معادل انگلیسی عکس العمل فازی ، طیف فاز (Phase spectrum)

زمين شناسی
عکس العمل فازی ، طیف فاز (Phase spectrum)
phase response|phase spectrum|phase spectrum
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عکس العمل فازی ، طیف فاز (Phase spectrum)
فاز ، مرحله
(شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده
(زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است
مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment
(زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است
(آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی
(رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود
(چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش
ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد
(نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود
فاز ، مرحله (شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده (زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment (زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است (آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی (رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود (چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد (نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود
طیف پرتو ایکس
طیف پرتوهای ایکس منتشر زمانی که یک ماده با ذرات یا تابش انرژی دار بمباران می شود این طیف از یک “طیف مخصوص” ساخته شده که حاصل انتقال یا گذارهای الکترونیکی خاص درون اتم های ماده حاصل می شود و منطبق بر یک طیف سازنده است که حاصل تصادفهای یا برخوردهای ناکشسان در آب یا پراکندگی گسسته تابش برانگیزشی است طیف پرتو ایکس ممکن است توسط الکترونها (پرتوهای کاتود) مانند آنچه در لوله های استاندارد پرتو ایکس و میکروپروبها ، توسط سایر ذرات مانند پروتونها مثلاً در انتشار پرتو ایکس القایی ذره ای یا توسط پرتوهای پرانژری تر گاما و ایکس ، مثلاً در فلورسانس پرتو ایکس ، برانگیخته شود ، طیف پرتو ایکس - طیف پرتوهای ایکس منتشر زمانی که یک ماده با ذرات یا تابش انرژی دار بمباران می شود این طیف از یک “طیف مخصوص” ساخته شده که حاصل انتقال یا گذارهای الکترونیکی خاص درون اتم های ماده حاصل می شود و منطبق بر یک طیف سازنده است که حاصل تصادفهای یا برخوردهای ناکشسان در آب یا پراکندگی گسسته تابش برانگیزشی است طیف پرتو ایکس ممکن است توسط الکترونها (پرتوهای کاتود) مانند آنچه در لوله های استاندارد پرتو ایکس و میکروپروبها

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن