معادل انگلیسی رود شیبی
یک رود ثانویه که در جهت کلی شیب چینه هایی که از آنها عبور می کند ، جریان دارد یک رو

زمين شناسی
رود شیبی
یک رود ثانویه که در جهت کلی شیب چینه هایی که از آنها عبور می کند ، جریان دارد یک رود کاتاکلینال ، رود شیبی یک رود ثانویه که در جهت کلی شیب چینه هایی که از آنها عبور می کند
dip stream
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رود شیبی
یک رود ثانویه که در جهت کلی شیب چینه هایی که از آنها عبور می کند ، جریان دارد یک رو
رود اتفاقی
جریان حاصل از تغییر شرایط که به طور اتفاقی روی می دهد ، رود اتفاقی جریان حاصل از تغییر شرایط که به طور اتفاقی روی می دهد
adventitious stream
رود برافزاینده
الف ) جریانی که به صورت فعال بوسیله تغذیه شدن مداوم توسط بار اضافه ای که جریان قادر به حمل و نقل آن نباشد ، در حال ساختن و بالا بردن کانال خود یا دشت سیلابی است
ب) جریانی که به طور تقریبی در حال بالا بردن و ساختن ، هم تراز و هم سطح کردن می باشد ، رود برافزاینده الف ) جریانی که به صورت فعال بوسیله تغذیه شدن مداوم توسط بار اضافه ای که جریان قادر به حمل و نقل آن نباشد ، در حال ساختن و بالا بردن کانال خود یا دشت سیلابی است ب) جریانی که به طور تقریبی در حال بالا بردن و ساختن
aggrading stream
رود پیشین
رودی که بستر خود را عمیق حفر می کند و در طول مسیرش تغییر جهت نمی دهد این مسیله به دلیل فرایش در نتیجه گسلش و چین خوردگی می باشد ، رود پیشین رودی که بستر خود را عمیق حفر می کند و در طول مسیرش تغییر جهت نمی دهد این مسیله به دلیل فرایش در نتیجه گسلش و چین خوردگی می باشد
antecedent stream
ضد شیب
رودخانه ای که در جهتی خلاف شیب عمومی لایه ها جریان دارد یک جریان Anaclinal ، این جریان یا رودخانه مکرراً ولی نه الزاماً ، یک رود معکوس Obsequnet است ، ضد شیب رودخانه ای که در جهتی خلاف شیب عمومی لایه ها جریان دارد یک جریان Anaclinal
antiadip stream
رود چند شاخه‌ای ، آبراهه با بستر پراکنده ، رود چند شاخه ، رود گیسو وار
braided stream
آبراهه مدفون
buried stream
ظرفیت جریان آب ، گنجایش جریان آب
capacity of stream
سامانه گرفتار کننده/ اسیرساز ، سامانه تصرف
captor stream
رودخانه یا جریان پیچیده
رودخانه یا جریان مختلط؛ جریانی که وارد چرخه دوم یا بعدی فرسایش شده است (دیویس – 1889) ،
مثلاً سرچشمه یک جریان ترکیبی ، رودخانه یا جریان پیچیده رودخانه یا جریان مختلط؛ جریانی که وارد چرخه دوم یا بعدی فرسایش شده است (دیویس – 1889) ، مثلاً سرچشمه یک جریان ترکیبی
complex stream
رودخانه مرکب
رودخانه یا جریانی که حوضه زهکشی آن آب را از نواحی با ساختمان زمین ریخت شناسی متفاوت دریافت می کند ، رودخانه مرکب رودخانه یا جریانی که حوضه زهکشی آن آب را از نواحی با ساختمان زمین ریخت شناسی متفاوت دریافت می کند
composite stream
رودخانه مرکب
رودخانه ای که بخش های مختلف آن سن متفاوتی دارند (دیویس 1889) مثلاً یک رودخانه که دارای یک سرچشمه قدیمی در بالای کوه و یک مسیر پایین تر جوان است که از یک دشت ساحلی عبور می کند ، رودخانه مرکب رودخانه ای که بخش های مختلف آن سن متفاوتی دارند (دیویس 1889) مثلاً یک رودخانه که دارای یک سرچشمه قدیمی در بالای کوه و یک مسیر پایین تر جوان است که از یک دشت ساحلی عبور می کند
compound stream
رودخانه با هم نهی منطبق
اصطلاحی که توسط کومل (1893) برای رودخانه ای پیشنهاد شد که از یک پوشش همشیب رو نهشته شده است
conformably superimposed stream
رودخانه عادی ، اولیه
رودخانه ای که بر روی سطحی به وجود می آید که یا به تازگی در معرض دید قرار گرفته و یا به تازگی تشکیل شده است این رودخانه در امتداد مسیری جریان دارد که کاملاً بوسیله شیب اولیه و ترتیب آن سطح تعیین شده است جریان یا رودخانه ای که جهت جریان آن مستقیماً مرتبط با یک سکانس لازم سطح شیب دامنه ای اولیه زمین و ساختمان زمین شناسی ناحیه می باشد
مترادف: برآیند ، رودخانه اصلی ، اولیه رودخانه ای که بر روی سطحی به وجود می آید که یا به تازگی در معرض دید قرار گرفته و یا به تازگی تشکیل شده است این رودخانه در امتداد مسیری جریان دارد که کاملاً بوسیله شیب اولیه و ترتیب آن سطح تعیین شده است جریان یا رودخانه ای که جهت جریان آن مستقیماً مرتبط با یک سکانس لازم سطح شیب دامنه ای اولیه زمین و ساختمان زمین شناسی ناحیه می باشد مترادف: برآیند
consequent stream
رود شکست خورده رودی که به خاطر بالاآمدگی یا عوامل دیگر قادر به فروسایی همگام با سرعت مشابه بالا آمدن زمین نیست و در نتیجه نمی تواند مسیر اصلی خود را حفظ کند و به یک مسیر جدید منتقل می شود و به عنوان یک رود ثانویه باقی می ماند
defeated stream
رود فروکاهنده
الف) رودی که بطور فعال کانال یا دره خود را به پایین حفر می کند و توانایی حمل باری بیش از بار حال حاضر خود را دارد
ب) رودی که تقریباً به شکل هم تراز بسترسایی می کند ، رود فروکاهنده الف) رودی که بطور فعال کانال یا دره خود را به پایین حفر می کند و توانایی حمل باری بیش از بار حال حاضر خود را دارد ب) رودی که تقریباً به شکل هم تراز بسترسایی می کند
degrading stream
شیب ، زاویه بستره ، شیب
زاویه بین سطح افق و سطح گسل را شیب گسل می نامند در این رابطه متمم شیب به نام هید تعریف می شود ، شیب زاویه بین سطح افق و سطح گسل را شیب گسل می نامند در این رابطه متمم شیب به نام هید تعریف می شود
dip
زاويه شيب ، زاویه میل ، زاویه شیب
زاویه قائم اندازه گیری شده در نقطه مشاهده در مساحی یا در ایستگاه رخنمون در نقشه برداری هوایی ، بین سطح افق واقعی و یک خط دید نسبت به افق ظاهری
نیز ببینید : شیب ، زاویه شیب زاویه قائم اندازه گیری شده در نقطه مشاهده در مساحی یا در ایستگاه رخنمون در نقشه برداری هوایی ، بین سطح افق واقعی و یک خط دید نسبت به افق ظاهری نیز ببینید : شیب
dip angle
محاسبه شیب
محاسبه شیب یک سطح انعکاس گر از مشاهدات تغییر زمان دریافت رخداد های لرزه ای هنگامی که نقطه مشاهده حرکت داده می شود که معمولاً با مهاجرت همراه است
نیز ببینید : برون راند ، محاسبه شیب محاسبه شیب یک سطح انعکاس گر از مشاهدات تغییر زمان دریافت رخداد های لرزه ای هنگامی که نقطه مشاهده حرکت داده می شود که معمولاً با مهاجرت همراه است نیز ببینید : برون راند
dip calculation
نقشه تصحیح شده شیب
نقشه ای که چینه ها را در حالت اولیه شان قبل از حرکت نشان می دهد ، نقشه تصحیح شده شیب نقشه ای که چینه ها را در حالت اولیه شان قبل از حرکت نشان می دهد
dip corrected map
گسل شیبی
گسلی که موازی با شیب چینه های در گیر ، امتدا د می یابد
مقایسه شود با:گسل امتداری ، گسل مورب ، گسل شیبی گسلی که موازی با شیب چینه های در گیر ، امتدا د می یابد مقایسه شود با:گسل امتداری
dip fault
نمودار شیب ، شیب سنج
dip log
سوزن شیبی ، میل سنج
یک نوع منسوخ مغناطیس سنج که برای ناهنجاری های مغناطیسی با دامنه بزرگ نقشه برداری ، استفاده می شد این دستگاه از یک سوزن مغناطیسی شده محور دار به منظور چرخش آزاد در یک سطح ساخته شده که وزن تنظیم آن در نوک جنوبی آهن ربا است ، میل سنج یک نوع منسوخ مغناطیس سنج که برای ناهنجاری های مغناطیسی با دامنه بزرگ نقشه برداری
dip needle
سطح شیب
یک سطح چینه که در سرازیری با شیب سنگ زیرین مقاوم مطابق است ( هیل -1891) ، سطح شیب یک سطح چینه که در سرازیری با شیب سنگ زیرین مقاوم مطابق است ( هیل -1891)
dip plain
قطب مغناطیسی
یکی از مکان های روی کره زمین در جایی که میدان مغناطیسی افقی صفر در آن است و میل مغناطیسی +و – 90 درجه است ( تقریبی ) – مترداف : قطب مغناطیسی ، قطب مغناطیسی یکی از مکان های روی کره زمین در جایی که میدان مغناطیسی افقی صفر در آن است و میل مغناطیسی +و – 90 درجه است ( تقریبی ) – مترداف : قطب مغناطیسی
dip pole
معکوس شدگی شیب ، روغلتیده – غلتیده
dip reversal
جدایش شیبی
میزان جابجایی در جهت شیب گسل را جدایش شیبی گویند ، جدایش شیبی میزان جابجایی در جهت شیب گسل را جدایش شیبی گویند
dip separation
گسل جدایش شیبی
گسلی که بر روی آن ، جابه جایی از نوع جدایش با افت شیبی بوده است – مقایسه شود با : گسل جانبی ، گسل جدایش شیبی گسلی که بر روی آن
dip separation fault
شیب یابی لرز ه ای
یک سیستم پیمایش لرزه ای که در آن ، موضوع اصلی ، تعیین شیب و موقعیت سطوح بازتابی است تا ردیابی پیوسته این سطح ، شیب یابی لرز ه ای یک سیستم پیمایش لرزه ای که در آن
dip shooting
لغزش شیبی
مولفه لغزش کلی در جهت شیب صفحه گسل (عمود بر امتداد گسل) را لغزش شیبی گویند خط am´در شکل لغزش شیبی را نشان می دهد ، لغزش شیبی مولفه لغزش کلی در جهت شیب صفحه گسل (عمود بر امتداد گسل) را لغزش شیبی گویند خط am´در شکل لغزش شیبی را نشان می دهد
dip slip
گسل شیب لغز
گسلی که امتداد اصلی لغزش موازی جهت شیب گسل باشد
dip slip fault
گسل شیب لغز گسلی که امتداد اصلی لغزش موازی جهت شیب گسل باشد
dip slip fault|dip slip faults|dip slip faults|fault
به آرایش دو ردیف جام در لوزی دو رشته ای یک گراپتولیت چسبیده گویند که در آن ردیف ها در تماس پشت سر هم می باشند مقایسه شود با : monopleural
dipleural
یک Sublithistid desma (متعلق به اسفنج) که از یک ساقه یا تنه ساخته شده که در هر انتها حاوی گسترش هایی است ولی با سوزنه های مجاور ، بند دار متصل نمی شود
diploclone
دو مخروطی به یک صدف رادیولارین گویند که توسط جوش خوردگی قاعده های دو مخروط که در یک محور مخالف هم قرار گرفتند ، تشکیل شده است (1954)
diploconical
دایناسور های خانواده دیپلودوسیدا
این دایناسورها ساروپودهای دندان میخی بودند که شامل آپاتوزاروس ، سوپرزاورس ، سیزموزاروس ، دیپلودوکوس و دایناسورهای دیگر می باشد
متعلق به
سلسله : جانوران
راسته: مهره داران
رده : archosauria
زیر رده : ornithodira
ابر راسته: دایناسورها
راسته : saurischia
زیر راسته : sauropods
ابر خانواده : sauropoda
diplodocids family
دایناسور های خانواده دیپلودوسیدا این دایناسورها ساروپودهای دندان میخی بودند که شامل آپاتوزاروس ، سوپرزاورس ، سیزموزاروس ، دیپلودوکوس و دایناسورهای دیگر می باشد متعلق به سلسله : جانوران راسته: مهره داران رده : archosauria زیر رده : ornithodira ابر راسته: دایناسورها راسته : saurischia زیر راسته : sauropods ابر خانواده : sauropoda
diplodocids family|diplodocids|diplodocids|diplodocid
دیپلودوکوس ، به معنای دایناسور دومیله ای است گیاهخوار ، طول: 27متر ، بلندی: 5متر ، وزن: 10 تا20 تن – در دوره ژوراسیک پسین ، حدود 145- 155 میلیون سال قبل می زیسته است گردنی درازبه طول 8متر و دمی بلند و شلاقی شکل به طول 14متر داشته است متعلق به راسته ساریچیا ، زیرراسته ساروپودا
diplodocus
دوزایشی تشکیل یک کانسار توسط فرآیند های نیمه همزادی و نیمه دیر زا د ، به طوری که بعضی سازند های کانی به طور اولیه و تعدادی دیگر اضافه شده می باشند یک مثال برای این مورد فلوریت است که توسط افزوده شدن یون های فلورید جانشین سنگ آهک می گردد
diplogenesis
دوزادی به کانساری گویند که به لحاظ منشا ، نیمی همزاد و نیمی دیر زاد است ( لاورینگ 1963)
diplogenetic
رده بلوری در سیستم ایزومتری یا مکعبی که دارای تقارن 2/m 3 است
diploidal class
رده بلوری در سیستم ایزومتری یا مکعبی که دارای تقارن 2/m 3 است
diploidal class|diploidal|diploidal
جنس کورال را که برای نخستین بار در کرتاسه پسین ظاهر شده وهنوز هم وجود دارد (شاخه کنیداریا ، رده آنتازوآ ، راسته اسکلراتینا ، خانوادهفاوی ئیده )
diploria
به یک گرده دو کیسه ای گویند که در آن طرح کلی کیسه ها در دید دیستال – پروکسیمال ( ابتدایی – انتهایی ) ناپیوسته با برون نماهای بدن است به طوری که دانه این طور به نظر می رسد که از سه شکل مشخص کمابیش بیضوی ساخته شده است
diploxylonoid
راسته دم چنگالان ، از زیر رده بی بالان
diplura
شیب سنج
یک نگار همبری 3 یا 4 لایه ای که منحنی های نگار ریز مقاومت تفصیلی نهایی آن برای اندازه گیری جابه جایی های عمق نسبت به هم انطباق داده شده اند توام با اندازه گیری های هم زمان کولیس ، میل و جهت گمانه ، و همچنین رسم گرافیکی نمادهای شیب – امتداد محاسبه شده ، شیب سنج خوانده می شوند که اولی ، شیب سنج پیوسته یا نمودار شیب سنج و مورد دوم شیب سنج محاسبه شده یا نمودار بچه قورباغه ای خوانده می شود ، شیب سنج یک نگار همبری 3 یا 4 لایه ای که منحنی های نگار ریز مقاومت تفصیلی نهایی آن برای اندازه گیری جابه جایی های عمق نسبت به هم انطباق داده شده اند توام با اندازه گیری های هم زمان کولیس
dipmeter
لاگ شیب سنج ، شیب سنج
dipmeter log
میدان دو قطبی
یک میدان مغناطیسی ساده شده به فرم ریاضی ، که دارای محور تقارن است و خطوط میدان مغناطیسی در امتداد ½ محور ( قطب مثبت ) برون سو و در امتداد نیمه دیگر ( قطب منفی ) درون سو قرار دارند بیشتر میدان های مغناطیسی که به اندازه کافی دور از منبع خود هستند ، شبیه یک میدان دو قطبی می باشند
نیز ببینید : میدان دو قطبی محوری ، میدان دو قطبی یک میدان مغناطیسی ساده شده به فرم ریاضی ، شبیه یک میدان دو قطبی می باشند نیز ببینید : میدان دو قطبی محوری
dipole field
بیل
dipper
بیل مکانیکی لایروب
dipper dredge
بازوی بیل
dipper stick
شیب داری ، فروبری
dipping
1-اطفاء ، فرونشاندن ، خاموش کردن ، آب دادگی ، طریق آب دادن آهن ، 2-غوطه ور کردن ماده جامد در مایع
dipping quenching
میله شیب دار ، عصای آب یاب
dipping rod
گسل جدایش شیبی
گسلی که بر روی آن ، جابه جایی از نوع جدایش با افت شیبی بوده است – مقایسه شود با : گسل جانبی
dip–separation fault
گسل جدایش شیبی گسلی که بر روی آن ، جابه جایی از نوع جدایش با افت شیبی بوده است – مقایسه شود با : گسل جانبی
dip–separation fault|dip–separation|dip–separation|dip separation
راسته دو بالان شامل مگس ، خرمگس ، مگس گل و پشه ها
diptera
گروه دیپ تری دآسه آ ، سنگواره گیاهی ( از گونه های بنیتیتال ها" گروهی از بازدانگان")
گروهی از سنگواره های گیاهی ، اندام زایا در این گروه به صورت سُور است و در پشت برگ قرار می گیرداز نظر تکاملی در طی تریاس بالایی _لیاس از تعداد پن ها کاسته می شود از مشخصات دیگر آنها سیستم رگبرگی غالبا به صورت مشبک است این شبکه ها به صورت چند ضلعی و یا چهار گوش مشاهده می شودمقدار بریدگی پینول ها هم در تفکیک جنس هاس این گروه موثر است از جنس های شاخص آنها در ایران می توان به " دیکتیوفیلوم ( dictyophillum ) " و توماتوپتریس ( thaumatoptris) " و " کلاتروپتریس ( clathroptris) " و" کامپتوپتریس ( camptopteris ) اشاره کرد ، سنگواره گیاهی ( از گونه های بنیتیتال ها" گروهی از بازدانگان") گروهی از سنگواره های گیاهی
dipteridacea
دو هرم یک شکل بلوری بسته که از دو هرم تشکیل شده که بطوری منظم پشت سر هم قرار گرفته اند که به شکل تصویر آیینه ای در عرض یک سطح تقارن به نظر می رسند صفت : دو هرمیمترادف : Bipyramid دو هرمی
dipyramid|bipyramid|bipyramid
دو هرمی دارای تقارن دو هرمی
dipyramidal
ذوب ، پرتو افکن ، آتش دوتایی ، مترادفی برای میزونیت ; بالاخص اصطلاحی که برای یک نوع اسکاپولیت با سازنده های ماریالیت و میونیت در نسبت های حدود 3 به 1 و 3 به 2 ، کاربرد دارد
dipyre
نام دیگر کانی پیروتیت و dipyre
dipyrite
نام دیگر کانی پیروتیت و dipyre
dipyrite|dipyre|dipyre
رودخانه ناپدید شونده ، رودخانه فرو نشست
disappearing stream
رودخانه گسیخته
یک شاخابه که به عنوان یک رود مستقل ، از بخش پائینی سیستم زهکشی که شاخابه ها قبلاً به آن متعلق بوده و سپس توسط فراگیری دریا غرق شده اند جدا مانده است
مقایسه شود با : رود غرق شده ، رودخانه گسیخته یک شاخابه که به عنوان یک رود مستقل ، از بخش پائینی سیستم زهکشی که شاخابه ها قبلاً به آن متعلق بوده و سپس توسط فراگیری دریا غرق شده اند جدا مانده است مقایسه شود با : رود غرق شده
dismembered stream
رود منحرف شده
رودی که مسیر یا زهکشی آن توسط رود دیگر تحت تأثیر قرار گرفته است مثلاً یک رود تصرف شده ( رود به اسارت در آمده ) ، رود منحرف شده رودی که مسیر یا زهکشی آن توسط رود دیگر تحت تأثیر قرار گرفته است مثلاً یک رود تصرف شده ( رود به اسارت در آمده )
diverted stream
رودخانه منحرف کننده
جریانی که انحراف را باعث می شود
مثلاً : یک جریان یا رود تصرف کننده
مترادف :diverter
diverting stream
رود دو خطی
مسیر آبی که ( بر روی نقشه ) توسط دو خط که نشان دهنده کناره ها هستند ، در مقیاس رسم می شوند
double–line stream
فرودست ، پایین دست
down stream
رود افلوینت
مجرای رودی که سطح ایستابی را قطع می کند در نتیجه آبهای زیرزمینی موجب تغذیه رودخانه می شوند
effluent stream
رودخانه فصلی ، رود موقتی
رودی که معمولا خشک است زیرا تنها در مواقع خاصی از بارندگی جریان می یابد بیشتر رودهای نواحی بیابانی از این دسته می باشند
ephemeral stream
رود موقتی رودی که معمولا خشک است زیرا تنها در مواقع خاصی از بارندگی جریان می یابد بیشتر رودهای نواحی بیابانی از این دسته می باشند
ephemeral stream|stream|stream
رود بیگانه
رودی که بیشتر آب خود را از یک سیستم زهکشی در ناحیه دیگری بدست می آورد مثلاً: رودی که سرچشمه اش در یک ناحیه مرطوب یا خوش آب و هوا است ولی در طول یک بیابان (قبل از رسیدن به دریا) جریان دارد
مانند: رود نیل
مقایسه شود با: رود بومی ، رود بیگانه رودی که بیشتر آب خود را از یک سیستم زهکشی در ناحیه دیگری بدست می آورد مثلاً: رودی که سرچشمه اش در یک ناحیه مرطوب یا خوش آب و هوا است ولی در طول یک بیابان (قبل از رسیدن به دریا) جریان دارد مانند: رود نیل مقایسه شود با: رود بومی
exotic stream
رودخانه برآیند کشیده
یک رود برآیند که به سمت دریا در یک دشت ساحلی که به تازگی بوجود آمده جریان می یابد و تشکیل گستره ای از یک رود ابتدایی تر ، بزرگتر را می دهد که سرچشمه اش در زمینهای قدیمی تر در پشت دشت ساحلی می باشد
extended consequent stream
رود کشیده
رودی که بوسیله گسترش مسیرش رو به پایین دست جریان در مناطق به تازگی پدیدار شده ، جریان یافته است (مانند یک دشت ساحلی ، یک دلتا یا یک دشت رسوبگذاری یخچالی) ، رود کشیده رودی که بوسیله گسترش مسیرش رو به پایین دست جریان در مناطق به تازگی پدیدار شده
extended stream
رود دروغین
تجمعی از آب در یک گودال در امتداد ضلع یک دشت سیلابی که به دور از رود اصلی و به سمت دیواره دره ، شیب دارد (اسوین 1958) ، رود دروغین تجمعی از آب در یک گودال در امتداد ضلع یک دشت سیلابی که به دور از رود اصلی و به سمت دیواره دره
false stream
رودخانه سریع ، سیلاب برق آسا
flashy stream
رود سیل زده ، رود یا جریان مغروقی
flooded stream
رودخانه گیرنده
رودخانه ای است که بخشی از آب خود را از جریان آب زیرزمینی جذب می کند
gaining stream
رود متعادل
رودی که جهت حفظ سرعت دقیق مورد نیاز برای حمل رسوبات دارای مجرای مناسب است
graded stream
رود متعادل رودی که جهت حفظ سرعت دقیق مورد نیاز برای حمل رسوبات دارای مجرای مناسب است
graded stream|stream|stream
جویبار دهنده
influent stream
رود پیوندی
رجوع شود به engrafted stream
ingrafted stream
رود پیوندی رجوع شود به engrafted stream
ingrafted stream|engrafted stream|engrafted stream
در مسیر جریان ، در خط جریان
in-stream
روددوره ای ، آبراهه منقطع ، جریان غیر ثابت ، آبراهه بی داوام ، چشمه متناوب
intermittent stream
تند باد
الف- باد نسبتا شدیدی در امتداد کمربند باریکی در ارتفاع تقریبی 12000 متری از سوی باختربه خاور در پیرامون زمین می وزد ب – جریان محلی توده های مرتفعی از هوا که بشکل گلوله یا تخم مرغ به گرد خود می چرخند ، تند باد الف- باد نسبتا شدیدی در امتداد کمربند باریکی در ارتفاع تقریبی 12000 متری از سوی باختربه خاور در پیرامون زمین می وزد ب – جریان محلی توده های مرتفعی از هوا که بشکل گلوله یا تخم مرغ به گرد خود می چرخند
jet stream
رودخانه ای که باندازه کافی مواد قابل حمل باخود دارد
loaded stream
رودخانه طولی ، رودخانه ای که مسیرش بموازات جهت لایه های ناحیه باشد
longitudinal stream
جویبار دهنده ، رودخانه میرا
رودخانه ای که آب خود را در اثرخروج از سراسر بستر و انتقال به شبکه آب زیرزمینی از دست می دهند
، رودخانه میرا - رودخانه ای که آب خود را در اثرخروج از سراسر بستر و انتقال به شبکه آب زیرزمینی از دست می دهند -
losing stream
رود اصلی
اصلی ترین و بزرگترین جریان موجود در یک منطقه و یا یک سیستم زهکشی معین ، مترادف: masterstrem ، trunkstream
main stream
رود اصلی اصلی ترین و بزرگترین جریان موجود در یک منطقه و یا یک سیستم زهکشی معین ، مترادف: masterstrem ، trunkstream
main stream|masterstrem|masterstrem|trunkstream
رود بدقواره
الف) جریانی که پیچ و خمهای آن از نظر اندازه هیچ تناسبی با پیچ و خمهای دره ای که در آن جاری است ، و یا آثار مئاندری موجود در دیوار دره ، ندارند؛ جریانی که بزرگتر یا کوچکتر از حدی است که قادر به فرسایش دره ای که در آن جاری است ، باشد (یک جریان بزرگتر یا کوچکتر از بستر جریانی یک دره)
ب) عنوانی که اغلب و به صورت اشتباه ، به عنوان مترادفی برای under fit stream مورد استفاده قرار می‌گیرد
misfit stream
رود بدقواره الف) جریانی که پیچ و خمهای آن از نظر اندازه هیچ تناسبی با پیچ و خمهای دره ای که در آن جاری است ، و یا آثار مئاندری موجود در دیوار دره ، ندارند؛ جریانی که بزرگتر یا کوچکتر از حدی است که قادر به فرسایش دره ای که در آن جاری است ، باشد (یک جریان بزرگتر یا کوچکتر از بستر جریانی یک دره) ب) عنوانی که اغلب و به صورت اشتباه ، به عنوان مترادفی برای under fit stream مورد استفاده قرار می‌گیرد
misfit stream|under fit stream|under fit stream
دهنه رودخانه
mouth of stream
رودخانه گل ، لغزش یا حرکت توده ای از گل
mudstream
رودخانه طبیعی
natural stream
رودخانه ایکه در جهت مخالف شیب لایه های زمین جریان دارد ، وارود ، رود وارونه
جریان یا آبراهه ای که در جهتی مخالف با جریانی که از آن به وجود آمده ، جاری است و در حقیقت شاخه ای از یک جریان ثانویه بزرگتر است که در طول امتداد طبقات ضعیف ، روان می باشد ، مانند جریان یا آبراهه کوتاهی که در جهت مخالف شیب چینه ها یا سطح زمین ، در حال حرکت است
نیز ببینید: scarp stream؛ antidip stream؛ reversed consequent stream
مترادف: obsequent؛ anticonsequent stream؛ inverted stream ، رود وارونه جریان یا آبراهه ای که در جهتی مخالف با جریانی که از آن به وجود آمده ، در حال حرکت است نیز ببینید: scarp stream؛ antidip stream؛ reversed consequent stream مترادف: obsequent؛ anticonsequent stream؛ inverted stream
obsequent stream
رود بند آمده ، رود مسدود شده
جریان یا آبراهه ای که دره آن توسط عوارض یا ساختارهایی چون زمین رانش ، یخرفت ، تپه های شنی و یا جریانات گدازه ، بسته و محصور شده و شامل گروهی از دریاچه های کوچک یا تالابها است ، رود مسدود شده جریان یا آبراهه ای که دره آن توسط عوارض یا ساختارهایی چون زمین رانش
obstructed stream
خارج از مسیر جریان
off stream
رودخانه تغییر مکان یافته ، رودخانه جامانده ، رودخانه ای که مسیر آن در اثر عمل گسلش بطور جانبی یا قائم تغییر مکان یافته باشد ، رود منحرف شده
جریان یا آبراهه ای که در اثر فرآیند گسلش ، دچار جابجایی قائم یا افقی شده است ، رود منحرف شده جریان یا آبراهه ای که در اثر فرآیند گسلش
offset stream
کهن رود ، رود قدیمی
جریان یا آبراهه ای که به مرحله پیری رسیده است ، رود قدیمی جریان یا آبراهه ای که به مرحله پیری رسیده است
old stream
رودخانه اولیه ، رود اولیه ، رود پیامدی
رجوع شود به consequent stream
original stream
رود اولیه ، رود پیامدی رجوع شود به consequent stream
original stream|consequent stream|consequent stream
رود سرریزی
الف) جریانی که آب آن بر روی کرانه های یک رود ، سرریز شده است ،
مترادف: spill stream
ب) خروجی یک دریاچه که بخشی از آب دریاچه از طریق آن به جریان ، دریا ، یا دریاچه ای دیگر می ریزد
overflow stream
رود سرریزی الف) جریانی که آب آن بر روی کرانه های یک رود ، سرریز شده است ، مترادف: spill stream ب) خروجی یک دریاچه که بخشی از آب دریاچه از طریق آن به جریان ، دریا ، یا دریاچه ای دیگر می ریزد
overflow stream|spill stream|spill stream
رود اضافه باری
جریانی که مقدار رسوبات موجود در آن به حدی است که قادر به حمل تمام آن نبوده و در نتیجه بخشی از آن را بر جای می نهد مانند رود پلات در بنراسکا ، رود اضافه باری جریانی که مقدار رسوبات موجود در آن به حدی است که قادر به حمل تمام آن نبوده و در نتیجه بخشی از آن را بر جای می نهد مانند رود پلات در بنراسکا
overloaded stream
رود آویخته ، رود معلق
الف) جریانی که سطح آب آن نسبت به سطح ایستابی منطقه بالاتر بوده و توسط طبقه ای ناتراوا از آب های زیرزمینی واقع در زیر آن جدا شده است
ب) جریان جاری بر روی دامنه یک تپه فرسایش یافته و در امتداد دره جریانی بزرگتر و شدیدتر (که به صورت تقریباً قائم به آن می پیوندد) ، رود معلق الف) جریانی که سطح آب آن نسبت به سطح ایستابی منطقه بالاتر بوده و توسط طبقه ای ناتراوا از آب های زیرزمینی واقع در زیر آن جدا شده است ب) جریان جاری بر روی دامنه یک تپه فرسایش یافته و در امتداد دره جریانی بزرگتر و شدیدتر (که به صورت تقریباً قائم به آن می پیوندد)
perched stream
رود دائم
جریانی که در تمام طول ساری جاری بوده و سطح آب آن از سطح ایستابی منطقه ای که بدان می پیوندد ، پایین تر است
مترادف: permanent stream ، live stream
perennial stream
رود دائم جریانی که در تمام طول ساری جاری بوده و سطح آب آن از سطح ایستابی منطقه ای که بدان می پیوندد ، پایین تر است مترادف: permanent stream ، live stream
perennial stream|permanent stream|permanent stream|live stream
رود حاشیه ای ، پیرارود
جریانی که به صورت موازی با لبه یک توده یخچالی و معمولاً در پشت یخرفتهای توده مزبور جاری است ، پیرارود جریانی که به صورت موازی با لبه یک توده یخچالی و معمولاً در پشت یخرفتهای توده مزبور جاری است
peripheral stream
رود دائم
مترادفی برای Perennial stream (جریان دائمی) با توجه به متغیر بودن برخی از پارامترهای مربوط به یک جریان ، مانند مسیر ، حجم یا سرعت ، کاربرد این واژه توصیه نمی شود
permanent stream
رود دائم مترادفی برای Perennial stream (جریان دائمی) با توجه به متغیر بودن برخی از پارامترهای مربوط به یک جریان ، مانند مسیر ، حجم یا سرعت ، کاربرد این واژه توصیه نمی شود
permanent stream|perennial stream|perennial stream
آب ربایی رود
تغییر مسیرزهکشی یک رودخانه که ناشی از فرسایش بالادست جریان دیگری است ، آب ربایی رود - تغییر مسیرزهکشی یک رودخانه که ناشی از فرسایش بالادست جریان دیگری است
piracy stream
رودخانه آب‌دزد
گرفتار شدن رودخانه ، رودخانه آب‌دزد - گرفتار شدن رودخانه
pirate stream
رودخانه دزدیده شده ، رودخانه به اسارت در آمده
pirated stream
رودخانه متعادل
الف) رودخانه‌ای که نه فرسایش‌یافته و نه رسوبگذاری دارد
ب) رودخانه‌ای که از دیدگاه مهندسی دارای پایداری است ، رودخانه متعادل - الف) رودخانه‌ای که نه فرسایش‌یافته و نه رسوبگذاری دارد - ب) رودخانه‌ای که از دیدگاه مهندسی دارای پایداری است
poised stream
رود آرام
رودی که به‌شکل گسترده یا به‌آرامی جریان دارد ، رود آرام - رودی که به‌شکل گسترده یا به‌آرامی جریان دارد
profluent stream
رود رژیمی
رودی که دارای مرز متغیر (فرسایش پذیر) است که حداقل بخشی از مرز خود را از بار حمل شده نشان می دهد که فرآیند را در مناطق مختلف و زمانهای متفاوت در یک روش متعادل یا متناوب انجام می دهد (بلنچ 1957)
مقایسه شود با: رود متعادل ، رود رژیمی - رودی که دارای مرز متغیر (فرسایش پذیر) است که حداقل بخشی از مرز خود را از بار حمل شده نشان می دهد که فرآیند را در مناطق مختلف و زمانهای متفاوت در یک روش متعادل یا متناوب انجام می دهد (بلنچ 1957) - مقایسه شود با: رود متعادل
regimen stream
رود تجدید تعادل یافته
رودخانه ای که بطور هم زمان در امتداد بخش های مختلف نیم رخش بستر می سازد و بستر می ساید ، رود تجدید تعادل یافته - رودخانه ای که بطور هم زمان در امتداد بخش های مختلف نیم رخش بستر می سازد و بستر می ساید
regrading stream
رود نوگشته
رودی که ، بعد از بوجود آمدن و رسیدن به بلوغ یا مرحله پیری ، قدرت فرسایندگی خود را بر اثر بازبرنایی تجدید کرده است این رود را می‌توان توسط مئاندرهای محصور شده ، پلکان های رودخانه ای و هلال های مئاندری تشخیص داد مترادف: revived stream رود نوگشته
rejuvenated stream
رود نوگشته - رودی که ، بعد از بوجود آمدن و رسیدن به بلوغ یا مرحله پیری ، قدرت فرسایندگی خود را بر اثر بازبرنایی تجدید کرده است این رود را می‌توان توسط مئاندرهای محصور شده ، پلکان های رودخانه ای و هلال های مئاندری تشخیص داد مترادف: revived stream رود نوگشته
rejuvenated stream|revived stream|revived stream
رود ثانویه تجدید شده
رجوع شود به resequent stream رود خلاف شیب ، رود ثانویه تجدید شده - رجوع شود به resequent stream رود خلاف شیب
renewed consequent stream
رود هم راستا
رودی که به سمت پایین شیب چینه های زیرین در جهتی مشابه با جهت رود اولیه جریان دارد ، اما بعدها در سطح پست تر نسبت به شیب اولیه ایجاد می شود (مثلاً بر روی چینه های مقاومی که سابقاً دفن شده بودند) و معمولاً نسبت به رود ثانویه ، یک شاخابه است مثلاً رودی که در خلاف شیب یک کوئستا جریان دارد
مترادف: resequent رود ثانویه تجدید شده
resequent stream
رود اولیه وارون
یک رود برآیند که جهت آن ، برخلاف آن جهتی است که معمولاً با ساختار زمین شناسی مطابقت دارد
مثلاً: بخشی از یک رود تسخیر شده برآیند بین شیب پرتگاه و بازوی اسارت نیز ببینید: وارود ، رود اولیه وارون - یک رود برآیند که جهت آن ، برخلاف آن جهتی است که معمولاً با ساختار زمین شناسی مطابقت دارد - مثلاً: بخشی از یک رود تسخیر شده برآیند بین شیب پرتگاه و بازوی اسارت نیز ببینید: وارود
reversed consequent stream
رود معکوس
رودی که جهت جریان آن معکوس شده است ، مثلاً توسط عمل یخچالی ، زمین لغزش ، کج شدگی تدریجی یک ناحیه یا اسارت ، رود معکوس - رودی که جهت جریان آن معکوس شده است
reversed stream
رود احیا شده ، رود جوان شده
revived stream
رود سنگ
رجوع شود به block stream (جریان تخته سنگی یا بلوکی)
rock stream
رود سنگ - رجوع شود به block stream (جریان تخته سنگی یا بلوکی)
rock stream|block stream|block stream

رود پرتگاهی وارودی که به پایین پرتگاه جریان می یابد ، مثلا جریان رو به پایین دامنه پرتگاهی کوئستا
scarp stream
ارتفاع سطح آب ، تراز سطح آب
stage of a stream
رودخانه ، رود (آبراهه)
واژه کلی برای جریان آب درون یک مجرای طبیعی بنابراین از جویبار کوچک گرفته تا رودخانه های بزرگ رود محسوب می شوند
، رود (آبراهه) - واژه کلی برای جریان آب درون یک مجرای طبیعی بنابراین از جویبار کوچک گرفته تا رودخانه های بزرگ رود محسوب می شوند -
stream
آبراهه امتدادی
آبراهه فرعی که از امتداد چینه های زیرین خود پیروی می کند ، آبراهه امتدادی - آبراهه فرعی که از امتداد چینه های زیرین خود پیروی می کند
strike stream
رودخانه زیر زمینی ، زیر زمین رود ، رود زیرسطی ، رود تحت الارضی
توده یا پیکره ای از آب زیرسطحی که درون یک غار یا گروهی از غارهای مرتبط بهم جریان دارد ، مانند حالت مشاهده شده در ناحیه ای کارستی
نیز ببینید: underground stream (رود زیرزمینی)
subterranean stream
رودخانه زیر زمینی ، زیر زمین رود ، رود زیرسطی ، رود تحت الارضی - توده یا پیکره ای از آب زیرسطحی که درون یک غار یا گروهی از غارهای مرتبط بهم جریان دارد ، مانند حالت مشاهده شده در ناحیه ای کارستی - نیز ببینید: underground stream (رود زیرزمینی) -
subterranean stream|underground stream|underground stream
برنهاده رود
superimposed stream
برنهاده رود ، رود پیامدی
رودی که پشته ای که در طول مسیرش قرار داشته است را قطع می‌کند این رود مسیر خود را بر روی لایه های یکنواختی در سطح بالاتر ایجاد می کند ، بدون توجه به ساختارهای زیرین و بدون حفر رو به پائین بعدی
، رود پیامدی - رودی که پشته ای که در طول مسیرش قرار داشته است را قطع می‌کند این رود مسیر خود را بر روی لایه های یکنواختی در سطح بالاتر ایجاد می کند ، بدون توجه به ساختارهای زیرین و بدون حفر رو به پائین بعدی -
superposed stream
رودکوچک
underfit stream
رودخانه کم بار
رودخانه ای که کمتر از یک بار کامل رسوب را حمل می کند و بستر خود را می فرساید ، رودخانه کم بار - رودخانه ای که کمتر از یک بار کامل رسوب را حمل می کند و بستر خود را می فرساید
underloaded stream
فرادست ، بالادست ، سراب ، بالا رود ، فرازاب
upstream
رود دره ای
یک دره و تمام دره های انشعابی آن را گویند ، رود دره ای - یک دره و تمام دره های انشعابی آن را گویند
valley stream
رود سطح ایستابی
جریان متمرکز شده آب زیرزمینی در حد سطح ایستابی در یک سازه یا توده سنگ که دارای نفوذپذیری بالا است ، رود سطح ایستابی - جریان متمرکز شده آب زیرزمینی در حد سطح ایستابی در یک سازه یا توده سنگ که دارای نفوذپذیری بالا است
water-table stream
رود یازو
شاخابه موازی جریان اصلی: یک ریزابه که موازی با رود اصلی در فاصله قابل توجهی قبل از اینکه به جریان اصلی در یک اتصال معوق پیوندد ، جریان دارد خصوصاً چنین رودی که مجبور به جریان یافتن در امتداد قاعده یک خاکریز طبیعی تشکیل شده توسط رود اصلی شده باشد
نمونه شاخص: رودخانه یازو در غرب می سی سی پی که در ویکسبورگ به رود می سی سی پی می پیوندد
نیز نوشته می شود: Yazoo stream
ریزابه نوع یازو ریزابه معوق
yazoo stream
رود جوان
رودی که در مرحله جوانی به سر می برد ، رود جوان - رودی که در مرحله جوانی به سر می برد
young stream

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن