معادل انگلیسی لبه هره خاکریز ، تاج سکو

زمين شناسی
لبه هره خاکریز ، تاج سکو
berm edge
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لبه هره خاکریز ، تاج سکو
پله ساحلی وکناری:گونه تراس های هموار وافقی تغییر شکل یافته ای که در حاشیه های ساحلی سمت های مرتفع دریاها دیده می شود ، هره خاکریز ، باریکه ، سکوی خاکی ، سکو ، هره-پله شیروانی ، سکوی شیب ، ایوان ، هره کانال ، هره خاکریز
(ساحل): یک سکو ، فلات یا تراس باریک موقتی با ارتفاع کم ، تقریباً افقی یا به سمت خشکی شیبدار که بر روی حاشیه ساحلی یک کناره یا ساحل که از مواد بالا آمده و رسوبگذاری شده بوسیله امواج توفانی تشکیل شده است بعضی سواحل اصلاً دارای این ساختارها (برم) نیستند
همچنین ببینید: storm berm
مترادف: beach berm/ backshore terrace/ backshore
(مهندسی): الف) یک سکو ، تاقچه سنگی یا پلکان ساخت بشر و نسبتاً باریک و افقی که در امتداد یک پشته ساخته شده و در مسیر رو به بالا قرار دارد و تداوم و یکپارچگی سراشیبی را از بین می برد
ب) کناره یک کانال در جهت خلاف مسیر یدک کش
ج) حاشیه یا شانه یک جاده ، مجاور و بیرون بخش آسفالت شده ریشه کلمه: آلمانی مترادف: berme
(زمین ریخت شناسی): الف( اصطلاحی معرفی شده توسط bascom (1931) برای یک باقیمانده تراس مانند یا سکو مانند یک سطح ، که دارای محوریت یا بلوغ متوسط یا انتهایی در یک چرخه فرسایشی قدیمی که از آن زمان بوسیله برش یا خاک برداری به سمت پایین جدید شده ، دچار وقفه شده است مثلاً باقی مانده غیر تشریح شده یک جریان دوباره نو گشته در کف یک دره قدیمی و یا باقی مانده یک سکوی بالا آمده فرسایشی که دستخوش فرسایش موجی در امتداد ساحل شده است Bascom این تمایل را داشته که این اصطلاح جایگزین strath شود ، با وجود اینکه berm گاهی اوقات شامل شانه دره ی یک دره جوان به همراه باقی مانده کف دره قدیمی تر می باشد (von engelin ، 1942 ، p 221) همچنین ببینید: bench سکو (زمین ریخت شناسی) Strath terrace ب) یک تاقچه سنگی افقی خشکی احاطه کننده کرانه رودخانه نیل که در زمان طغیان آب ، بوسیله آب رودخانه پوشیده می شود
سکو ، هره-پله شیروانی ، سکوی شیب ، ایوان ، هره کانال ، هره خاکریز (ساحل): یک سکو ، فلات یا تراس باریک موقتی با ارتفاع کم ، تقریباً افقی یا به سمت خشکی شیبدار که بر روی حاشیه ساحلی یک کناره یا ساحل که از مواد بالا آمده و رسوبگذاری شده بوسیله امواج توفانی تشکیل شده است بعضی سواحل اصلاً دارای این ساختارها (برم) نیستند همچنین ببینید: storm berm مترادف: beach berm/ backshore terrace/ backshore (مهندسی): الف) یک سکو ، تاقچه سنگی یا پلکان ساخت بشر و نسبتاً باریک و افقی که در امتداد یک پشته ساخته شده و در مسیر رو به بالا قرار دارد و تداوم و یکپارچگی سراشیبی را از بین می برد ب) کناره یک کانال در جهت خلاف مسیر یدک کش ج) حاشیه یا شانه یک جاده ، مجاور و بیرون بخش آسفالت شده ریشه کلمه: آلمانی مترادف: berme (زمین ریخت شناسی): الف( اصطلاحی معرفی شده توسط bascom (1931) برای یک باقیمانده تراس مانند یا سکو مانند یک سطح ، که دارای محوریت یا بلوغ متوسط یا انتهایی در یک چرخه فرسایشی قدیمی که از آن زمان بوسیله برش یا خاک برداری به سمت پایین جدید شده ، دچار وقفه شده است مثلاً باقی مانده غیر تشریح شده یک جریان دوباره نو گشته در کف یک دره قدیمی و یا باقی مانده یک سکوی بالا آمده فرسایشی که دستخوش فرسایش موجی در امتداد ساحل شده است Bascom این تمایل را داشته که این اصطلاح جایگزین strath شود ، با وجود اینکه berm گاهی اوقات شامل شانه دره ی یک دره جوان به همراه باقی مانده کف دره قدیمی تر می باشد (von engelin ، 1942 ، p 221) همچنین ببینید: bench سکو (زمین ریخت شناسی) Strath terrace ب) یک تاقچه سنگی افقی خشکی احاطه کننده کرانه رودخانه نیل که در زمان طغیان آب ، بوسیله آب رودخانه پوشیده می شود
گُوه نوری
(الف) یک منشور انکساری با زاویه بسیار کوچک که به منظور ایجاد تغییری اندک در مسیر گذر نور ، در سیستم نوری یا در نقطه ای از مسیر گذر نور در یک ابزار نوری ، تعبیه شده است چنین منشوری در قسمت چشمی برخی از استروسکوپها ، مورد استفاده قرار می گیرد
(ب) فیلم یا صفحه ای شیشه ای که از آن برای کاهش شدت نور یا پرتوهای دیگر (به صورت تدریجی و مرحله به مرحله مانند حالت انجام شده در تعیین چگالی یک تصویر منفی) استفاده شده و دارای لایه ای از ماده ای خنثی یا رنگی است که قابلیت هدایت نوری آن نسبت به فاصله تغییر می کند ، مانند یک گوه مرحله ای یا تدریجی ، گُوه نوری (الف) یک منشور انکساری با زاویه بسیار کوچک که به منظور ایجاد تغییری اندک در مسیر گذر نور ، مورد استفاده قرار می گیرد (ب) فیلم یا صفحه ای شیشه ای که از آن برای کاهش شدت نور یا پرتوهای دیگر (به صورت تدریجی و مرحله به مرحله مانند حالت انجام شده در تعیین چگالی یک تصویر منفی) استفاده شده و دارای لایه ای از ماده ای خنثی یا رنگی است که قابلیت هدایت نوری آن نسبت به فاصله تغییر می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن