معادل انگلیسی زون کشش و لغزش
ناحیه ای که پوسته و درون کره زمین را در بر می گیرد و در امتداد آن تمام پوسته ممک

زمين شناسی
زون کشش و لغزش
ناحیه ای که پوسته و درون کره زمین را در بر می گیرد و در امتداد آن تمام پوسته ممکن است نسبت به داخل زمین حرکت کرده باشد ( دیکز 1959)
نیز ببینید : phorogenesis ، زون کشش و لغزش ناحیه ای که پوسته و درون کره زمین را در بر می گیرد و در امتداد آن تمام پوسته ممکن است نسبت به داخل زمین حرکت کرده باشد ( دیکز 1959) نیز ببینید : phorogenesis
drag and slippage zone
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی زون کشش و لغزش
ناحیه ای که پوسته و درون کره زمین را در بر می گیرد و در امتداد آن تمام پوسته ممک
کشش ، کشش
نیرویی کند کننده که نتیجه اتمسفر زمین است طبق تعریف ، کشش بر خلاف جهت بردار سرعت لحظه ای وسایل حمل کننده نسبت به اتمسفر عمل می کند بزرگی نیروی کشش با حاصلضرب سطح مقطع وسیله حمل کننده ، ضریب کشش آن ، سرعت آن و دانسیته اتمسفر نسبت مستقیم و با جرم آن نسبت عکس دارد
(هیدرولیک): اصطکاک هوای متحرک بر روی سطح آب که تمایل به کشیدن لایه سطحی آب در جهت باد دارد
ب) نیروی اعمال شده توسط یک سیال در جریان بر روی یک شی که در جریان یا مجاور جریان قرار گرفته است
مقایسه شود با : رانش
(زمین شناسی اقتصادی) : drag ore کانسنگ کششی
(زمین شناسی ساختمانی) : خمیدگی چینه ها بر روی هر کدام از دوطرف یک گسل که توسط اصطکاک بلوک های متحرک در امتداد سطح گسل ایجاد می شود – همچنین ، خمیدگی ها و واپیچش هایی که بدین طریق تولید می شوند ، کششنیرویی کند کننده که نتیجه اتمسفر زمین است طبق تعریف ، سرعت آن و دانسیته اتمسفر نسبت مستقیم و با جرم آن نسبت عکس دارد (هیدرولیک): اصطکاک هوای متحرک بر روی سطح آب که تمایل به کشیدن لایه سطحی آب در جهت باد دارد ب) نیروی اعمال شده توسط یک سیال در جریان بر روی یک شی که در جریان یا مجاور جریان قرار گرفته است مقایسه شود با : رانش (زمین شناسی اقتصادی) : drag ore کانسنگ کششی (زمین شناسی ساختمانی) : خمیدگی چینه ها بر روی هر کدام از دوطرف یک گسل که توسط اصطکاک بلوک های متحرک در امتداد سطح گسل ایجاد می شود – همچنین
زون زیوی
الف) یک واحد زیست چینه ای یا توده چینه ها که توسط یک مجموعه ویژه از فسیل ها (خصوصاً جانوران فسیلی) تشخیص داده می شود ، بدون توجه به اینکه آیا این اشاره به اهمیت زمانی یا فقط محیطی می دارد یا خیر
ب) اصطلاحی که برخی اوقات برای چینه های معادل زمانی با یک همپوشانی ویژه بیوزونها استفاده می شود و بطور غالب دارای اهمیت زمان چینه شناسی می باشد
ج) اصطلاحی که به معنای “منطقه” استفاده شده که اشاره به یک واحد زمانی با اهمیت گاهشماری زیستی دارد نیز ببینید: زون تجمعی مقایسه شود با: florizone مترادف: منطقه جانوری ، زون زیوی الف) یک واحد زیست چینه ای یا توده چینه ها که توسط یک مجموعه ویژه از فسیل ها (خصوصاً جانوران فسیلی) تشخیص داده می شود ، بدون توجه به اینکه آیا این اشاره به اهمیت زمانی یا فقط محیطی می دارد یا خیر ب) اصطلاحی که برخی اوقات برای چینه های معادل زمانی با یک همپوشانی ویژه بیوزونها استفاده می شود و بطور غالب دارای اهمیت زمان چینه شناسی می باشد ج) اصطلاحی که به معنای “منطقه” استفاده شده که اشاره به یک واحد زمانی با اهمیت گاهشماری زیستی دارد نیز ببینید: زون تجمعی مقایسه شود با: florizone مترادف: منطقه جانوری
سازند دولومیتی خانه کت (تریاس پایینی تا رتین) در زاگرس مرتفع(پهنه رسوبی ساختاری زاگرس)رخنمون دارد و هم ارز مجموعه دو سازند کنگان و دشتک است شامل دولومیت های خاکستری رنگ تیره ، بسیار ریزدانه ، سیلیسی ، متوسط تا نازک لایه است با ناپیوستگی بر روی سازند دالان و در زیر سازند نیریز با ناپیوستگی فرسایشی قرار دارد
گاه زون قطبیدگی
واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، مرکب از سنگ‌های دارای قطبیت مشخص اولیه زون‌های قطبیدگی مجزا ، بلوک‌های اصلی ساختاری گاه زون قطبیت به شمار می‌روند زون زمانی قطبیت رسمی دارای نام مرکبی است که با یک عارضه جغرافیایی شروع می شود؛ جزء دوم بیانگر قطبیت عادی ، معکوس یا مختلط یک واحد است و جزء سوم واژه گاه زون است اگر یک نام جغرافیایی هم برای زون قطبیت و هم زون زمانی قطبیت به کار رود ، دومی با یک پسوند an- یا ian- مشخص می‌شود ،
به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 1983 ، Art 85 ، 86
تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت ، ساب‌کرونوزون‌های قطبیت را مشخص می کند؛ مجموعه‌ها ممکن است تحت عنوان ابر کرونوزون‌های زمانی قطبیت نامیده شوند مدت زمان مشخص‌شده توسط گاه زون قطبیت ، گاهشمار قطبیت نام دارد ، گاه زون قطبیدگی - واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، - به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 86 - تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت
زون گسترشی
یک پیکره ای از چینه ها را گویند که نشانگر گستره کل ظهور هر عنصر یا بخش انتخاب شده کل مجموعه اشکال فسیلی در یک توالی چینه شناسی است اصطلاح گستره به معنای دامنه در هر دو جهت افقی و عمودی است (1976 و ISG) کمیسیون فهرست اسامی چینه شناسی آمریکای شمالی ، زون گسترشی را به عنوان نوع پایه یا بنیادی زون بینابینی در نظر می گیرد (بند 50 و 1983 و NA CSN)
نیز ببینید: زون گسترشی تاکسون؛ زون انطباقی؛ زون گسترشی بخشی؛ وزن تکاملی
مترادف: acrzone ، زونیت ، زون گسترشی - یک پیکره ای از چینه ها را گویند که نشانگر گستره کل ظهور هر عنصر یا بخش انتخاب شده کل مجموعه اشکال فسیلی در یک توالی چینه شناسی است اصطلاح گستره به معنای دامنه در هر دو جهت افقی و عمودی است (1976 و ISG) کمیسیون فهرست اسامی چینه شناسی آمریکای شمالی ، زون گسترشی را به عنوان نوع پایه یا بنیادی زون بینابینی در نظر می گیرد (بند 50 و 1983 و NA CSN) - نیز ببینید: زون گسترشی تاکسون؛ زون انطباقی؛ زون گسترشی بخشی؛ وزن تکاملی - مترادف: acrzone

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن