معادل انگلیسی حاشیه یخی برف مرزی بر روی یک یخچال ، بین یخ یخچالی و یخ برف در طول فصل فرساب

زمين شناسی
حاشیه یخی برف مرزی بر روی یک یخچال ، بین یخ یخچالی و یخ برف در طول فصل فرساب
firn edge
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حاشیه یخی برف مرزی بر روی یک یخچال ، بین یخ یخچالی و یخ برف در طول فصل فرساب
برفاب ، یخ برف ، برف یخ زده
برف دانه ای تجدید تبلور یافته و حالتی حدواسط بین برف و یخ یخچالی می باشد
الف)ماده ای که حد واسط بین برف و یخ یخچالی است و قدیمی تر و متراکم تر از برف بوده ، ولی هنوز تبدیل به یخ یخچالی نشده است برف ، بعد از سپری کردن فصل ذوب تابستانی ، تبدیل به یخ برف می شود این اصطلاح همچنین ، با اینکه استفاده نادری دارد ، بر پایه خصوصیات فیزیکی ویژه ای مانند چگالی (برف تبدیل به یخ برف می شود در چگالی بزرگتر از 0 4g/cc در نوشته های قدیمی تر ، یا g/cc 0 55 ، بیشترین چگالی یخ است چنانچه دانه های آن ، بطوری به اطراف منتقل شده باشد که نزدیک بهم قرار گرفته اند) ، ولی این معیار سخت بدست می آید و در نواحی خاصی ، مختلف می باشد مترادف: نیوه ـ یخ برف
ب)یک اصطلاح جغرافیایی که برای ناحیه تجمع یا منطقه بالایی یک یخچال کاربرد دارد این استفاده با میدان یخبرف یا نیوه ، جایگزین شده است (در انگستان) ریشه کلمه: آلمانی ، معنای صفتی: “قدیمی ، پارسالی” ، برف یخ زده برف دانه ای تجدید تبلور یافته و حالتی حدواسط بین برف و یخ یخچالی می باشد الف)ماده ای که حد واسط بین برف و یخ یخچالی است و قدیمی تر و متراکم تر از برف بوده ، مختلف می باشد مترادف: نیوه ـ یخ برف ب)یک اصطلاح جغرافیایی که برای ناحیه تجمع یا منطقه بالایی یک یخچال کاربرد دارد این استفاده با میدان یخبرف یا نیوه
گُوه نوری
(الف) یک منشور انکساری با زاویه بسیار کوچک که به منظور ایجاد تغییری اندک در مسیر گذر نور ، در سیستم نوری یا در نقطه ای از مسیر گذر نور در یک ابزار نوری ، تعبیه شده است چنین منشوری در قسمت چشمی برخی از استروسکوپها ، مورد استفاده قرار می گیرد
(ب) فیلم یا صفحه ای شیشه ای که از آن برای کاهش شدت نور یا پرتوهای دیگر (به صورت تدریجی و مرحله به مرحله مانند حالت انجام شده در تعیین چگالی یک تصویر منفی) استفاده شده و دارای لایه ای از ماده ای خنثی یا رنگی است که قابلیت هدایت نوری آن نسبت به فاصله تغییر می کند ، مانند یک گوه مرحله ای یا تدریجی ، گُوه نوری (الف) یک منشور انکساری با زاویه بسیار کوچک که به منظور ایجاد تغییری اندک در مسیر گذر نور ، مورد استفاده قرار می گیرد (ب) فیلم یا صفحه ای شیشه ای که از آن برای کاهش شدت نور یا پرتوهای دیگر (به صورت تدریجی و مرحله به مرحله مانند حالت انجام شده در تعیین چگالی یک تصویر منفی) استفاده شده و دارای لایه ای از ماده ای خنثی یا رنگی است که قابلیت هدایت نوری آن نسبت به فاصله تغییر می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن