکت آب آرتزین به سمت پایین در یک آبخوان ، مانند آنچه درماسه سنگی که روی یک ناپیوستگی قرار دارد و یا در یک محدوده نفوذ پذیر در امتداد سطح دگرشیبی دیده می شود

artesian weathering

هوش مصنوعی ، شاخهای از علوم رایانهای که با فرمول سازی فرآیندهای ادارکی سر و کار دارد مخفف آن : ai

artificial intelligence|ai|ai

هوش مصنوعی ، شاخهای از علوم رایانهای که با فرمول سازی فرآیندهای ادارکی سر و کار دارد
مخفف آن : ai

artificial intelligence

نقشه های هوانوردی ، نقشه ناوبری هوایی

aeronautical chart

خاک رسی

argillaceous eart

دیاگرام سطری یا ستونی

bar chart

نگاه کنید به :bard

bart

نمودار ژرفاسنجی ، نقشه ژرفاسنجی
یک نقشه توپوگرافی از کف یک توده آب (مانند کف دریا) ، با اعماق نشان دهنده بوسیله خط ترازها ، که در فواصل منظم از هم کشیده شده اند ، نقشه ژرفاسنجی یک نقشه توپوگرافی از کف یک توده آب (مانند کف دریا)

bathymetric chart

نمودار چاه
دراین نمودار کلیه اطلاعات حاصل ازگمانه ازقبیل جنس وضخامت سنگهای مختلف ، رنگ ، دانه بندی ، وضعیت تخلخل وموارددیگردرجمی شود ، نمودار چاه دراین نمودار کلیه اطلاعات حاصل ازگمانه ازقبیل جنس وضخامت سنگهای مختلف

borehole chart

نمودار ، گرافیک ، تیر ، جدول(اطلاعات) ، گرافیگ ، ترسیم اماری ، بر روی نقشه نشان دادن ، کشیدن ، طرح کردن ، نگاره
نقشه به کار رفته برای جهتیابی دریایی یا هوادریایی ، نگاره نقشه به کار رفته برای جهتیابی دریایی یا هوادریایی

chart

توده های بزرگ سنگی

chiart

دیاگرام طبقه بندی یا نمودار طبقات ، نموداری که اجزا یک مجموعه ورابطه متقابل آنها را با یکدیگر نشان می دهد

classification chart

نوعی تخته سنگ ، تخته سنگ صدادار

cliquart

دیاگرام سطری یا ستونی مرکب

compound bar chart

رونوشت
قرین ، هم کار ، قالب (رسوب شناسی) ، رونوشت قرین

counterpart

کانی سوزنی میانبار
رجوع شود به fleche d'amour ، کانی سوزنی میانبار رجوع شود به fleche d'amour

cupids dart

الماس - فرمول شیمیایی :C کربن خالص - گروه کانی شناسی (شیمیایی): عناصر - رنگ: بی رنگ ، زرد ، قهوهای ، خاکستری - جلا: شیشهای - سیستم تبلور: کوبیک - کلیواژ: چهار جهت کامل - شکستگی: صدفی - سختی: 10 - رنگ خاکه: ندارد - وزن مخصوص: 5/3 - کانیهای همراه: کانیهای اولترامافیک به ویژه اولیوین - شرایط تشکیل: زمانی که گرافیت( پلیمورف ) در شرایط دما و فشار فوق العاده زیاد است سیستم تبلور آن کوبیک و با سختی بسیار بالا دمای ذوب 3820 درجه کلوین به دلیل اتصال با تمام ظرفیت پیوندی عنصر کربن با سایر کربنها می باشد - نامهای دیگر این کانی :Boart(خرده های الماس) و Booart

diamond|boart|boart|booart

نمودار پراش
نموداری که نشان دهنده روابط زمان – مکان است که پراش های لرزه ای باید از آن ها تبعیت داشته باشند این نمودار برای شناسایی پراش ها و مهاجرت با روش های معین استفاده می شود ، نمودار پراش نموداری که نشان دهنده روابط زمان – مکان است که پراش های لرزه ای باید از آن ها تبعیت داشته باشند این نمودار برای شناسایی پراش ها و مهاجرت با روش های معین استفاده می شود

diffraction chart

نمودار نقطه ای
الف ) یک وسیله کمکی ترسیمی که در تصحیح گرانش ایستگاه برای اثر خاستگاه یا برای محاسبه اثرات گرانش توده های نا منظم ، استفاده می شود –همچنین در تفسیر های مغناطیسی نیز کاربرد دارد
ب) یک نمودار نوع ترسیمی شفاف در محاسبه اثرات گرانش ساختار های متعدد ، کاربرد دارد نقطه ها بر روی نمودار نشان دهنده نواحی واحد می باشند ، نمودار نقطه ای الف ) یک وسیله کمکی ترسیمی که در تصحیح گرانش ایستگاه برای اثر خاستگاه یا برای محاسبه اثرات گرانش توده های نا منظم ، استفاده می شود –همچنین در تفسیر های مغناطیسی نیز کاربرد دارد ب) یک نمودار نوع ترسیمی شفاف در محاسبه اثرات گرانش ساختار های متعدد

dot chart

نمودار جریان ، نمودار اجرای برنامه ، نمودار گردشی
روندنما: نمایش تصویری یا نمودار تصویری مراحل یک توالی عملیات که توسط نمادها نشان داده می شوند ، مثلاً برای یک برنامه رایانه ای ، نمودار گردشی روندنما: نمایش تصویری یا نمودار تصویری مراحل یک توالی عملیات که توسط نمادها نشان داده می شوند

flow chart

نمایش گرافیکی (یک مدل)از فرآیند کامل و کلی که در آن نمادهایی نشان دهنده جریان داده ها ، عملیات یا تجهیزات به کار رفته اند

flowchart

ژیبس که در اثر انحلال تولید اشکال قیفی را می کند

gippart

نمودار همر
الگویی برای انجام تصحیحات ثقلی؛ عنوان مزبور از نام سیگموند همر Sigmond Hammer اقتباس شده است ، نمودار همر الگویی برای انجام تصحیحات ثقلی؛ عنوان مزبور از نام سیگموند همر Sigmond Hammer اقتباس شده است

hammer chart

آب باره
رشته خاکریزی که بطور طبیعی گرداگرد کرانه های دریاچه ای را در برگرفته باشد ، آب باره رشته خاکریزی که بطور طبیعی گرداگرد کرانه های دریاچه ای را در برگرفته باشد

lake rampart

نمودار مارسدن
جدولی که برای نمایش داده های هواشناسی مربوط به اقیانوسها ، مورد استفاده قرار می گیرد جدول مزبور بر پایه سیستم نقشه کشی مارکاتور (marcator) ارائه شده و خانه های (مربعات حاصل از برخورد محورها) آن به صورت منظم شماره گذاری شده اند ، نمودار مارسدن جدولی که برای نمایش داده های هواشناسی مربوط به اقیانوسها

marsden chart

نقشه دریایی

nautical chart

نمودار خمیری ، نمودار مومسانی

plasticity chart

کششی
اسم:ساختار رسوبی پیش فشارشی مشابه بودیناژ(ساخت بالشتکی) ، مرکب از لایه‌هایی که در داخل تختال‌های نسبتاً کوتاه ، کشیده و پاره شده‌اند ، شکاف های متداخل از بالا (یا دربرخی موارد احتمالاً‌ از پایین) پر شده‌اند (ناتلند و کونن ، 1951)
به عنوان مثال رس سفت احاطه‌شده در ماسه نرم‌تر و آبدار یا ماسه‌سنگ فشرده احاطه‌شده در سنگ رسی هیدروپلاستیک صفت: به ساختار یا لایه مشخص‌شده توسط کشش گفته می‌شود

pull-apart

کششی - اسم:ساختار رسوبی پیش فشارشی مشابه بودیناژ(ساخت بالشتکی) ، مرکب از لایه‌هایی که در داخل تختال‌های نسبتاً کوتاه ، کشیده و پاره شده‌اند ، شکاف های متداخل از بالا (یا دربرخی موارد احتمالاً‌ از پایین) پر شده‌اند (ناتلند و کونن ، 1951) - به عنوان مثال رس سفت احاطه‌شده در ماسه نرم‌تر و آبدار یا ماسه‌سنگ فشرده احاطه‌شده در سنگ رسی هیدروپلاستیک صفت: به ساختار یا لایه مشخص‌شده توسط کشش گفته می‌شود

pull-apart|pull apart|pull apart

خاکریز ، بارو
در آتشفشان شناسی ، به یک نهشته هلالی یا حلقه مانند مواد آذرآواری به دور راس یک آتشفشان می گویند
(در موضوع دریاچه) آب باره
، بارو - در آتشفشان شناسی ، به یک نهشته هلالی یا حلقه مانند مواد آذرآواری به دور راس یک آتشفشان می گویند - (در موضوع دریاچه) آب باره -

rampart

نمودار دامنه
نموداری که برای یک ناحیه جغرافیایی مشخص ، زون گسترش محلی (معمولا درون اوج) هم تاکسون فسیلی چشمگیر وابسته به جنس ها و گونه ها را ثبت می کند ، نمودار دامنه - نموداری که برای یک ناحیه جغرافیایی مشخص

range chart

نمودار چند لایه

strata chart

نمودار رویه تقسیم شده

subdivided-surface chart

نمودار خورشیدی

sun chart

نقشه جبهه موج
نمودار یا دیاگرامی که نشان دهنده موقعیت یک تداخل لرزه ای متحرک در زمانهای متوالی است این نمودار همچنین معمولاً نشان دهنده مسیر پرتو نیز است

wavefront chart

نقشه هوا
نقشه هواشناسی ، نقشه وضع هوا ، نقشه هوا - نقشه هواشناسی

weather chart

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی سنگ

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سنگ

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما