معادل انگلیسی فسیل نمونه
اصطلاحی که گهگاه به عنوان مترادفی برای فسیل شاخص استفاده می شود ، فسیل نمونه - اص

زمين شناسی
فسیل نمونه
اصطلاحی که گهگاه به عنوان مترادفی برای فسیل شاخص استفاده می شود ، فسیل نمونه - اصطلاحی که گهگاه به عنوان مترادفی برای فسیل شاخص استفاده می شود
type fossil
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی فسیل نمونه
اصطلاحی که گهگاه به عنوان مترادفی برای فسیل شاخص استفاده می شود ، فسیل نمونه - اص
بقایای سنگواره ای نانوپلانکتونهای کلسیتی (شناگرهای غیر ارادی بسیار ریز)
calcareous nanno fossils|calcareous nanno fossil|calcareous nanno fossil
سنگواره یا فسیل شاخص
یک گونه فسیل یا جنس که شاخصه یک واحد چینه شناسی (سازند یا سری ناحیه ای و …) یا واحد زمان است این یا محدود به آن واحد است یا بطور بخصوص در آن فراوان است
مترادف نامناسب: فسیل شاخص
مترادف: فسیل مشخصه ، سنگواره یا فسیل شاخص یک گونه فسیل یا جنس که شاخصه یک واحد چینه شناسی (سازند یا سری ناحیه ای و …) یا واحد زمان است این یا محدود به آن واحد است یا بطور بخصوص در آن فراوان است مترادف نامناسب: فسیل شاخص مترادف: فسیل مشخصه
characteristic fossil
فسیل شیمیایی
اثر شیمیایی یک موجود ، که توسط فرآیندهای دیاژنزی ، بطور عمده تخریب شده است
مقایسه شود با: دیرین شناسی مولکولی ، فسیل شیمیایی اثر شیمیایی یک موجود ، بطور عمده تخریب شده است مقایسه شود با: دیرین شناسی مولکولی
chemical fossil
فسیل تشخیصی
فسیل شاخص – فسیل مشخصه ، فسیل تشخیصی فسیل شاخص – فسیل مشخصه
diagnostic fossil
فسیل نامطمئن
ساختاری با منشأ تعیین نشده یا نا مشخص که احتمالاً بیوژنیک می باشد ( هاف من 1972)
یک فسیل مسئله ساز
ریشه کلمه : لاتین – dubius مبهم ، doubtful + fossil ، فسیل نامطمئن ساختاری با منشأ تعیین نشده یا نا مشخص که احتمالاً بیوژنیک می باشد ( هاف من 1972) یک فسیل مسئله ساز ریشه کلمه : لاتین – dubius مبهم
dubiofossil
فسیل رخساره ای
فسیلی ، معمولاً یک گونه یا جنس منفرد ، که محدود به یک رخساره چینه شناسی تعیین شده است یا برای زندگی در یک محیط محدود شده ، سازگار می شود این گونه ، محیط های بوم شناختی خاصی را ترجیح می دهد و می‌تواند در آن محیط ها از محلی به محل دیگر با تغییرات بسیار کوچک یا بدون تغییر در دوره‌های زمانی طولانی ، گسترش داشته باشد ، فسیل رخساره ای فسیلی
facies fossil
رخساره سنگواره ای
facies of fossil
سنگواره ، فسیل ، بقایای قابل شناسایی جانداران همچون استخوان ها صدفها یا برگها یا شواهد دیگر مثل ردپا ، حفرات ، یا اثرت حیات گذشته بر روی زمین
fossil
توالی فسیلی موجودات فسیل شده که به ترتیب و در یک رده بندی مشخص و قابل تعیین قرار گرفته اند و هر دوره زمانی با محتوای فسیلی آن قابل شناسایی است
fossil succession|fossil|fossil
اثر یا ردی از سنگواره
شواهدی دال بر وجود یک جاندار یا فعالیت های آن بدون باقیمانده ای از جاندار اولیه ، مانند حفره ها یا شیارها
ichnofossil
سنگواره شاخص
سنگواره ای که به بازه ی زمانی زمین شناسی معینی تعلق دارد ، سنگواره شاخص سنگواره ای که به بازه ی زمانی زمین شناسی معینی تعلق دارد
index fossil
فسیل شاخص
فسیل شاخص یا نشانگر index fossil
keyfossil
فسیل شاخص فسیل شاخص یا نشانگر index fossil
keyfossil|index fossil|index fossil
فسیل زنده ، یک جانور زنده که اصل ونصب آن بجانوران دوران های خیلی قدیم می رسد جانوری که تصویر میرو در دوران های گذشته از بین رفته است ولی امروز هم یافت می شود
living fossil
فسیلی که دارای مدت زمان حیات طولانی بوده ودر ضخامت زیادی از سنگ ها یافت می شود
long range fossil
ماکرو فسیل
سنگواره ای که آنقدر بزرگ است که می توان آن را بدون استفاده از میکروسکپ مطالعه نمود ، ماکرو فسیل سنگواره ای که آنقدر بزرگ است که می توان آن را بدون استفاده از میکروسکپ مطالعه نمود
macrofossil
اَبرفسیل ، بزرگ فسیل
فسیلی که اندازه آن به حدی است که می توان آنرا بدون استفاده از میکروسکوپ مطالعه و بررسی کرد
مقایسه‌شود با microfossil ،
مترادف: Megafossil
megafossil
اَبرفسیل ، بزرگ فسیل فسیلی که اندازه آن به حدی است که می توان آنرا بدون استفاده از میکروسکوپ مطالعه و بررسی کرد مقایسه‌شود با microfossil ، مترادف: Megafossil
megafossil|macrofossil|macrofossil
ریز سنگوارهای بسیار کوچک (به اندازه 5 تا 60 کیلومتر)مثل کوکولیت ها متعلق به کوکولیتوفرها
nannofossil
فسیل مسئله دار
جسم ، ساختار یا نشانه‌ای طبیعی در یک سنگ ، مشابه فسیل ، اما دارای ماهیت یا منشأ آلی مشکوک ، فسیل مسئله دار - جسم
problematic fossil
فسیل دروغین
ماده طبیعی ، ساختار یا کانی با منشأ غیرآلی که ممکن است مشابه یک فسیل باشد یا با آن اشتباه شود ، فسیل دروغین - ماده طبیعی
pseudofossil
آثار فسیلی
trace fossil
مدل ، ساختمان ، نمونه
فرم تیپیک فرم اصلی از حشره ای که جدیداً برای اولین بار در جهان شرح داده می شود ، نمونه - فرم تیپیک فرم اصلی از حشره ای که جدیداً برای اولین بار در جهان شرح داده می شود
type
ناحیه نمونه ، ناحیه شاخص
محدوده جغرافیایی اطراف یک محل نمونه یا محل شاخص یک مرز یا واحد چینه شناسی را گویند مترادف: منطقه نمونه یا شاخص ، ناحیه شاخص - محدوده جغرافیایی اطراف یک محل نمونه یا محل شاخص یک مرز یا واحد چینه شناسی را گویند مترادف: منطقه نمونه یا شاخص
type area
مفهوم شاخص
اصلی برای استوار کردن استعمال فهرست اسامی علمی توسط تشخیص پیوستگی دائم یک تاکسون با یکی از عناصر سازنده اش ، که به عنوان نوع نامگذاری آن به صورت یک نقهط مرجع نشان داده می شود نوع نام گذاری الزاماً معمول ترین آن یا نشان دهنده یک تاکسون نمی باشد ، بلکه عنصری است که با آن ، نام بطور دائم همراه می باشد (1972 ، ICBN) ، مفهوم شاخص - اصلی برای استوار کردن استعمال فهرست اسامی علمی توسط تشخیص پیوستگی دائم یک تاکسون با یکی از عناصر سازنده اش
type concept
منحنی تیپ
منحنی نوع ، سر منحنی یا منحنی الگو ، منحنی تیپ - منحنی نوع
type curve
محل نمونه ، محل شاخص
الف) محلی که در آن ، یک مقطع شاخص (یا استراتوتیپ) قرار دارد و از این مقطع شاخص نام خود را بطور معارف از آن محل گرفته است دربر گیرنده مقطع تیپ بوده و درون یک ناحیه تیپ قرار دارد مقایسه شود با: مقطع مرجع یا محل مرجع
ب) محلی که در آن یک عارضه زمین شناسی (مانند ظهور یک کانسنگ ، یک نوع ویژه سنگ آذرین ، یا نمونه شاخص یک گونه یا زیرگونه فسیل) برای اولین با دیده و توصیف شده است ، محل شاخص - الف) محلی که در آن ، یک مقطع شاخص (یا استراتوتیپ) قرار دارد و از این مقطع شاخص نام خود را بطور معارف از آن محل گرفته است دربر گیرنده مقطع تیپ بوده و درون یک ناحیه تیپ قرار دارد مقایسه شود با: مقطع مرجع یا محل مرجع - ب) محلی که در آن یک عارضه زمین شناسی (مانند ظهور یک کانسنگ
type locality
ماده نمونه یا شاخص
تمام نمونه هایی که بر طبق آنها ، توصیف یک گونه جدید استوار است
مقایسه شود با: hypodigm ، ماده نمونه یا شاخص - تمام نمونه هایی که بر طبق آنها ، توصیف یک گونه جدید استوار است - مقایسه شود با: hypodigm
type material
ناحیه نمونه ، ناحیه تیپ ، ناحیه شاخص
type region
برش نمونه ، برش الگو
type section
گونه نمونه یا شاخص
گونه ای که بر طبق آن ، توصیف اولیه یک جنس یا زیر جنس کاملاً استوار است نوع یا تیپ یک جنس یا زیر جنس مترادف: ژنوتیپ یا گونه ویژه یک نسل ، گونه نمونه یا شاخص - گونه ای که بر طبق آن
type species
نمونه شاخص
نمونه منفردی که توصیف اصلی یک گونه ویژه بر مبنای آن استوار است که به عنوان نقطه اصلی (مرجع)نام گذاری برای استعمال نام آن گونه عمل می کند نمونه تیپ یا شاخص ممکن است یک هولوتیپ یک نئوتیپ یا یک لکتوتیپ باشد
گونه های انفرادی که بر رویشان اولین توصیف منتشر شده از آن گونه ها با توجه به مورفولوژی بهترین نمونه موجود از گونه ها بنا نهاده شده است ، نمونه شاخص - نمونه منفردی که توصیف اصلی یک گونه ویژه بر مبنای آن استوار است که به عنوان نقطه اصلی (مرجع)نام گذاری برای استعمال نام آن گونه عمل می کند نمونه تیپ یا شاخص ممکن است یک هولوتیپ یک نئوتیپ یا یک لکتوتیپ باشد - گونه های انفرادی که بر رویشان اولین توصیف منتشر شده از آن گونه ها با توجه به مورفولوژی بهترین نمونه موجود از گونه ها بنا نهاده شده است
type specimen
رد فسیل ، فسیل باقی مانده اثری
vestigiofossil
فسیل راهنمای زونی
یک فسیل راهنما که شناسایی یک منطقه زیست ـ چینه ای ویژه را ممکن می سازد و نام این فسیل به این منطقه تعلق می گیرد این فسیل الزاماً نباید محدود به این منطقه باشد یا در تمام بخش های آن یافت شود
مترادف: zone fossil ، فسیل راهنمای زونی - یک فسیل راهنما که شناسایی یک منطقه زیست ـ چینه ای ویژه را ممکن می سازد و نام این فسیل به این منطقه تعلق می گیرد این فسیل الزاماً نباید محدود به این منطقه باشد یا در تمام بخش های آن یافت شود - مترادف: zone fossil
zonal guide fossil
زون فسیلی
فسیلی که مشخصه یک منطقه است ، یک فسیل راهنمای منطقه ای ، زون فسیلی - فسیلی که مشخصه یک منطقه است
zone fossil

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن