معنی phase plate

زمين شناسی
phase plate
صفحه فازی
صفحه ای از جنس مواد دو انعکاسی مانند میکا که در یک میکروسکوپ پلاریزان تعبیه شده و فاز نسبی اجزا یا مولفه های نور پلاریزه شده را تغییر می دهد ، صفحه فازی صفحه ای از جنس مواد دو انعکاسی مانند میکا که در یک میکروسکوپ پلاریزان تعبیه شده و فاز نسبی اجزا یا مولفه های نور پلاریزه شده را تغییر می دهد
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی phase plate
anchor plate
صفحه مهاری ، ورق مهاری
azygous basal plate
صفحه قاعده ای تک و بی جفت
کوچکترین صفحه از بین 3 صفحه میله های غضروفی یک بلاستوئید که معمولا بصورت میان شعاع AB ولی بعضی اوقات در میان شعاع DE قرار گرفته است مقایسه شود با: Zygous basal plate ، صفحه قاعده ای تک و بی جفت کوچکترین صفحه از بین 3 صفحه میله های غضروفی یک بلاستوئید که معمولا بصورت میان شعاع AB ولی بعضی اوقات در میان شعاع DE قرار گرفته است مقایسه شود با: Zygous basal plate
back up plate
پشت بند
baffle plate
سپر آرام کننده- موجگیر
base plate
صفحه زیرستون ، صفحه ستون ، صفحه پایه ، صفحه اساس
bearing plate
یک صفحه استفاده شده برای یک بار داده شده ، در پیچ و مهره کردن سقف ، صفحه بین سر پیچ و سقف به کار می رود
bed plate
صفحه کف ، صفحه ریشه ، صفحه زیر سری ، صفحه نشیمنگاه
biquartz plate
صفحه دوکوارتزی
نوعی جبران کننده (اوپتیک) درون یک میکروسکوپ پلاریزان ، که 2/1 آن راستگرد است (بلورشناسی) و نصف دیگر چپ گرد می باشد (بلورشناسی) با گوه های منطبق شده که برای شناسایی دقیق موقعیت خاموشی بکار می رود
مترادف: wright biquartz wedge ، صفحه دوکوارتزی نوعی جبران کننده (اوپتیک) درون یک میکروسکوپ پلاریزان ، که 2/1 آن راستگرد است (بلورشناسی) و نصف دیگر چپ گرد می باشد (بلورشناسی) با گوه های منطبق شده که برای شناسایی دقیق موقعیت خاموشی بکار می رود مترادف: wright biquartz wedge
cardinal plate
صفحه اصلی
صفحه ای که در عرض انتهای عقبی کفه بازویی یک براکیوپود گسترده می شود که بطور جانبی از صفحات لولای خارجی و بطور میانی از صفحات لولای درونی متصل یا جفت شده ، و یا یک صفحه منفرد ، تشکیل شده است و معمولاً بطور عقبی یا از پشت سوراخ شده است ، صفحه اصلی صفحه ای که در عرض انتهای عقبی کفه بازویی یک براکیوپود گسترده می شود که بطور جانبی از صفحات لولای خارجی و بطور میانی از صفحات لولای درونی متصل یا جفت شده
checkered plate
ورق آجدار
checkered plate|chequer plate|chequer plate
ورق آجدار
chilidial plate
ورقه چیلیدیال
یکی از جفت قسمت های ورقه مانند عقبی دیوارهای نوتوتیریوم براکیوپدهای ویژه ، که معمولاً تشکیل مرزهای جانبی زائده اصلی را می دهد
column base plate
صفحه پای ستون ، صفحه تقسیم فشار پای ستون
compartmental plate
صفحه قطعه ای
ک عضو یا عنصر سخت مفصل دار اسکلتی که بخش دیواره صدف در بعضی از انواع سخت پوستان مژکپای را تشکیل می دهد
مترادف: mural plate صفحه دیواری ، صفحه قطعه ای ک عضو یا عنصر سخت مفصل دار اسکلتی که بخش دیواره صدف در بعضی از انواع سخت پوستان مژکپای را تشکیل می دهد مترادف: mural plate صفحه دیواری
composition plate
ورقه ترکیب
در یک بلور دوقلو ، یک سطح ترکیبی که مسطح است ، ورقه ترکیب در یک بلور دوقلو
compound plate
ورقه مرکب
یک واحد صفحه آمبولاکرال یک خارپوست که از دو یا چند صفحه آمبولاکرال منفرد ساخته شده که هر کدام دارای منفذی برای یک پای لوله ای است که بوسیله یک گوی و حفره بزرگ که با خار یا تیغ اصلی (اولیه) مفصل دار می شود ، بهم متصل می گردند (ص 235 – 1966 - tip) ، ورقه مرکب یک واحد صفحه آمبولاکرال یک خارپوست که از دو یا چند صفحه آمبولاکرال منفرد ساخته شده که هر کدام دارای منفذی برای یک پای لوله ای است که بوسیله یک گوی و حفره بزرگ که با خار یا تیغ اصلی (اولیه) مفصل دار می شود
convergent plate boundary|convergent plate|convergent plate
مرز ورقه های همگرا ، محل تلاقی دو ورقه
coverplate
ورقه پوششی
هر کدام از صفحات کوچک چند ضلعی که بطور دوردیفی آرایش یافته اند و تشکیل دیواره ها و سقف یک شیار آمبولاکرال یک خارپوست را می دهند مانند یک ولاستوئید نیز ببینید: anal coverplate
مترادف: صفحه پوشنده ، صفحه پوشنده آمبولاکرال
نیز نوشته می شود: cover plate ، ورقه پوششی هر کدام از صفحات کوچک چند ضلعی که بطور دوردیفی آرایش یافته اند و تشکیل دیواره ها و سقف یک شیار آمبولاکرال یک خارپوست را می دهند مانند یک ولاستوئید نیز ببینید: anal coverplate مترادف: صفحه پوشنده ، صفحه پوشنده آمبولاکرال نیز نوشته می شود: cover plate
crural plate
ورقه کروال
صفحه ای که از حاشیه درونی یک صفحه لولایی بیرونی یا قائده ساقی به کف کفه بازویی یک بازوپا گسترده می شود (ص 143-pt h – 1965tip)
نیز ببینید: septalial plate ، ورقه کروال صفحه ای که از حاشیه درونی یک صفحه لولایی بیرونی یا قائده ساقی به کف کفه بازویی یک بازوپا گسترده می شود (ص 143-pt h – 1965tip) نیز ببینید: septalial plate
delthyrial plate
صفحه دلتریال
صفحه ای درون حفره Delthyrial بعضی از براکیوپودهای اسپیریفروئید را گویند که از فاصله متغیری از رأس بین صفحات دندانی گسترش می یابد این صفحه احتمالاً با گلوگاه ساقه ای یا پدیکل مشابه است ، صفحه دلتریال صفحه ای درون حفره Delthyrial بعضی از براکیوپودهای اسپیریفروئید را گویند که از فاصله متغیری از رأس بین صفحات دندانی گسترش می یابد این صفحه احتمالاً با گلوگاه ساقه ای یا پدیکل مشابه است
deltidial plate
صفحه دلتیدیال
یکی از دو صفحه ای را گویند که بطور میانی (به سمت داخل) از حواشی دلتیریوم یک براکیوپود رشد می کند و بطور کامل یا بخشی آن را دربر می گیرد یا می پوشاند ، صفحه دلتیدیال یکی از دو صفحه ای را گویند که بطور میانی (به سمت داخل) از حواشی دلتیریوم یک براکیوپود رشد می کند و بطور کامل یا بخشی آن را دربر می گیرد یا می پوشاند
deltoid plate
صفحه دلتاوار-دلتوئید-
یکی از دایره های کوچک صفحات بین شعاعی نیمه مثلثی یک بلاستوئید را گویند که در نزدیکی چکاد (انتهای دهانی) جام قرار گرفته اما نسبت به صفحات دهانی بطور دور از آن و بین آمبولاکراهای مجاور و بالای صفحات شعاعی است مترادف: دلتاوار یا دلتوئید ، صفحه دلتاوار-دلتوئید- یکی از دایره های کوچک صفحات بین شعاعی نیمه مثلثی یک بلاستوئید را گویند که در نزدیکی چکاد (انتهای دهانی) جام قرار گرفته اما نسبت به صفحات دهانی بطور دور از آن و بین آمبولاکراهای مجاور و بالای صفحات شعاعی است مترادف: دلتاوار یا دلتوئید
demiplate
یک صفحه آمبولاکرالی یک خارپوست را گویند که با یک خط درز adradial مماس بوده اما با یک خط درز perradial تماسی ندارد
dental plate
صفحه دندانی
الف) یکی از صفحات با آرایش های متفاوت متعلق به صدف ثانویه را گویند که در زیر دندان های لولایی براکیوپود قرار دارد و آن را حمایت می کند و تا کف یا قاعده کفه پدیکل یا شکمی گسترش یافته است
ب) در gnathostome یک بخش یا جزء بزرگ خورد کننده را گویند که توسط گسترش یک دندان منفرد یا تجمع چندین دندان تشکیل می شود ، صفحه دندانی الف) یکی از صفحات با آرایش های متفاوت متعلق به صدف ثانویه را گویند که در زیر دندان های لولایی براکیوپود قرار دارد و آن را حمایت می کند و تا کف یا قاعده کفه پدیکل یا شکمی گسترش یافته است ب) در gnathostome یک بخش یا جزء بزرگ خورد کننده را گویند که توسط گسترش یک دندان منفرد یا تجمع چندین دندان تشکیل می شود
fishplate
وصله ، ورق پشت بند
floor plate
صفحه کفی
صفحه قائده ای؛ هر سطح یا صفحه ، دو یا تک ردیفی را گویند که یک شیار آمبولاکرائی را در یک خارپوست تشکیل می?دهد مترادف: سطح کف یا صفحه کفی آمبولاکرال ، صفحه کفی صفحه قائده ای؛ هر سطح یا صفحه
folded plate
دال تا شده ، دال پلیسه ، صفحه چین دار ، ورق تا شده ، صفحه منکسر
frontal plate
صفحه جلویی
صفحه تطبیق یافته خرچنگ ده پای براکیوران که حاوی اندامی است که از میان شاخکهای گذشته و به اپیستوم پیوسته است ، صفحه جلویی صفحه تطبیق یافته خرچنگ ده پای براکیوران که حاوی اندامی است که از میان شاخکهای گذشته و به اپیستوم پیوسته است
fulcral plate
ورقه فولکرال
صفحه ای کوچک که در بالای قسمت تحتانی کفه بازویی یک بازوپا قرار گرفته ، در فاصله میان حاشیه پسین و پی براکیوپدی گسترده شده و حفرات دندانی را به صورت جانبی (و نیز از جلو) در برگرفته است
gusset plate
صفحه اتصال ، ورق اتصال- صفحه لچکی
hing plate
صفحه لولا
الف) صفحه درونی و صدفی حامل دندان های لولایی در یک نرم تن دو کفه ای که در پایین دهانه و بخش های مجاور حاشیه پیشین هر کفه و در صفحه بزرگ تری که با صفحه مفصلی موازی است قرار گرفته است
مترادف:‌ cardinal platfworm
ب) صفحه ای ساده یا تقسیم شده که مشخصاً به صورت تقریباً موازی با صفحه میان کفه‌های یک بازوپا و در امتداد خط لولایی کفه بازویی یا درونی قرار گرفته و حاوی حفره‌های دندانی بوده و به پایه های ساقی موجود متصل است ، صفحه لولا الف) صفحه درونی و صدفی حامل دندان های لولایی در یک نرم تن دو کفه ای که در پایین دهانه و بخش های مجاور حاشیه پیشین هر کفه و در صفحه بزرگ تری که با صفحه مفصلی موازی است قرار گرفته است مترادف:‌ cardinal platfworm ب) صفحه ای ساده یا تقسیم شده که مشخصاً به صورت تقریباً موازی با صفحه میان کفه‌های یک بازوپا و در امتداد خط لولایی کفه بازویی یا درونی قرار گرفته و حاوی حفره‌های دندانی بوده و به پایه های ساقی موجود متصل است
intraplate
میان برگی ، میان صفحه ای
intraplate volcanism|volcanism|volcanism|intraplate
فعالیت آتشفشانی درون ورقی
leaf plate
پوسته اصلی (دریچه)
leaf plate|skin plate|skin plate
پوسته اصلی (دریچه)
marginal plate
صفحه حاشیه ای
یک صفحه بزرگ و طویل که بخشی از لبه مسطح پوسته برخی از سخت پوستان اولیه مانند استیلوفوران ها ، تنوکیستویدها و برخی از ائوکرینویدها را تشکیل می دهد ، صفحه حاشیه ای یک صفحه بزرگ و طویل که بخشی از لبه مسطح پوسته برخی از سخت پوستان اولیه مانند استیلوفوران ها
microplate
خُرد ورقه
mural plate
صفحه دیوار مانند (Compartmental plate)
ocular plate
صفحه چشمی
حلقه ای از صفحات پری موردیال سیستم مبدأیی یک خاردار که بر روی پایانه دهانی یک آمبولاکرا شکل گرفته و توسط یک حفره چشمی ، به صورت سوراخ سوراخ درآمده است
مقایسه شود با: genital plate
مترادف: ocular ، صفحه چشمی حلقه ای از صفحات پری موردیال سیستم مبدأیی یک خاردار که بر روی پایانه دهانی یک آمبولاکرا شکل گرفته و توسط یک حفره چشمی ، به صورت سوراخ سوراخ درآمده است مقایسه شود با: genital plate مترادف: ocular
oral plate
صفحه دهانی
الف) هر کدام از پنج صفحه درهمی که دایره دربر گیرنده یا پوشاننده دهان یک سخت پوست را تشکیل می دهند
مترادف: oral
ب) قسمتی از بدن ادریوسترویدها که پوشش خارجی ناحیه دهانی و کف حفره مرکزی را شکل داده و در امتداد صفحه پوشاننده امبولاکرایی ، قرار گرفته است ، صفحه دهانی الف) هر کدام از پنج صفحه درهمی که دایره دربر گیرنده یا پوشاننده دهان یک سخت پوست را تشکیل می دهند مترادف: oral ب) قسمتی از بدن ادریوسترویدها که پوشش خارجی ناحیه دهانی و کف حفره مرکزی را شکل داده و در امتداد صفحه پوشاننده امبولاکرایی
outer hing plate
صفحه لولایی بالایی
یک جفت از صفحات لولایی متعدد یا تقریباً افقی موجود در ناحیه اصلی صدف برخی از بازوپایان ، که لبه حفرات داخلی و حفرات ساقی را از هم جدا کرده است
مقایسه شود با: inner hing plate ، صفحه لولایی بالایی یک جفت از صفحات لولایی متعدد یا تقریباً افقی موجود در ناحیه اصلی صدف برخی از بازوپایان ، که لبه حفرات داخلی و حفرات ساقی را از هم جدا کرده است مقایسه شود با: inner hing plate
outer plate
صفحه بیرونی
یک جفت از صفحات تقریباً قائم موجود در بدنه اصلی بازوپایان pentameracean (پنتامراسین) که سطح میانی آنها به پایه اندام بازوپایی و لبه پسین آنها نیز به کف کفه های صدف ، پیوند خورده است ، صفحه بیرونی یک جفت از صفحات تقریباً قائم موجود در بدنه اصلی بازوپایان pentameracean (پنتامراسین) که سطح میانی آنها به پایه اندام بازوپایی و لبه پسین آنها نیز به کف کفه های صدف
perforated cover plate
صفحه مشبک ، ورق سوراخدار ، صفحه سوراخدار
perforated plate
صفحه مشبک ، ورق سوراخدار ، صفحه سوراخدار
phase
فاز ، مرحله
(شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده
(زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است
مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment
(زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است
(آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی
(رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود
(چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش
ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد
(نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود
phase boundary
مرز فاز ، خط مرزی
phase boundary|boundary line|boundary line
مرز فاز ، خط مرزی
phase change
تغییر فاز
PHASE CHANGES
تغییرات فازی
phase diagram
نمودار فازی
دیاگرامی که نشان دهنده مرزهای میادین یا محدوده های ثبات یا پایداری فازهای مختلف یک سیستم است معمولاً محورهای مختصات چنین دیاگرامی ارائه دهنده پارامترهای کمی چون دما ، فشار و ترکیب می باشند (و البته به این نمونه ها محدود نمی شوند)
مترادف: equlilibrium diagram ، نمودار فازی دیاگرامی که نشان دهنده مرزهای میادین یا محدوده های ثبات یا پایداری فازهای مختلف یک سیستم است معمولاً محورهای مختصات چنین دیاگرامی ارائه دهنده پارامترهای کمی چون دما ، فشار و ترکیب می باشند (و البته به این نمونه ها محدود نمی شوند) مترادف: equlilibrium diagram
phase layering
لایه بندی فازی
(الف) لایه بندی کانی شناسی سنگهای آذرین عمیق که محصول ظهور و ناپدید شدن تدریجی و عموماً ناگهانی (از پایین به بالا) به فراز فازهای کانی شناختی است
مقایسه شود با: rhythmic layering ، cryptic layering (ب) ساختاری بزرگ مقیاس در سنگهای دگرگونی که توسط لایه هایی تقریباً موازی که دارای منشاهای متفاوتی بوده و از نظر کانی شناسی با سنگهای میزبان (مانند گنایس یا پریدوتیت) متفاوت می باشند ، شکل گرفته است
مترادف: primary banding ، compositional layering ، primary layering ، crystallization banding ، لایه بندی فازی (الف) لایه بندی کانی شناسی سنگهای آذرین عمیق که محصول ظهور و ناپدید شدن تدریجی و عموماً ناگهانی (از پایین به بالا) به فراز فازهای کانی شناختی است مقایسه شود با: rhythmic layering ، شکل گرفته است مترادف: primary banding
phase microscope
میکروسکوپ فازی
نوعی میکروسکوپ که از اختلاف فاز موجود میان پرتوهای نوری بازتابیده توسط قسمتهای مختلف جسم مورد بررسی ، به منظور خلق تصویری با جزئیات متمایز و مشخص (علی رغم یکنواختی تقریبی شاخص انکساری در کل قسمتهای جسم) استفاده می کند ، میکروسکوپ فازی نوعی میکروسکوپ که از اختلاف فاز موجود میان پرتوهای نوری بازتابیده توسط قسمتهای مختلف جسم مورد بررسی
phase response
عکس العمل فازی ، طیف فاز (Phase spectrum)
phase response|phase spectrum|phase spectrum
عکس العمل فازی ، طیف فاز (Phase spectrum)
phase rule
قاعده فاز
قانونی که طبق آن در هر سیستم متعادلی ، تعداد درجات آزادی نسبت به اختلاف میان تعداد اجزا و تعداد فازها ، دو واحد بیشتر می باشد F (GP) + 2 ،
مترادف: gibbs phase rule ،
نیز ببینید: mineralogical phase rule
phase rule|gibbs phase rule|gibbs phase rule|mineralogical phase rule
قاعده فاز قانونی که طبق آن در هر سیستم متعادلی ، تعداد درجات آزادی نسبت به اختلاف میان تعداد اجزا و تعداد فازها ، دو واحد بیشتر می باشد F (GP) + 2 ، مترادف: gibbs phase rule ، نیز ببینید: mineralogical phase rule
phase spectrum
طیف فاز
در مباحث مربوط به لرزه شناسی ، این عنوان برای تغییر فاز فرکانسی حاصل از گذر موج از یک فیلتر ، به کار می رود
مترادف: phase response ، طیف فاز در مباحث مربوط به لرزه شناسی ، به کار می رود مترادف: phase response
phase velocity
سرعت فاز
سرعت انتشار یک موج منفرد و قابل مشاهده در یک محیط معین ، سرعت نقطه ای با فاز ثابت پارامتر مزبور تابعی از طول موج و فرکانس می‌باشد
علامت اختصاری: c
مقایسه شود با: particle velocity ، سرعت فاز سرعت انتشار یک موج منفرد و قابل مشاهده در یک محیط معین ، سرعت نقطه ای با فاز ثابت پارامتر مزبور تابعی از طول موج و فرکانس می‌باشد علامت اختصاری: c مقایسه شود با: particle velocity
phase|episode|episode
فاز ، مرحله (شیمی):یک جزء همگن و از نظر فیزیکی متمایز از یک ماده (زمان زمین شناسی): عنوان ارائه شده توسط هجدهمین گردهمایی بین المللی زمین شناسی در پاریس (1900) ، برای واحد زمان زمین شناسی که از نظر بزرگی پس از age یا عصر قرار داشته و طی آن سنگهای یک زون شکل گرفته اند واژه مزبور در همان زمان نیز کاربرد اندکی داشته و امروزه به واژه ای منسوخ تبدیل شده است مترادف: time ، episode (ب) [stratig] moment (زمین شناسی یخچالها): زیرمجموعه غیررسمی یک stage (طبقه ، مرحله) ، عنوان مزبور توسط افلینت (1957) ، برای نهشته های جمع شده در دریاچه های بزرگ یخچالی که طی دوره های مختلف و در سطوحی متفاوت انباشته شده اند ، بکار رفته است (آذرین):بازه ای از روند پیشروی یک فرآیند معین ، خصوصاً فصلی از تاریخچه فعالیتهای آذرین در یک منطقه مانند فاز وکلانیک و فازهای آذرین درونی یا نفوذی اصلی و فرعی (رسوب شناسی):(الف) محصول یا حجم رسوبات حاصل از هر نوسان محیط منتقل کننده مواد ، چنین زیر واحدی احتمالاً یک لایه می باشد (ب) نوسانی گذرا یا فرعی در سرعت یک جریان رسوبگذار که منجر به تولید یک لایه می شود (چینه شناسی):(الف) یک رخساره سنگ شناسی خصوصاً نمونه ای کوچک مقیاس مانند یک رخساره فرعی که درون رخساره ای نرمال قرار دارد و یا رخساره ای با گستره زمانی و مکانی ناچیز ، برای مثال فاز دریایی یا فاز رودخانه ای سازند pocono عنوان مزبور توسط مک کی (1938) برای زیر مجموعه ای فرعی از یک سازند نیز بکار رفته است (ب) واژه ای که توسط فنتون بدین گونه تعریف شده است: یکی از وجوه یا شرایط موضعی یا منطقه ای یک چینه یا مجموعه ای از چینه های معین که توسط هر دو فاکتور طبیعت اولیه و تغییرات ثانویه که در این میان فاکتور دوم ، فاکتور تعیین کننده تر بوده است ، ناشی شده است برای مثال ، تغییر ناشی از گسل خوردگی ، چین خوردگی ، دولومیتی شدن ثانویه و یا فرسایش ج) چینه شاخصی که در موقعیتهای متفاوت در یک مقطع چینه شناسی ، تکرار شده و نشان دهنده شکل گیری و تکرار شرایط و محیطهای یکسان در بازه های زمانی مختلف می باشد (نقشه برداری): جابجایی ظاهری شی مورد بررسی در عملیات نقشه برداری که محصول تفاوت در میزان نور دریافت شده در دو طرف بوده و منجر به بروز خطا در برداشت می‌شود
phased project
پروژه مرحله ای
plate
برگه ، ورق ، ورقه ، صفحه
زمین از چندین صفحه اصلی و تعداد بیشتری صفحه فرعی تشکیل شده است صفحات تکتونیکی بطور ثابت در حال حرکت هستند

زمین‌شناسی:الف) قطعه نازک مسطح سنگ نظیر یک ورقه یا ماسه‌سنگ متورق
ب) قطعه نازک سخت و پیچشی لیتوسفر زمین که ممکن است تصور شود که به صورت افقی حرکت نموده و در طول مناطق فعال لرزه‌ای به ورقه های دیگر متصل شده(دنیس ، آتواتر ، 1974)
ج) یک بلور برفی به شکل یک صفحه شش‌ضلعی مسطح

دیرینه‌شناسی:الف) هر صفحه آهکی مجزا ، مسطح یا صفحه‌ای در اسکلت یک خارپوست ، مرکب از بلورهای جداگانه کربنات کلسیم این واژه گاهی تنها برای صفحات خارجی" اما تمامی اجسام آهکی تشکیل‌شده که به عنوان چارچوب محافظ بخش های نرم یا صفحات مرکب به کار می‌روند" استفاده می‌شود
ب) ساخت مرکب از پلاتفرم های داخلی و خارجی و متصل‌شده به بخشی از محور یک کونودونت صفحه‌ای این واژه به صورت ناصحیح برای اشاره به یک پلاتفرم به کار می‌رود
ج) لامینایی که بخشی از بدن یک جانور را تشکیل می‌دهد ، نظیر کفه یک نرم‌تن یا سخت پوست یا اسکلت داخلی مسطح یک اکتوکورالین بسیار ضخیم تحت عنوان scale(فلس)
د) ساخت مسطح ، آهکی و عموماً رومبوهدرا ل ، تشکیل‌دهنده دورترین بخش یک receptaculitid merome
plate girder with cover plate
تیر مرکب با صفحه تختی
pore plate
صفحه منفذی
الف) قاعده مسطح و منفذدار پودوکونوس در یک رادیولر ناسلارین
ب) در بریوزوآهای کیلوستوم ، بخش نازکی از دیواره آهکی تشکیل‌دهنده بخش اسکلتی سپتولا این صفحه توسط یک یا چند منفذ سوراخ شده تشکیل شده است ، صفحه منفذی - الف) قاعده مسطح و منفذدار پودوکونوس در یک رادیولر ناسلارین - ب) در بریوزوآهای کیلوستوم
primordial plate
صفحه اولیه
یکی از صفحات اولیه تشکیل‌شده پس از دگردیسی در هر سیستم صفحه‌ای یک اکینوئید ، صفحه اولیه - یکی از صفحات اولیه تشکیل‌شده پس از دگردیسی در هر سیستم صفحه‌ای یک اکینوئید
quartz plate
صفحه کوارتزی ، گوه کوارتزی
radial plate
صفحه شعاعی
در فسیل شناسی ، صفحه شعاعی یک خارپوست که در لاله‌وشان بین صفحات قاعده‌ای و بازویی قرار می‌گیرد و یک بازو را ایجاد می کند؛ در بلاستوییدها ، سیستوییدهای رومبیفران ، و پارابلاستوییدها این صفحه بین صفحات قاعده‌ای و سه‌گوش قرار می گیرد و بخشی یا تمامی یک آمبولاسروم را ایجاد می کند؛ در ستاره‌وشان ، این صفحه ، یک صفحه غالب دور از دهانی را در قاعده هر بازو تشکیل می دهد ، صفحه شعاعی - در فسیل شناسی
rosette plate
صفحه گل سرخی
الف) یک ساختار زبان شکل بزرگ پیچیده را گویند که بطور شعاعی لبه دار است و در جلوی قاعده هر بازوی آرتروپلور بندپای بسیار بزرگ اواخر کربنیفر قرار داشته است این ساختارهای نایاب و مشخص معمولاً به شکل فسیل های منفرد با حفظ شدگی خوب ظاهر می شوند مترادف: اندام گل سرخی
ب) صفحه روزنه ای ، صفحه گل سرخی - الف) یک ساختار زبان شکل بزرگ پیچیده را گویند که بطور شعاعی لبه دار است و در جلوی قاعده هر بازوی آرتروپلور بندپای بسیار بزرگ اواخر کربنیفر قرار داشته است این ساختارهای نایاب و مشخص معمولاً به شکل فسیل های منفرد با حفظ شدگی خوب ظاهر می شوند مترادف: اندام گل سرخی - ب) صفحه روزنه ای
rostral plate
صفحه رُسترال
الف) یک گستره میانی متحرک بیرون زده جلویی لاک یک سخت پوست مالاکاستراکان را گویند
ب) یک صفحه کوچک میانی جلویی ناحیه سر در یک تریلوبیت را گویند که بلافاصله جلوی هایپوستوم قرار دارد مترادف: اپی ستوم ، صفحه رُسترال - الف) یک گستره میانی متحرک بیرون زده جلویی لاک یک سخت پوست مالاکاستراکان را گویند - ب) یک صفحه کوچک میانی جلویی ناحیه سر در یک تریلوبیت را گویند که بلافاصله جلوی هایپوستوم قرار دارد مترادف: اپی ستوم
sleeper plate
صفحه زیر ریل
sole plate
صفحه پایه ، بالشتک ، زیرسری ، صفحه ستون ، صفحه بالشتکی
streak plate
چینی محک
wall plate
سنگ صاف و هموار
zygous basal plate
صفحه قاعده ای زیگوس
یکی از دو صفحه بزرگ basalia یک بلاستوئید که در موقعیت پشتی راست (BD) یا جلویی چپ قرار دارد و توسط جوش خوردن یک جفت صفحه تحتانی کوچک پیشین تشکیل می شود که قابل مقایسه با صفحه قاعده ای بی زیگوس در میان پرتوی AB می باشد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن