معادل انگلیسی یک کارخانه تولید الکتریسیته با سوخت زغال که در نزدیک یک معدن زغال سنگ ساخته می شود

زمين شناسی

یک کارخانه تولید الکتریسیته با سوخت زغال که در نزدیک یک معدن زغال سنگ ساخته می شود

mine mouth electrice plant

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی یک کارخانه تولید الکتریسیته با سوخت زغال که در نزدیک یک معدن زغال سنگ ساخته می شود

مواد و مصالح لازم حفاری

boring plant

مرکز اختلاط بتن

center mixing plant

گیاه کوموفیلی ، گونه های گیاهی که بر روی صخره های پوشیده از مواد واریزه ای وآواری می روئید

chomophyle plant

گیاه زغال شده
یک گیاه فسیل شده که همراه با طبقات زغال دار دیده می شود و یا به تشکیل آن کمک کرده است ، خصوصاً در لایه های زغال دار ، گیاه زغال شده یک گیاه فسیل شده که همراه با طبقات زغال دار دیده می شود و یا به تشکیل آن کمک کرده است

coal plant

مواد تثبیت شده

fixed plant

کارگاه تزریق

grouting plant

گیاه گچ دوست

gypsophile plant

گیاه نمک دوست

halophile plant

نیروگاه آبی پر ظرفیت
دارای قدرت نصب شده خروجی 10000 کیلووات و یا بالاتر می باشد

high capacity water power plant

نیروگاه آبی با فرازه بالا ، نیروگاه آبی پرفرازه
دارای فرازه ناخالصی بالاتر از 50 متر می باشد

high head water power plant

نیروگاه برقابی
نیروگاهی که برای تبدیل انرژی مکانیکی آب به انرژی برق طراحی می شود

hydroelectric power plant

نیروگاه برقابی

hydropower plant

گیاه بی تفاوت

indifferente plant

نیروگاه آبی با فرازه پایین
نیروگاه آبی که دارای فرازه ناخالصی کمتر از 15 متر باشد ، نیروگاه آبی با فرازه پایین نیروگاه آبی که دارای فرازه ناخالصی کمتر از 15 متر باشد

low head water power plant

نیروگاه آبی با گنجایش متوسط
نیروگاهی که دارای توان خروجی از 1000 تا 9999 کیلووات باشد ، نیروگاه آبی با گنجایش متوسط نیروگاهی که دارای توان خروجی از 1000 تا 9999 کیلووات باشد

medium capacity water power plant

نیروگاه آبی با فرازه متوسط
نیروگاه آبی که فرازه ناخالص آن از 15 تا 50 متر باشد

medium head water power plant

ریز نیروگاه آبی نیروگاه آبی با توان کمتر از 100 کیلووات

micro hydroelectric power|micro water power plant|micro water power plant

معادن ، کان ، معدن ، نقب ، راه زیر زمینی

mine

یک منطقه از زمین و تمام ساختارها ، ماشین آلات ، ابزار ، تجهیزات ، گمانه ها ، تونلها ، حفاریها و دیگر اموال ، حقیقی یا شخصی

mine coal

عملیاتی که در ارتباط با آماده سازی یک معدن برای استخراج کانه به کار می رود این عملیات شامل تونل زنی ، چاه زنی ، برش متقاطع و حفر می باشد

mine development

زباله گاه کانسار

mine dumps

تهویه معدن
تهویه معدن به فرآیندی گفته می شودکه طی آن کنترل کمیت ، حرکت وتوزیع هوای معدن صورت می گیرد درجریان تهویه کارهای دیگری نظیرکنترل کیفیت وکنترل دما ورطوبت نیزبه طورهمزمان صورت می گیرد ، تهویه معدن تهویه معدن به فرآیندی گفته می شودکه طی آن کنترل کمیت

mine ventilation

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na25Ba(Y ، Gd ، Dy)2(HCO3)4(CO3)11(SO4)2ClF2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na25Ba(Y

mineevite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (K ، Na)2-3Ca28(Zn4Al4Si40)O112(OH)16 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (K

minehillite

معدنچی
کسی که در کار تجارت یا استخراج کانه ، زغال ، موادقیمتی یا سایرموادطبیعی از پوسته زمین مشغول به کار است ، معدنچی کسی که در کار تجارت یا استخراج کانه

miner

مینراگرافی

mineragraphy

کانی ، معدن ، معدنی ، کانی
ترکیب غیرآلی و طبیعی موجود در پوسته زمین که ویژگیهای فیزیکی معین و ترکیب شیمیایی مشخصی دارد
ماده ای طبیعی که ترکیب شیمیایی ثابت و شکل بلوری مشخصی دارد

mineral

مجموعه کانی
تنوع و فراوانی کانی های موجود در سنگ
(الف) کانیهای متشکل یک سنگ خصوصاً یک سنگ آذرین یا دگرگونی عنوان مزبور انواع متفاوتی از تجمعات کانیها را دربر می گیرد ولی برای بافت و فابریک سنگها ، بکار نمی رود در این مورد به معنای واژه metamorphic assemblage نیز مراجعه نمایید
(ب) Mineral assemblage ، مجموعه کانی تنوع و فراوانی کانی های موجود در سنگ (الف) کانیهای متشکل یک سنگ خصوصاً یک سنگ آذرین یا دگرگونی عنوان مزبور انواع متفاوتی از تجمعات کانیها را دربر می گیرد ولی برای بافت و فابریک سنگها ، بکار نمی رود در این مورد به معنای واژه metamorphic assemblage نیز مراجعه نمایید (ب) Mineral assemblage

mineral assemblage

همیافتی کانیایی
گروهی از کانیها که در کنار یکدیگر در سنگها خصوصاً سنگهای رسوبی دیده می شوند
مترادف: mineral Assemblage

mineral association

همیافتی کانیایی گروهی از کانیها که در کنار یکدیگر در سنگها خصوصاً سنگهای رسوبی دیده می شوند مترادف: mineral Assemblage

mineral association|mineral assemblage|mineral assemblage

آزوریت

mineral blue

آزوریت

mineral blue|azurite|azurite

کائوچوی معدنی
نیز ببینید : Elaterite ، کائوچوی معدنی نیز ببینید : Elaterite

mineral caoutchouc

زغال چوب معدنی (Fusian)

mineral charcoal

زغال چوب معدنی (Fusian)

mineral charcoal|fusian|fusian

ذغال سنگ طبیعی

mineral coal

توده معدنی ، توده کانی

mineral deposit

عناصر معدنی
معادل "عناصر" اصطلاحی است که متخصصین تغذیه آن را بکار می برند

mineral elements

عناصر معدنی معادل "عناصر" اصطلاحی است که متخصصین تغذیه آن را بکار می برند

mineral elements|mineral element|mineral element

رخساره معدنی ، رخساره کانیایی
الف)مترادفی تقریبی برای metamorphic facies ب)سنگهایی که اجزاء آنها در محدوده های فشار ـ دمای معین که تنها برخی از کانیهای شاخص در آن پایدار می مانند ، شکل گرفته اند
، رخساره کانیایی - الف)مترادفی تقریبی برای metamorphic facies ب)سنگهایی که اجزاء آنها در محدوده های فشار ـ دمای معین که تنها برخی از کانیهای شاخص در آن پایدار می مانند ، شکل گرفته اند -

mineral facies

گروه معدنی
دسته ای از کانی ها که ویژگی های شیمیایی و ساختاری مشابه دارند ، گروه معدنی دسته ای از کانی ها که ویژگی های شیمیایی و ساختاری مشابه دارند

mineral group

زمینهای معدنی
نواحیی که ارزش نظری پتانسیلهای معدنی موجود در آنها نسبت به ارزش حاصل از کشاورزی و یا دیگر فعالیتهای قابل انجام در آنها بالاتر است
مقایسه شود: stone land ، زمینهای معدنی نواحیی که ارزش نظری پتانسیلهای معدنی موجود در آنها نسبت به ارزش حاصل از کشاورزی و یا دیگر فعالیتهای قابل انجام در آنها بالاتر است مقایسه شود: stone land

mineral lands

ماده معدنی
مواد غیرآلی موجود در زغالسنگ ، در این مورد به معنای واژه inherent mineral matter نیز مراجعه نمایید ، ماده معدنی مواد غیرآلی موجود در زغالسنگ

mineral matter

مواد غذایی معدنی
ماده آهنی ، غیرآهنی یا رادیکالی که برای عملکرد مناسب بدن و حفظ سلامتی ضروری است؛ همچنین به مواد غذایی گیاهی اشاره دارد ، مواد غذایی معدنی ماده آهنی

mineral nutrient

رخداد معدنی
تمرکزی از کانه یا کانیهای با ارزش در یک سنگ بستر خصوصاً پتانسیل معدنی که ارزش انجام مطالعات دقیقتر را ندارد
مقایسه شود با: mineral deposit ، رخداد معدنی تمرکزی از کانه یا کانیهای با ارزش در یک سنگ بستر خصوصاً پتانسیل معدنی که ارزش انجام مطالعات دقیقتر را ندارد مقایسه شود با: mineral deposit

mineral occurrence

نفت معدنی ، نفت خام

mineral oil

رنگدانه معدنی
یک رنگدانه غیرآلی طبیعی یا مصنوعی که برای رنگی یا کدر کردن گچ ، خمیر یا دیگر مواد مشابه آنها بکار می رود در این مورد به معنای واژه ocher ، sienna نیز مراجعه نمایید ، رنگدانه معدنی یک رنگدانه غیرآلی طبیعی یا مصنوعی که برای رنگی یا کدر کردن گچ

mineral pigment

اسفالت ، قیر معدنی
مترادفی منسوخ برای قیر طبیعی ، قیر معدنی مترادفی منسوخ برای قیر طبیعی

mineral pitch

ذخایر معدنی (Reserves)

mineral reserves

ذخایر معدنی (Reserves)

mineral reserves|mineral reserve|mineral reserve

رزین معدنی ، صمغ معدنی ، صمغ معدنی
گروهی از نهشته های هیدروکربنی معدنی صمغی که معمولاً فسیل شده‌اند ، مانند قیر معدنی در این مورد به معنای واژه resin نیز مراجعه نمایید ، صمغ معدنی گروهی از نهشته های هیدروکربنی معدنی صمغی که معمولاً فسیل شده‌اند

mineral resin

منابع معدنی

mineral resource

منابع معدنی

mineral resources

حق امتیاز استخراج ، کانی های یک ناحیه

mineral right

چوب معدنی چوب پیشگویی

mineral rod

ماسه های معدنی ، پلاسر ساحل

mineral sands

ماسه های معدنی ، پلاسر ساحل

mineral sands|mineral sand|mineral sand

صابون معدنی
نام دیگر کانی بنتونیت ، صابون معدنی نام دیگر کانی بنتونیت

mineral soap

خاک کانی دار ، خاکی که قسمت بیشتر آن از کانی تشکیل یافته باشد ، خاک معدنی ، خاک کانی دار
خاکی که قسمت بیشتر آن از کانی تشکیل یافته باشد ، خاک کانی دار خاکی که قسمت بیشتر آن از کانی تشکیل یافته باشد

mineral soil

چشمه معدنی ، چشمه ای که آب آن دارای مقدار زیاد کانی بصورت محلول باشد ، چشمه آب معدنی

mineral spring

گونه ای خط وارگی
حالت خطی دانه های کانی در سنگ های دگرگونی ، مقایسه شود با: stretching ، مترادف: streaking

mineral streaking

گونه ای خط وارگی حالت خطی دانه های کانی در سنگ های دگرگونی ، مقایسه شود با: stretching ، مترادف: streaking

mineral streaking|streaking|streaking

نشانه گذاری معدن
مشخص کردن مرزهای رسمی و قانونی نهشته های کانساری یا سازندهای کانی سازی شده در حالتیکه مرزهای مزبور بر مرزهای تعیین شده حین تفکیک اراضی معمولی منطبق نیستند ، نشانه گذاری معدن مشخص کردن مرزهای رسمی و قانونی نهشته های کانساری یا سازندهای کانی سازی شده در حالتیکه مرزهای مزبور بر مرزهای تعیین شده حین تفکیک اراضی معمولی منطبق نیستند

mineral survey

قیر معدنی ، قطران معدنی ، قیر معدنی
مالته ، نوعی قیر چسبناک ، قیر معدنی مالته

mineral tar

زمان کانیایی
زمان زمین شناسی که بر پایه کانیهای پرتوزا ، تخمین زده می شود مقایسه شود با: absolute time ، زمان کانیایی زمان زمین شناسی که بر پایه کانیهای پرتوزا

mineral time

رگه کانی ، رگه معدنی

mineral vein

آب معدنی

mineral water

سفید دائمی

mineral white

زون معدنی
عنوانی غیررسمی برای یک واحد چینه شناسی که بر اساس کانیهای محتوی خود (معمولاً کانیهای آواری) دسته بندی شده و معمولاً با استفاده از کانیهای شاخص خود نیز نامگذاری می شود ، زون معدنی عنوانی غیررسمی برای یک واحد چینه شناسی که بر اساس کانیهای محتوی خود (معمولاً کانیهای آواری) دسته بندی شده و معمولاً با استفاده از کانیهای شاخص خود نیز نامگذاری می شود

mineral zone

زون بندی معدنی
زون بندی کانسارها (Zoning of ore deposit)

mineral zoning

زون بندی معدنی زون بندی کانسارها (Zoning of ore deposit)

mineral zoning|zoning of ore deposit|zoning of ore deposit

کانی - ترکیب غیرآلی و طبیعی موجود در پوسته زمین که ویژگیهای فیزیکی معین و ترکیب شیمیایی مشخصی دارد - ماده ای طبیعی که ترکیب شیمیایی ثابت و شکل بلوری مشخصی دارد

mineral|minerals|minerals

کانی زایی
رخداد کانه یا کانی های غیراقتصادی (گانگ) در سنگ میزبان ، که به صورت رگه یا جایگزینی کانی های موجود و یا انحلال آنها صورت می گیرد ، معمولاً این فرآیند سنگ هایی با غلظت بالای برخی عناصر کمیاب را ایجاد می کند ، کانی زایی رخداد کانه یا کانی های غیراقتصادی (گانگ) در سنگ میزبان

mineralisation

معدنی شدن ، تبدیل بکانی ، کانی زایی ، ایجاد کانی

mineralization

کانی سازی کردن

mineralize

کانی سازی کردن

mineralize|mineralized|mineralized

کانی سازی شده

mineralized

رگه کانی سازی شده

mineralized vein

رگه کانی سازی شده

mineralized vein|mineralized veins|mineralized veins

هر توده ای از سنگ میزبان که کانیهایی با ارزش تجاری ظاهر شود

mineralized zone

عامل معدنی شدن ، کانی ساز

mineralizer

کانی ساز

mineralizer|mineralizers|mineralizers

کانی شناختی
صفت mineralogy ، کانی شناختی صفت mineralogy

mineralogic

تجزیه کانی شناختی

mineralogical analysis

قاعده فاز کانی شناختی
هر کدام از چندین حالت تطبیق یافته قانون فازی گیبس که تعداد درجات آزادی مصرف شده در حالت ثابت بودن متغیرهای فیزیکی ـ شیمیایی در محیط طبیعی را در نظر می گیرد معروفترین نمونه از این قوانین مشتق شده از قانون گیبس ، قانون گلدشمیت است که بر اساس آن در حالت ثابت بودن دو متغیر (دما و فشار) خارجی ، تعداد فازهای (کانیهای) یک سیستم (سنگ) ، عموماً از تعداد مؤلفه ها یا اجزاء سیستم مزبور بیشتر نمی شود از سوی دیگر نسخه کرژینسکی ـ تامپسون ، تحمیل خارجی پتانسیلهای شیمیایی محتویات کاملاً متحرک را در نظر گرفته و بر این اساس تعداد کانیهای مورد انتظار در یک سنگ را تا تعداد محتویات خنثی ، پایین می آورد
مترادف: Goldshmitt’s phase rule

mineralogical phase rule

قاعده فاز کانی شناختی هر کدام از چندین حالت تطبیق یافته قانون فازی گیبس که تعداد درجات آزادی مصرف شده در حالت ثابت بودن متغیرهای فیزیکی ـ شیمیایی در محیط طبیعی را در نظر می گیرد معروفترین نمونه از این قوانین مشتق شده از قانون گیبس ، قانون گلدشمیت است که بر اساس آن در حالت ثابت بودن دو متغیر (دما و فشار) خارجی ، تعداد فازهای (کانیهای) یک سیستم (سنگ) ، عموماً از تعداد مؤلفه ها یا اجزاء سیستم مزبور بیشتر نمی شود از سوی دیگر نسخه کرژینسکی ـ تامپسون ، تحمیل خارجی پتانسیلهای شیمیایی محتویات کاملاً متحرک را در نظر گرفته و بر این اساس تعداد کانیهای مورد انتظار در یک سنگ را تا تعداد محتویات خنثی ، پایین می آورد مترادف: Goldshmitt’s phase rule

mineralogical phase rule|goldshmitt|goldshmitt

کانی شناس ، کانی شناس
شخصی که به بررسی و مطالعه نحوه شکل گیری ، مشخصات ، ترکیب و طبقه بندی کانیها می پردازد ، زمین شناسی که زمینه مطالعاتی او کانی شناسی است ، کانی شناس شخصی که به بررسی و مطالعه نحوه شکل گیری

mineralogist

مطالعه میکروسکپی کانیهای غیر شفاف در زیر نور منعکس شده ، کانسنگ شناسی
مترادفی برای mineragraphy که هر دو مترادفهای منسوخ واژه ore microscopy هستند ، کانسنگ شناسی مترادفی برای mineragraphy که هر دو مترادفهای منسوخ واژه ore microscopy هستند

mineralography

کانی شناسی

mineralogy

شبه کانی ، موادی که جز کانیها بشمار می آیند ولی دارای ساختمان بلوری نیستند ، کانی وار
یک ماده غیرآلی طبیعی که بر این اساس که بی ریخت بوده و در نتیجه فاقد فرم بلورین می باشد ، به عنوان یک کانی در نظر گرفته نمی شود (مانند اپال) ، مترادف: gel mineral ، کانی وار یک ماده غیرآلی طبیعی که بر این اساس که بی ریخت بوده و در نتیجه فاقد فرم بلورین می باشد

mineraloid

منشاء ونموبلورها

minerogenesis

کانی زادی

minerogenetic

کانی زادی

minerogenic

کانی شناسی

minerology

معدنی پرور

minerotrophic

مینت ، ارتوکلاز ، بیوتیت لامپروفیر ، لامپروفیری که قسمت اعظم آن از درشت بلورهای بیوتیت که در خمیره ای از فلدسپات قلیایی و بیوتیت قرار گرفته اند ، تشکیل شده است

minette

دستگاه مرکزی بتن

mixing plant

خاکبردار ، وسیله خاکبرداری

muck shifting plant

گیاه عنصرکارا

nutrient efficient plant

نیروگاه سطحی

open air power plant

نوعی نیروگاه که دارای توربین خانه جداگانه ای نبوده و در عوض واحدهای مولد در دیوارهای عریض اب بند (سد) ساخته می شود

pier head power plant

کارگاه نمونه ، واحد تولیدی راهنما

pilot plant

تصفیه خانه نمونه

pilot treatment plant

کار گذاری
(لرزه شناسی):اسم :(الف) روشی که در آن یک ژئوفون در روی یا داخل زمین قرار داده می‌شود مترادف: seismometer plant
(ب) اتصال به زمین- فعل: قراردادن یک ژئوفون در محل مخصوص خود روی زمین ، کار گذاری - (لرزه شناسی):اسم :(الف) روشی که در آن یک ژئوفون در روی یا داخل زمین قرار داده می‌شود مترادف: seismometer plant - (ب) اتصال به زمین- فعل: قراردادن یک ژئوفون در محل مخصوص خود روی زمین

plant

کارخانه فرآوری

processing plant

نیروگاه تلمبه ذخیره ای - نیروگاهی دارای مخزن که این مخزن به طور کامل و یا بخشی از آن با به کار گیری تلمبه پر می شود

pumped storage power station|pumped storage plant|pumped storage plant

ایستگاه پمپاژ

pumping plant

نیروگاه مخزنی
نیروگاهی که دارای سدی است که مخزنی با گنجایش ذخیره ای چشمگیری را بوجود می آورد این گونه نیروگاه ها دارای سدهای مرتفع و تونل های پرفشار و ساختگاه های نیروگاهی دره ای می باشند

reservoir power plant

نیروگاه جریانی
نیروگاهی با باروی رودخانه یا آب بند انحراف (سد انحرافی) چون فرازه آب بند انحرافی کم است ، امکان ذخیره یا حتی آبگیری پایین می باشد بدین سبب قدرت خروجی بمیزان زیادی با نوسانات ایجاد شده در مسیر جریان تغییر می کند

run of river plant

نیروگاه جریانی

run of river power plant

تصفیه خانه فاضلاب

sewage treatment plant

گیاه آبی غوطه ور
هیدروفیتی که بخش عمده و اصلی آن زیر سطح آب ، رشد می کند
مقایسه شود با: subaquatic plant (گیاه زیرآبی) ، گیاه آبی غوطه ور - هیدروفیتی که بخش عمده و اصلی آن زیر سطح آب ، رشد می کند - مقایسه شود با: subaquatic plant (گیاه زیرآبی)

submerged aquatic plant

نیروگاه مستغرق
نوعی از نیروگاه آبی با فرازه پایین بدون توربین خانه جداگانه و واحدهای مولد انرژی در کانالهای تعبیه شده در بدنه سد سرریزی نصب می شوند ، نیروگاه مستغرق - نوعی از نیروگاه آبی با فرازه پایین بدون توربین خانه جداگانه و واحدهای مولد انرژی در کانالهای تعبیه شده در بدنه سد سرریزی نصب می شوند

submergible power plant

نیروگاه جزر و مدی ، نیروگاه فرا فروکشند ، نیروگاه کشند و واکشندی
نیروگاه برق‎آبی که از اختلاف تراز میان سطح آب دریا به هنگام جزر و سطح آب دریا در درون حوضچه های جدا شده از دریا به هنگام مد بهره می گیرد

tidal power plant

نیروگاه مخزنی

valley dam power plant

گیاه آوندی
گیاهی با یک سیستم هدایتی ، گیاه آوندی - گیاهی با یک سیستم هدایتی

vascular plant

نیروگاه آبی

water power plant

گیاه آوندی
یک گیاه آوندی معمولاً سالپای که دارای رشد قابل توجه آوند چوبی است ، گیاه آوندی - یک گیاه آوندی معمولاً سالپای که دارای رشد قابل توجه آوند چوبی است

woody plant

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی یک کارخانه تولید الکتریسیته با سوخت زغال که در نزدیک یک معدن زغال سنگ ساخته می شود

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی یک کارخانه تولید الکتریسیته با سوخت زغال که در نزدیک یک معدن زغال سنگ ساخته می شود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما