معادل انگلیسی چرخه آلپی

زمين شناسی

چرخه آلپی

alpine cycle

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی چرخه آلپی

آلپاین ، وابسته به آلپ ، آلپی
متعلق به کوههای آلپ ، یا به عبارت دیگر متعلق به نواحی بلندتر یک سیستم کوهستانی به آب و هوا ، ناهمواریها (مناظر یخچالی) حیات نباتی و غیره که معرف نواحی مربوط باشند
از دیدگاه زمین ریخت شناسی؛ تعلق داشتن ، داشتن خصوصیات و یا شبیه بودن به آلپ اروپایی و یا هر کوه یا سیستم کوهی بسیار بلند و رفیع ، خصوصاً کوهی که بوسیله فرسایش های شدید یخچالی در حدی که منجر به کوه آهکی نوک تیز (صخره نوک تیز) ، سیرک برفی ، کوه شاخ و می باشد ، توصیف می شود مثلاً دریاچه آلپی که در نتیجه فرسایش یخچالی بوجود آمده و درون و یا در امتداد مرز ناحیه کوهستانی بلند قرار گرفته است؛ وقتی که به طور مشخص اشاره به آلپ اروپایی داشته باشد
به صورت apline نوشته می شود
از دیدگاه زمین شناسی ساختمانی؛ اصطلاح عمومی برای عوارض توپوگرافی و ساختمانی که از نظر پیچیدگی و عظمت شبیه و یادآور آلپ اروپایی می باشد بدون توجه به محل یا سن کوه و یا عوارض ، توصیف می شود
از دیدگاه بوم شناسی؛ خصوصیت یا صفت توصیفی مناطق کوهستانی ، که شامل منطقه بین خط برف و دارمرز می باشد؛ به آب و هوا ، گیاهان ، برجستگی ، بوم شناسی و گفته می شود که به صورت غیر دقیق ، به ارتفاعات بلند و آب و هوای سرد تعلق دارند
مقایسه شود با: میان کوهی ، کوه نشین ، کوهستانی

alpine

خاک آلپی خام

alpine crude soil

یخسار آلپی
یخساری که محدود به دره کوهستانی است و غالبا این دره ها قبلا دره رودخانه ای بوده اند
هر یخچال در یک رشته کوه ، به جز کلاهک یخی و یخ ورقه ای این یخچال معمولاً از سیرک منشا می گیرد و ممکن است به سمت پائین دره ای که قبلاً توسط جریان حفاری شده است ، جریان پیدا کند
مترادف : mountain glacier (یخچال کوهی)؛ valley glacier (یخچال دره ای)

alpine glacier

یخسار آلپی یخساری که محدود به دره کوهستانی است و غالبا این دره ها قبلا دره رودخانه ای بوده اند هر یخچال در یک رشته کوه ، به جز کلاهک یخی و یخ ورقه ای این یخچال معمولاً از سیرک منشا می گیرد و ممکن است به سمت پائین دره ای که قبلاً توسط جریان حفاری شده است ، جریان پیدا کند مترادف : mountain glacier (یخچال کوهی)؛ valley glacier (یخچال دره ای)

alpine glacier|glacier|glacier|alpine glaciers

خاک آلپی هومیکی

alpine humic soil

کارست آلپی
کارستی که در ارتفاعات بالا و یا در منطقه قطبی بدون توجه به ارتفاع ، ساخته شود
مترداف:glaciokarst (کارست برف زی)؛ nival karst (زیست کننده در برف/برف دوست)

alpine karst

کارست آلپی کارستی که در ارتفاعات بالا و یا در منطقه قطبی بدون توجه به ارتفاع ، ساخته شود مترداف:glaciokarst (کارست برف زی)؛ nival karst (زیست کننده در برف/برف دوست)

خاکهای مرغزاری آلپی

alpine meadow soil

کوهزایی آلپی
نامی برای کوهزایی های نسبتاً جوان اروپای جنوبی و آسیا که توسط آن سنگ های آلپ و باقی مانده های کمربند کوهزایی alpide ، به شدت تغییر شکل یافتند Stille در دوران کوهزایی alpidic خود تمام وقایع کوهزایی از ژوراسیک تا آخر ترشیاری را شامل این کوهزایی می داند ولی بیشتر زمین شناسان این دوران را تا ترشیاری محدود می کنند که همراه رخداد های زیادی با مقاومت های متنوع از جای به جایی دیگر می باشد ، که در طول میسون یا پلیوسن پایان یافته است

alpine orogeny

کوهزایی آلپینامی برای کوهزایی های نسبتاً جوان اروپای جنوبی و آسیا که توسط آن سنگ های آلپ و باقی مانده های کمربند کوهزایی alpide ، به شدت تغییر شکل یافتند Stille در دوران کوهزایی alpidic خود تمام وقایع کوهزایی از ژوراسیک تا آخر ترشیاری را شامل این کوهزایی می داند ولی بیشتر زمین شناسان این دوران را تا ترشیاری محدود می کنند که همراه رخداد های زیادی با مقاومت های متنوع از جای به جایی دیگر می باشد ، که در طول میسون یا پلیوسن پایان یافته است

alpine orogeny|orogeny|orogeny

پیرودوتیت -تیپ آلپ

alpine peridotite

وابسته به آلپ ، آلپی متعلق به کوههای آلپ ، یا به عبارت دیگر متعلق به نواحی بلندتر یک سیستم کوهستانی به آب و هوا ، ناهمواریها (مناظر یخچالی) حیات نباتی و غیره که معرف نواحی مربوط باشند از دیدگاه زمین ریخت شناسی؛ تعلق داشتن ، داشتن خصوصیات و یا شبیه بودن به آلپ اروپایی و یا هر کوه یا سیستم کوهی بسیار بلند و رفیع ، خصوصاً کوهی که بوسیله فرسایش های شدید یخچالی در حدی که منجر به کوه آهکی نوک تیز (صخره نوک تیز) ، سیرک برفی ، کوه شاخ و می باشد ، توصیف می شود مثلاً دریاچه آلپی که در نتیجه فرسایش یخچالی بوجود آمده و درون و یا در امتداد مرز ناحیه کوهستانی بلند قرار گرفته است؛ وقتی که به طور مشخص اشاره به آلپ اروپایی داشته باشد به صورت apline نوشته می شود از دیدگاه زمین شناسی ساختمانی؛ اصطلاح عمومی برای عوارض توپوگرافی و ساختمانی که از نظر پیچیدگی و عظمت شبیه و یادآور آلپ اروپایی می باشد بدون توجه به محل یا سن کوه و یا عوارض ، توصیف می شود از دیدگاه بوم شناسی؛ خصوصیت یا صفت توصیفی مناطق کوهستانی ، که شامل منطقه بین خط برف و دارمرز می باشد؛ به آب و هوا ، گیاهان ، برجستگی ، بوم شناسی و گفته می شود که به صورت غیر دقیق ، به ارتفاعات بلند و آب و هوای سرد تعلق دارند مقایسه شود با: میان کوهی ، کوه نشین ، کوهستانی

alpine|apline|apline

کمربند آلپ هیمالیا
رجوع شود به alpides

alpine-himalayan belt

کمربند آلپ هیمالیا رجوع شود به alpides

alpine-himalayan belt|alpides|alpides|alpine|himalayan

سری های رخساره ای نوع آلپی
سنگ های تولید شده در بالاترین فشار دگرگونی منطقه ای دیناموترمال در دمایی که بالاتر از حد واسط (400-150 سانتی گراد) نیست ، که وجود Pompellyite و رخساره گلوکوفان-شیست ، عامل تشخیص آنها هستند این سنگ ها ممکن است حاوی رخساره زئولیت در دامنه حرارت کم/فشار بالا ، و رخساره اکلوژیت Deep-Seated در عمق زیاد قرار گرفته در بالاترین فشار و درجه حرارت متوسط ، باشند (Hietaner ، 1967 صفحه 203)

alpine-type facies series

سری های رخساره ای نوع آلپی سنگ های تولید شده در بالاترین فشار دگرگونی منطقه ای دیناموترمال در دمایی که بالاتر از حد واسط (400-150 سانتی گراد) نیست ، که وجود Pompellyite و رخساره گلوکوفان-شیست ، عامل تشخیص آنها هستند این سنگ ها ممکن است حاوی رخساره زئولیت در دامنه حرارت کم/فشار بالا ، و رخساره اکلوژیت Deep-Seated در عمق زیاد قرار گرفته در بالاترین فشار و درجه حرارت متوسط ، باشند (Hietaner ، 1967 صفحه 203)

alpine-type facies series|alpine type|alpine type|facies

دوره خشک چرخه فرسایش در یک ناحیه خشک مقایسه شود با: دوره نرمال(normal cycle)

arid cycle

چرخه زیست زمین شیمیایی
حرکت عناصر (و برخی از ترکیبات) از لیتوسفر به هیدروسفر ، اتمسفر و بیوسفر است ، چرخه زیست زمین شیمیایی حرکت عناصر (و برخی از ترکیبات) از لیتوسفر به هیدروسفر

biogeochemical cycle

چرخه کادومین ، چرخه کوهزایی پره کامبرین که با فاز پایانی کادومین مشخص می گردد ، چرخه کادومین
چرخه کوهزایی پره کامبرین که با فاز پایانی کادومین مشخص می گردد

cadomian cycle

چرخه کالدونین

caledonian cycle

چرخه کربن ، چرخه کربن
توازن مبادلات کربن(ورود و خروج) بین ذخایرکربن یا بین یک حلقه ویژه ای(مانند هواکره- زیست کره) از چرخه کربن ، چرخه کربن توازن مبادلات کربن(ورود و خروج) بین ذخایرکربن یا بین یک حلقه ویژه ای(مانند هواکره- زیست کره) از چرخه کربن

carbon cycle

چرخه کربنات
خط سیر زیست ژیوشیمیایی کربنات شامل تشکیل شدن از و یا تجزیه شدن به co2 و h2o و انحلال و رسوبگذاری آن در کانی ها ، سوخت و ساز بدن موجودات و تناوب نسل ها

carbonate cycle

دوره اقلیمی

climatic cycle

بازده تبدیل در چرخه تلمبه ذخیره ای (شاخص تلمبه ذخیره ای)
برابر است با نسبت انرژی الکتریکی بدست آمده از راه تلمبه زنی (پمپاژ)به انرژی الکتریکی مصرف شده در زمان تلمبه زنی (پمپاژ) مربوط به همان مقدار آب تلمبه شده در طی یک چرخه

conversion efficiency of a pumped storage cycle

چرخه ، دور ، حلقه (دیرین شناسی): الف) حلقه ای از بخش ها در هسته و کولولیتها ب) یک دسته از دیواره ها یا شاخکها با سن مشابه در یک مرجان

cycle

چرخه درونزادی ، چرخه دیاژنزی

diagenetic cycle

دوره حفاری

digging cycle

چرخه کارکرد ، زمان تناوب کارکرد

duty cycle

دوره کامل تحول خاک

evolution of the soil cycle

چرخه غذا

food cycle

چرخه زمین شناسی
چرخه ای است که در أن مواد سنگی تح تاثیر فرأیندهای دیاستروفی و دگرشکلی ، هوازگی و قرار می گیرند ، چرخه زمین شناسی چرخه ای است که در أن مواد سنگی تح تاثیر فرأیندهای دیاستروفی و دگرشکلی

geologic cycle

چرخه هرسی نین

hercynian cycle

چرخه آب ، چرخه آبشناختی
مجموعه بهم پیوسته مخازن و فرآیندهای که به موجب آن آب در اطراف سیستم زمین در گردش است این واژه با عنوان چرخه آب نیز شناخته می شود

hydrologic cycle

دوره یا سیکل فعالیت آذرین

igneous cycle

چرخه کولابی ، به مرحله انباشته شدن وپرشدگی یک مرداب بوسیله رسوبات وفرسایش بعدی این رسوبات توسط امواج آب دریا گفته می شود ، چرخه کولابی
به مرحله انباشته شدن و پرشدگی یک مرداب بوسیله رسوبات وفرسایش بعدی این رسوبات توسط امواج آب دریا گفته می شود ، چرخه کولابیبه مرحله انباشته شدن و پرشدگی یک مرداب بوسیله رسوبات وفرسایش بعدی این رسوبات توسط امواج آب دریا گفته می شود

lagoon cycle

دوره بارگذاری و باربرداری ، چرخه بارگذاری-باربرداری

loading and unloading cycle

مگاسیل ، یک میلیون دور

megacycle

چرخة نیتروژن

nitrogen cycle

سیکل یا دوره فرسایش طبیعی

normal cycle

رشد - رشد یک موجود زنده طی مراحل مختلف از اولین مرحله تا دوره بلوغ - شامل تمام عکس العمل های موجودات زنده نبست به محیط فیزیکی خود می باشد - صفت: ontogenetic - مقایسه شود با: phylogeny - مترادف: life cycle -

ontography|life cycle|life cycle

رُمبش کوهزادی
بازه زمانی ای که طی آن یک کمربند متحرک با گذر از مراحل سه گانه پیش از کوهزایی ، کوهزایی و پس از کوهزایی ، به یک کمربند کوهزایی پایدار تبدیل می‌شود پس از کشف ساختار صفحه ای زمین ، چنین مفاهیمی ، به مفاهیمی منسوخ ، تبدیل شده اند
مترادف: geotectonic cycle ، tectonic cycle ، geologic cycle

orogenic cycle

رُمبش کوهزادی بازه زمانی ای که طی آن یک کمربند متحرک با گذر از مراحل سه گانه پیش از کوهزایی ، کوهزایی و پس از کوهزایی ، به یک کمربند کوهزایی پایدار تبدیل می‌شود پس از کشف ساختار صفحه ای زمین ، چنین مفاهیمی ، به مفاهیمی منسوخ ، تبدیل شده اند مترادف: geotectonic cycle ، tectonic cycle ، geologic cycle

orogenic cycle|geologic cycle|geologic cycle|tectonic cycle|geotectonic cycle

چرخه کوهزایی
به فعالیتهای تکتونیکی که از نظر زمین شناسی مدت زمان تاثیر کمی دارند و شدت بسیار بالایی دارند

orogonic cycle

دوره نوسان

phreatic cycle

چندچرخه‌ای - واژه موردپسند برخی‌ زمین‌ریخت‌شناسان بجای مترادف‌های multicyclic یا multicycle به ویژه برای رودی که در یک چرخه اش ، سطح اساس را به بیش از سطح قبلی دریا بازمی تاباند

polycyclic|multicyclic|multicyclic|multicycle

چرخه سنگ ، چرخه سنگ
حرکت چرخه ای (دایره ای) مواد سنگی که در این چرخه بر اثر عملکرد فرایندهای درونی و بیرونی زمین سنگ بوجود می آید و تخریب و دگرسانی ، دگرشکلی ، بالازدگی ، دفن شدگی را پشت سر نهاده و در نهایت تشکیل سنگهای جدید می گردد

rock cycle

گردش رواناب

runoff cycle

چرخه گوگرد

sulfur cycle

چرخه زمینساختی
الگویی که حرکات و فعل و انفعالات ورقه های لیتوسفر ، فرایندهای درونی که باعث حرکت ورقه می شوند و انواع سنگ ها و سازندهای سنگی که در نتیجه حرکت و فعل و انفعالات زمینساختی ایجاد می شوند را شرح می دهد

tectonic cycle

چرخه آب

water cycle

چرخه ویلسون
چرخه زمین شناسی که شامل باز شدن یک حوضه اقیانوسی و بسته شدن در حاشیه های قاره ای مجاور است

wilson cycle

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی چرخه آلپی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی چرخه آلپی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما