معادل انگلیسی نظام شناسایی که یک کد واحد را برای هر گره در یک quadtree تعیین می کند بطوری که موقعیت جغرافیایی آن

زمين شناسی
نظام شناسایی که یک کد واحد را برای هر گره در یک quadtree تعیین می کند بطوری که موقعیت جغرافیایی آن گره را مشخص نماید این نظام روش پذیرفته شده ای در برخی از gis های مبتنی بر quadtree می باشد و به نام کلیدهای پیانویی نیز شناخته می شود
morton order
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نظام شناسایی که یک کد واحد را برای هر گره در یک quadtree تعیین می کند بطوری که موقعیت جغرافیایی آن
مرز بازی
ناحیه حاشیه ای یک توده نفوذی آذرین که بیشتر بوسیله ترکیب بازی تشخیص داده می شود ، تا بوسیله درون توده سنگ
مقایسه شود با: chill zone ناحیه انجماد
مترادف: mafic margin مرز مافیک
basic border
کرت یا نوار آبیاری ، سرحد ، حاشیه ، لبه ، کناره ، مرز ، خط مرزی
border
رده کانال
channel order
مرز انجماد
ناحیه انجماد سریع/ سرد شده ، مرز انجماد ناحیه انجماد سریع/ سرد شده
chilled border
حاشیه انجماد ، حاشیه منجمد شده
congealed border
حاشیه خوردگی یکی از سری حاشیه های یک یا چند کانی ثانویه به دور یک بلور نخستین که نشان دهنده تعدیل یا تغییر یک گپ بلور به خاطر عمل خورندگی ماگمای آن می باشد مقایسه شود با: حاشیه واکنشی ، حاشیه خوردگی مترادف: زون خوردگی ، حاشیه تحلیل
corrosion border
حاشیه خرد شده یک ساختار میکروسکوپی دانه ای دگرگونی که برخی اوقات تشریح کننده ذرات فلدسپاتی همجوار در گرانیت است که در حین یا بعد از تبلور با هم خرد شده اند (ریل 1923)
crush border
رده بلورشکفتی ، سری بلور شکفتی
crystalloblastic order
حاشیه مافیک (Basic border)
mafic margin|basic border|basic border
نظم مغناطیسی
چینش تکراری گشتاورهای مغناطیسی یونها در بلور کانیها که به صورت مشابه و معادل با چینش تکراری یونهای مزبور انجام می شود چنین فرآیندی تنها برای یونهایی با گشتاور مغناطیسی ذاتی مانند Fe+2 ، Fe+3 و یا Mn+2 ، ممکن است
در این مورد به معنای واژه های exchange force ، ferroMagnetism ، ferriMagnetism ، antiferromognetism نیز مراجعه نمایید ، نظم مغناطیسی چینش تکراری گشتاورهای مغناطیسی یونها در بلور کانیها که به صورت مشابه و معادل با چینش تکراری یونهای مزبور انجام می شود چنین فرآیندی تنها برای یونهایی با گشتاور مغناطیسی ذاتی مانند Fe+2 ، ممکن است در این مورد به معنای واژه های exchange force
magnetic order
طرح شماره گذاری شده به منظور مشخص کردن موزاییک های فضایی
morton number
رده ، ترتیب ، در طبقه بندی جانوران وگیاهان ، گروهی از موجودات که یک یا چند فامیل را تشکیل می دهند ، راسته ( دیرینه شناسی) ، مرتبه ( تکتونیک )
order
چندریخت های بانظم-بی نظم دو ماده بلورین که دارای ترکیبی یکسان ولی چینش اتمی متفاوتی هستند در دمای بالا یا در ماده بی نظم و مغشوش ، دو یا چند ، عنصر به صورت تصادفی بر روی گروهی از جایگاه های اتمی مشخص ، پراکنده می شوند؛ در دمای پایین یا در ماده منظم ، اتمها به صورت منظم بر روی جایگاه های مزبور ، قرار می‌گیرند
order-disorder polymorph|order-disorder|order-disorder
ژرفاسنج دقیق
عمق‌یاب پژواکی دارای دقت بیشتر از 1 در 3000 مخفف: PDR ، ژرفاسنج دقیق - عمق‌یاب پژواکی دارای دقت بیشتر از 1 در 3000 مخفف: PDR
precision depth recorder
باران سنج ، باران نگار
rain guage|rain recorder|rain recorder
حاشیه واکنشی - یک منطقه پیرامونی به دور یک کانی را گویند این منطقه از یک گونه کانی دیگر ساخته شده و نشان دهنده کانی زودتر جامد شده در ماگمای احاطه کننده است - مقایسه شود با: corrosion border؛ corona در سنگ شناسی؛ kelyphytic rim - مترادف: reaction border
reaction rim|reaction border|reaction border
مرز جذب مجدد
مرزخوردگی که نشان دهنده جذب مجدد بخشی و تبلور مجدد توسط یک ماگمای مذاب از کانی هایی است که قبلاً متبلور شده اند مترادف: حاشیه جذب مجدد ، مرز جذب مجدد - مرزخوردگی که نشان دهنده جذب مجدد بخشی و تبلور مجدد توسط یک ماگمای مذاب از کانی هایی است که قبلاً متبلور شده اند مترادف: حاشیه جذب مجدد
resorption border
مرتبه رودخانه
river order
راسته خاک
soil order
مرتبه رودخانه ، درجه بندی آبراهه
stream order
زیر راسته
suborder
ابرراسته ، بالاتر از راسته و پایین تر از class
superorder
آب نگار ، تراز نگار آب
water level recorder
آب نگار ، تراز نگار آب
water level recorder|water stage recorder|water stage recorder

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن