معادل انگلیسی نقطه کنترل
هر ایستگاهی در سیستم کنترل افقی و یا عمودی که بر روی عکس شناسایی می شود و برای تطاب

زمين شناسی
نقطه کنترل
هر ایستگاهی در سیستم کنترل افقی و یا عمودی که بر روی عکس شناسایی می شود و برای تطابق داده های نشان داده شده بر روی عکس کاربرد دارد (ص 2074 – 1975 – ASP) نیز ببینید: pass point
نقطه گذر
نقطه ای که موقعیت افقی و عمودی آن با استفاده از عکسهای هوایی تعیین شده و به عنوان یک نقطه کنترلی مکمل در تعیین جهت دیگر عکسها ، مورد استفاده قرار می گیرد
pass point
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نقطه کنترل
هر ایستگاهی در سیستم کنترل افقی و یا عمودی که بر روی عکس شناسایی می شود و برای تطاب
گذرگاه ، گردنه
(زمین ریخت شناسی): الف) گذرگاهی طبیعی در مناطق مرتفع و صعب العبور مانند یک شکاف ، گودی یا دیگر مناطق نسبتاً پست یک رشته کوه که به عنوان یک گذرگاه در نظر گرفته می شوند و یا مجرایی در لبه متصل کننده دو قله که توسط دره ای دربر گرفته شده است
مقایسه شود با: ، notch ، gap ، col و
ب)نقطه تقاطع یک خط تراز که باعث شکل گیری دو حلقه می شود که هر کدام نشان دهنده نقاط هم ارتفاع یکی از دو قله یا کوه مجاور هم هستند
( دورسنجی): فرکانس عبوری از یک فیلتر فیلترهای بالا گذر ، داده هایی با فرکانس بالا و فیلترهای پایین گذر ، داده هایی با فرکانس پایین را عبور می دهند
( رودخانه): گذرگاهی در عرض یک رود ، آبگذر ، مترادف: گذرگاه ، گردنه (زمین ریخت شناسی): الف) گذرگاهی طبیعی در مناطق مرتفع و صعب العبور مانند یک شکاف ، گودی یا دیگر مناطق نسبتاً پست یک رشته کوه که به عنوان یک گذرگاه در نظر گرفته می شوند و یا مجرایی در لبه متصل کننده دو قله که توسط دره ای دربر گرفته شده است مقایسه شود با: ، col وب)نقطه تقاطع یک خط تراز که باعث شکل گیری دو حلقه می شود که هر کدام نشان دهنده نقاط هم ارتفاع یکی از دو قله یا کوه مجاور هم هستند ( دورسنجی): فرکانس عبوری از یک فیلتر فیلترهای بالا گذر ، داده هایی با فرکانس پایین را عبور می دهند ( رودخانه): گذرگاهی در عرض یک رود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن