معادل انگلیسی مکانیسمی برای تخلیه یک ماشین بارگیری شده

زمين شناسی

مکانیسمی برای تخلیه یک ماشین بارگیری شده

car dump

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مکانیسمی برای تخلیه یک ماشین بارگیری شده

تخلیه کن اتوماتیک

automatic dump

لوازم جانبی مخصوص اتومبیل
لوازم جانبی مخصوص گوشی های تلفن همراه است که در اتومبیل استفاده می شوند و این قابلیت را به راننده می دهد تا بدون استفاده از دستان خود و یا نگه داشتن گوشی در دستش بتواند از قابلیت های گوشی استفاده کند و از پرت شدن حواس راننده جلوگیری می شود ، لوازم جانبی مخصوص اتومبیل لوازم جانبی مخصوص گوشی های تلفن همراه است که در اتومبیل استفاده می شوند و این قابلیت را به راننده می دهد تا بدون استفاده از دستان خود و یا نگه داشتن گوشی در دستش بتواند از قابلیت های گوشی استفاده کند و از پرت شدن حواس راننده جلوگیری می شود

car kit

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na3Pb2(SO4)3Cl ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na3Pb2(SO4)3Cl

caracolite

آشکوب کارادوسین _ آشکوب دوره اردویسین بالایی ، 449 تا 458 میلیون سال قبل
نام آن از ناحیه کارادوک در ولز مشتق گردیده و رخسارهاش ماسه سنگ است

caradocian stage

آشکوب کارادوسین _ آشکوب دوره اردویسین بالایی ، 449 تا 458 میلیون سال قبل نام آن از ناحیه کارادوک در ولز مشتق گردیده و رخسارهاش ماسه سنگ است

caradocian stage|caradocian|caradocian|coradocian

مغاک ، غار

carafon

اسکلت خارجی پشتی در مفصل داران

carapace

زورق کاسه پشتی
یک ستیغ باریک که بطور متنوع بر روی پوشش سخت پوستان ده پا قرار دارد ، زورق کاسه پشتی یک ستیغ باریک که بطور متنوع بر روی پوشش سخت پوستان ده پا قرار دارد

carapace carina

شیار کاسه پشتی
یک شیار ، عموماً پشتی بر روی پوشش پشت سخت پوستان 10 پا ، شیار کاسه پشتی یک شیار

carapace groove

شاخ کاسه پشتی
انتهای پشتی بطور قدامی کنه های کاسه پشتی سخت پوستان فیلوکارید ، شاخ کاسه پشتی انتهای پشتی بطور قدامی کنه های کاسه پشتی سخت پوستان فیلوکارید

carapace horn

قیراط
واحد وزنی برای الماس ها ، مرواریدها و سایر جواهرات
این واحد سابقاً در کشورهای مختلف تقریباً اندازه های متفاوتی داشت ولی قیراط متریک یا قیراط بین‌المللی برابر با 2/0 گرم یا 200 میلی گرم می باشد که در ایالت متحده در سال 1913 اختیار شد و در حال حاضر در عمده کشورهای دنیا استاندارد می باشد
مخفف: c
مقایسه شود با: point پوینت (جواهر) گرین(جواهر)
نباید با عیار(karat) اشتباه گرفته شود
، قیراط واحد وزنی برای الماس ها ، مرواریدها و سایر جواهرات این واحد سابقاً در کشورهای مختلف تقریباً اندازه های متفاوتی داشت ولی قیراط متریک یا قیراط بین‌المللی برابر با 2/0 گرم یا 200 میلی گرم می باشد که در ایالت متحده در سال 1913 اختیار شد و در حال حاضر در عمده کشورهای دنیا استاندارد می باشد مخفف: c مقایسه شود با: point پوینت (جواهر) گرین(جواهر) نباید با عیار(karat) اشتباه گرفته شود

carat

یک کانی تتراگونال سبز رنگ با ترکیب شیمیایی:k4cu4o2(so4)4
و mecl وقتی که name و یا cu است این کانی در گدازه ، فوران سال 1869 کوه وزوو ، مشاهده شد ، یک کانی تتراگونال سبز رنگ با ترکیب شیمیایی:k4cu4o2(so4)4 و mecl وقتی که name و یا cu است این کانی در گدازه

caratite

کاربومیل اوره

carbamoylurea

هر میکرولیتوتیپ زغال سنگ که دارای %60-20 حجمی ، کانی های کربناته (کلسیت ، سیدریت ، دولومیت و آنکریت) باشد (iccp ، 1963)

carbankerite

آپاتیت کربناته

carbapatite

هر میکرولیتوتیپ زغال سنگ که دارای %60-20 حجمی از کانی های رسی میکا و نسبت های مقادیر کمتر کوارتز می باشد ، همچنین دارای اندازه دانه ، میانگین 1 تا 3 میکرون (iccp ، 1963) می باشد
مترادف بخشی: کربومینریت ، 1963) می باشد مترادف بخشی: کربومینریت

carbargillite

یک نوع قیر که در تتراکلرید کربن نامحلول ولی در دی سولفید کربن ، بنزن و کلروفورم محلول می باشد

carbene

یک ترکیب کانی که مخلوطی از کربن و یک فلز می باشد مثلاً کوهنیت fe ، ni ، co)3c)

carbide

کاربید تنگستن سیمانی
یک سرمته برش یا حفاری برای سنگ یا زغال ، بوسیله گداختن یک کاربید تنگستن قالب بندی شده ، کاربید تنگستن سیمانی یک سرمته برش یا حفاری برای سنگ یا زغال

carbide bit

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2Mg(CO3)2B2(OH)8•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2Mg(CO3)2B2(OH)8•4(H2O)

carboborite

کربوسر
یک کانی سیاه قیرگون (قیرمانند) کربناته که دارای عناصر کمیاب خاکی می باشد ، کربوسر یک کانی سیاه قیرگون (قیرمانند) کربناته که دارای عناصر کمیاب خاکی می باشد

carbocer

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ca ، Na)(Sr ، Ce ، Ba)(CO3)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca

carbocernaite

کربوهیدرات
یک آلدهید پلی هیدروکسی یا کتون ، یا یک ترکیبی که می‌تواند هیدرولیز شود کربوهیدراتها ، که شکرها ، نشاسته ها و سلولوزها مثال‌هایی از آنها می باشد ، بوسیله گیاهان سبز تولید می شود و تشکیل یک غذای جانوری مهم را می دهند ، کربوهیدرات یک آلدهید پلی هیدروکسی یا کتون

carbohydrate

کربویید
یک بیتومن که از آسفالتن ها در درجه حرارت های بالا تشکیل می شود این ساختار همگن است ، در بقایای نفتی شکسته شده دیده شود و در بنزن نامحلول می باشد ، کربویید یک بیتومن که از آسفالتن ها در درجه حرارت های بالا تشکیل می شود این ساختار همگن است

carboid

فرمول شیمیایی(III) : Fe2+Al2GeO5(OH)2
فرمول شیمیایی(VIII) : Fe2+(Al ، Ge)2 O[(Ge ، Si)O4](OH)2 ، - فرمول شیمیایی(III) : Fe2+Al2GeO5(OH)2 - فرمول شیمیایی(VIII) : Fe2+(Al

carboirite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، [ ])12(Na ، Ce)3Ca6Mn3Zr3Nb(Si25O73)(OH)3(CO3)•H2O ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na

carbokentbrooksite

کربومینریت
یک میکرولیتوتیپ زغال سنگ که دارای کانی ها ی متفاوت در رابطه/ همراه با ماسرال ها می باشد (ICCP ، 1971) مقایسه شود با: کربوپیریت مترادف بخشی: کارباژیلیت ، کربومینریت یک میکرولیتوتیپ زغال سنگ که دارای کانی ها ی متفاوت در رابطه/ همراه با ماسرال ها می باشد (ICCP

carbominerite

کربن ، یکی از عناصر بوده جرم اتمی آن 12 وتشکیل کربن خالص والماس را در طبیعت می کند

carbon

کربن 14 ایزوتوپ سنگین ورادیواکتیو کربن که جرم اتمی آن 14 بوده ودر مطالعات دیرینه شناسی وزمین شناسی سن مواد را از روی آن تعیین می کنند

carbon 14

ساعت کربنی
یک مترادف رایج برای کربن 14 که در تعیین سن رادیومتری سنگها استفاده می شود ، ساعت کربنی یک مترادف رایج برای کربن 14 که در تعیین سن رادیومتری سنگها استفاده می شود

carbon clock

چرخه کربن ، چرخه کربن
توازن مبادلات کربن(ورود و خروج) بین ذخایرکربن یا بین یک حلقه ویژه ای(مانند هواکره- زیست کره) از چرخه کربن ، چرخه کربن توازن مبادلات کربن(ورود و خروج) بین ذخایرکربن یا بین یک حلقه ویژه ای(مانند هواکره- زیست کره) از چرخه کربن

carbon cycle

سن یابی کربن
سن یابی یا تعیین سن کربن 14

carbon dating

سن یابی کربن سن یابی یا تعیین سن کربن 14

carbon dating|dating|dating

دی‌اکسید کربن ، دی‌اکسیدکربن گازی بی‌رنگ و بی‌بو درغلظت‌های بالا ، درانسان CO2 به عنوان خفه‌کننده عمل می‌کند

carbon dioxide

نسبت کربن ـ هیدروژن
نسبت کربن به هیدروژن در زغال سنگ این نسبت اساس یک روش رده بندی زغال سنگ می باشد مخفف: c/h ratio نسبت c/h ، نسبت کربن ـ هیدروژن نسبت کربن به هیدروژن در زغال سنگ این نسبت اساس یک روش رده بندی زغال سنگ می باشد مخفف: c/h ratio نسبت c/h

carbon hydrogen ratio

فرایند کربن در لیچ
بمنظور عمل آوری کانه های حاوی ماده آلی به کار می رود در این فرایند ، کانی شویی در جذب طلا به کربن در مخزن مشابه صورت می گیرد

carbon in leach

فرایند کربن در لیچ بمنظور عمل آوری کانه های حاوی ماده آلی به کار می رود در این فرایند ، کانی شویی در جذب طلا به کربن در مخزن مشابه صورت می گیرد

carbon in leach|carbon in pulp|carbon in pulp

مونواکسید کربن

carbon monoxide

نسبت کربن
(زمان سنجی زمین شناسی): نسبت رایج ترین ایزوتوپ کربن (کربن 12) که غیر رادیواکتیو است ، به هر کدام از ایزوتوپهای غیرمعمول کربن 13 (غیر رادیواکتیو) یا کربن 14 (رادیواکتیو) یا معکوس یکی از این نسبتها اگر نوع کربن مشخص نشده باشد ، این اصطلاح عموماً اشاره به نسبت (کربن 12/ کربن 13) دارد
(زغال سنگ شناسی): الف) درصد کربن ثابت در یک زغال ب) نسبت کربن ثابت در یک زغال به کربن ثابت بعلاوه هیدروکربن های فرار ـ مترادف: نسبت کربن ثابت مقایسه شود با: نسبت سوخت ، نسبت کربن (زمان سنجی زمین شناسی): نسبت رایج ترین ایزوتوپ کربن (کربن 12) که غیر رادیواکتیو است ، این اصطلاح عموماً اشاره به نسبت (کربن 12/ کربن 13) دارد (زغال سنگ شناسی): الف) درصد کربن ثابت در یک زغال ب) نسبت کربن ثابت در یک زغال به کربن ثابت بعلاوه هیدروکربن های فرار ـ مترادف: نسبت کربن ثابت مقایسه شود با: نسبت سوخت

carbon ratio

لک کربن یا کربنی
الف) یک درون گیر سیاه پولک مانند در بدنه یک بلو رالماس ب) این اصطلاح در صنف جواهرسازی به هر درونگیر سیاه ظاهری یا نقص در الماس اشاره دارد تحت تابش نور تیره ، بیشتر لکه های یاد شده نه کربنی به نظر می رسند و نه سیاه ، لک کربن یا کربنی الف) یک درون گیر سیاه پولک مانند در بدنه یک بلو رالماس ب) این اصطلاح در صنف جواهرسازی به هر درونگیر سیاه ظاهری یا نقص در الماس اشاره دارد تحت تابش نور تیره

carbon spot

سن کربن 14
یک سن رادیومتریک که به سال بیان می شود و از اندازه گیری های کمی مقدار کربن 14 باقیمانده در ماده آلی محاسبه می شود مترادف: سن رادیو اکتیو کربن – متراف رایج: ساعت کربنی ، سن کربن 14 یک سن رادیومتریک که به سال بیان می شود و از اندازه گیری های کمی مقدار کربن 14 باقیمانده در ماده آلی محاسبه می شود مترادف: سن رادیو اکتیو کربن – متراف رایج: ساعت کربنی

carbon-14 age

سن یابی کربن 14
روشی برای تعیین سن به سال که توسط اندازه گیری تمرکز کربن 14 باقیمانده در یک ماده آلی ، که قبلاً یک موجود یا ماده زنده بوده و همچنین بیکربنات آب و غیره است این روش ، توسط ویلاردلیبی شیمست آمریکایی در سال 51-1946 بوجود آمده ، که بر پایه این فرض استوار است که هضم کربن 14 بطور ناگهانی به خاطر خروج مواد از چرخه کربن کره زمین ، متوقف می شود (که در هنگام مرگ ارگانیسم می باشد) و اینکه از آن پس یک سیستم بسته باقی می ماند
بیشتر سن های کربن 14 با استفاده از نیمه 40-/+5730 یا 30-/+5568 سال محاسبه می شوند به این دلیل ، این روش در تعیین سن هایی با دامنه 500 تا 30 ، 000 یا 40 ، 000 سال مفید است ، اگر چه بوسیله استفاده از تکنیکهای خاص که شامل غنی کردن کنترل شده نمونه با کربن 14 ، این دامنه ممکن است تا 70 ، 000 سال هم گسترش یابد مترادف: سن یابی رادیوکربن سن یابی کربن

carbon-14 dating

سن یابی کربن 14 روشی برای تعیین سن به سال که توسط اندازه گیری تمرکز کربن 14 باقیمانده در یک ماده آلی ، که قبلاً یک موجود یا ماده زنده بوده و همچنین بیکربنات آب و غیره است این روش ، توسط ویلاردلیبی شیمست آمریکایی در سال 51-1946 بوجود آمده ، که بر پایه این فرض استوار است که هضم کربن 14 بطور ناگهانی به خاطر خروج مواد از چرخه کربن کره زمین ، متوقف می شود (که در هنگام مرگ ارگانیسم می باشد) و اینکه از آن پس یک سیستم بسته باقی می ماند بیشتر سن های کربن 14 با استفاده از نیمه 40-/+5730 یا 30-/+5568 سال محاسبه می شوند به این دلیل ، این روش در تعیین سن هایی با دامنه 500 تا 30 ، 000 یا 40 ، 000 سال مفید است ، اگر چه بوسیله استفاده از تکنیکهای خاص که شامل غنی کردن کنترل شده نمونه با کربن 14 ، این دامنه ممکن است تا 70 ، 000 سال هم گسترش یابد مترادف: سن یابی رادیوکربن سن یابی کربن

carbon-14 dating|carbon|carbon|dating

کربن دار ، کربنی ، وابسته به کربن
الف) به یک سنگ یا رسوب گویند که غنی از کربن می باشد زغالی
ب) به رسوبی گویند که حاوی مواد آلی باشد ، وابسته به کربن الف) به یک سنگ یا رسوب گویند که غنی از کربن می باشد زغالی ب) به رسوبی گویند که حاوی مواد آلی باشد

carbonaceous

کندریت کربنی
یک نام برای گروهی از شهاب سنگهای گسلی یا شخانه های سنگی گرد شونده ، سیاه ، مات کندریتی که بوسیله حضور کانی های سیلیکاته رسی آب دار (معمولاً سرپانتین یا کلریت ریزدانه) ، مقادیر قابل توجه و انواع زیادی از ترکیبات آلی (هیدروکربن ها ، اسیدهای چرب و آروماتیک و پورفیرین ها) ، غیبت نسبی یا کامل آهن ـ نیکل آزاد و مقدار زیادی گازهای خنثی ناهنجار (مثلاً زنون) تشخیص داده می شوند این باور وجود دارد که دارای منشء فرازمینی باشند
نوع I اول: دارای بیشترین مقدار آب و مواد آلی (%5-3 کربن ترکیب شده ، %30-24 افت در اثر احتراق)
نوع II دوم: دارای ترکیب حد واسط می‌باشد (%24-12 افت در اثر احتراق) و
نوع III سوم: دارای کانی های دما بالا و مقداری سازنده های فلزی می باشد (افت احتراق %12-2) ، کندریت کربنی یک نام برای گروهی از شهاب سنگهای گسلی یا شخانه های سنگی گرد شونده ، غیبت نسبی یا کامل آهن ـ نیکل آزاد و مقدار زیادی گازهای خنثی ناهنجار (مثلاً زنون) تشخیص داده می شوند این باور وجود دارد که دارای منشء فرازمینی باشند نوع I اول: دارای بیشترین مقدار آب و مواد آلی (%5-3 کربن ترکیب شده ، %30-24 افت در اثر احتراق) نوع II دوم: دارای ترکیب حد واسط می‌باشد (%24-12 افت در اثر احتراق) و نوع III سوم: دارای کانی های دما بالا و مقداری سازنده های فلزی می باشد (افت احتراق %12-2)

carbonaceous chondrite

زغال سنگ کربنی
زغال سنگی که دارای ترکیبی حد واسط زغال متابتومینه و آنتراسیت می باشد (توم کیف 1954) ، زغال سنگ کربنی زغال سنگی که دارای ترکیبی حد واسط زغال متابتومینه و آنتراسیت می باشد (توم کیف 1954)

carbonaceous coal

ماده کربن‌دار

carbonaceous matter

سنگهای کربناته
به سنگ یا رسوبی که حاوی مواد آهکی است ، کربناته گفته می شود
یک سنگ رسوبی که متشکل از مقادیر قابل ملاحظه مواد آلی که بطور اولیه یا متعاقباً جانشین شده؛ از قبیل بقایای گیاهی ، جانوری یا فرآورده های آلی که بشدت از بقایای اصلی دگرسان شده (کربنی یا بیتومینه شده) می‌باشد مثلاً سری های زغال سنگ ، شیل سیاه ، رسوبات آسفالتی ، ساپروپل ، رس های ویژه مواد جامد ستیغ مشتق شده از بقایای دگرسان شده گیاهی و خصوصاً شیل کربنی
مترادف: کربونالیت

carbonaceous rock

سنگهای کربناته به سنگ یا رسوبی که حاوی مواد آهکی است ، کربناته گفته می شود یک سنگ رسوبی که متشکل از مقادیر قابل ملاحظه مواد آلی که بطور اولیه یا متعاقباً جانشین شده؛ از قبیل بقایای گیاهی ، جانوری یا فرآورده های آلی که بشدت از بقایای اصلی دگرسان شده (کربنی یا بیتومینه شده) می‌باشد مثلاً سری های زغال سنگ ، شیل سیاه ، رسوبات آسفالتی ، ساپروپل ، رس های ویژه مواد جامد ستیغ مشتق شده از بقایای دگرسان شده گیاهی و خصوصاً شیل کربنی مترادف: کربونالیت

carbonaceous rock|carbonaceous rocks|carbonaceous rocks|carbonaceous

سنگ های کربن دار ، سنگ های زغالی

carbonaceous rocks

شیل کربنی
یک شیل خاکستری تیره یا سیاه رنگ با محتوای قابل توجه کربن به شکل ذرات کوچک افشان یا انتشاری یا فلس ها ـ این شیل معمولاً همراه رگه های زغال سنگ یافت می شود- ، شیل کربنی یک شیل خاکستری تیره یا سیاه رنگ با محتوای قابل توجه کربن به شکل ذرات کوچک افشان یا انتشاری یا فلس ها ـ این شیل معمولاً همراه رگه های زغال سنگ یافت می شود-

carbonaceous shale

الماس کدر _نوعی کانی (درطبقه بندی IMA موجود نیست )
آگرگات تیره اوپاکی ناخالص که از ذرات ناچیز و خیلی کوچک الماس ساخته شده است و تشکیل یک توده معمولاً گرد شده با یک ساختار دانه‌ای تا متراکم را می دهد و یک سختی فوق العاده در نتیجه خصوصیت گپ بلوری و فقدان سطوح رخی را از خود بروز می دهد و به عنوان یک الماس صنعتی کاربرد دارد
مقایسه شود با: بورت ، ballass/
مترادف: الماس سیاه الماس کربنی کربن (الماس سیاه صنعتی)

carbonado

الماس کدر _نوعی کانی (درطبقه بندی IMA موجود نیست ) - آگرگات تیره اوپاکی ناخالص که از ذرات ناچیز و خیلی کوچک الماس ساخته شده است و تشکیل یک توده معمولاً گرد شده با یک ساختار دانه‌ای تا متراکم را می دهد و یک سختی فوق العاده در نتیجه خصوصیت گپ بلوری و فقدان سطوح رخی را از خود بروز می دهد و به عنوان یک الماس صنعتی کاربرد دارد مقایسه شود با: بورت ، ballass/ مترادف: الماس سیاه الماس کربنی کربن (الماس سیاه صنعتی)

carbonado|diamond|diamond

کربنات ، اصطلاحی کلی است که برای توصیف سنگی که عمدتا از کانیهای کربناته کلسیت و دولومیت تشکیل شده به کار می رود

carbonat

کربناته شدن

carbonatation

کربنات ، کربنات
سنگی رسوبی است که عمدتا از کربنات کلسیم (caco3) ساخته شده است سنگ آهک و دولومیت دو نوع متداول سنگهای رسوبی کربناته هستند ، کربنات سنگی رسوبی است که عمدتا از کربنات کلسیم (caco3) ساخته شده است سنگ آهک و دولومیت دو نوع متداول سنگهای رسوبی کربناته هستند

carbonate

سنگ های کربنات دار غیرفعال که دارای دانه های درشت ومقاوم بوده وتولید ماسه هائی را می کند که در آب های انیدریک کربنیک دار محلول نمی باشد

carbonate (inactive)

کربنات های قلیائی

carbonate alkali

ساخت کربناته/ سازندگان کربناته
یک توده سنگی کربناته که ضخیم تر و متفاوت از چینه های معادل مجاور خود است و احتمالاً در حین تمام یا بخشی از تاریخ رسوبی خود بالاتر از کف دریای احاطه کننده خود قرار گرفته است مقایسه شود با: ریف کناره ساحل مترادف: ساخت سنگ آهکی/ ساخت آهکی ، ساخت کربناته/ سازندگان کربناته یک توده سنگی کربناته که ضخیم تر و متفاوت از چینه های معادل مجاور خود است و احتمالاً در حین تمام یا بخشی از تاریخ رسوبی خود بالاتر از کف دریای احاطه کننده خود قرار گرفته است مقایسه شود با: ریف کناره ساحل مترادف: ساخت سنگ آهکی/ ساخت آهکی

carbonate buildup

حد تعادل کربنات ها

carbonate compensation deepth

عمق جبران کربنات ، عمق موازنه کربنات
در اقیانوس ها به ژرفایی از آب گفته می شود که پایین تر از آن نرخ انحلال کربنات کلسیم از نرخ نهشته شدن آن فزونتر می گردد در اقیانوس آرام این عمق بین 4000 تا 5000 متر است در حالیکه در اقیانوس اطلس این عمق در ژرفای بالاتر قرار می گیرد
در اقیانوس اطلس این عمق ، کمتر می باشد مخفف: CCD
مقایسه شود با: عمق توازن/ جبران (اقیانوس شناسی) مترادف: عمق جبران/ موازنه کربنات کلسیم عمق جبران/ توازن (اقیانوس شناسی)

carbonate compensation depth

عمق جبران کربنات ، عمق موازنه کربنات در اقیانوس ها به ژرفایی از آب گفته می شود که پایین تر از آن نرخ انحلال کربنات کلسیم از نرخ نهشته شدن آن فزونتر می گردد در اقیانوس آرام این عمق بین 4000 تا 5000 متر است در حالیکه در اقیانوس اطلس این عمق در ژرفای بالاتر قرار می گیرد در اقیانوس اطلس این عمق ، کمتر می باشد مخفف: CCD مقایسه شود با: عمق توازن/ جبران (اقیانوس شناسی) مترادف: عمق جبران/ موازنه کربنات کلسیم عمق جبران/ توازن (اقیانوس شناسی)

carbonate compensation depth|ccd|ccd

چرخه کربنات
خط سیر زیست ژیوشیمیایی کربنات شامل تشکیل شدن از و یا تجزیه شدن به co2 و h2o و انحلال و رسوبگذاری آن در کانی ها ، سوخت و ساز بدن موجودات و تناوب نسل ها

carbonate cycle

چرخه کربنات خط سیر زیست ژیوشیمیایی کربنات شامل تشکیل شدن از و یا تجزیه شدن به co2 و h2o و انحلال و رسوبگذاری آن در کانی ها ، سوخت و ساز بدن موجودات و تناوب نسل ها

carbonate cycle|carbonate cycles|carbonate cycles

سختی کربناته
سختی آب ، به عنوان CaCo3 بیان می شود و معادل درجه قلیایی کربنات و بیکربنات می باشد وقتی که کل درجه قلیایی بیان شده بوسیله CaCo3 برابر یا بیشتر از سختی کل است ، تمام سختی کربنات می باشد این کربنات یا سختی بوسیله جوشاندن از بین می رود و به همین دلیل گاهی اوقات به نام سختی موقت خوانده می شود ، اگر چه این مترادف در حال منسوخ شدن می باشد
مقایسه شود با: سختی غیرکربناته/ سختی (آب) ، سختی کربناته سختی آب ، اگر چه این مترادف در حال منسوخ شدن می باشد مقایسه شود با: سختی غیرکربناته/ سختی (آب)

carbonate hardness

هیدروکسیل آپاتیت کربناته
کانی از گروه آپاتیت با ترکیب شیمیایی: (ca5(po4 ، co3)(oh

carbonate hydroxylapetit

هیدروکسیل آپاتیت کربناته کانی از گروه آپاتیت با ترکیب شیمیایی: (ca5(po4 ، co3)(oh

carbonate hydroxylapetit|hydroxylapetit|hydroxylapetit

کانسنگ های کربنات دار ، کانسنگ آهک دار

carbonate ore

شیبراهه کربناته
یک سطح با شیب ملایم (چند متر/ کیلومتر) از آب کم عمق به عمیق تر که بوسیله گرینستونهای پلتی و رسوبات کربناته یکپارچه در زیر قرار می گیرد شیبراهه های کربناته در امتداد کرانه بیشتر محل های تکتونیکی دیده می شوند (ریه 1981) ، شیبراهه کربناته یک سطح با شیب ملایم (چند متر/ کیلومتر) از آب کم عمق به عمیق تر که بوسیله گرینستونهای پلتی و رسوبات کربناته یکپارچه در زیر قرار می گیرد شیبراهه های کربناته در امتداد کرانه بیشتر محل های تکتونیکی دیده می شوند (ریه 1981)

carbonate ramp

سنگ کربناته
یک سنگ که بطور عمده از کانی های کربناته ، مانند دولومیت ، آهک یا کربوناتیت تشکیل شده است خصوصاً یک سنگ رسوبی که بیش از 50% وزنش از کانی های کربناته باشد
نیز ببینید: سنگ آهکی/ کربناته (رسوب شناسی) ، سنگ کربناته یک سنگ که بطور عمده از کانی های کربناته ، آهک یا کربوناتیت تشکیل شده است خصوصاً یک سنگ رسوبی که بیش از 50% وزنش از کانی های کربناته باشد نیز ببینید: سنگ آهکی/ کربناته (رسوب شناسی)

carbonate rock

آراگونیت ، آراگونیت کربناتی ناپایدار است ولی در ساختمان پوسته های جانداران آهکی عمومیت دارد

carbonate rocks

فلات کربناته
فلات دریایی کم عمق که در آنجارسوبگذاری بوسیله ارگانیسم های کربناته صورت می گیرد ، فلات کربناته فلات دریایی کم عمق که در آنجارسوبگذاری بوسیله ارگانیسم های کربناته صورت می گیرد

carbonate shelf

چشمه کربناته شده چشمه ای که آب آن حاوی گاز دی اکسید کربن است این نوع چشمه خصوصاً در نواحی آتشفشانی فراوان می باشد (کوم استاک 1878)

carbonate spring

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu2+4Al2(CO3 ، SO4)(OH)12•2(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu2+4Al2(CO3

carbonate-cyanotrichite

سازند آهنی رخساره کربناته
یک سازند آهنی که بوسیله لامینه های متناوب چرت و کانی های کربناته غنی از آهن تشخیص داده می شود (جیمز 1954)

carbonate-facies iron formation

سازند آهنی رخساره کربناته یک سازند آهنی که بوسیله لامینه های متناوب چرت و کانی های کربناته غنی از آهن تشخیص داده می شود (جیمز 1954)

carbonate-facies iron formation|iron formation|iron formation

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca5(PO4 ، CO3)3F ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca5(PO4

carbonate-fluorapatite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca5(PO4 ، CO3)3(OH)

carbonate-hydroxylapatite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca5(PO4 ، CO3)3(OH)

carbonate-hydroxylapatite|dahllite|dahllite

کربناته شدن ، کربناسیون/ جذب کربن/ کربن گیری
الف) فرایند هوازدگی شیمیایی که شامل انتقال کانی های دارای کلسیم ، منیزیم ، پتاسیم ، سدیم و آهن به درون کربناتها یا بیکربناتهای این فلزات بوسیله دی اکسید کربن آبدار می باشد (که یک اسید کربنیک ضعیف می باشد) مترادف: کربناتیزاسیون
ب) وارد شدن دی اکسید کربن به درون یک مایع ، کربناسیون/ جذب کربن/ کربن گیری الف) فرایند هوازدگی شیمیایی که شامل انتقال کانی های دارای کلسیم ، سدیم و آهن به درون کربناتها یا بیکربناتهای این فلزات بوسیله دی اکسید کربن آبدار می باشد (که یک اسید کربنیک ضعیف می باشد) مترادف: کربناتیزاسیون ب) وارد شدن دی اکسید کربن به درون یک مایع

carbonation

کربناتیت ، سنگ های کربنات دار که دارای منشاء آتشفشانی می باشند ، کربناتیت
سنگهای کربنات دار با منشاء آتشفشانی می باشند و در حدود 50 درصد یا بیشتر کانیهای کربناته را تشکیل می دهند کانیهای تشکیل دهنده شامل فلدسپات ، فلدسپاتوئید ، بیوتیت ، پیروکسن پریدو ، گرونا ، آپاتیت و کانیهای ویژه که غنی از نیوبیوم ، تیتانیوم ، توریوم ، اورانیوم ، تانتال ، کربناتیت - سنگهای کربنات دار با منشاء آتشفشانی می باشند و در حدود 50 درصد یا بیشتر کانیهای کربناته را تشکیل می دهند کانیهای تشکیل دهنده شامل فلدسپات

carbonatite

کربنی شدن/ زغالی شدن/ زغالش
الف) وارد شدن یا جانشینی بوسیله کربناتها
ب) کربناسیون ، کربنی شدن/ زغالی شدن/ زغالش الف) وارد شدن یا جانشینی بوسیله کربناتها ب) کربناسیون

carbonatization

کربونیک
الف) پنسیلوانین ب) کربونیفر ، کربونیک الف) پنسیلوانین ب) کربونیفر

carbonic

اسید کربنیک
اسیدی ضعیف (h2co3) که از واکنش دی اکسید کربن و آب تشکیل می شود ، اسید کربنیک اسیدی ضعیف (h2co3) که از واکنش دی اکسید کربن و آب تشکیل می شود

carbonic acid

گازکربنیک

carbonic gaz

قابلیت حل گازکربنیک

carbonic solubility

دوره کربونیفر ، کربونیفر
ترکیب دوره های پنسیلوانین و می سی سی پین: دارای دامنه 345 تا حدود 280 میلیون سال پیش؛ سیستم های سنگی معادل آن زمان در استفاده اروپایی ، کربونیفر به عنوان یک دوره منفرد در نظر گرفته و به بخش‌های بالایی و پایینی تقسیم می شود بعضی اوقات پرمین را نیز شامل می شود
نیز ببینید: عصر دوزیستان ـ عصر زغال سنگ
مترادف ناقص: کربونیک ، کربونیفر ترکیب دوره های پنسیلوانین و می سی سی پین: دارای دامنه 345 تا حدود 280 میلیون سال پیش؛ سیستم های سنگی معادل آن زمان در استفاده اروپایی ، کربونیفر به عنوان یک دوره منفرد در نظر گرفته و به بخش‌های بالایی و پایینی تقسیم می شود بعضی اوقات پرمین را نیز شامل می شود نیز ببینید: عصر دوزیستان ـ عصر زغال سنگ مترادف ناقص: کربونیک

carboniferous

دوره کربونیفر متعلق به دوران پالئوزوئیک (زمان زمین شناسی) ، 290 تا 354 میلیون سال پیش

carboniferous period

دوره کربونیفر متعلق به دوران پالئوزوئیک (زمان زمین شناسی) ، 290 تا 354 میلیون سال پیش

carboniferous period|carboniferous|carboniferous

شیست زغالی ، شیستی که محتوی ترکیبات زغال سنگی است

carboniferous shale

فرایند کربن در پالپ
این فرآیند در فرآوری کانه های لجنی که فیلترکردن آنها مشکل است ، انجام میگیرد در این فرآیند ، پالپ حاصل از لیچینگ سیانید به همراه دانه هایی از ذغال چوب در ظرفهای بزرگ بهم زده می شوند ، وقتی که جذب سطحی کامل گردید ، پالپ سرند می شود تا ذغال حاوی طلا ، برای انجام مراحل شستشو و رهایی جدا شود فرایند بازیافت طلا از دو غاب کانی شویی سیانید ذرات درشت و فعال کربن حاضر در دو غاب ، طلا را جذب می کنند

carbon-in-pulp

فرایند کربن در پالپ این فرآیند در فرآوری کانه های لجنی که فیلترکردن آنها مشکل است ، انجام میگیرد در این فرآیند ، پالپ حاصل از لیچینگ سیانید به همراه دانه هایی از ذغال چوب در ظرفهای بزرگ بهم زده می شوند ، وقتی که جذب سطحی کامل گردید ، پالپ سرند می شود تا ذغال حاوی طلا ، برای انجام مراحل شستشو و رهایی جدا شود فرایند بازیافت طلا از دو غاب کانی شویی سیانید ذرات درشت و فعال کربن حاضر در دو غاب ، طلا را جذب می کنند

carbon-in-pulp|carbon in leach|carbon in leach

کک طبیعی

carbonite

کربنی شدن/ زغالی شدن
الف) در فرآیند زغالی شدن ، تجمع کربن باقیمانده بوسیله تغییرات و تجزیه در تولیدات مواد آلی
ب) تجمع کربن بوسیله تجزیه آهسته مواد آلی در زیر آب
ج) تبدیل شدن به کربن یک ماده کربنه مانند زغال سنگ بوسیله تقسیم شدن سایر سازنده ها ، چه بوسیله گرما تحت شرایط آزمایشگاه و چه بوسیله فرآیندهای طبیعی ، کربنی شدن/ زغالی شدن الف) در فرآیند زغالی شدن ، تجمع کربن باقیمانده بوسیله تغییرات و تجزیه در تولیدات مواد آلی ب) تجمع کربن بوسیله تجزیه آهسته مواد آلی در زیر آب ج) تبدیل شدن به کربن یک ماده کربنه مانند زغال سنگ بوسیله تقسیم شدن سایر سازنده ها

carbonization

کربنیزه شدن ، تبدیل یک ماده کربن دار به کربن بوسیله اجزا تشکیل دهنده آن

carbonization charring

نسبت کربن به نیتروژن

carbon-nitrogen ratio

کربونولیت ، سنگ کربنی

carbonolite

کربونولیت
اصطلاحی پیشنهاد شده توسط گرابائو (1924) برای یک سنگ رسوبی کربن دار (کربنی) ، کربونولیت اصطلاحی پیشنهاد شده توسط گرابائو (1924) برای یک سنگ رسوبی کربن دار (کربنی)

carbonolith

نسبت کربن به نیتروژن آلی

carbon-organic nitrogen ratio

چرت های موجود در آهک های دوره کربونیفر

carbonous

نظریه نسبت کربن
فرضیه ای که در هر ناحیه ، مقدار وزن مخصوص نفت بطور معکوس با "نسبت کربن" زغال سنگ های همراه (همنشین) تغییر می کند با افزایش درصد کربن ثابت در زغال در نتیجه ی دگرگونی ، نفت سبکتر می‌شود که در این صورت دارای هیدروکربن های فرار بیشتری می شود این نظریه بطور موثرتری توسط دیوید وایت در سال 1915 بیان شد

carbon-ratio theory

نظریه نسبت کربن فرضیه ای که در هر ناحیه ، مقدار وزن مخصوص نفت بطور معکوس با "نسبت کربن" زغال سنگ های همراه (همنشین) تغییر می کند با افزایش درصد کربن ثابت در زغال در نتیجه ی دگرگونی ، نفت سبکتر می‌شود که در این صورت دارای هیدروکربن های فرار بیشتری می شود این نظریه بطور موثرتری توسط دیوید وایت در سال 1915 بیان شد

carbon-ratio theory|carbon ratio|carbon ratio

هر میکرولیتوتیپ زغال سنگ که دارای حجم %20-5 دی سولفید آهن (پیریت و مارکاسیت) باشد (1963 ، ICCP)

carbopyrite

کربوراندوم
نام تجارتی برای مواد سنتز شده (کاربید سیلیکون) که به عنوان ساینده یا مواد نسوز استفاده می شود این مواد شبیه کانی مویسانیت می باشد

carborundum

کربوراندوم نام تجارتی برای مواد سنتز شده (کاربید سیلیکون) که به عنوان ساینده یا مواد نسوز استفاده می شود این مواد شبیه کانی مویسانیت می باشد

carborundum|moissanite|moissanite

یاقوت‌ آتشی‌ ، لعلی‌ که‌ تراش‌ محدب‌ داشته‌باشد
الف) یک گارنت قرمز با تراش کوژ(Cabochon)
ب) یک نام قدیمی برای هر کدام از چندین سنگ قیمتی به رنگ قرمز آتش مانند یاقوت یا اسپینل ، که در حال حاضر منسوخ است

carbuncle

یاقوت‌ آتشی‌ ، لعلی‌ که‌ تراش‌ محدب‌ داشته‌باشد الف) یک گارنت قرمز با تراش کوژ(Cabochon) ب) یک نام قدیمی برای هر کدام از چندین سنگ قیمتی به رنگ قرمز آتش مانند یاقوت یا اسپینل ، که در حال حاضر منسوخ است

carbuncle|ruby|ruby

شبه یاقوت ، یاقوت سان
اصطلاحی که برای یاقوت ، اسپینیل یاقوتی ، گارنت آلماندن و پیروب بکار می رود ، یاقوت سان اصطلاحی که برای یاقوت

carbunculus

کربوران
یک هیدروکربن سیاه قیر مانند ، که دارای اورانیوم است ، کربوران یک هیدروکربن سیاه قیر مانند

carburan

ماده ای که کربن دارد

carbure

اسکلت سازی- سفت کاری ، اسکلت بندی

carcassing

کارکارودن ، کوسه ماهی فسیلی که سنگواره آن ازکرتاسه تا حال وجود دارد

carcharodon

کارکارودونتوزاروس ، به معنای دایناسور تیز دندان ، دایناسور گوشتخوار جهنده ای که در دوره کرتاسه ، حدود 110 تا 90 میلیون سال قبل می زیست طول 14-8 متر و وزن آن بیش از 8 تن بود متعلق به : راسته theropods ، زیرراسته carnosauria ، خانواده allosaurids

carcharodontosaurus

سرطان زا
ماده‌ای که به طور مستقیم یا غیرمستقیم موجب بدخیم شدن یک سلول می‌شود ، سرطان زا ماده‌ای که به طور مستقیم یا غیرمستقیم موجب بدخیم شدن یک سلول می‌شود

carcinogen

سرطان‌زایی
ساز و کاری که با آن سرطان ایجاد می‌شود ، سرطان‌زایی ساز و کاری که با آن سرطان ایجاد می‌شود

carcinogenesis

یک کندیل درون مخرج یا دهانه یک اتوزویید در بریوزوآهای کیلوستوم آسکوفوران: جمع: cardellae مترادف: cardelle

cardella

یک کندیل درون مخرج یا دهانه یک اتوزویید در بریوزوآهای کیلوستوم آسکوفوران: جمع: cardellae مترادف: cardelle

cardella|cardelle|cardelle|cardellae

ساختار خانه کارتی
ساختاری که در رسوبات دریایی بخصوصی یافت می شود و از آگرگات های صفحه ای کانی های رسی آرایش یافته در یک صورت لبه ، به شکلی مانند House of play تشکیل شده است

cardhouse structure

ساختار خانه کارتی ساختاری که در رسوبات دریایی بخصوصی یافت می شود و از آگرگات های صفحه ای کانی های رسی آرایش یافته در یک صورت لبه ، به شکلی مانند House of play تشکیل شده است

cardhouse structure|cardhouse|cardhouse

کلماتپیشوندیبمعنی<دل> یا <قلب> است

cardia

لب قلبی
لب میانی پروسوما و اپیستوسوما در مروستوم ها ، لب قلبی لب میانی پروسوما و اپیستوسوما در مروستوم ها

cardiac lobe

ناحیه قلبی/ میانی
بخش میانی لاک تعدادی از ده پایان که پشت شیار گردنی یا خط درز و بین ناحیه های اوراگاستریک و روده ای قرار دارد (ص92 ، 1969 ، tip) است ، ناحیه قلبی/ میانی بخش میانی لاک تعدادی از ده پایان که پشت شیار گردنی یا خط درز و بین ناحیه های اوراگاستریک و روده ای قرار دارد (ص92

cardiac region

زاویه اصلی
زاویه ای که در دو انتهای لولای صدف دو کفه ای تشکیل می شود مثلاً زاویه تشکیل شده بین خط لولا و حاشیه آزاد خلفی و قدامی حاشیه کفه یک اوستراکد ، یا بین خط لولا و حاشیه های پشتی/ جانبی(posterolatinal) صدف یک براکیوپود ، زاویه اصلی زاویه ای که در دو انتهای لولای صدف دو کفه ای تشکیل می شود مثلاً زاویه تشکیل شده بین خط لولا و حاشیه آزاد خلفی و قدامی حاشیه کفه یک اوستراکد

cardinal angle

ناحیه بین نوک و خط لولا
الف) یک سطح صاف یا به طور ملایم مقعر شده ، معمولاً مثلثی که بین نوک و حاشیه لولا در بسیاری از نرم تنان دو کفه ای گسترش یافته و بطور بخشی یا کامل بوسیله لیگامنت اشغال شده است این ناحیه از باقیمانده صدف بوسیله یک زاویه تند آغاز می شود
ب) ناحیه یا بخش صاف و مسطح شده عقبی «کفه» یک براکیوپود مفصل دار فهتن ، خصوصاً دلیتریوم و نوتوتیریوم ممکن است میان ناحیه ، palintrop یا planarea باشد
نیز ببینید: ناحیه لولایی ، ناحیه بین نوک و خط لولا الف) یک سطح صاف یا به طور ملایم مقعر شده ، معمولاً مثلثی که بین نوک و حاشیه لولا در بسیاری از نرم تنان دو کفه ای گسترش یافته و بطور بخشی یا کامل بوسیله لیگامنت اشغال شده است این ناحیه از باقیمانده صدف بوسیله یک زاویه تند آغاز می شود ب) ناحیه یا بخش صاف و مسطح شده عقبی «کفه» یک براکیوپود مفصل دار فهتن ، palintrop یا planarea باشد نیز ببینید: ناحیه لولایی

cardinal area

محور اصلی
محور اصلی در نرم تن دو کفه ای ، محور اصلی محور اصلی در نرم تن دو کفه ای

cardinal axis

حاشیه اصلی حاشیه عقبی منحنی شکل صدف براکیوپود ، که در امتداد آن کفه ها لولا می شوند ، هم ساخت با خط لولا صدف های استروفیک می باشد ولی موازی با محور لولا نیست (1965 ، TIP)

cardinal margin

صفحه اصلی
صفحه ای که در عرض انتهای عقبی کفه بازویی یک براکیوپود گسترده می شود که بطور جانبی از صفحات لولای خارجی و بطور میانی از صفحات لولای درونی متصل یا جفت شده ، و یا یک صفحه منفرد ، تشکیل شده است و معمولاً بطور عقبی یا از پشت سوراخ شده است ، صفحه اصلی صفحه ای که در عرض انتهای عقبی کفه بازویی یک براکیوپود گسترده می شود که بطور جانبی از صفحات لولای خارجی و بطور میانی از صفحات لولای درونی متصل یا جفت شده

cardinal plate

جهتهای اصلی (شمال ، شرق ، جنوب و غرب(

cardinal points

قسمت بر آمده در کفه بازویی پشتی که ماهیچه های diductor به آن متصل می شوند

cardinal process

دندان های اصلی یک دندان لولا ، معمولاً به نسبت بزرگ ، که در نزدیک و دقیقاً زیر نوک یک نرم تن دو کفه ای قرار گرفته است محور بلند آن عمود یا اریب بر خط لولاست مقایسه شود با: دندان های جانبی

cardinal tooth

اصطلاحی مشترک برای برون رشدهای متنوع درونی و ساختارهای ثانویه صدفی درون حاشیه میانی و عقبی کفه بازویی نزدیک نوک یک براکیوپد ، به همراه مفصل که اتصال لفوفور یا زائده ماهیچه ها را مهیا می کنند ممکن است شامل: زوائد اصلی (فرآیندهای اصلی) ، پشته های سوراخ چشمی ، قاعده های رانی و صفحات لولا ، باشد

cardinalia

کاردیوسراس ، از فسیلی های آمونیت دوره ژوراسیک بالایی

cardioceras

کاردیولا ، از صدف های دوکفه ای دوران اول (دوره های سیلورین تا دوونین)

cardiola

کاردیومیوپاتی
بیماری ماهیچه قلب (میوکاردیوم ، ‌ ماهیچه قلب) ، کاردیومیوپاتی بیماری ماهیچه قلب (میوکاردیوم

cardiomyopathy

ناحیه کاردیوافتالمیک
فضای بین ستیغ های وابسته به چشمی در مروستوم ها

cardiophthalmic region

ناحیه کاردیوافتالمیک فضای بین ستیغ های وابسته به چشمی در مروستوم ها

cardiophthalmic region|cardiophthalmic|cardiophthalmic

بیماری قلبی عروقی
بیماری مربوط به رگهای خونی و قلب ، مانند حمله شدید قلبی و بیماری مغزی عروقی

cardiovascular disease(cdv)

بیماری قلبی عروقی بیماری مربوط به رگهای خونی و قلب ، مانند حمله شدید قلبی و بیماری مغزی عروقی

cardiovascular disease(cdv)|cdv|cdv|cardiovascular disease

رس کاردیوم
یک رس یخچالی پلیستوسن در اروپای شمالی که بوسیله صدف های فسیلی دسته کاردیوم ، که یک نرم تن دو کفه ای دریایی است ، تشخیص داده می شود ، رس کاردیوم یک رس یخچالی پلیستوسن در اروپای شمالی که بوسیله صدف های فسیلی دسته کاردیوم

cardium clay

کم شدن یک ماده غذایی ، نارسائی ، فقدان

carence

کارن ، ‌اصطلاحی است که که به بخش های سخت بدن برخی از حیوانات گفته می شود که دارای ستیغ کشیده وراست می باشند

carene

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Fe2+4Al2(OH)12CO3•3(H2O)
وجه تسمیه : از نام Steve Cares (1909-) و Janet Cares (1921-) کانادایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Fe2+4Al2(OH)12CO3•3(H2O) - وجه تسمیه : از نام Steve Cares (1909-) و Janet Cares (1921-) کانادایی

caresite

خاک جگن دار ، خاک هوموس دار

carex earth

کارگنول
یک اصطلاح فرانسوی برای یک سنگ رسوبی کربناته نفوذپذیر یا حفره ای (خصوصاً یک دولومیت حفره دار) ، که حفرات یا منفذهای آن با مواد نرم ، تبخیری و گردشونده ، که به راحتی حل و خارج شده و یک سطح زبر پوسیده از خود به جای می گذارند ، پر شده است ، کارگنول یک اصطلاح فرانسوی برای یک سنگ رسوبی کربناته نفوذپذیر یا حفره ای (خصوصاً یک دولومیت حفره دار)

cargneule

کوهزایی کاریبو
نامی که توسط w h white برای یک کوهزایی در اویل پالئوزوییک در بریتیش کلمبیا ، بویژه در سلکیرک و امینکا ، جایی که لایه پرمین بالایی تغییر شکل یافته ، وسنگ های پروتروزوئیک وپالئوزویک زیرین دگرگون شده است ، پیشنهاد شد ، کوهزایی کاریبو نامی که توسط w h white برای یک کوهزایی در اویل پالئوزوییک در بریتیش کلمبیا

cariboo orogeny

کاریدویید
صفت: به یک سخت پوست ده پا متعلق به زیر راسته (Caridae) که شامل بیشتر میگوها ، میگوهای درشت و انواع مرتبط می باشد مثلاً رخساره کاریدوئید: یک وجه از یومالاکوستراسه های ابتدایی که بوسیله لاک احاطه کننده قفسه سینه ، چشم های ساقه ای متحرک ، ریز شاخک ها ، آنتن های دارای اسکافوسریت ، سه پایان با پاهای بیرونی شناور ، شکم ماهیچه ای قدرتمند طویل شده بطور شکمی بسته شده و Caudal fan تشخیص داده می شوند
اسم: یک سخت پوست کاریدوئید نام دارد ، کاریدویید صفت: به یک سخت پوست ده پا متعلق به زیر راسته (Caridae) که شامل بیشتر میگوها ، شکم ماهیچه ای قدرتمند طویل شده بطور شکمی بسته شده و Caudal fan تشخیص داده می شوند اسم: یک سخت پوست کاریدوئید نام دارد

caridoid

کارن ، شیار یا درز یا چروکیدگی سطحی کوتیکول

carina

کارینایی
صفت: تعلق داشتن به یک کارینا ، مثل یک نوار کارینا که نشان دهنده یک ناحیه حاشیه ای بی روزن بین کاریناهای پوسته فرامینیفرایی است
اسم: یکی از دسته استخوانچه ها در امتداد خط میانی سطح دور از دهانی یک پرتوی آستروزوآن ، کارینایی صفت: تعلق داشتن به یک کارینا ، مثل یک نوار کارینا که نشان دهنده یک ناحیه حاشیه ای بی روزن بین کاریناهای پوسته فرامینیفرایی است اسم: یکی از دسته استخوانچه ها در امتداد خط میانی سطح دور از دهانی یک پرتوی آستروزوآن

carinal

زورقی
الف) به یک چین گویند که تقریباً هم شیب می باشد
ب) یک تاقدیس گون یا ناودیس گون گویند که طوری به چینه های غیرمقاوم محدود شده است ، که چینه‌های مجاور/ دست نخورده باقی مانده اند ، زورقی الف) به یک چین گویند که تقریباً هم شیب می باشد ب) یک تاقدیس گون یا ناودیس گون گویند که طوری به چینه های غیرمقاوم محدود شده است

carinate

کارینو جانبی
یک صفحه قطعه ای در سخت پوست بارناکل که در هر دو طرف کارینا قرار گرفته است مترادف: Carinal latus ، کارینو جانبی یک صفحه قطعه ای در سخت پوست بارناکل که در هر دو طرف کارینا قرار گرفته است مترادف: Carinal latus

carinollateral

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KNa4Ca4Si8O18(CO3)4(OH ، F)•(H2O)
وجه تسمیه : از نام دانشگاه Carleton در کانادا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KNa4Ca4Si8O18(CO3)4(OH ، F)•(H2O) - وجه تسمیه : از نام دانشگاه Carleton در کانادا

carletonite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CaTe4+2Te6+O8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaTe4+2Te6+O8

carlfriesite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Ca2AlF7•(H2O)
وجه تسمیه : از نام Carl Hintze (1851-1916)زمین شناس آلمانی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2AlF7•(H2O) - وجه تسمیه : از نام Carl Hintze (1851-1916)زمین شناس آلمانی

carlhintzeite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Tl2S
وجه تسمیه : از نام نهشته طلای Carlin در نوادای آمریکا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Tl2S - وجه تسمیه : از نام نهشته طلای Carlin در نوادای آمریکا

carlinite

طلای تیپ کارلین
طلایی که به شکل ذرات میکروسکوپی (تا 30 میکرون) دیده می‌شوند ، که باید بوسیله تحلیل های شیمیایی شناسایی شود چون بوسیله Pannig (استخراج طلا/ حرکت افقی دوربین) قابل دسترس نیست
این اصطلاح از محل بروز این نوع طلا ، در کارلین نوادا گرفته شده است
مترادف: طلای پنهان/ ناپیدا ، طلای تیپ کارلین طلایی که به شکل ذرات میکروسکوپی (تا 30 میکرون) دیده می‌شوند ، که باید بوسیله تحلیل های شیمیایی شناسایی شود چون بوسیله Pannig (استخراج طلا/ حرکت افقی دوربین) قابل دسترس نیست این اصطلاح از محل بروز این نوع طلا ، در کارلین نوادا گرفته شده است مترادف: طلای پنهان/ ناپیدا

carlin-type gold

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K6(Na ، K)4Na6Mg10(Se6+O4)12(IO3)12•12(H2O)
وجه تسمیه : از نام Carlos Ruiz F (1916- )زمین شناسی از کشور شیلی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K6(Na ، K)4Na6Mg10(Se6+O4)12(IO3)12•12(H2O) - وجه تسمیه : از نام Carlos Ruiz F (1916- )زمین شناسی از کشور شیلی

carlosruizite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mg ، Fe2+ ، Ti ، Mn)21(Si ، Al)12O28(OH)34
وجه تسمیه : از نام پروفسور Carlo Sturani (1938-1976) ایتالیایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mg ، Al)12O28(OH)34 - وجه تسمیه : از نام پروفسور Carlo Sturani (1938-1976) ایتالیایی

carlosturanite

کارلسباد

carlsbad

قانون دوقلوی کاربساد B
یک قانون دوقلو که در حال حاضر معادل قانون دوقلوی x-pericline در نظر گرفته می شود

carlsbad b twin law

قانون دوقلوی کاربساد B یک قانون دوقلو که در حال حاضر معادل قانون دوقلوی x-pericline در نظر گرفته می شود

carlsbad b twin law|carlsbad|carlsbad|twin law

قانون دوقلو یا دوگانه کاربساد
یک قانون دوقلو در فلدسپاتها ، خصوصاً ارتوکلاز که بیانگر یک دوقلوی نفوذی است که در آن محور دوقلو ، محور c بلورشناسی است و سطح ترکیبی نامنظم می باشد
همچنین نوشته می شود: قانون دوقلوی (karlsbad)

carlsbad twin law

قانون دوقلو یا دوگانه کاربساد یک قانون دوقلو در فلدسپاتها ، خصوصاً ارتوکلاز که بیانگر یک دوقلوی نفوذی است که در آن محور دوقلو ، محور c بلورشناسی است و سطح ترکیبی نامنظم می باشد همچنین نوشته می شود: قانون دوقلوی (karlsbad)

carlsbad twin law|carlsbad|carlsbad|twin law

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: CrN
وجه تسمیه : از نام بنیاد Carlsberg دانمارک ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CrN - وجه تسمیه : از نام بنیاد Carlsberg دانمارک

carlsbergite

کارملویت
یک بازالت یا آندزیت ، وابسته به اینکه آیا پلاژیوکلاز آن آندزین یا لابرادوریت باشد ، که حاوی ایدینگسیت به عنوان یک محصول دگرسانی بلورهای اولیوین می باشد نام آن ، معرفی شده توسط لاوسون در سال 1893 از خلیج کارمل در کالیفورنیا گرفته شده است این استفاده توصیه نمی شود ، کارملویت یک بازالت یا آندزیت

carmeloite

نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: (Ti ، Cr ، Fe)[O2-x(OH)x] ، x~0 5
وجه تسمیه : از نام پروفسور Ian S E Charmchael آمریکایی ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: (Ti ، x~0 5 - وجه تسمیه : از نام پروفسور Ian S E Charmchael آمریکایی

carmichaelite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: PbFe3+2(AsO4)2(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: PbFe3+2(AsO4)2(OH)2

carminite

کارنالیت ، کارنالیت
ترکیب شیمیایی :KMgCl3 6H2O
درصد مواد:K14 07% Mg8 75% Cl38 28 H2O38 9%
سیستم تبلور: ارترومبیک
سختی : 2 5
چگالی : 1 6
رده بندی: هالوژن
رخ: ندارد
جلا:شیشه ای ، چرب
شکستگی: صدفی
شفافیت: نیمه شفاف
اشکال ظاهری : ندرتاْ بلوری ، آگرگاتهای دانه ای و رشته ای
ژیزمان : فراوان ; آلمان و روسیه
خواص شیمیایی : به راحتی ذوب میشودورنگ شعله بنفش است به راحتی درآب حل میشودودارای مزه تلخ است
رنگ کانی : بیرنگ ، سفید ، متمایل به زرد ، متمایل به صورتی ، متمایل به قهوه ای ، سبزروشن
رنگ خاکه:سفید
تشابه کانی شناسی : سیلوین ، هالیت
پاراژنز :سیلوین ، هالیت
منشا تشکیل : ژیزمانهای نمک دریایی ، دریاچه های شور
شکل بلورها:صفحه ای ضخیم ، بی پیرامیدال ، پسودوهگزاگونال
محل پیدایش: روسیه (اورال)
نام آن ازنام مهندس معدن آلمانی R Von Carnall گرفته شده است
کاربرد : منبع پتاسیم و منیزم ، یکی از کانی های مهم پتاسیم و منیزیم به شمار می‌رود ناخالصی اکسید آهن آن را به رنگ قرمز یا صورتی و هیدروکسید آهن به رنگ زرد یا قهوه ای در می آورد کارنالیت معمولاً از تبدیل سیلویت به وجود می‌آید
این کانی دارای خاصیت فسفرسانس نیز می‌باشد کارنالیت هایی که در لجن های نمکی ایجادمی شود مخلوط کارنالیت و نمک طعام ، کارنالیتیت نامیدهمی شود ، کارنالیت - ترکیب شیمیایی :KMgCl3 6H2O - درصد مواد:K14 07% Mg8 75% Cl38 28 H2O38 9% - سیستم تبلور: ارترومبیک - سختی : 2 5 - چگالی : 1 6 - رده بندی: هالوژن - رخ: ندارد - جلا:شیشه ای ، چرب - شکستگی: صدفی - شفافیت: نیمه شفاف - اشکال ظاهری : ندرتاْ بلوری ، آگرگاتهای دانه ای و رشته ای - ژیزمان : فراوان ; آلمان و روسیه - خواص شیمیایی : به راحتی ذوب میشودورنگ شعله بنفش است به راحتی درآب حل میشودودارای مزه تلخ است - رنگ کانی : بیرنگ ، سبزروشن - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : سیلوین ، هالیت - پاراژنز :سیلوین ، هالیت - منشا تشکیل : ژیزمانهای نمک دریایی ، دریاچه های شور - شکل بلورها:صفحه ای ضخیم ، پسودوهگزاگونال - محل پیدایش: روسیه (اورال) - نام آن ازنام مهندس معدن آلمانی R Von Carnall گرفته شده است - کاربرد : منبع پتاسیم و منیزم ، یکی از کانی های مهم پتاسیم و منیزیم به شمار می‌رود ناخالصی اکسید آهن آن را به رنگ قرمز یا صورتی و هیدروکسید آهن به رنگ زرد یا قهوه ای در می آورد کارنالیت معمولاً از تبدیل سیلویت به وجود می‌آید - این کانی دارای خاصیت فسفرسانس نیز می‌باشد کارنالیت هایی که در لجن های نمکی ایجادمی شود مخلوط کارنالیت و نمک طعام

carnallite

کارنگییت
یک ترکیب سنتز شده naalsio4 این معادل دما بالای نفلین می باشد این ترکیب در دما پایین بصورت تری کلینیک و در دما بالا کوبیک یا ایزومتری می باشد ، کارنگییت یک ترکیب سنتز شده naalsio4 این معادل دما بالای نفلین می باشد این ترکیب در دما پایین بصورت تری کلینیک و در دما بالا کوبیک یا ایزومتری می باشد

carnegieite

کالسدوئن قرمز رنگ ، رنگ آن در اثر وجود ترکیبات اکسید آهن است ، کارنلین ، عقیق جگری
نوعی کلسدونی نیمه شفاف به رنگ نارنجی- قرمز که معمولا دارای رنگ یکنواخت است و گاهی اوقات نواربندی ضعیفی دارد کارنلین ، جلای تیره و مومی دارد نام کارنلین ، از واژه لاتین کارن گرفته شده که به معنای گوشت است و احتمالا به خاطر رنگش ، که شبیه به رنگ گوشت است ، این نام به آن داده شده است کارنلین ، از دی اکسید سیلیسیم ، Sio2 ، تشکیل شده است و رنگ قرمز آن به خاطر وجود ناخالصی هماتیت است کارنلین ، یکی از جواهرات یونانیها و رومیها بود که در مهر از آن استفاده می کردند به منظور افزایش رنگ طبیعی ، اغلب رنگ شده یا گرم می شود عمدتا در هند ، برزیل و اوروگوئه یافت می شود
ویژگیهای فیزیکی
رنگ:نارنجی قرمز
سختی: 7- 5/6
وزن مخصوص : 65/2
شاخص شکست: 55/1- 54/1 ، عقیق جگری - نوعی کلسدونی نیمه شفاف به رنگ نارنجی- قرمز که معمولا دارای رنگ یکنواخت است و گاهی اوقات نواربندی ضعیفی دارد کارنلین ، برزیل و اوروگوئه یافت می شود - ویژگیهای فیزیکی - رنگ:نارنجی قرمز - سختی: 7- 5/6 - وزن مخصوص : 65/2 - شاخص شکست: 55/1- 54/1

carnelian

آشکوب دوره تریاس پسین ، 221 تا 227 میلیون سال قبل

carnian

جانوران گوشت خوار ، گوشتخواران

carnivora

گوشتخوار

carnivore

گوشتخوار

carnivore|carnivores|carnivores

ابر خانواده کارنوزاریا
درندگان بزرگی که دارای برآمدگیهای زیادی در سر بوده و شامل کارکارودونتوزاروس و گیگانتوزاروس می باشند
متعلق به
قلمرو :جانوران
شاخه مهره داران
رده : archosauria
راسته : saurischia
زیر راسته : theropods ، ابر خانواده کارنوزاریا درندگان بزرگی که دارای برآمدگیهای زیادی در سر بوده و شامل کارکارودونتوزاروس و گیگانتوزاروس می باشند متعلق به قلمرو :جانوران شاخه مهره داران رده : archosauria راسته : saurischia زیر راسته : theropods

carnosauria

کارنوتیت
فرمول شیمیایی : K2 [(UO2)2|V2O8] 3H2O
سیستم تبلور : مونوکلینیک
رده بندی: وانادات
جلا: مات - خاکی – صدفی
شفافیت: شفاف
ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; امریکا (کلرادو) ، استرالیا ، زئیر و روسیه
اشکال ظاهری : بلوری
خواص شیمیایی : دراسیدها محلول است
ترکیب شیمیایی :K2O10 44% UO263 42% V2O520 16% H2O5 98%
رنگ کانی :زرد قناری -زرد – سبز
رنگ خاکه : زرد روشن
تشابه کانی شناسی : کوپیاپیت – تیویامونیت
پاراژنز : - تیویامونیت - آسفالت - وانادینیت و غیره
شکل بلورها: پهن و کوتاه – رمبوئدر
کاربرد : کانسار اورانیوم
محل پیدایش:امریکا (آریزونا)
سایر ویژگی ها : دارای رادیواکتیویته شدید-ازکانیهای مشابه آن کوپیاپیت و تیویامونیت است
نام آن از نام شیمیدان فرانسوی M A Carnot گرفته شده است ، کارنوتیت - فرمول شیمیایی : K2 [(UO2)2|V2O8] 3H2O - سیستم تبلور : مونوکلینیک - رده بندی: وانادات - جلا: مات - خاکی – صدفی - شفافیت: شفاف - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; امریکا (کلرادو) ، زئیر و روسیه - اشکال ظاهری : بلوری - خواص شیمیایی : دراسیدها محلول است - ترکیب شیمیایی :K2O10 44% UO263 42% V2O520 16% H2O5 98% - رنگ کانی :زرد قناری -زرد – سبز - رنگ خاکه : زرد روشن - تشابه کانی شناسی : کوپیاپیت – تیویامونیت - پاراژنز : - تیویامونیت - آسفالت - وانادینیت و غیره - شکل بلورها: پهن و کوتاه – رمبوئدر - کاربرد : کانسار اورانیوم - محل پیدایش:امریکا (آریزونا) - سایر ویژگی ها : دارای رادیواکتیویته شدید-ازکانیهای مشابه آن کوپیاپیت و تیویامونیت است - نام آن از نام شیمیدان فرانسوی M A Carnot گرفته شده است

carnotite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KF ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KF

carobbiite

اصطلاح روسیون ، سنگلاخ

carol

جداکننده مغناطیسی کارپکو ، این دستگاه اولین جداکننده مغناطیسی تر با شدت زیاد است که به طور مداوم در سطح صنعتی عرضه شده است بار اولیه به صورت پالپ به طور پیوسته وارد فضای بین دو قطب می شود و ذرات مغناطیسی و غیرمغناطیسی از بخش تحتانی دستگاه خارج می شوند از این دستگاه برای کاهش آهن در کانسنگ های فسفات دار استفاده می شود

carpco separator

carpco separator|carpco|carpco

کارپدولیت ، خط سنگی

carpedolith

کارفولیت
ترکیب شیمیایی :MnAl2](OH)4|Si2O6]
درصد مواد:MnO21 56% Al2O330 98% SiO236 52% H2O10 94%
سیستم تبلور: ارترومبیک
رده بندی:سیلیکات
رخ:ناقص
جلا: ابریشمی
شکستگی: نامنظم
شفافیت: نیمه شفاف
نوع سختی : ترد
خاصیت مغناطیسی: ندارد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات رشته ای ، شعاعی ، فشرده
ژیزمان :کمیاب ; آلمان شرقی ، چک و اسلواکی ، بلژیک ، یوگسلاوی ، انگلیس و ژاپن
خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها
رنگ کانی : زرد کاهی ، خاکستری سبز ، قهوه ای زرد
رنگ خاکه: سفید
پاراژنز :فلوئوریت ، کوارتز ، کاسیتریت
منشا تشکیل :پنوماتولیتی
شکل بلورها:سوزنی ، رشته ای
محل پیدایش: چک و اسلواکی
نام آن از واژه یونانی Karphos بمعنای کاه و lithos گرفته شده است
سختی : 5 5
چگالی : 2 9 ، کارفولیت - ترکیب شیمیایی :MnAl2](OH)4|Si2O6] - درصد مواد:MnO21 56% Al2O330 98% SiO236 52% H2O10 94% - سیستم تبلور: ارترومبیک - رده بندی:سیلیکات - رخ:ناقص - جلا: ابریشمی - شکستگی: نامنظم - شفافیت: نیمه شفاف - نوع سختی : ترد - خاصیت مغناطیسی: ندارد - اشکال ظاهری : بلوری ، فشرده - ژیزمان :کمیاب ; آلمان شرقی ، انگلیس و ژاپن - خواص شیمیایی : نامحلول در اسیدها - رنگ کانی : زرد کاهی ، قهوه ای زرد - رنگ خاکه: سفید - پاراژنز :فلوئوریت ، کاسیتریت - منشا تشکیل :پنوماتولیتی - شکل بلورها:سوزنی ، رشته ای - محل پیدایش: چک و اسلواکی - نام آن از واژه یونانی Karphos بمعنای کاه و lithos گرفته شده است - سختی : 5 5 - چگالی : 2 9

carpholite

کارفوسیدریت
یک کانی زرد رنگ که از سولفات آهن آبدار پایه تشکیل شده است بیشتر کانی هایی که به نام کارفوسیدریت خوانده می شوند ، ژوراسیت یا ناتروژوراسیت می باشند «مقایسه شود با: ژوراسیت هیدرونیوم» ، کارفوسیدریت یک کانی زرد رنگ که از سولفات آهن آبدار پایه تشکیل شده است بیشتر کانی هایی که به نام کارفوسیدریت خوانده می شوند

carphosiderite

هومالوزوآ که دارای شیار آمبولاکرال و یک استریوم ساخته شده از کلسیت بلورین با ریز ساختار شبکه مانند می باشد

carpoid

الف) یک میوه ، مغز یا دانه فسیل شده مترادف: corpolith کارپولیت
ب) یک کنکرسیون بیضوی ، یا ساختار دیاژنزی مشابه ، با قطر 2-1 سانتی متر که قبلا این باورو جود داشت که یک دانه فسیلی باشد و نام گروهی/ عام کارپولیتها برای آن انتخاب شد ، مغز یا دانه فسیل شده مترادف: corpolith کارپولیت ب) یک کنکرسیون بیضوی

carpolite

استخوان های مچ یک سخت پوست نرم قشره (malacostracan)
مترادف: کارپوپودیت ، استخوان های مچ یک سخت پوست نرم قشره (malacostracan) مترادف: کارپوپودیت

carpopod

مچ دست
استخوان های مچ: الف) پنجمین بخش pereiopodal از بدن یک سخت پوست نرم قشره (malacostracan ) که بطور انتهایی نسبت به مروس و بطور ابتدایی نسبت به پروپودوس ، قرار گرفته است و تشکیل دهنده بخش سوم یک endopod عادی می باشد
ب) مچ یک چهارپا ـ جمع: carpi
مترادف: carpopoda/ مچ ، مچ دست استخوان های مچ: الف) پنجمین بخش pereiopodal از بدن یک سخت پوست نرم قشره (malacostracan ) که بطور انتهایی نسبت به مروس و بطور ابتدایی نسبت به پروپودوس ، قرار گرفته است و تشکیل دهنده بخش سوم یک endopod عادی می باشد ب) مچ یک چهارپا ـ جمع: carpi مترادف: carpopoda/ مچ

carpus

خاک های تورب زاری که حاوی هوموس های خام است

carr

نوعی کانی ، در طبقه بندی Dana
فرمول شیمیایی: Ca3Ge(OH)6(SO4)(CO3 )•12H2 O
وجه تسمیه : از نام حوضه Carrara در ایتالیا ، در طبقه بندی Dana - فرمول شیمیایی: Ca3Ge(OH)6(SO4)(CO3 )•12H2 O - وجه تسمیه : از نام حوضه Carrara در ایتالیا

carraraite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Ni ، Cu)14Al9(SO4 ، CO3)6(OH)43•7(H2O)
وجه تسمیه : از نام سنگ های Carr Boyd استرالیا ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ni ، CO3)6(OH)43•7(H2O) - وجه تسمیه : از نام سنگ های Carr Boyd استرالیا

carrboydite

در مهندسی معدن به ظرفی که بواسطه طناب در هوا حرکت کرده و مواد را حمل می کندگفته می شود

carrier

به سیستمی که فرود آمدن هواپیما را در روی جایگاه یا کشتی های هواپیما بر کنترل می کند ، اتلاق می شود

carrier controlled approach

زهکش جمع کننده

carrier drain

مکان سنگلاخی

carroc

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Cu(Co ، Ni)2S4
وجه تسمیه : از نام شرکت Carroll آمریکایی ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu(Co ، Ni)2S4 - وجه تسمیه : از نام شرکت Carroll آمریکایی

carrollite

تخته سنگ های جدا شده از کوه را گویند

carron

آجرپزی ، سفالگری

carroniere

محلی که پر از سنگ است

carroutere

ظرفیت حمل ، ظرفیت کانال ، ظرفیت برد
تولید طبیعی یک دریاچه ، آنطور که بر جعیت ماهی ها و سایر حیات آبی که دریاچه از آن حمایت می کند ، اثر می گذارد
ظرفیت کانال : حداکثر جریان که یک کانال معین می‌تواند بدون سرریز کردن از کناره هایش انتقال دهد نیز ببینید: bankfull stage
ظرفیت برد : چگالی دائمی از یک جزء معین که جایگاه خاصی را می تواند پشتیبانی (تقویت) نماید ، ظرفیت برد تولید طبیعی یک دریاچه ، اثر می گذارد ظرفیت کانال : حداکثر جریان که یک کانال معین می‌تواند بدون سرریز کردن از کناره هایش انتقال دهد نیز ببینید: bankfull stage ظرفیت برد : چگالی دائمی از یک جزء معین که جایگاه خاصی را می تواند پشتیبانی (تقویت) نماید

carrying capacity

دشت های سنگی آهکی

carso

کارستون
یک اصطلاح بریتانیایی برای یک ماسه سنگ بشدت سیمان شده آهنی ، خصوصاً ماسه سنگ متعلق به عصر کرتاسه که به عنوان سنگ ساختمانی استفاده می شود
مترادف: quernstone

carstone

کارستون یک اصطلاح بریتانیایی برای یک ماسه سنگ بشدت سیمان شده آهنی ، خصوصاً ماسه سنگ متعلق به عصر کرتاسه که به عنوان سنگ ساختمانی استفاده می شود مترادف: quernstone

carstone|quernstone|quernstone

سیستم مختصات کارتزین
سیستم مختصاتی که در آن موقعیت نطقهای در فضای n بعدی با فاصله نقطه از صفحه مرجع تعریف می شود ، سیستم مختصات کارتزین سیستم مختصاتی که در آن موقعیت نطقهای در فضای n بعدی با فاصله نقطه از صفحه مرجع تعریف می شود

cartesian coordinate system

نظام مختصات سه بعدی ، مختصات دکارتی ، مختصات قایم الزاویه

cartesian coordinates

چهارمین شخمی که که به تاکستان ها داده می شود

cartger

غضروف استخوانی شده
استخوانی که جانشین مفاصل غضروفی می‌شود و شامل اسکلت محوری و اسکلت آویزگانی است ولی فقط بخش های محدودی از جمجمه را شامل می شود
مترادف: endochondral bone

cartilage replacement bonehs

غضروف استخوانی شده استخوانی که جانشین مفاصل غضروفی می‌شود و شامل اسکلت محوری و اسکلت آویزگانی است ولی فقط بخش های محدودی از جمجمه را شامل می شود مترادف: endochondral bone

cartilage replacement bonehs|endochondral bone|endochondral bone|cartilage replacement

استخوان جانشین غضروف

cartilage-replacement bone

استخوان جانشین غضروف

cartilage-replacement bone|cartilage-replacement|cartilage-replacement

نقشهآماریجغرافیایی
نقشه ای که درآن مساحت یا فاصله به گونه ای دست کاری شده است که تغییرات مربوط به اهمیت موضوعاتی همچون زمانهای رفت و آمد یا تراکم جمعیت را نشان دهد ، نقشهآماریجغرافیایینقشه ای که درآن مساحت یا فاصله به گونه ای دست کاری شده است که تغییرات مربوط به اهمیت موضوعاتی همچون زمانهای رفت و آمد یا تراکم جمعیت را نشان دهد

cartogram

نقشه کش ، طراح ، رسام

cartographer

افزودن اطلاعات به نقشه یا عکس
تصویر به منظور بهتر کردن قابلیت خواندن و سهولت ، زیباتر کردن یا افزایش محتویات اطلاعاتی آن ، افزودن اطلاعات به نقشه یا عکس تصویر به منظور بهتر کردن قابلیت خواندن و سهولت

cartographic enhancement

چهره نقشه

cartographic feature

نظام اطلاعات نقشه نگاری

cartographic information system

نظام اطلاعات نقشه نگاری

cartographic information system|cis|cis

پی در پی بودن عملیات فضایی اولیه که باعث به وجود آمدن مدلهای فضایی پیچیده می شود
همچنین نگاه کنید به spatial models ، map algrbra

cartographic model

پی در پی بودن عملیات فضایی اولیه که باعث به وجود آمدن مدلهای فضایی پیچیده می شود همچنین نگاه کنید به spatial models ، map algrbra

cartographic model|cartographic models|cartographic models

فرآیندی که به کمک آن مدلهای کارتوگرافیک ایجاد می شوند

cartographic modeling

اسکنر نقشه‌کشی

cartographic scanner

واحد نقشه‌کشی

cartographic unit

واحد نقشه نگاری
یک سنگ یا گروهی از سنگها که بر روی یک نقشه زمین شناسی ، توسط طرح یا رنگ جداگانه ، نشان داده شده اند واحد نقشه‌نگاری استاندارد ، سازند می باشد

cartographic unite

واحد نقشه نگاری یک سنگ یا گروهی از سنگها که بر روی یک نقشه زمین شناسی ، توسط طرح یا رنگ جداگانه ، نشان داده شده اند واحد نقشه‌نگاری استاندارد ، سازند می باشد

cartographic unite|cartographic|cartographic

نقشه نگاری ، هنر و دانش تهیه نقشهها و چارتها

cartography

یک روش گرافیکی طومار مانند بر روی نقشه یا نمودار ، که عنوان ، مقیاس ، راهنمای نقشه یا موارد توصیفی را احاطه می کند مترادف: جعبه عنوان

cartouche

فشنگی

cartridge

شیر فشنگی

cartridge faucet

فیوز فشنگی

cartridge fuse

چکش فشنگی

cartridge hammer

ماده منفجره ژله ای فشنگی
موادمنفجره ژله ای که به صورت فشنگی ساخته می شوند و هرچه قطر آنها بیشتر باشد حساسیتشانکمتر است ، ماده منفجره ژله ای فشنگی موادمنفجره ژله ای که به صورت فشنگی ساخته می شوند و هرچه قطر آنها بیشتر باشد حساسیتشانکمتر است

cartridge slurry

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Na ، Pb)(Ca ، Na)(Ca ، Mn++)(Mn++ ، Mg)2(AsO4)3
وجه تسمیه : از کلمه یونانی به معنای رنگ قهوه ای فندقی

caryinite

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na ، Pb)(Ca ، Na)(Ca ، Mn++)(Mn++ ، Mg)2(AsO4)3 - وجه تسمیه : از کلمه یونانی به معنای رنگ قهوه ای فندقی

caryinite|karyinite|karyinite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Mn2+ ، Mg ، Zn ، Fe2+)3(Si ، As)2O510(OH ، Cl)4
وجه تسمیه : از کلماتی یونانی به دلیل رنگ قهوه ای و ساختار نمدی آن ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Mn2+ ، Cl)4 - وجه تسمیه : از کلماتی یونانی به دلیل رنگ قهوه ای و ساختار نمدی آن

caryopilite

گندمه
یک میوه ناشکوفای تک دانه خشک کوچک که یک پوشش دانه و مرحله پوست رویی کاملاً یکی شده دارد و یک دانه منفرد را تشکیل می دهد مثلاً : در چمن ها ، گندمه یک میوه ناشکوفای تک دانه خشک کوچک که یک پوشش دانه و مرحله پوست رویی کاملاً یکی شده دارد و یک دانه منفرد را تشکیل می دهد مثلاً : در چمن ها

caryopsis

رونوشت ، انباشتن ، ریختن ، انباشت
برداشتن بار به خصوص بار زغال یا باطله ؛ مکانیکی برای برداشتن بار ، انباشت برداشتن بار به خصوص بار زغال یا باطله ؛ مکانیکی برای برداشتن بار

dump

محل جمع آوری موادباطله از معدن که برای حمل و نقل موادمسطح شده است
اغلب با مسیرهای موقتی عبور تراموا تجهیز می شود ، محل جمع آوری موادباطله از معدن که برای حمل و نقل موادمسطح شده است اغلب با مسیرهای موقتی عبور تراموا تجهیز می شود

finger dump

لودرچرخ لاستیکی زیرزمینی(lhd)
یک وسیله نقلیه چرخ لاستیکی ، مشابه لودرهای معمولی وخودبارگیراست که قابلیت حرکت بابارخودوتخلیه آن درمحل موردنطر را دارد این وسایل اغلب باموتوردیزل تغذیه می شوند برای امکان عملکرداین وسایل درقوسهای باشعاع کم ازدوقسمت که بامفصل به هم ارتباط دارندتشکیل شده است ازمزایای این وسایل می توان به انعطاف پذیری ، تحرک بالا وکاربردچندمنظوره اشاره کرد

loader haul dump

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی مکانیسمی برای تخلیه یک ماشین بارگیری شده

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مکانیسمی برای تخلیه یک ماشین بارگیری شده

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما