معادل انگلیسی نیمرخ
(لرزه‌شناسی):در بررسی لرزه‌ای ، داده‌های ثبت شده از یک نقطه انفجار توسط چندین گروه آشکارس

زمين شناسی
نیمرخ
(لرزه‌شناسی):در بررسی لرزه‌ای ، داده‌های ثبت شده از یک نقطه انفجار توسط چندین گروه آشکارساز
(زمین‌شناسی ساختمانی):مقطع عرضی منطقه‌ای از چین‌های استوانه‌ای رسم‌شده عمود بر محور چین
(آبشناسی):مقطع قائم یک سطح ایستابی یا هر سطح پتانسیل‌سنجی دیگر یا یک توده آب سطحی
(زمین‌ریخت‌شناسی):الف) طرح ایجادشده در جایی که سطح یک مقطع قائم ، سطح زمین را قطع می‌کند؛به عنوان مثال نیمرخ طولی یک رود ، یا نیمرخ یک ساحل یا تپه ب) مقطع نیمرخی
(زمین فیزیک):الف) یک نمودار یا ترسیمی که تغییر یک ویژگی نظیر ارتفاع یا گرانش را معمولاً به صورت یک بعد قائم نسبت به ویژگی دیگر ، نظیر مسافت نشان می‌دهد ، نیمرخ - (لرزه‌شناسی):در بررسی لرزه‌ای ، داده‌های ثبت شده از یک نقطه انفجار توسط چندین گروه آشکارساز - (زمین‌شناسی ساختمانی):مقطع عرضی منطقه‌ای از چین‌های استوانه‌ای رسم‌شده عمود بر محور چین - (آبشناسی):مقطع قائم یک سطح ایستابی یا هر سطح پتانسیل‌سنجی دیگر یا یک توده آب سطحی - (زمین‌ریخت‌شناسی):الف) طرح ایجادشده در جایی که سطح یک مقطع قائم ، یا نیمرخ یک ساحل یا تپه ب) مقطع نیمرخی - (زمین فیزیک):الف) یک نمودار یا ترسیمی که تغییر یک ویژگی نظیر ارتفاع یا گرانش را معمولاً به صورت یک بعد قائم نسبت به ویژگی دیگر
profile
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیمرخ
(لرزه‌شناسی):در بررسی لرزه‌ای ، داده‌های ثبت شده از یک نقطه انفجار توسط چندین گروه آشکارس
نیمرخ تعادلی
(ساحل):دامنه کمی مقعر کف دریا یا دریاچه ، اندازه گیری شده در یک سطح قائم و گسترش یافته به خارج و در عرض خط ساحلی که در نزدیکی ساحل پرشیب‌تر می شود و دارای شیبی می‌شود که با مقدار رسوب ته‌نشین‌شده و یا روبیده شده توسط امواج وجریان‌ها متناوب است ؛ شیب متقاطع یک خط ساحلی به تعادل رسیده نیمرخ به‌آسانی توسط بادهای قوی ، امواج بزرگ و کشندهای فوق‌العاده بزرگ ازبین می‌رود این مفهوم ، فرضی است ،
نگاه کنید به عنوان مثال به بردلی و گریگز ، 1976
(رودخانه‌ها):نیمرخ طولی یک رود دانه بندی شده یا رودی که شیب آن در هر نقطه برای حمل بار رسوبی توسط رود کافی است این نیمرخ به عنوان یک منحنی ملایم و سهمی وار محسوب می شود که کمی مقعر به سمت بالا ، عملاً مسطح در دهانه و پر شیب شونده به سمت سرچشمه است ؛ اما تصور می‌شود لزومی به اینکه جریان آرام باشد ، نیست ، نیمرخ تعادلی - (ساحل):دامنه کمی مقعر کف دریا یا دریاچه ، - نگاه کنید به عنوان مثال به بردلی و گریگز ، 1976 - (رودخانه‌ها):نیمرخ طولی یک رود دانه بندی شده یا رودی که شیب آن در هر نقطه برای حمل بار رسوبی توسط رود کافی است این نیمرخ به عنوان یک منحنی ملایم و سهمی وار محسوب می شود که کمی مقعر به سمت بالا

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن