معادل انگلیسی سیمان
جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر

زمين شناسی

سیمان
جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر وبلوکها به کار میرود سیمان را به دو روش خشک و تر تهیه می کنند
کانسارهای دارای طلا که در استفاده از معنای رسوبی آن ، یا بخشی از سیمان هستند و یا جاشین آن شده اند ، سیمان - جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، آجر وبلوکها به کار میرود سیمان را به دو روش خشک و تر تهیه می کنند - کانسارهای دارای طلا که در استفاده از معنای رسوبی آن

cement

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سیمان
جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر

اندود سیمانی

cement lining

تثبیت خاک با سیمان

cement soil stabilization

خاک های سیمانی شده

cemented soils

دوغاب ریزی سیمانی ، تزریق سیمان

cement grouting

دوغاب سیمان

cement grout

دوغاب سیمانی

cement slurry

رس سیمانی
یک نوع رس دارای مقادیر متغیر کربنات کلسیم که در تولید سیمان استفاده می شود ، رس سیمانی یک نوع رس دارای مقادیر متغیر کربنات کلسیم که در تولید سیمان استفاده می شود

cement clay

سمنتوم
بافت نازکی که دارای ترکیب مشابه عاج‌دندان بوده و پوشش خارجی دندان ، زیرخط لثه را تشکیل می‌دهد ، سمنتوم بافت نازکی که دارای ترکیب مشابه عاج‌دندان بوده و پوشش خارجی دندان

cementum

سنگ سیمان
نیز نوشته می شود بصورت: Cementstone ، سنگ سیمان نیز نوشته می شود بصورت: Cementstone

cement stone

سنگ سیمان
هر سنگ قادر به تولید سیمان ، که وقتی با هیچ یا مقدار ناچیزی از سایر مواد ، به خوبی فرآوری شود؛ خصوصاً ، یک سنگ آهک رسی توده‌ای با مقدار کم فسیل که حاوی مواد سازنده سیمان (آلومینا ، سیلیس و آهک) در مقادیر یا نسبتهای نسبی تقریبی مورد نیاز مثال هایی از این دست عبارتند از: عضو سنگ آهکی بلک جک کریک ، سنگ آهک فورت اسکات در کانزاس
مترادف: Cement stone ، سنگ سیمان هر سنگ قادر به تولید سیمان ، سنگ آهک فورت اسکات در کانزاس مترادف: Cement stone

cement rock

سنگ های سیمانته ، سنگ هائی که کانی ها ومواد سازنده آن بوسیله سیمانی بهمدیگر چسبیده اند

cemented rocks

سیمان شدن با سیلیس

cemented pan silification

سیمانی شدن

cementation

سیمانی شده

cemented

شن سیمانی
گراولی که بوسیله بعضی مواد چسبنده مانند رس ، سیلیس یا کلسیت ، یکپارچه و محکم می شوند ، شن سیمانی گراولی که بوسیله بعضی مواد چسبنده مانند رس

cement gravel

کانسارهای سیمنت
کنگلومرای حاوی طلا در بلک هیلز امریکا ، که این باور وجود دارد که ناشی از یک ساحل قدیمی می باشند ، کانسارهای سیمنت کنگلومرای حاوی طلا در بلک هیلز امریکا

cement deposits

ملات سیمان

cement mortar

نسبت سیمان به سنگدانه

cement aggregate ratio

نمودار لایه سیمان نمودار صوتی ، بزرگی موج تراکمی ، که در فاصله کمی بعد از سیمانی کردن جدار چاه به منظور بالا بردن پیوندهای سیمان به سازند و سیمان به جداره برداشت می شود مخفف: cbl

cement-bond log (cbl)|cbl|cbl|cement-bond log

نمودار لایه سیمان
نمودار صوتی ، بزرگی موج تراکمی ، که در فاصله کمی بعد از سیمانی کردن جدار چاه به منظور بالا بردن پیوندهای سیمان به سازند و سیمان به جداره برداشت می شود
مخفف: cbl

cement-bond log (cbl)

سیمان هوازا ، سیمان حباب زا

air entraining cement

واگذاری اتوماتیک حروف بر روی نقشه ، سیستمهای نامگذاری ساده و اتوماتیک متن را در موقعیتهای بخصوص و از پیش تعیین شده نسبت به عوارض گرافیکی

automatic name placement

فولاد غیر پیش تنیده(بتن پیش تنیده)

auxiliary reinforcement

کمربند سیمانی ، بلتنیک سیمانی

belting cement

سیمان فله

bulk cement

غضروف استخوانی شده استخوانی که جانشین مفاصل غضروفی می‌شود و شامل اسکلت محوری و اسکلت آویزگانی است ولی فقط بخش های محدودی از جمجمه را شامل می شود مترادف: endochondral bone

cartilage replacement bonehs|endochondral bone|endochondral bone|cartilage replacement

استخوان جانشین غضروف

cartilage-replacement bone|cartilage-replacement|cartilage-replacement

افزودن اطلاعات به نقشه یا عکس
تصویر به منظور بهتر کردن قابلیت خواندن و سهولت ، زیباتر کردن یا افزایش محتویات اطلاعاتی آن ، افزودن اطلاعات به نقشه یا عکس تصویر به منظور بهتر کردن قابلیت خواندن و سهولت

cartographic enhancement

تغییر مکان ، جابجایی ، جابجا شدن -تغییر جا

displacement

فنون پردازش تصویر تجزیه و تحلیلی که بر انتقال یا گذر وابسته به toneعوارض یک تصویر تاکید میکند

edge enhancement

استخوان جانشین غضروف ، استخوان اندوکندرال رجوع شود به cartilage-replacement bone

endochondral bone|cartilage-replacement|cartilage-replacement

آرماتور گذاری خمشی ، آرماتور خمشی

flexural reinforcement

جابجایی ارتفاعی

height displacement

آرماتور حلقوی ، آرماتور گذاری حلقوی

hoop reinforcement

بهبود تصاویر ، بارز سازی تصویر
مجموعه ای از روشهای پردازش تصویر بکار رفته برای برجسته نمودن تباین بین خصایص مختلف تصویر سنجش شده این کار به تفسیر بصری عناصر درون تصویر کمک می کند ، بارز سازی تصویر مجموعه ای از روشهای پردازش تصویر بکار رفته برای برجسته نمودن تباین بین خصایص مختلف تصویر سنجش شده این کار به تفسیر بصری عناصر درون تصویر کمک می کند

image enhancement

آشکار ساز لبه لاپلاسی

laplacian edge enhancement

فیلتر بهبود لبه لاپلاسی

laplacian edge enhancement filter|laplacian edge enhancement|laplacian edge enhancement

آرماتور جانبی ، آرماتور عرضی

lateral reinforcement

شستگی سیمان

leaching of the cement

جابه جایی اختلاط پذیر

miscible displacement

جانشین شدن ملکولی ، در موردسنگی شدن مواد آلی ، جانشین شدن ملکول های ماده آلی جای ماده معدنی

molecular replacement

افزودن برچسب به عوارض فضایی در یک نقشه

name placement

سیمانی که از سنگ آهک های رسی تشکیل می شود

natural rock cement

سیمان آب نگرفته ، سیمان هیدراته نشده ، خمیر سیمان

neat cement

فولادغیر پیش تنیده

nonprestressed reinforcement

سیمان دارای گیرش معمولی

normal setting cement

سیمان مخصوص چاه نفت

oil well cement

اضافه آرماتور گذاری شده

overreinforcement

گسل جابجایی موازی عنوانی نامتداول برای گسلی که وجوه و عوارض خطی که پیش از فعال شدن و حرکت آن ، با هم موازی بوده اند پس از گسلش و جابجایی نیز ، توازی خود را حفظ کرده اند

parallel displacement fault|parallel displacement|parallel displacement

سیمان فیلوسیلیکاتی
واژه به کاررفته توسط دیکینسون (1970) برای سیمان موجود در گری وک‌ها و آرکوزها که روشن ، تک‌کانی و متبلور می‌باشد و دارای اشکال خاص دیگری نیز هست که آن را از خمیره ناهمگن مشخص می‌سازد ، سیمان فیلوسیلیکاتی واژه به کاررفته توسط دیکینسون (1970) برای سیمان موجود در گری وک‌ها و آرکوزها که روشن

phyllosilicate cement

سیمان پرتلند
سیمانی که توسط خردکردن مخلوط سنگ آهک وشیل(یا مواد خام هم‌ارز) ، گرم‌کردن مخلوط تا ذوب اولیه در یک کوره دوّار و خردکردن خاکه‌جوش حاصل تولید می شود این ماده ابتدا در انگلستان تولید شده و به علت شباهت به سنگ پورتلند به این نام ، نامگذاری شده است ، سیمان پرتلند - سیمانی که توسط خردکردن مخلوط سنگ آهک وشیل(یا مواد خام هم‌ارز)

portland cement

آرماتور بیرون زده

projecting reinforcement

سیمان زودگیر ، سیمان تندگیر

quick setting cement

سیمان زودگیر

regulated set cement

جابجایی ، جانشینی ، جانشین سازی

replacement

سفت شدن سیمان

setting of cement

تغییر مکان مجازی- جابجایی مجازی- تغییر مکان فرضی

virtual displacement

سیمان سطح ایستابی ، سیمان آب زیرزمینی

water-table cement

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی سیمان
جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سیمان
جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی سیمان جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سیمان جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی سیمان
جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سیمان
جسمی کهمواد تشکیل دهنده آن آهک وخاک رس است وبرای چسباندن وپیوستن سنگها ، شن ، ماسه ، آجر