معادل انگلیسی منطقه شکستگی
منطقه ای خطی با توپوگرافی نا منظم بر روی بستر عمیق اقیانوس است که از روند گسلهای ا

زمين شناسی
منطقه شکستگی
منطقه ای خطی با توپوگرافی نا منظم بر روی بستر عمیق اقیانوس است که از روند گسلهای انتقالی و امتدادهای غیر فعال آن ها تبعیت می کند
fracture zone
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی منطقه شکستگی
منطقه ای خطی با توپوگرافی نا منظم بر روی بستر عمیق اقیانوس است که از روند گسلهای ا
زون زیوی
الف) یک واحد زیست چینه ای یا توده چینه ها که توسط یک مجموعه ویژه از فسیل ها (خصوصاً جانوران فسیلی) تشخیص داده می شود ، بدون توجه به اینکه آیا این اشاره به اهمیت زمانی یا فقط محیطی می دارد یا خیر
ب) اصطلاحی که برخی اوقات برای چینه های معادل زمانی با یک همپوشانی ویژه بیوزونها استفاده می شود و بطور غالب دارای اهمیت زمان چینه شناسی می باشد
ج) اصطلاحی که به معنای “منطقه” استفاده شده که اشاره به یک واحد زمانی با اهمیت گاهشماری زیستی دارد نیز ببینید: زون تجمعی مقایسه شود با: florizone مترادف: منطقه جانوری ، زون زیوی الف) یک واحد زیست چینه ای یا توده چینه ها که توسط یک مجموعه ویژه از فسیل ها (خصوصاً جانوران فسیلی) تشخیص داده می شود ، بدون توجه به اینکه آیا این اشاره به اهمیت زمانی یا فقط محیطی می دارد یا خیر ب) اصطلاحی که برخی اوقات برای چینه های معادل زمانی با یک همپوشانی ویژه بیوزونها استفاده می شود و بطور غالب دارای اهمیت زمان چینه شناسی می باشد ج) اصطلاحی که به معنای “منطقه” استفاده شده که اشاره به یک واحد زمانی با اهمیت گاهشماری زیستی دارد نیز ببینید: زون تجمعی مقایسه شود با: florizone مترادف: منطقه جانوری
شکستگی ، شکست ، شکست
اصطلاح کلی برای هر نوع نا پیوستگی در یک توده سنگی در نتیجه نقص مکانیکی بوسیله استرس برش یا کشش شکافها شامل گسلها ، برشها ، درزه ها و پلانها

در زمین شناسی ساختاری؛ عنوانی عام برای تمامی شکستگیهایی که در اثر وارد شدن نقش های مکانیکی در سنگ به وجود می آیند (بدون درنظر گرفتن توانایی آن ها در ایجاد جابجایی)

در یخ شناسی؛ شکست؛ هر گونه شکستگی یا گسستگی که در اثر تغییر شکل تحمیل شده توسط عوامی چون جذرومد ، تغییرات دمایی ، جریانات یا باد ، در یخها (شامل یخهای سریع ، یخهای شناور یا یخهای فشرده و ) ایجاد می شود طول چنین شکستگی یا گسستگیی از چندمتر تا چندین کیلومتر و عرض آن از صفر تا بیش از 500 متر ، متفاوت است ترکها ، درزها و شکافهای یخی ، جزء ساختارهای مزبور به حساب می آیند

در کانی شناسی؛ شکسته شدن یک کانی در امتداد راستاها یا صفحاتی به غیر از صفحات رخ آن کانی را می توان بر اساس نوع شکستگی شاخص و ویژه آن ، تا اندازه ای تشریح کرد؛ مانند کانیهایی با شکستگی ناهموار ، رشته ای و همگرا

در زمین شناسی ساختمانی: واژه ای عمومی برای هر نوع شکستگی در سنگ صرف نظر از جابجایی ، به سبب گسیخستگی مکانیکی حاصل از تنش شکستگی ها شامل ترک ها ، درزه ها و گسل ها می باشند

در زمین شناسی ساختمانی: تغییر شکل ناشی از افت لحظه ای چسبندگی یا مقاومت در برابر تنش تفریقی و آزاد شدن انرژی کشان محصور در جسم
مقایسه شود با:[flow [expstruc
مترادف: rupture
شکستگی ، شکست - اصطلاح کلی برای هر نوع نا پیوستگی در یک توده سنگی در نتیجه نقص مکانیکی بوسیله استرس برش یا کشش شکافها شامل گسلها ، برشها ، درزه ها و پلانها - - در زمین شناسی ساختاری؛ عنوانی عام برای تمامی شکستگیهایی که در اثر وارد شدن نقش های مکانیکی در سنگ به وجود می آیند (بدون درنظر گرفتن توانایی آن ها در ایجاد جابجایی) - - در یخ شناسی؛ شکست؛ هر گونه شکستگی یا گسستگی که در اثر تغییر شکل تحمیل شده توسط عوامی چون جذرومد ، تغییرات دمایی ، جریانات یا باد ، در یخها (شامل یخهای سریع ، یخهای شناور یا یخهای فشرده و ) ایجاد می شود طول چنین شکستگی یا گسستگیی از چندمتر تا چندین کیلومتر و عرض آن از صفر تا بیش از 500 متر ، متفاوت است ترکها ، درزها و شکافهای یخی ، جزء ساختارهای مزبور به حساب می آیند - - در کانی شناسی؛ شکسته شدن یک کانی در امتداد راستاها یا صفحاتی به غیر از صفحات رخ آن کانی را می توان بر اساس نوع شکستگی شاخص و ویژه آن ، تا اندازه ای تشریح کرد؛ مانند کانیهایی با شکستگی ناهموار ، رشته ای و همگرا - - در زمین شناسی ساختمانی: واژه ای عمومی برای هر نوع شکستگی در سنگ صرف نظر از جابجایی ، به سبب گسیخستگی مکانیکی حاصل از تنش شکستگی ها شامل ترک ها ، درزه ها و گسل ها می باشند - - در زمین شناسی ساختمانی: تغییر شکل ناشی از افت لحظه ای چسبندگی یا مقاومت در برابر تنش تفریقی و آزاد شدن انرژی کشان محصور در جسم - مقایسه شود با:[flow [expstruc - مترادف: rupture -
سازند دولومیتی خانه کت (تریاس پایینی تا رتین) در زاگرس مرتفع(پهنه رسوبی ساختاری زاگرس)رخنمون دارد و هم ارز مجموعه دو سازند کنگان و دشتک است شامل دولومیت های خاکستری رنگ تیره ، بسیار ریزدانه ، سیلیسی ، متوسط تا نازک لایه است با ناپیوستگی بر روی سازند دالان و در زیر سازند نیریز با ناپیوستگی فرسایشی قرار دارد
گاه زون قطبیدگی
واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، مرکب از سنگ‌های دارای قطبیت مشخص اولیه زون‌های قطبیدگی مجزا ، بلوک‌های اصلی ساختاری گاه زون قطبیت به شمار می‌روند زون زمانی قطبیت رسمی دارای نام مرکبی است که با یک عارضه جغرافیایی شروع می شود؛ جزء دوم بیانگر قطبیت عادی ، معکوس یا مختلط یک واحد است و جزء سوم واژه گاه زون است اگر یک نام جغرافیایی هم برای زون قطبیت و هم زون زمانی قطبیت به کار رود ، دومی با یک پسوند an- یا ian- مشخص می‌شود ،
به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 1983 ، Art 85 ، 86
تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت ، ساب‌کرونوزون‌های قطبیت را مشخص می کند؛ مجموعه‌ها ممکن است تحت عنوان ابر کرونوزون‌های زمانی قطبیت نامیده شوند مدت زمان مشخص‌شده توسط گاه زون قطبیت ، گاهشمار قطبیت نام دارد ، گاه زون قطبیدگی - واحد اصلی رده‌بندی جهانی گاه چینه شناختی قطبیدگی ، - به عنوان مثال : ( Tetonian Reversed-Polarity Chronozone(NACSN ، 86 - تقسیمات زون‌های زمانی قطبیت
زون گسترشی
یک پیکره ای از چینه ها را گویند که نشانگر گستره کل ظهور هر عنصر یا بخش انتخاب شده کل مجموعه اشکال فسیلی در یک توالی چینه شناسی است اصطلاح گستره به معنای دامنه در هر دو جهت افقی و عمودی است (1976 و ISG) کمیسیون فهرست اسامی چینه شناسی آمریکای شمالی ، زون گسترشی را به عنوان نوع پایه یا بنیادی زون بینابینی در نظر می گیرد (بند 50 و 1983 و NA CSN)
نیز ببینید: زون گسترشی تاکسون؛ زون انطباقی؛ زون گسترشی بخشی؛ وزن تکاملی
مترادف: acrzone ، زونیت ، زون گسترشی - یک پیکره ای از چینه ها را گویند که نشانگر گستره کل ظهور هر عنصر یا بخش انتخاب شده کل مجموعه اشکال فسیلی در یک توالی چینه شناسی است اصطلاح گستره به معنای دامنه در هر دو جهت افقی و عمودی است (1976 و ISG) کمیسیون فهرست اسامی چینه شناسی آمریکای شمالی ، زون گسترشی را به عنوان نوع پایه یا بنیادی زون بینابینی در نظر می گیرد (بند 50 و 1983 و NA CSN) - نیز ببینید: زون گسترشی تاکسون؛ زون انطباقی؛ زون گسترشی بخشی؛ وزن تکاملی - مترادف: acrzone

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن