معادل انگلیسی ضد یخ
ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ م

زمين شناسی

ضد یخ
ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد

antifreezing solution

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ضد یخ
ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ م

محلول کلریسی
یک محلول مرکب از مالونات تالیوم و فرمات تالیوم در آب که به عنوان مایع سنگین کاربرد دارد وزن مخصوص آن 4 15 است مقایسه شود با محلول سونستاد ، محلول کلاین ، بروموفورم ، یدید متیلن ، محلول کلریسی یک محلول مرکب از مالونات تالیوم و فرمات تالیوم در آب که به عنوان مایع سنگین کاربرد دارد وزن مخصوص آن 4 15 است مقایسه شود با محلول سونستاد

clerici solution

محلول های کلوئیدی

colloidal solution

محلول قوی ، محلول متراکم

concentrated solution

محلولهای مزدوج دو محلول در دما و فشار ثابت با هم در یک تعادل قرار دارند و با تغییر فشار یا دما ، نسبت آنها بگونه ای تغییر می کند این اصطلاح معمولا برای مایعات نامیژاک کاربرد دارد ، ولی گاه برای محلول های جامد نامیژاک نیز بکار برده می شود

conjugate solutions|conjugate solution|conjugate solution

محلول دهم نرمال ، 1/10 والانس گرم هر جسم در یک لیتر آب مقطر

decinoramal solution

محلول جامد شبکه ناقص ، محلول جامد حذفی

defect lattice solid solution

محلول جامد شبکه ناقص ، محلول جامد حذفی

defect lattice solid solution|defect lattice|defect lattice|solid solution

تفکیک مدل رقومی ارتفاع

dem resolution

انحلال ، تجزیه ، از هم پاشیدگی

dissolution

برون رست ، برون رهش

exsolution

حل صفحه گسل تعیین جهت گیری یک صفحه گسل و جهت لغزش بر روی این سطح از تحلیل اولین حرکت امواج P و یا بزرگی دامنه امواج P و S و امواج سطحی این حل همچنین جهت یافتگی محورهای اصلی فشارشی و کششی را بدست می دهد نیز ببینید: تحلیل بردار لغزش مترادف: مکانیسم کانونی زلزله

fault-plane solution

محلول طلادار

gold bearing solution

فاصله بین گرههای مجاور در شبکه

grid resolution

محلول گرمابی

hydrothermal solution

قدرت تفکیک تصویر
ناحیه نمایش داده شده توسط هر پیکسل از تصویر ماهواره ای ناحیه کوچکتری که توسط یک پیکسل نماش داده شده است ، تصویری دقیق تر و با جزییات بیشتری است ، قدرت تفکیک تصویر ناحیه نمایش داده شده توسط هر پیکسل از تصویر ماهواره ای ناحیه کوچکتری که توسط یک پیکسل نماش داده شده است

image resolution

محلولهای ایزوتونیک ، محلولهای هم زور ، محلولهایی که دارای فشار رانشی برابر هستند

isotonic solution

معرف لمبرگ ، این محلول بکلسیت رنگ ارغوانی می دهدولی روی دولومیت اثری ندارد

lemberg solution

محلول جامد بنگرید به : Solid solution

mix crystal|solid solution|solid solution

محلول جامد بنگرید به : Solid solution

mixed crystal|solid solution|solid solution

محلول خنثی ، محلولی که نه اسید باشد ونه قلیائی

neutral solution

محلول بی‌فشار

nonpressure solution

شبکه بلوری ناقص ، محلول جامد حذفی
بلوری که برخی از جایگاههای افقی آن به خوبی ، پر نشده‌اند
مقایسه شود با: substitution solid solution
مترادف: defect-lattice solid solution

omission solid solution

تفکیک نوری

optical resolution

محلول مایع درمانی خوراکی (ORS)

oral rehydration solution

محلول کامل
محلولی با محدوده ترکیبی کاملاً ایده آل ، محلول کامل محلولی با محدوده ترکیبی کاملاً ایده آل

perfect solution

محلول سطح آب اشباع
حرکت محلول توسط آب زیرزمینی در زیر سطح ایستابی ، محلول سطح آب اشباع حرکت محلول توسط آب زیرزمینی در زیر سطح ایستابی

phreatic solution

انحلال فشاری

pressure solution

قدرت تفکیک رادیومتریک

radiometric resolution

تفکیک‌پذیری ، قطعنامه
یا فاصله حداقل میان دو عارضه که میتواند توسط حس یاب (sensor) تشخیص داده شود ، قطعنامه - یا فاصله حداقل میان دو عارضه که میتواند توسط حس یاب (sensor) تشخیص داده شود

resolution

محلول خاک

soil solution

محلول جامد

solid solution

محلول ، انحلال
حل شدن کاتیونها یا آنیونها یا مواد سنگی در سیالی مثل آب ، انحلال - حل شدن کاتیونها یا آنیونها یا مواد سنگی در سیالی مثل آب

solution

قدرت تفکیک طیفی

spectral resolution

محلول وادوز
عمل محلولی توسط آب غیر اشباع در بالای حد سطح ایستابی
مقایسه شود با: محلول فراتیک ، محلول وادوز - عمل محلولی توسط آب غیر اشباع در بالای حد سطح ایستابی - مقایسه شود با: محلول فراتیک

vadose solution

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی ضد یخ
ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ م

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ضد یخ
ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ م

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی ضد یخ ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ م

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ضد یخ ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ م

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی ضد یخ
ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ م

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ضد یخ
ضدیخ ماده ای که آن را به مایعی می افزایند تانقطه انجماد مایع را پایین آورد ، ضد یخ ضدیخ م