معادل انگلیسی توده هوا ، توده هوا
توده ای از هوا که کم وبیش از لحاظ خصوصیات متجانس بوده ، قسمت قابل ملاحظه ای

زمين شناسی
توده هوا ، توده هوا
توده ای از هوا که کم وبیش از لحاظ خصوصیات متجانس بوده ، قسمت قابل ملاحظه ای از سطح زمین را می پوشاند و محدود به سطوح جبهه ای می شود توده های هوا معمولا بنابر مناطقی که ازآن منشا می گیرند چون استوایی یا قطبی و بنابر طبیعت دریایی یا قاره ای خود طبقه بندی می شوند ، توده هوا توده ای از هوا که کم وبیش از لحاظ خصوصیات متجانس بوده
air mass
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی توده هوا ، توده هوا
توده ای از هوا که کم وبیش از لحاظ خصوصیات متجانس بوده ، قسمت قابل ملاحظه ای
حالت پرواز
قابلیتی که در برخی از گوشی های تلفن همراه وجود دارد و با فعال کردن آن اتصالات رادیویی تلفن همراه با شبکه قطع می شود و امکان استفاده از سایر امکانات گوشی فراهم می شود وجود این قابلیت به این دلیل است که کاربر مجبور است در هنگام پرواز با هواپیما گوشی خود را خاموش کند و دیگر نمی تواند از قابلیتهایی نظیر mp3 player و دوربین و یا دیگر امکانات گوشی استفاده کند ، با فعال کردن این بخش ، کاربر می تواند در محیط هایی این چنینی از امکانات گوشی خود استفاده کند بدون اینکه تداخلی در سیستم رادیویی هواپیما به وجود بیاید ، حالت پرواز قابلیتی که در برخی از گوشی های تلفن همراه وجود دارد و با فعال کردن آن اتصالات رادیویی تلفن همراه با شبکه قطع می شود و امکان استفاده از سایر امکانات گوشی فراهم می شود وجود این قابلیت به این دلیل است که کاربر مجبور است در هنگام پرواز با هواپیما گوشی خود را خاموش کند و دیگر نمی تواند از قابلیتهایی نظیر mp3 player و دوربین و یا دیگر امکانات گوشی استفاده کند
زیست توده ، زیست توده یا توده زنده
مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد
به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد ، بیوماس می گویند 1- بیوماس نخستین (اولیه): گیاهانی با رشد سریع را می گویند که یا به طور مستقیم انرژ ی زا هستند و یا پس از طی فرایندهای تبدیل (واگردانی)برای انرژی زایی آماده می شود 2-بیوماس دومین(ثانویه ): به پسمانده های بیوماس گفته می شود که بعد از تولید الیاف گیاهی فیبر ، خوراک و دیگر فرآورده های کشاورزی به جای می ماند و یا به بیوماس فرآورده های فرعی که از دامداری ها و یا پس مانده های صنایع خوراکی غذایی که بیشتر از دیدگاه فیزیکی و نه به لحاظ شیمیایی بهبود یافته باشد گفته می شود مانند بیوماس سلولز چوبی ، بیوماس گلوسیدیک(glucidic biomass) یا قندی (سلولز ، نشاسته و دیگر قندها) ، بیوماس لیپیدیک (lipidic biomass) یا چربی ، زیست توده یا توده زنده مقدار عناصر زنده در یک ناحیه مشخص که به صورت وزن یا حجم موجودات زنده در واحد سطح یا حجم محیط بیان می گردد به هر ماده آلی غیرفسیلی با خاستگاه حیاتی که بخشی از آن یک منبع انرژی زای قابل بهره برداری را تشکیل دهد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن