معادل انگلیسی کوهزایی آلپی
نامی برای کوهزایی های نسبتاً جوان اروپای جنوبی و آسیا که توسط آن سنگ های آلپ و باقی

زمين شناسی
کوهزایی آلپی
نامی برای کوهزایی های نسبتاً جوان اروپای جنوبی و آسیا که توسط آن سنگ های آلپ و باقی مانده های کمربند کوهزایی alpide ، به شدت تغییر شکل یافتند Stille در دوران کوهزایی alpidic خود تمام وقایع کوهزایی از ژوراسیک تا آخر ترشیاری را شامل این کوهزایی می داند ولی بیشتر زمین شناسان این دوران را تا ترشیاری محدود می کنند که همراه رخداد های زیادی با مقاومت های متنوع از جای به جایی دیگر می باشد ، که در طول میسون یا پلیوسن پایان یافته است
alpine orogeny
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کوهزایی آلپی
نامی برای کوهزایی های نسبتاً جوان اروپای جنوبی و آسیا که توسط آن سنگ های آلپ و باقی
کوهزایی آلپینامی برای کوهزایی های نسبتاً جوان اروپای جنوبی و آسیا که توسط آن سنگ های آلپ و باقی مانده های کمربند کوهزایی alpide ، به شدت تغییر شکل یافتند Stille در دوران کوهزایی alpidic خود تمام وقایع کوهزایی از ژوراسیک تا آخر ترشیاری را شامل این کوهزایی می داند ولی بیشتر زمین شناسان این دوران را تا ترشیاری محدود می کنند که همراه رخداد های زیادی با مقاومت های متنوع از جای به جایی دیگر می باشد ، که در طول میسون یا پلیوسن پایان یافته است
alpine orogeny|orogeny|orogeny
آلپاین ، وابسته به آلپ ، آلپی
متعلق به کوههای آلپ ، یا به عبارت دیگر متعلق به نواحی بلندتر یک سیستم کوهستانی به آب و هوا ، ناهمواریها (مناظر یخچالی) حیات نباتی و غیره که معرف نواحی مربوط باشند
از دیدگاه زمین ریخت شناسی؛ تعلق داشتن ، داشتن خصوصیات و یا شبیه بودن به آلپ اروپایی و یا هر کوه یا سیستم کوهی بسیار بلند و رفیع ، خصوصاً کوهی که بوسیله فرسایش های شدید یخچالی در حدی که منجر به کوه آهکی نوک تیز (صخره نوک تیز) ، سیرک برفی ، کوه شاخ و می باشد ، توصیف می شود مثلاً دریاچه آلپی که در نتیجه فرسایش یخچالی بوجود آمده و درون و یا در امتداد مرز ناحیه کوهستانی بلند قرار گرفته است؛ وقتی که به طور مشخص اشاره به آلپ اروپایی داشته باشد
به صورت apline نوشته می شود
از دیدگاه زمین شناسی ساختمانی؛ اصطلاح عمومی برای عوارض توپوگرافی و ساختمانی که از نظر پیچیدگی و عظمت شبیه و یادآور آلپ اروپایی می باشد بدون توجه به محل یا سن کوه و یا عوارض ، توصیف می شود
از دیدگاه بوم شناسی؛ خصوصیت یا صفت توصیفی مناطق کوهستانی ، که شامل منطقه بین خط برف و دارمرز می باشد؛ به آب و هوا ، گیاهان ، برجستگی ، بوم شناسی و گفته می شود که به صورت غیر دقیق ، به ارتفاعات بلند و آب و هوای سرد تعلق دارند
مقایسه شود با: میان کوهی ، کوه نشین ، کوهستانی
alpine
خاک آلپی خام
alpine crude soil
چرخه آلپی
alpine cycle
یخسار آلپی
یخساری که محدود به دره کوهستانی است و غالبا این دره ها قبلا دره رودخانه ای بوده اند
هر یخچال در یک رشته کوه ، به جز کلاهک یخی و یخ ورقه ای این یخچال معمولاً از سیرک منشا می گیرد و ممکن است به سمت پائین دره ای که قبلاً توسط جریان حفاری شده است ، جریان پیدا کند
مترادف : mountain glacier (یخچال کوهی)؛ valley glacier (یخچال دره ای)
alpine glacier
یخسار آلپی یخساری که محدود به دره کوهستانی است و غالبا این دره ها قبلا دره رودخانه ای بوده اند هر یخچال در یک رشته کوه ، به جز کلاهک یخی و یخ ورقه ای این یخچال معمولاً از سیرک منشا می گیرد و ممکن است به سمت پائین دره ای که قبلاً توسط جریان حفاری شده است ، جریان پیدا کند مترادف : mountain glacier (یخچال کوهی)؛ valley glacier (یخچال دره ای)
alpine glacier|glacier|glacier|alpine glaciers
خاک آلپی هومیکی
alpine humic soil
کارست آلپی
کارستی که در ارتفاعات بالا و یا در منطقه قطبی بدون توجه به ارتفاع ، ساخته شود
مترداف:glaciokarst (کارست برف زی)؛ nival karst (زیست کننده در برف/برف دوست)
alpine karst
کارست آلپی کارستی که در ارتفاعات بالا و یا در منطقه قطبی بدون توجه به ارتفاع ، ساخته شود مترداف:glaciokarst (کارست برف زی)؛ nival karst (زیست کننده در برف/برف دوست)
alpine karst|alpine|alpine|glaciokarst|nival karst|karst
خاکهای مرغزاری آلپی
alpine meadow soil
پیرودوتیت -تیپ آلپ
alpine peridotite
وابسته به آلپ ، آلپی متعلق به کوههای آلپ ، یا به عبارت دیگر متعلق به نواحی بلندتر یک سیستم کوهستانی به آب و هوا ، ناهمواریها (مناظر یخچالی) حیات نباتی و غیره که معرف نواحی مربوط باشند از دیدگاه زمین ریخت شناسی؛ تعلق داشتن ، داشتن خصوصیات و یا شبیه بودن به آلپ اروپایی و یا هر کوه یا سیستم کوهی بسیار بلند و رفیع ، خصوصاً کوهی که بوسیله فرسایش های شدید یخچالی در حدی که منجر به کوه آهکی نوک تیز (صخره نوک تیز) ، سیرک برفی ، کوه شاخ و می باشد ، توصیف می شود مثلاً دریاچه آلپی که در نتیجه فرسایش یخچالی بوجود آمده و درون و یا در امتداد مرز ناحیه کوهستانی بلند قرار گرفته است؛ وقتی که به طور مشخص اشاره به آلپ اروپایی داشته باشد به صورت apline نوشته می شود از دیدگاه زمین شناسی ساختمانی؛ اصطلاح عمومی برای عوارض توپوگرافی و ساختمانی که از نظر پیچیدگی و عظمت شبیه و یادآور آلپ اروپایی می باشد بدون توجه به محل یا سن کوه و یا عوارض ، توصیف می شود از دیدگاه بوم شناسی؛ خصوصیت یا صفت توصیفی مناطق کوهستانی ، که شامل منطقه بین خط برف و دارمرز می باشد؛ به آب و هوا ، گیاهان ، برجستگی ، بوم شناسی و گفته می شود که به صورت غیر دقیق ، به ارتفاعات بلند و آب و هوای سرد تعلق دارند مقایسه شود با: میان کوهی ، کوه نشین ، کوهستانی
alpine|apline|apline
کمربند آلپ هیمالیا
رجوع شود به alpides
alpine-himalayan belt
کمربند آلپ هیمالیا رجوع شود به alpides
alpine-himalayan belt|alpides|alpides|alpine|himalayan
سری های رخساره ای نوع آلپی
سنگ های تولید شده در بالاترین فشار دگرگونی منطقه ای دیناموترمال در دمایی که بالاتر از حد واسط (400-150 سانتی گراد) نیست ، که وجود Pompellyite و رخساره گلوکوفان-شیست ، عامل تشخیص آنها هستند این سنگ ها ممکن است حاوی رخساره زئولیت در دامنه حرارت کم/فشار بالا ، و رخساره اکلوژیت Deep-Seated در عمق زیاد قرار گرفته در بالاترین فشار و درجه حرارت متوسط ، باشند (Hietaner ، 1967 صفحه 203)
alpine-type facies series
سری های رخساره ای نوع آلپی سنگ های تولید شده در بالاترین فشار دگرگونی منطقه ای دیناموترمال در دمایی که بالاتر از حد واسط (400-150 سانتی گراد) نیست ، که وجود Pompellyite و رخساره گلوکوفان-شیست ، عامل تشخیص آنها هستند این سنگ ها ممکن است حاوی رخساره زئولیت در دامنه حرارت کم/فشار بالا ، و رخساره اکلوژیت Deep-Seated در عمق زیاد قرار گرفته در بالاترین فشار و درجه حرارت متوسط ، باشند (Hietaner ، 1967 صفحه 203)
alpine-type facies series|alpine type|alpine type|facies
کوهزایی
یک فرآیند کوهزایی که بطور گسترده ای باعث تغییر شکل سنگهای پالُوزونیک در حوضه بزرگ در نوادا در طول انتهای دودنین و ابتدای می سی سی پین رخ داد این نام توسط r j roberts در سال 1951 در رابطه با چهار ضلعی قله antler نزدیک کوه baltle در نوادا انتخاب شد تاثیر اصلی این کوهزایی استقرار سنگهای eugeosyncline غربی بر روی سنگهای miogeosyncline شرقی در امتداد راندگی roberts کوه ها می باشد
antler orogeny
کوهزایی یک فرآیند کوهزایی که بطور گسترده ای باعث تغییر شکل سنگهای پالُوزونیک در حوضه بزرگ در نوادا در طول انتهای دودنین و ابتدای می سی سی پین رخ داد این نام توسط r j roberts در سال 1951 در رابطه با چهار ضلعی قله antler نزدیک کوه baltle در نوادا انتخاب شد تاثیر اصلی این کوهزایی استقرار سنگهای eugeosyncline غربی بر روی سنگهای miogeosyncline شرقی در امتداد راندگی roberts کوه ها می باشد
antler orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی آربوکل
نامی که توسط van der gracht برای آخرین دگرشکلی مهم رخ داده در کمربند کوهزایی wichita اوکلاهامای جنوبی (کوههای arbuckle & wichita و زیر سطح) استفاده می شده است این کوهزایی به علت ارتباط با چینه های سنگواره ای محدودکننده مربوط به پنسیلوانین پسین (virgil) است کوه های ouachita در نزدیکی کوه های مذکور از لحاظ مواد تحت تأثیر این کوهزایی قرار نداشته ولی بعدا دچار دگرشکلی شده است
arbuckle orogeny
کوهزایی آربوکل نامی که توسط van der gracht برای آخرین دگرشکلی مهم رخ داده در کمربند کوهزایی wichita اوکلاهامای جنوبی (کوههای arbuckle & wichita و زیر سطح) استفاده می شده است این کوهزایی به علت ارتباط با چینه های سنگواره ای محدودکننده مربوط به پنسیلوانین پسین (virgil) است کوه های ouachita در نزدیکی کوه های مذکور از لحاظ مواد تحت تأثیر این کوهزایی قرار نداشته ولی بعدا دچار دگرشکلی شده است
arbuckle orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی آسینتین
نامی پیشنهاد شده توسط stille که بطور گسترده ای در اروپای غربی برای کوهزایی های ناشی از هر آشفتگی در انتهای پره کامبرین ، کاربرد دارد این نام از روی ایالت / ناحیه assyat در زمین های مرتفع شمال غرب اسکاتلند گرفته شده است و بر پایه بریدگی ها و قطع شدگی های منظم چینه torridonia متعلق به دوران کامبرین زیرین استوار است این نام خیلی مورد قبول نیست چون سن torridonian هنوز تعیین نشده است ممکن است که خیلی قدیمی تر از کامبرین باشد
assyntian orogeny
کوهزایی آسینتین نامی پیشنهاد شده توسط stille که بطور گسترده ای در اروپای غربی برای کوهزایی های ناشی از هر آشفتگی در انتهای پره کامبرین ، کاربرد دارد این نام از روی ایالت / ناحیه assyat در زمین های مرتفع شمال غرب اسکاتلند گرفته شده است و بر پایه بریدگی ها و قطع شدگی های منظم چینه torridonia متعلق به دوران کامبرین زیرین استوار است این نام خیلی مورد قبول نیست چون سن torridonian هنوز تعیین نشده است ممکن است که خیلی قدیمی تر از کامبرین باشد
assyntian orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی آستورین
یکی از 30 کوهزایی (یا بیشتر) کوتاه مدت در طول دوران فانروزوئیک که بوسیله stille معرفی شد و سن این کوهزایی از اواخر کربونیفر بین اشکوبهای stephanian ، westphalian می باشد
asturian orogeny
کوهزایی آستورین یکی از 30 کوهزایی (یا بیشتر) کوتاه مدت در طول دوران فانروزوئیک که بوسیله stille معرفی شد و سن این کوهزایی از اواخر کربونیفر بین اشکوبهای stephanian ، westphalian می باشد
asturian orogeny|orogeny|orogeny
رخداد زمین‎ساختی آتیکان
زمان:میوسن پسین – پلیوسن (5 میلیون سال پیش) با شروع دومین مرحله بازشدگی دریای سُرخ و خلیج عدن همزمان است ارتباط دگرشیب مولاس‎ها و ردیف‎های کنگلومرایی پس از کوهزایی با سنگ‎های کهن‎تر ، نشانگر این فاز زمین‎ساختی است
atikan orogeny
کوهزایی آتیک:
یکی از 30 کوهزایی(یا بیشتر) کوتاه مدت در طول دوران فانروزوئیک که بوسیله stifle شناخته و معرفی شد در این مورد در میوسن ، بین اشکوب های pontian ، sarmatian ، کوهزایی آتیک: یکی از 30 کوهزایی(یا بیشتر) کوتاه مدت در طول دوران فانروزوئیک که بوسیله stifle شناخته و معرفی شد در این مورد در میوسن
attic orogeny
کوهزایی اتریشی
یکی از 30 کوهزایی (یا بیشتر) کوتاه مدت و کم دوام در زمان فانروزوئیک که بوسیله stille شناسایی شد ، در این مورد زمان آن به پایان کرتاسه بالایی برمی گردد
austrian orogeny
کوهزایی اتریشی یکی از 30 کوهزایی (یا بیشتر) کوتاه مدت و کم دوام در زمان فانروزوئیک که بوسیله stille شناسایی شد ، در این مورد زمان آن به پایان کرتاسه بالایی برمی گردد
austrian orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی آوالونین یک رخداد کوهزایی نزدیک به انتهای زمان پره کامبرین در امتداد مرز جنوب شرقی آمریکای شمالی ، که خصوصا درجایی که یک گرانیت 575 میلیون ساله توسط یک سکانس ضخیم اواخر پره کامبرین از کامبرین زیرین فسیل دار جدا شده به وضوح مشاهده می شود نشانه های این رخداد ، که بوسیله سنین رادیومتری با دامنه تغییرات از کمی قدیمی تر به جدیدترمشخص شده اند ، در امتداد حاشیه جنوب غربی کمربند کوهزایی آپالاچین و در سنگهای زیر رسوبات دشت ساحلی آتلانتیک تا جنوب غربی فلوریدا دیده می شود این رخداد کوهزایی توسط (1967) rodgers ، (1966) lilly از روی شبه جزیره avalon در جنوب شرقی نیوفوندلند انتخاب شده است
avalonain orogeney|orogeny|orogeny
کوهزایی بلتین
نامی پیشنهاد شده توسط Eardley در سال 1962 برای یک کوهزایی فرضی ، در اواخر پرکامبرین در غرب آمریکای شمالی که بر پایه روابط ناپیوسته ، بین سری های پرکامبرین و کامبرین در شمال غربی مونتانا استوار است وجود یک کوهزایی در آن زمان ، غیرعادی به نظر می رسد چرا که چینه بالایی سری های کمربندی متعلق به کامبرین میانی یا جوان تر است و خود کمربند در حال حاضر دارای سنی بیشتر از 900 میلیون سال است که بوسیله روش رادیومتری ، تعیین سن شده است علاوه بر این ، این ساختار ، در ناحیه غربی ، بطور ناهماهنگ ، بالای سکانس‌های ضخیم چینه پرکامبرین جوان تر قرار گرفته است
beltian orogeny
کوهزایی کالدونین
نامی که معمولاً برای تغییر شکل اوایل پالئوزوئیک در اروپای غربی استفاده می شود که یک کمربند کوهزایی ، کالدونید ، را تشکیل می دهد که از ایرلند و اسکاتلند به سمت شمال شرقی تا اسکاندیناوی گسترده شده است این اصطلاح نباید در سایر مناطق استفاده شود کوهزایی کالدونین کلاسیک ، حدود انتهای سیلورین تعیین سن شده است ولی استیل و بسیاری از سایرین این اصطلاح را برای یک دوران کوهزایی که شامل تکان ها یا ضربات قدیمی‌تر می باشد ، استفاده می کنند ، کوهزایی کالدونین نامی که معمولاً برای تغییر شکل اوایل پالئوزوئیک در اروپای غربی استفاده می شود که یک کمربند کوهزایی
caledonian orogeny
کوهزایی کاریبو
نامی که توسط w h white برای یک کوهزایی در اویل پالئوزوییک در بریتیش کلمبیا ، بویژه در سلکیرک و امینکا ، جایی که لایه پرمین بالایی تغییر شکل یافته ، وسنگ های پروتروزوئیک وپالئوزویک زیرین دگرگون شده است ، پیشنهاد شد ، کوهزایی کاریبو نامی که توسط w h white برای یک کوهزایی در اویل پالئوزوییک در بریتیش کلمبیا
cariboo orogeny
کوهزایی کشیر
نامی پیشنهاد شده توسط وایت (1959) برای یک کوهزایی که این باور در موردش وجود دارد که در نزدیک انتهای زمان پالئوزوئیک در کوردیکرای بریتیشن کلمبیا ، خصوصاً در نواحی امینکا (omineca) و کشیر (cassiar) ظاهر شده است این کوهزایی بوسیله بالاآمدگی ، چین خوردگی و نفوذی های فوق بازی ، تشخیص داده می شود ، کوهزایی کشیر نامی پیشنهاد شده توسط وایت (1959) برای یک کوهزایی که این باور در موردش وجود دارد که در نزدیک انتهای زمان پالئوزوئیک در کوردیکرای بریتیشن کلمبیا
cassiar orogeny
کوهزایی کارنین
charnian orogeny
کوهزایی کارنین
charnian orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی سیمرین
یکی از چند کوهزایی با عمر کوتاه در طول دوران فانروزوئیک که توسط استیل شناسایی شده است در این مورد ، دو کوهزایی را شامل می شوند ، سیمرین آغازین در انتهای تریاس ، بین اشکوب های نورین و رائتین و سیمرین پایانی در اواخر ژوراسیک مترادف: کوهزایی کیمرین
cimmerian orogeny
کوهزایی کاوست رنج
coast range orogeny
کوهزایی ارین
یکی از 30 یا بیشتر کوهزایی کوتاه مدت در طی فانزوزوئیک که بوسیله استیل ، در این مورد ، در انتهای سیلورین شناسایی شد آخرین بخش دوران کوهزایی کالدونین
مترادف: کوهزایی هایبرنین
erian orogeny
کوهزایی ارزبرگی
یکی از 30 یا کوهزاییهای کوتاه عمر در طول زمان فانروزوئیک که توسط استیل شناسایی شده اند و در مورد این کوهزایی ، در ابتدای کربونیفر بالایی قرار گرفته است (نامورین یا وست فالین)
erzgebirgian orogeny
کوهزایی هر سی نین
امروزه این عنوان به عصر کوهزایی پالئوزویک پیشین در اروپا (از کربونیفر تا پرمین) اطلاق می شود و از این رو مترادف کوهزایی variscan می باشد با این وجود در حال حاضر هر دو واژه مذکور در اروپا مورداستفاده قرار می گیرند بسیاری از زمین شناسان آلمانی از هر سی نین به عنوان یک کوهزایی در جهت شمال غربی (بدون معنای زمانی) استفاده کرده و از این رو عنوان variscan را ترجیح می دهند (همان طور که توسط buch پیشنهاد شده است) بسیاری از زمین شناسان فرانسوی و سوئیسی به تبعیت از M bertrand واژه هر سی نین را به صورت یک واژه زمانی که دورانی خاص را نشان می دهد پذیرفته اند و بنابراین به عنوان مثال توده های سنگی بلورین موجود در قسمت های شمالی آلپ را با عنوان توده های هر سی نین می شناسند مقایسه شود با کوهزایی Armorican
hercynian orogeny
کوهزایی هر سی نین امروزه این عنوان به عصر کوهزایی پالئوزویک پیشین در اروپا (از کربونیفر تا پرمین) اطلاق می شود و از این رو مترادف کوهزایی variscan می باشد با این وجود در حال حاضر هر دو واژه مذکور در اروپا مورداستفاده قرار می گیرند بسیاری از زمین شناسان آلمانی از هر سی نین به عنوان یک کوهزایی در جهت شمال غربی (بدون معنای زمانی) استفاده کرده و از این رو عنوان variscan را ترجیح می دهند (همان طور که توسط buch پیشنهاد شده است) بسیاری از زمین شناسان فرانسوی و سوئیسی به تبعیت از M bertrand واژه هر سی نین را به صورت یک واژه زمانی که دورانی خاص را نشان می دهد پذیرفته اند و بنابراین به عنوان مثال توده های سنگی بلورین موجود در قسمت های شمالی آلپ را با عنوان توده های هر سی نین می شناسند مقایسه شود با کوهزایی Armorican
hercynian orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی هیبرنین
معادل با کوهزایی ارین Erian orogeny
hibernian orogeny
کوهزایی هیبرنین معادل با کوهزایی ارین Erian orogeny
hibernian orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی هودسونین
عنوانی که توسط استاکول برای دوره آتشفشانی ، دگرگونی و تغییر شکل عوارض زمین شناسی که طی عصر پرکامبرین در سپر کانادایی رخ داده ، انتخاب شده است بازه زمانی این دوره با آزمایشات ایزوتوپی بین 1640 و 180 میلیون سال قبل تخمین زده شده است
hudsonian orogeny
کوهزایی هودسونین عنوانی که توسط استاکول برای دوره آتشفشانی ، دگرگونی و تغییر شکل عوارض زمین شناسی که طی عصر پرکامبرین در سپر کانادایی رخ داده ، انتخاب شده است بازه زمانی این دوره با آزمایشات ایزوتوپی بین 1640 و 180 میلیون سال قبل تخمین زده شده است
hudsonian orogeny|orogeny|orogeny
کوهزائی لارامیدین ، کوهزائی بعد از کرتاسه
laramidian orogeny
رخداد زمین‎ساختی میلایین
دومین حرکت‎ زمین‎ساختی پالیوزوییک ایران ، پیش از کامبرین میانی و در حد فاصل دو سازند لالون کامبرین پایینی) و سازند میلا (کامبرین میانی وبالایی) صورت گرفته که جایگاهی بین ماسه‎سنگ‎های ارغوانـی لالون و عضــو ماسه‎سنگ کوارتزی مـوسوم به کـوارتزیت رأسی topquartzite دارد هم‎شیبی دو سوی ناپیوستگی ، نشانگر دگرشیبی موازی است
milaian orogeny
کوهزائی نوادین ، کوهزائی اواخر دوران ژوراسیک واوائل دوران کرتاسه
nevadian orogeny
کوهزائی اورگونین
oregonian orogeny
کوهزایی فرایندهایی که در مجموع سبب تشکیل کوه ها می شود
orogenesis|orogeny|orogeny
کوهزادی
orogenetic|orogeny|orogeny
کوهزایی
Orogeny
کوهزایی پالاتینین
palatinian orogeny
کوهزایی پالاتینین
palatinian orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی پاسادنی
جوانترین کوهزایی در بین چندین کوهزایی کوتاه مدت (بیش از 30 نمونه) که طی دوره فانروزئیک رخ داده اند کوهزایی پاسادنی بر اساس روابط موجود میان چینه های مربوط به پلیوسن و پلیستوسن تحتانی و نیز دگرشیبی موجود بر روی لایه های مربوط به پلیستوسن ، به میانه پلیستوسن ، نسبت داده می شود عنوان مزبور از pasadena در کالیفرنیا ، مشتق شده است
مترادف: coast range orogeny
pasadenan orogeny
کوهزایی پاسادنی جوانترین کوهزایی در بین چندین کوهزایی کوتاه مدت (بیش از 30 نمونه) که طی دوره فانروزئیک رخ داده اند کوهزایی پاسادنی بر اساس روابط موجود میان چینه های مربوط به پلیوسن و پلیستوسن تحتانی و نیز دگرشیبی موجود بر روی لایه های مربوط به پلیستوسن ، به میانه پلیستوسن ، نسبت داده می شود عنوان مزبور از pasadena در کالیفرنیا ، مشتق شده است مترادف: coast range orogeny
pasadenan orogeny|orogeny|orogeny
رخداد زمین‎ساختی پاسادنین
زمان : پلیوسن پسین – پلیستوسن پیشین(حدود 8/1 میلیون سال پیش) ، مهم‎ترین رخداد زمین‎ساختی سراسری و چهره‎ساز ایران
pasadenian orogeny
کوهزایی پنوکین
دوره ای از تغییر شکل و استقرار گرانیت که طی دوره پرکامبرین (حدود 1700 میلیون سال قبل) و در فاصله میان شکل گیری سری آنیمیکی و سری کویناوان ، رخ داده و احتمالاً با کوهزایی هودسونین در سپر کانادایی ، یکسان می باشد نیز ببینید: killarney revolution
penokean orogeny
کوهزایی پنوکین دوره ای از تغییر شکل و استقرار گرانیت که طی دوره پرکامبرین (حدود 1700 میلیون سال قبل) و در فاصله میان شکل گیری سری آنیمیکی و سری کویناوان ، رخ داده و احتمالاً با کوهزایی هودسونین در سپر کانادایی ، یکسان می باشد نیز ببینید: killarney revolution
penokean orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی فالزین
یکی از 30 کوهزایی کوتاه مدتی که طی فانروزوئیک رخ داده اند (مورد مزبور طبق نظر استیل در اواخر پرمین رخ داده است) مترادف: palatinian orogeny
pfalzian orogeny
کوهزایی فالزین یکی از 30 کوهزایی کوتاه مدتی که طی فانروزوئیک رخ داده اند (مورد مزبور طبق نظر استیل در اواخر پرمین رخ داده است) مترادف: palatinian orogeny
pfalzian orogeny|orogeny|orogeny
کوهزایی اولیه
کوهزایی که مشخصه بخش درونی کمربند کوهزایی است و دربرگیرنده تغییر شکل ، دگرگونی ناحیه‌ای و گرانیتی‌شدن می باشد ، کوهزایی اولیه - کوهزایی که مشخصه بخش درونی کمربند کوهزایی است و دربرگیرنده تغییر شکل
primary orogeny
کوهزایی پیرنه‌ ای
یکی از 30 یا بیشتر کوهزایی‌ کوتاه‌مدت در طول زمان فانروزوییک شناخته شده با Stille ، در این مورد در طول ائوسن پسین ، بین اشکوب‌های بارتونین و لودین
pyrenean orogeny
رخداد زمین‎ساختی پیرنین (ایوسن – الیگوسن)
pyrenean|pyrenean orogeny|pyrenean orogeny
کوهزایی رودانین
یکی از 30 کوهزایی کوتاه مدت یا بیشتر در زمان فانروزوئیک را که توسط استیل شناسایی شد و در مورد این کوهزایی بخصوص ، در انتهای میوسن رخ داده است
rhodanian orogeny
کوهزایی کوه های راکی
نامی که توسط وایت (1959) برای زمان چین خوردگی و راندگی اصلی در اواخر کرتاسه و پالئوسین در کوه های راکی شرق بریتیش کلمبیا و مجاور آلبرتا پیشنهاد شد این معادل کوهزایی لارامید در غرب ایالات متحده آمریکاست ، کوهزایی کوه های راکی - نامی که توسط وایت (1959) برای زمان چین خوردگی و راندگی اصلی در اواخر کرتاسه و پالئوسین در کوه های راکی شرق بریتیش کلمبیا و مجاور آلبرتا پیشنهاد شد این معادل کوهزایی لارامید در غرب ایالات متحده آمریکاست
rocky mountain orogeny
کوهزایی سالیک
یکی از سی یا بیشتر کوهزایی کوتاه مدت در زمان فانروزوئیک که توسط استیل شناسایی شده است و در این مورد ، دارای سن اوایل پرمین بین آشکوبهای آتونین و ساکسونین می باشد
saalic orogeny
کوهزایی ساردیک
یکی از سی یا بیشتر کوهزایی کوتاه مدت در زمان فانروزوئیک که توسط استیل شناسایی شده اند در این مورد ، مربوط به انتهایی کامبرین می باشد
sardic orogeny
رخداد زمین‎ساختی زمین‎ساختی ساوین
رخداد الیگوسن پسین – میوسن پیشین در حاشیه باختری ایران مرکزی (قم ، همدان ، کاشان ، تفرش تا حاشیه جنوبی جازموریان) و نواحی بی‎شماری از آذربایجان و همچنین در نواحی سکوی زاگرس ، شواهدی از یک پیشروی دریایی گسترده وجود دارد که بخشی از فرابوم‎های فاز پیرنین را زیر پوشش داشته است ردیف‎های کربناتی این دریای پیشرونده را در زاگرس سازند آسماری و در آذربایجان – ایران مرکزی سازند قم نام داده‎اند
savian orogeny
کوهزایی ساویک
یکی از 50 یا بیشتر کوهزایی کوتاه مدت در زمان فانروزوئیک را گویند که توسط استیل شناسایی شده در این مورد خاص ، مربوط به اواخر اولیگوسن ، بین اشکوبهای کاتین و آکوئیتانین است
savic orogeny
کوهزایی ساویک - یکی از 50 یا بیشتر کوهزایی کوتاه مدت در زمان فانروزوئیک را گویند که توسط استیل شناسایی شده در این مورد خاص ، مربوط به اواخر اولیگوسن ، بین اشکوبهای کاتین و آکوئیتانین است
savic orogeny|orogeny|orogeny
رخداد زمین‎ساختی زمین‎ساختی استیرین
رخداد میوسن میانی: گذر از ردیف‎های کربناتی الیگوسن – میوسن زاگرس (سازند آسماری) و ایران مرکزی (سازند قم)به نهشته‎های تبخیری – آواری جوان‎تر ، ناگهانی و گاه از نوع ناپیوستگی دگرشیب است
styrian orogeny
کوهزایی واریسکان
دوره کوهزایی انتهای پالئوزوئیک در اروپا ، که در سراسر پرمین و کربونیفر گسترده شده است ، با توجه به استفاده کنونی ، این اصطلاح مترادف کوهزایی هرسینین است
مقایسه شود با: کوهزایی آرموریکان (Altaides)
variscan orogeny
کوهزایی والاچین
یکی از 30 یا بیشتر کوهزایی کوتاه مدت در زمان فانروزوئیک که توسط استیل شناسایی شده اند و در مورد این کوهزایی خاص ، مربوط به اواخر پلیوسن است
wallachian orogeny
کوهزایی ویچیتا
نامی که توسط ون در گراچت (1931) برای اولین فاز اصلی تغییر شکل در کمربندهای کوهزایی ویچیتا و اواکیتای اکلاهومای جنوبی استفاده شد کمربند ویچیتا ، توسط چینه های مجاور متعلق به پنسیلوانین پیشین تعیین سن شده است در کمربند ویچیتا ، این شامل فاز می سی سی پین است که تولید توده فلیش بزرگ در سازندهای استنلی و جک فورک می کند
wichita orogeny
رخداد زریگانین - نخستین حرکت‎ زمین‎ساختی پالیوزوییک ، در زمان کامبرین پیشین و در حد فاصل دو سازند زاگون (در پایین) و لالون (در بالا) صورت گرفته که با پسروی موضعی دریا و تشکیل محیط‎های اکسیدی همراه بوده است
zariganian|zariganian orogeny|zariganian orogeny

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن