معادل انگلیسی صفحه تابش
سطحی که دارای یک پرتو تابش و عمود بر سطح در نقطه تابش است ، صفحه تابش - سطحی که دارا

زمين شناسی
صفحه تابش
سطحی که دارای یک پرتو تابش و عمود بر سطح در نقطه تابش است ، صفحه تابش - سطحی که دارای یک پرتو تابش و عمود بر سطح در نقطه تابش است
plane of incidence
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی صفحه تابش
سطحی که دارای یک پرتو تابش و عمود بر سطح در نقطه تابش است ، صفحه تابش - سطحی که دارا
زاویه تابش ، زاویه تلاقی
الف) زاویه ای که یک پرتوی انرژی ، نوری ، صوتی و یا الکترومغناطیسی ، با یک سطح نرمال یا مرزی می سازد این زاویه مکمل زاویه بروز می باشد
همچنین ببینید: زاویه بحرانی
مترادف: زاویه Brewster
ب) در SLAR ، زاویه بین عمودی و خطی که یک آنتن سرون را با یک هدف متصل می کند
مترادف: Aspect Angle (سنجش از راه دور)
angle of incidence
شیوع
تعیین تعداد موارد جدیدی که در افراد در معرض خطر طی فواصل زمانی مشخص ایجاد می شود ، شیوع تعیین تعداد موارد جدیدی که در افراد در معرض خطر طی فواصل زمانی مشخص ایجاد می شود
incidence
زاویه تابش زاویه بین شعاع نوری که بر یک سطح می تابد با خطی که از نقطه تابش بر آن سطح قایم می شود
incidence angle|angel of incidence|angel of incidence
صفحه‌ ، سطح
شکل دوبعدی فاقد خمیدگی ، به طور ایده‌‌آل یک سطح هموار یا صاف در زمین‌شناسی این واژه برای سطوحی نظیر سطح لایه‌بندی یا هر سطح پهن به کار می‌رود صفت:مسطح ، سطح - شکل دوبعدی فاقد خمیدگی
plane
لایه مسطح
لایه رسوبی فاقد بر آمدگی یا فرورفتگی های بزرگ‌تر از حد اکثر اندازه ذرات تشکیل دهنده لایه (سیمونز ودیگران ، 1961 ، vii ص) این لایه مشخص‌کننده بخش زیرین رژیم جریان فوقانی است ، لایه مسطح - لایه رسوبی فاقد بر آمدگی یا فرورفتگی های بزرگ‌تر از حد اکثر اندازه ذرات تشکیل دهنده لایه (سیمونز ودیگران
plane bed
مختصات صفحه‌ای
(الف) دومختصاتی که معرف فاصله عمودی یک نقطه از یک زوج محور است که با زاویه قائمه یکدیگر را قطع می‌کنند و در سطح محورها محاسبه می‌شود
(ب) سیستم مختصات در یک سطح افقی که برای توصیف موقعیت نقاط نسبت به یک منشأ دلخواه برحسب مختصات صفحه به کار می‌رود این روش برای مساحت های محدود که در آن ها خطای حاصل از جایگزین‌شدن یک سطح افقی به جای سطح منحنی زمین قابل چشم پوشی است ، به کار می‌رود ، مختصات صفحه‌ای - (الف) دومختصاتی که معرف فاصله عمودی یک نقطه از یک زوج محور است که با زاویه قائمه یکدیگر را قطع می‌کنند و در سطح محورها محاسبه می‌شود - (ب) سیستم مختصات در یک سطح افقی که برای توصیف موقعیت نقاط نسبت به یک منشأ دلخواه برحسب مختصات صفحه به کار می‌رود این روش برای مساحت های محدود که در آن ها خطای حاصل از جایگزین‌شدن یک سطح افقی به جای سطح منحنی زمین قابل چشم پوشی است
plane coordinates
کاستی صفحه‌ای
نوعی کاستی بلوری که درطول سطح مرزی(مرز خطی) بین دو منطقه از یک بلور یا در طول مرز دانه‌ای بین دوبلور وجود دارد ، کاستی صفحه‌ای - نوعی کاستی بلوری که درطول سطح مرزی(مرز خطی) بین دو منطقه از یک بلور یا در طول مرز دانه‌ای بین دوبلور وجود دارد
plane defect
گسل صفحه‌ای
گسلی با یک سطح که بیشتر صفحه‌ای است تا منحنی ، گسل صفحه‌ای - گسلی با یک سطح که بیشتر صفحه‌ای است تا منحنی
plane fault
گروه صفحه‌ای
یکی از 17 نوع از الگو های دوبعدی که می‌تواند توسط یک شکل بی‌تقارن که با عملیات تقارنی جهت ایجاد یک واحد الگو تکرار می‌شود ، به وجود آید و سپس با برگرداندن ، جهت ایجاد یک الگوی ویژه ای که هر ناحیه دوبعدی را پرمی کند ، تکرار شود ، گروه صفحه‌ای - یکی از 17 نوع از الگو های دوبعدی که می‌تواند توسط یک شکل بی‌تقارن که با عملیات تقارنی جهت ایجاد یک واحد الگو تکرار می‌شود
plane group
فوران یا جهش صفحه‌ای
الگوی جریانی فوق چگال که در آن آب جریان‌یافته به شکل یک سهمی که عرض آن حدود سه برابر جذر فاصله پایین‌ دست رود تا دهانه آن است ، گسترده می‌شود (مور ، 1966) ، فوران یا جهش صفحه‌ای - الگوی جریانی فوق چگال که در آن آب جریان‌یافته به شکل یک سهمی که عرض آن حدود سه برابر جذر فاصله پایین‌ دست رود تا دهانه آن است
plane jet
صفحه اتمها
plane of atoms
صفحه ترکیب
واژه به کاررفته توسط کولیسون(1938) برای سطح تماس بین بخشی از قالب داخلی مرکب از ماده‌ای خمیره ای که در پوسته فسیلی قرار دارد و ماده ای( نظیر کلسیت ثانویه) که به طور بخشی درون بخش توخالی پوسته را پر کرده است این واژه برای سطح افقی که هنگام پرشدن ، سخت می شود به کار میرود و نباید با سطح ترکیبی اشتباه شود ، صفحه ترکیب - واژه به کاررفته توسط کولیسون(1938) برای سطح تماس بین بخشی از قالب داخلی مرکب از ماده‌ای خمیره ای که در پوسته فسیلی قرار دارد و ماده ای( نظیر کلسیت ثانویه) که به طور بخشی درون بخش توخالی پوسته را پر کرده است این واژه برای سطح افقی که هنگام پرشدن
plane of composition
صفحه همزمانی
واژه به کارفته توسط کاستر(1934) برای سطح افقی یا نزدیک به افقی بین واحدهای چینه‌شناختی (دردرجه اول سازندها) همانگونه که در مقطع دیده می‌شوند ، صفحه همزمانی - واژه به کارفته توسط کاستر(1934) برای سطح افقی یا نزدیک به افقی بین واحدهای چینه‌شناختی (دردرجه اول سازندها) همانگونه که در مقطع دیده می‌شوند
plane of contemporaneity
سطح حداکثرتنش برشی
هر یک از دو سطحی که در دو سوی محور تنش اصلی حداکثر و با زاویه 45 درجه نسبت به آن قرار دارد و با محور تنش اصلی متوسط موازی هستند ، سطح حداکثرتنش برشی - هر یک از دو سطحی که در دو سوی محور تنش اصلی حداکثر و با زاویه 45 درجه نسبت به آن قرار دارد و با محور تنش اصلی متوسط موازی هستند
plane of maximum shear stress
صفحه تقارن آینه‌ای
عنصر تقارنی در یک بلور که عبارت از سطحی است که بلور را به دوبخش تقسیم می‌کند که هر بخش تصویر آینه‌ای دیگری است ، صفحه تقارن آینه‌ای - عنصر تقارنی در یک بلور که عبارت از سطحی است که بلور را به دوبخش تقسیم می‌کند که هر بخش تصویر آینه‌ای دیگری است
plane of mirror symmetry
صفحه قطبش ، سطح ارتعاش
plane of polarization
صفحه اشباع شدگی ، سطح ایستابی roche moutonnee صخره یخرفتی
تپه یا پشته کوچک طویل بیرون زده از سنگ بستر که طوری توسط یک یخچال بزرگ تراشیده شده که محور بلندش در جهت حرکت یخ جهت یافته است دارای یک طرف رو به بالای جریان (بخش کم شیب) است که گویا تورب ملایمی دارد و گرد شده و باریک است و یک طرف رو به پایین جریان (پرشیب) است که دارای شیب ، ناهموار و قطعه قطعه می باشد اغلب ارتفاع چند متر و طول و پهنای چند متری دارد این اصطلاح احتمالاً توسط ساشور ابداع شده ، اما مدرکی که او از این اصطلاح استفاده کرده ، وجود ندارد (لانگ ول 1933) ساشور از کلمه moutonnee ، به معنای ناهموار ، ناصاف یا پیچان ، برای توصیف مجموعه ای از پشته های گرد شده در آلپ استفاده کرد بعدها ، این اصطلاح برای برجستگی یخچالی منفرد استفاده شد که آنقدر توسط کندن یخساری ناهموار شده که از نظر بافت سطح و شکل طبیعی و کلی شبیه پشت گوسفند است اما این نوع سطح ساختاری اساسی در یخچال در نظر گرفته نمی شود ، سطح ایستابی roche moutonnee صخره یخرفتی - تپه یا پشته کوچک طویل بیرون زده از سنگ بستر که طوری توسط یک یخچال بزرگ تراشیده شده که محور بلندش در جهت حرکت یخ جهت یافته است دارای یک طرف رو به بالای جریان (بخش کم شیب) است که گویا تورب ملایمی دارد و گرد شده و باریک است و یک طرف رو به پایین جریان (پرشیب) است که دارای شیب
plane of saturation
صفحه چینه بندی ، سطح طبفه بندی
plane of stratification
سطح تقارن ، سطح تقارن
در بلورشناسی:سطح تقارن آینه‌ای
در دیرینه‌شناسی:سطحی که یک پوسته رااز نظر تقارنی به دو بخش تقسیم می‌کند ، سطح تقارن - در بلورشناسی:سطح تقارن آینه‌ای - در دیرینه‌شناسی:سطحی که یک پوسته رااز نظر تقارنی به دو بخش تقسیم می‌کند
plane of symmetry
سطح ارتعاش
plane of vibration
قطبیده صفحه ای
عبارت است از موج متحرک به عنوان مثال نور که قطبیده شده و در سطحی جداگانه مرتعش می شود ، قطبیده صفحه ای - عبارت است از موج متحرک به عنوان مثال نور که قطبیده شده و در سطحی جداگانه مرتعش می شود
plane polarized
کرنش صفحه ای ، واتنش صفحه ای ، نغییر فرم نسبی دو بعدی
حالتی از تغییر شکل که در آن تمامی تغییر مکان‌های حاصل از تغییر شکل با یک سطح ، موازی است و تغییر شکل طولی در یک جهت اصلی صفر است
، نغییر فرم نسبی دو بعدی - حالتی از تغییر شکل که در آن تمامی تغییر مکان‌های حاصل از تغییر شکل با یک سطح ، موازی است و تغییر شکل طولی در یک جهت اصلی صفر است -
plane strain
حالت کرنش صفحه ای
plane strain case
تنش مسطح ، تنش دو بعدی
plane stress
سازه صفحه ای
plane structure
نقشه برداری مستوی
plane surveying
گروه تقارن صفحه‌ای ، گروه مسطح
plane symmetry group
سه پایه
plane table
خرپای مسطح داربست مستوی ، خرپای مستوی
plane truss
نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Al6(PO4)2(PO3OH)2(OH)8•4(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Al6(PO4)2(PO3OH)2(OH)8•4(H2O)
planerite
سیاره
یکی از اجرام تقریباً دایره ای شکل ، که به تعداد چندین صد عدد وجود دارد ، که در مسیرهای بیضوی که به عنوان مدارهای آنها شناخته شده به دور خورشیدمی گردند ، سیاره - یکی از اجرام تقریباً دایره ای شکل
planet
سیاره‌ای
الف) مربوط به سیارات منظومه شمسی
ب) به طور کلی مربوط به زمین ، سیاره‌ای - الف) مربوط به سیارات منظومه شمسی - ب) به طور کلی مربوط به زمین
planetary
تکامل سیاره ای
planetary evolution
زمین‌شناسی سیاره‌ای
علمی که اصول وروش‌های زمین‌‌شناسی را برای مطالعه سیارات و قمر های طبیعی آنها به کار می‌برد این واژه غالباً مترادف با اختر‌شناسی به کار می‌رود ، زمین‌شناسی سیاره‌ای - علمی که اصول وروش‌های زمین‌‌شناسی را برای مطالعه سیارات و قمر های طبیعی آنها به کار می‌برد این واژه غالباً مترادف با اختر‌شناسی به کار می‌رود
planetary geology
موج سیاره‌ای
موج جوی اصلی و برجسته که با طول‌موج زیاد ، دامنه نوسان قابل ملاحظه و شتاب به سمت غرب مشخص می‌شود همچنین موج پیشرونده آزاد مشابهی در مدل اقیانوس که وجود آن هنوز به شکل متقاعدکننده ای نشان داده نشده ، ولی اعتقاد بر آن است که دارای حدود 1600 کیلومتر طول بوده و در نتیجه جذب گرانشی خورشید و ماه روی زمین به وجود می‌آید ولی بیشتر تحت تأثیر عمق آب و اثرات چرخشی زمین می‌باشد ، موج سیاره‌ای - موج جوی اصلی و برجسته که با طول‌موج زیاد
planetary wave
خرده سیاره
planetesimal
فرضیه خرده سیاره ای ، فرضیه غباری
planetesimal hypothesis
فرضیه خرده سیاره ای ، فرضیه غباری
planetesimal hypothesis|planetesimal|planetesimal
سیاره‌نگاری
علم توصیفی عوارض فیزیکی سیارات ، سیاره‌نگاری - علم توصیفی عوارض فیزیکی سیارات
planetography
سیاره وار ، سیارک ، سیاره خرد
planetoid
سیاره شناسی ، سیاره شناسی
واژه ای که در ابتدا برای مطالعه و تفسیر نشانه‌های سطحی سیارات و اقمار طبیعی آنها به کار می رود و سپس برای مطالعه مواد متراکم منظومه شمسی شامل سیارات ، اقمار ، سیارک‌ها ، شخانه ها و مواد درون‌سیاره‌ای به کار رفته است

این واژه غالباً به صورت مترادف با اختر‌شناسی به کار می‌رود ، و توسط رانکاما(1962) بدین صورت دوباره تعریف شد :" علم جهانی که موقعیت و حرکات مواد و تغییرات انرژی همراه آن ها را درسیارات ، اقمار طبیعی آنها و سایر اجرام آسمانی با ماهیت مشابه را مورد بررسی قرار می‌دهد "
، سیاره شناسی - واژه ای که در ابتدا برای مطالعه و تفسیر نشانه‌های سطحی سیارات و اقمار طبیعی آنها به کار می رود و سپس برای مطالعه مواد متراکم منظومه شمسی شامل سیارات ، شخانه ها و مواد درون‌سیاره‌ای به کار رفته است - - این واژه غالباً به صورت مترادف با اختر‌شناسی به کار می‌رود ، اقمار طبیعی آنها و سایر اجرام آسمانی با ماهیت مشابه را مورد بررسی قرار می‌دهد " -
planetology
فلات گدازه
یک شکل ناهموار فرسایشی حاصل از جریان گدازه که روی مخروط آتشفشانی را می پوشاند این عارضه ممکن است بخش گوه‌ای شکل روی دامنه یک آتشفشان فرسایش‌یافته ، یا یک فلات پوشیده‌ از گدازه باشد ، فلات گدازه - یک شکل ناهموار فرسایشی حاصل از جریان گدازه که روی مخروط آتشفشانی را می پوشاند این عارضه ممکن است بخش گوه‌ای شکل روی دامنه یک آتشفشان فرسایش‌یافته
planeze

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن