معادل انگلیسی طیف حرارتی ، طیف گرمایی

زمين شناسی

طیف حرارتی ، طیف گرمایی

heat spectrum

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی طیف حرارتی ، طیف گرمایی

طیف غیر طبیعی

abnormal spectrum

طیف جذبی

absorption spectrum

طیف سنی
یکی از روش های تعیین سن رادیو متری ، وقتی که محصولات دختر پرتوزاد یک گاز می باشد (آرگون60/ آرگون40 ، روش طیف نسبی زنون ـ زنون) این امکان وجود دارد که گاز از نمونه به صورت افزایشی استخراج شود و بر این اساس یک سن ظاهری برای هر بخش گاز آزاد شده ، محاسبه کرد نقطه یابی و ترسیم سن ظاهری به دما و یا به درصد تراکمی گاز آزاد شده به نام طیف سنی خوانده می شود ، طیف سنی یکی از روش های تعیین سن رادیو متری

age spectrum

طیف کمانی ، طیف قوسی ، طیف قوسی
طیف نوری که بوسیله ماده ای در دمای یک قوس الکتریکی امنتشر می شود ، این امر هنگامیکه ماده در درون یک قوس جایگذاری شده و یا با یکی از قطبهای قوس الکتریکی به عنوان یک روکش مرتبط شده ، رخ می دهد این طیف نمایشگر اتم هایی است که به علت اختلاف پتانسیل کم قوس ، یونیزه نشده اند
مقایسه شود با: spark spectrum ، طیف قوسی طیف نوری که بوسیله ماده ای در دمای یک قوس الکتریکی امنتشر می شود ، یونیزه نشده اند مقایسه شود با: spark spectrum

arc spectrum

طیف جذب اتمی
طیف جذبی که وقتی اتم های غیر برانگیخته یک نمونه بخار شده بطور انتخابی طول موج های خاصی از نور گذرانده شده ازنمونه را جذب می کنند ، دیده می شوند ، طیف جذب اتمی طیف جذبی که وقتی اتم های غیر برانگیخته یک نمونه بخار شده بطور انتخابی طول موج های خاصی از نور گذرانده شده ازنمونه را جذب می کنند

atomic absorption spectrum

طیف اوگری
یک سری از خطوط مجزای نشان دهنده انرژی های الکترونهای ساطع شده برخاسته از یک انتقال بین مرحله ای اتمی فاقد هرگونه جذب یا گسل تابشی ، طیف اوگری یک سری از خطوط مجزای نشان دهنده انرژی های الکترونهای ساطع شده برخاسته از یک انتقال بین مرحله ای اتمی فاقد هرگونه جذب یا گسل تابشی

auger spectrum

طیف نواری

band spectrum

طیف پیوسته

continous spectrum

طیف ناپیوسته ، طیف انفصالی

discontinuouse spectrum

طیف الکترومغناطیسی
این طیف اغلب به طبقات معینی ، روی یک نوار ، تقسیم بندی می شود برای مثال اشعه x ، ماوراء بنفش ، امواج نور مریی ، گرمایی ، مادون قرمز و امواج رادیویی ، طیف الکترومغناطیسی این طیف اغلب به طبقات معینی

electromagnetic spectrum

طیف شکاف

fisson spectrum

طیف شعله ای ، طیف زبانه ای ، طیف شعله
طیف نور گسیل شده توسط یک ماده بوسیله گرما دادن آن در یک شعله ، طیف شعله طیف نور گسیل شده توسط یک ماده بوسیله گرما دادن آن در یک شعله

flame spectrum

گرم ، گرما ، گرمی ، گرما
انرژی حاصل از تبدیل یک سیستم با دمای بالا به سیستم دمای پایین چنین فرآیندی ، نهایتا به تعادل گرمایی ختم می شود ، گرما انرژی حاصل از تبدیل یک سیستم با دمای بالا به سیستم دمای پایین چنین فرآیندی

heat

اثر گرما

heat action

گنجایش گرمایی

heat capacity

عملیات نقشه برداری (ترسیم) ظرفیت گرمایی
یک رادیومتر دوکاناله که توسط ناسا به فضا پرتاب شده تا خصوصیات گرمایی سطح کره زمین را اندازه گیری کند این رادیومتر برای تعیین موقعیت سنگها و کانیها کاربرد دارد یکی از دو کانال رادیومتر در محدوده مرئی تا مادون قرمز نزدیک و دیگری در محدوده مادون قرمز حرارتی فعالیت می کند میدان دید لحظه ای آن تقریبا 600 متر است

heat capacity mapping mission

عملیات نقشه برداری (ترسیم) ظرفیت گرمایی یک رادیومتر دوکاناله که توسط ناسا به فضا پرتاب شده تا خصوصیات گرمایی سطح کره زمین را اندازه گیری کند این رادیومتر برای تعیین موقعیت سنگها و کانیها کاربرد دارد یکی از دو کانال رادیومتر در محدوده مرئی تا مادون قرمز نزدیک و دیگری در محدوده مادون قرمز حرارتی فعالیت می کند میدان دید لحظه ای آن تقریبا 600 متر است

heat capacity mapping mission|hcmm|hcmm|heat capacity mapping

ظرفیت گرمایی
میزان گرمای مورد نیاز برای افزایش یک درجه ای دمای یک سیستم ، تحت فشار و حجم ثابت که در واحد کالری بر درجه سلسیوس بیان می شود ، ظرفیت گرمایی میزان گرمای مورد نیاز برای افزایش یک درجه ای دمای یک سیستم

heat capactity

رسانش گرما
فرآیند انتقال گرما از یک بخش گرم تر به بخش سردتر از طریق تماس ، برخورد و تعامل مولکول های یک جسم جامد ، رسانش گرمایی بدون در نظر گرفتن پدیده همرفتی
مترادف: thermal conduction

heat conduction

رسانش گرما فرآیند انتقال گرما از یک بخش گرم تر به بخش سردتر از طریق تماس ، برخورد و تعامل مولکول های یک جسم جامد ، رسانش گرمایی بدون در نظر گرفتن پدیده همرفتی مترادف: thermal conduction

heat conduction|thermal conduction|thermal conduction

رسانندگی گرمایی
اندازه گیری رسانندگی گرمایی شامل اندازه گیری شار گرمایی و درجه حرارت های متفاوت است
همچنین بنگرید به : thermal conductivity

heat conductivity

رسانندگی گرمایی اندازه گیری رسانندگی گرمایی شامل اندازه گیری شار گرمایی و درجه حرارت های متفاوت است همچنین بنگرید به : thermal conductivity

heat conductivity|thermal conductivity|thermal conductivity

خاک گرم ، زمین گرم

heat earth

شارش گرما
جریان گرمایی زمین گرمایی ، شارش گرما جریان گرمایی زمین گرمایی

heat flow

محاسبه شارش گرما
اندازه گیری میزان گرمای از دست رفته زمین که در قالب اندازه گیری گرادیان (شیب) زمین گرمایی سنگ ها در درون چال ها (با عمق بیش از 300 متر) در آزمایشگاه انجام می شود در اندازه گیری جریان گرمایی در کف اقیانوس ها از روش های تقریباً متفاوتی استفاده می شود ، محاسبه شارش گرما اندازه گیری میزان گرمای از دست رفته زمین که در قالب اندازه گیری گرادیان (شیب) زمین گرمایی سنگ ها در درون چال ها (با عمق بیش از 300 متر) در آزمایشگاه انجام می شود در اندازه گیری جریان گرمایی در کف اقیانوس ها از روش های تقریباً متفاوتی استفاده می شود

heat flow measurement

واحد جریان زمین گرمایی
واحد جریان زمین گرمایی معادل است باsec /cal/cm2 6-10 ، واحد جریان زمین گرمایی واحد جریان زمین گرمایی معادل است باsec /cal/cm2 6-10

heat flow unit

شار گرما
انتقال گرما یا geothermal flux شار زمین گرمایی ، شار گرما انتقال گرما یا geothermal flux شار زمین گرمایی

heat flux

شدت شار گرمایی

heat flux density

گرمای غوطه‌وری

heat of immersion

موج حرارتی ، موج گرمایی

heat wave

گوهر سنگ گرمادیده
یک سنگ جواهر که به منظور تغییر دادن (مانند زیرکن آبی) و یا بهتر کردن رنگ آن (مانند بسیاری از زمردهای دریایی) گرم می شود
مقایسه شود با stained stone و burnt stone ، گوهر سنگ گرمادیده یک سنگ جواهر که به منظور تغییر دادن (مانند زیرکن آبی) و یا بهتر کردن رنگ آن (مانند بسیاری از زمردهای دریایی) گرم می شود مقایسه شود با stained stone و burnt stone

heated stone

واحد تولید گرمایی
کوتاه شده واژه heat-generation unit

heat-generation unit (hgu)

واحد تولید گرمایی کوتاه شده واژه heat-generation unit

heat-generation unit (hgu)|heat-generation unit|heat-generation unit|hgu

تیغستان ، زمین خزه دار

heath

خاکهای خزه دار

heather soil

طیف مادون قرمز ، طیف اشعه مادن قرمز

infra-red spectrum dark heat spectrum

طیف خطی ، طیف خطی
گازهای red-hot دارای طیف خطی هستند به این معنی که آنها از خود اشعه الکترومغناطیسی را ساطع می کنند که طول موج را تعیین می کند تشعشع خطی این طیف تا حدی خصوصیت هر عنصر شیمیایی را تعیین می کند ، طیف خطی گازهای red-hot دارای طیف خطی هستند به این معنی که آنها از خود اشعه الکترومغناطیسی را ساطع می کنند که طول موج را تعیین می کند تشعشع خطی این طیف تا حدی خصوصیت هر عنصر شیمیایی را تعیین می کند

line spectrum

طیف جرمی ، طیف جرمی
الگوی فراوانی نسبی یونهایی با جرم اتمی و مولکولی متفاوت (نسبت جرم به بار) در یک نمونه در تهیه چنین الگویی از فراوانیهای نسبی اندازه گیری شده ایزوتوپهای متفاوت موجود در یک عنصر ، استفاده می شود ، طیف جرمی الگوی فراوانی نسبی یونهایی با جرم اتمی و مولکولی متفاوت (نسبت جرم به بار) در یک نمونه در تهیه چنین الگویی از فراوانیهای نسبی اندازه گیری شده ایزوتوپهای متفاوت موجود در یک عنصر

mass spectrum

عکس العمل فازی ، طیف فاز (Phase spectrum)

phase response|phase spectrum|phase spectrum

طیف فاز
در مباحث مربوط به لرزه شناسی ، این عنوان برای تغییر فاز فرکانسی حاصل از گذر موج از یک فیلتر ، به کار می رود
مترادف: phase response ، طیف فاز در مباحث مربوط به لرزه شناسی ، به کار می رود مترادف: phase response

phase spectrum

طیف گرده
یکی از خطوط افقی مشخص در نمودار گرده ، نشان‌دهنده فراوانی‌های مرتبط با نمونه‌های مختلف گرده و هاگ که در یک نمونه واحد آنالیزشده از یک سطح واحد ترسیم‌شده ، طیف گرده - یکی از خطوط افقی مشخص در نمودار گرده

pollen spectrum

طیف توان
حاصل جمع مقادیر به توان رسیده دو ضریب فوریه(هاربوگ ، مریم ، 1968 ، ص 120) ، طیف توان - حاصل جمع مقادیر به توان رسیده دو ضریب فوریه(هاربوگ

power spectrum

طیف رامان
طیف ویژه مشاهده شده در زمانی که نور تک رنگ توسط یک ماده شفاف پراکنده می شود
نیز ببینید: پدیده رامان ، طیف رامان - طیف ویژه مشاهده شده در زمانی که نور تک رنگ توسط یک ماده شفاف پراکنده می شود - نیز ببینید: پدیده رامان

raman spectrum

طیف انعکاسی
طیف دیده شده در زمانی که امواج تابشی بطور انتخابی توسط یک ماده بازتابان ، تغییر می یابند این طیف با یک بازتاب سنج طیفی تحلیل و تجزیه می شود ، طیف انعکاسی - طیف دیده شده در زمانی که امواج تابشی بطور انتخابی توسط یک ماده بازتابان

reflection spectrum

طیف آشفتگی ، طیف پیچکی

turbulence spectrum

طیف موج
الف) توصیف انرژی موج با توجه به بسامد تابع ریاضی مربع ارتفاع موج با انرژی پتانسیل سطح دریا ، مرتبط است
ب) نمودار یا جدولی که برای ناحیه ای در اقیانوس ، نشان دهنده توزیع ارتفاع موج با توجه به بسامد است ، طیف موج - الف) توصیف انرژی موج با توجه به بسامد تابع ریاضی مربع ارتفاع موج با انرژی پتانسیل سطح دریا ، مرتبط است - ب) نمودار یا جدولی که برای ناحیه ای در اقیانوس

wave spectrum

طیف پرتو ایکس
طیف پرتوهای ایکس منتشر زمانی که یک ماده با ذرات یا تابش انرژی دار بمباران می شود این طیف از یک “طیف مخصوص” ساخته شده که حاصل انتقال یا گذارهای الکترونیکی خاص درون اتم های ماده حاصل می شود و منطبق بر یک طیف سازنده است که حاصل تصادفهای یا برخوردهای ناکشسان در آب یا پراکندگی گسسته تابش برانگیزشی است طیف پرتو ایکس ممکن است توسط الکترونها (پرتوهای کاتود) مانند آنچه در لوله های استاندارد پرتو ایکس و میکروپروبها ، توسط سایر ذرات مانند پروتونها مثلاً در انتشار پرتو ایکس القایی ذره ای یا توسط پرتوهای پرانژری تر گاما و ایکس ، مثلاً در فلورسانس پرتو ایکس ، برانگیخته شود ، طیف پرتو ایکس - طیف پرتوهای ایکس منتشر زمانی که یک ماده با ذرات یا تابش انرژی دار بمباران می شود این طیف از یک “طیف مخصوص” ساخته شده که حاصل انتقال یا گذارهای الکترونیکی خاص درون اتم های ماده حاصل می شود و منطبق بر یک طیف سازنده است که حاصل تصادفهای یا برخوردهای ناکشسان در آب یا پراکندگی گسسته تابش برانگیزشی است طیف پرتو ایکس ممکن است توسط الکترونها (پرتوهای کاتود) مانند آنچه در لوله های استاندارد پرتو ایکس و میکروپروبها

x-ray spectrum

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی طیف حرارتی ، طیف گرمایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی طیف حرارتی ، طیف گرمایی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما