معادل انگلیسی گداز بخشی ، ذوب بخشی ، ذوب بخشی
فرایندی که توسط آن اکثر سنگهای آذرین ذوب می شوند چون کانی های

زمين شناسی
گداز بخشی ، ذوب بخشی ، ذوب بخشی
فرایندی که توسط آن اکثر سنگهای آذرین ذوب می شوند چون کانی های مختلف دارای نقاط ذوب متفاوتی هستند ، اکثر سنگهای آذرین در محدوده ی حرارتی چند صد درجه ذوب می شوند اگر پس از مقداری ذوب ، مایع حاصل به خارج رانده شود ، ترکیب آن غنی تر از سیلیس خواهد بود ، ذوب بخشی فرایندی که توسط آن اکثر سنگهای آذرین ذوب می شوند چون کانی های مختلف دارای نقاط ذوب متفاوتی هستند
partial melting
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گداز بخشی ، ذوب بخشی ، ذوب بخشی
فرایندی که توسط آن اکثر سنگهای آذرین ذوب می شوند چون کانی های
ذوب متجانس
ذوب شدن یک ماده مستقیماً به یک مایعی که دارای ترکیب مشابه ماده جامد می باشد
مقایسه شود با: ذوب نامتجانس
، ذوب متجانس - ذوب شدن یک ماده مستقیماً به یک مایعی که دارای ترکیب مشابه ماده جامد می باشد - مقایسه شود با: ذوب نامتجانس -
congruent melting
ذوب و افشارشی
زمانیکه یک سنگ از اعماق زمین به قسمتهای سطحی که فشار کمتری دارند بالا می آید ، ممکن است حتی بدون افزایش دما ذوب شود
decompression melting
ذوب و افشارشی زمانیکه یک سنگ از اعماق زمین به قسمتهای سطحی که فشار کمتری دارند بالا می آید ، ممکن است حتی بدون افزایش دما ذوب شود
decompression melting|melting|melting
ذوب افتراقی
ذوب بخشی یک سنگ ، در نتیجه اختلاف در دماهای ذوب کانی سازنده آن سنگ ، ذوب افتراقی ذوب بخشی یک سنگ
differential melting
ذوب شدن
melting
بخشی
partial
انسداد جزئی
partial closure
سیلاب با دوام جزئی
سیلابی که حداکثر مقدار آن از حداکثر میزان تعیین شده برای ناحیه ای معین ، بیشتر است مترادف: flood abave a sea ، basic-stage flood ، سیلاب با دوام جزئی سیلابی که حداکثر مقدار آن از حداکثر میزان تعیین شده برای ناحیه ای معین
partial duration flood
بار جزئی
partial load
گداخته بخشی ، ذوب بخشی
ترکیبی از مواد مذاب و مواد جامد را گویند در اینجا ترکیبی از کانی های موجود در ظرف b شروع به ذوب کرده و بخشهای ذوب شده نیز بین دانه ها را پر کرده اند
partial melt
ذوب بخشی ترکیبی از مواد مذاب و مواد جامد را گویند در اینجا ترکیبی از کانی های موجود در ظرف b شروع به ذوب کرده و بخشهای ذوب شده نیز بین دانه ها را پر کرده اند
partial melt|melting|melting
گره جزئی ، گره بخشی
بخشی (یا نقطه ، خط یا صفحه) از یک موج ایستا که در آن برخی از پارامترهای میدان موج به حداقل مقدار خود (به غیر از صفر) می رسند
مقایسه شود با: node ، گره بخشی بخشی (یا نقطه ، خط یا صفحه) از یک موج ایستا که در آن برخی از پارامترهای میدان موج به حداقل مقدار خود (به غیر از صفر) می رسند مقایسه شود با: node
partial node
گشایش جزئی
partial opening
سنگفرش بخشی
الف) عنوان پیشنهاد شده توسط مکین (1937) برای باریکه یا پادگانه بین جریانی نسبتاً وسیعی که توسط رویه ای از قلوه سنگ و ماسه پوشیده شده است
ب) یک سطح فرسایشی هموار و وسیع که از به هم پیوستن باریکه های معاصری تشکیل شده است که در دره های متفاوت و مجاور با هم ولی در ارتفاعات یکسان شکل گرفته و در صورت تداوم فرآیند تشکیل دشت ، در ارتفاع مختص به آنها ، به هم پیوسته و یک دشت را تشکیل می دهند ، سنگفرش بخشی الف) عنوان پیشنهاد شده توسط مکین (1937) برای باریکه یا پادگانه بین جریانی نسبتاً وسیعی که توسط رویه ای از قلوه سنگ و ماسه پوشیده شده است ب) یک سطح فرسایشی هموار و وسیع که از به هم پیوستن باریکه های معاصری تشکیل شده است که در دره های متفاوت و مجاور با هم ولی در ارتفاعات یکسان شکل گرفته و در صورت تداوم فرآیند تشکیل دشت
partial pediment
زون تدریجی جزئی
الف) زون حد واسط یا زون میانی واقع در بین زون دربر گیرنده اولین آثار مربوط به یک رده گیاهی یا جانوری و زون دربر گیرنده آخرین آثار رده مزبور که منجر به هم پوشانی چینه شناسی نشده ولی برای تقسیم بندی محدوده مربوط به یک گونه سوم ، بکار می رود مقایسه شود با: taxon range zone ، concurrent range zone ، lineage zone
ب) local range zone(زون تدریجی محلی) ، زون تدریجی جزئی الف) زون حد واسط یا زون میانی واقع در بین زون دربر گیرنده اولین آثار مربوط به یک رده گیاهی یا جانوری و زون دربر گیرنده آخرین آثار رده مزبور که منجر به هم پوشانی چینه شناسی نشده ولی برای تقسیم بندی محدوده مربوط به یک گونه سوم ، lineage zone ب) local range zone(زون تدریجی محلی)
partial range zone
استریل کردن جزیی
partial sterilization
ذوب فشاری
ذوب یخ در محلی که نقطه ذوب در اثر افزایش فشار ، کاهش یافته است ؛ به ویژه بخش اول فرآیند بازانجماد در یک یخچال ، یافت‌شده در مکان‌هایی که یخ رورانده مخصوصاً ضخیم است ، ذوب فشاری - ذوب یخ در محلی که نقطه ذوب در اثر افزایش فشار
pressure melting
دمای ذوب فشاری - دمایی که در آن یخ می‌تواند در فشار معین ذوب شود
pressure-melting temperature|pressure-melting|pressure-melting
ذوب ثانویه
secondary melting
زیرگدازی ، ذوب از زیر
ذوب شدن از زیر هر توده یخ شناور را گویند (هوشکه 1959) به ندرت استفاده می شود ، ذوب از زیر - ذوب شدن از زیر هر توده یخ شناور را گویند (هوشکه 1959) به ندرت استفاده می شود
undermelting
ذوب بخشی مرطوب
آب سبب ذوب سنگها در دماهایی بسیارپایین یا دماهایی در حد نزدیک سطح زمین می شود با این وجود از آنجاییکه سنگها از کانیهای متفاوتی تشکیل شده اند ، در یک دمای مشخصی ذوب نمی شوند بنابراین سنگها در یک بازه ای از دما (تحت عنوان بازه ذوب) ، به مذاب تبدیل می شوند نسبت بین سنگهای ذوب شده (ماگما) به سنگهای ذوب نشده نیز به آرامی در امتداد بازه ذوب تغییر می یابد
wet partial melting
ذوب بخشی مرطوب - آب سبب ذوب سنگها در دماهایی بسیارپایین یا دماهایی در حد نزدیک سطح زمین می شود با این وجود از آنجاییکه سنگها از کانیهای متفاوتی تشکیل شده اند ، در یک دمای مشخصی ذوب نمی شوند بنابراین سنگها در یک بازه ای از دما (تحت عنوان بازه ذوب) ، به مذاب تبدیل می شوند نسبت بین سنگهای ذوب شده (ماگما) به سنگهای ذوب نشده نیز به آرامی در امتداد بازه ذوب تغییر می یابد
wet partial melting|melting|melting

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن