معادل انگلیسی پد، واحد ساختاری خاک

زمين شناسی

پد، واحد ساختاری خاک

ped

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پد، واحد ساختاری خاک

پایه لوله مانند دومین مفصل شاخک کمر باریک مورچه ها

pedicel

پایه ستون ، پایه

pedestal

پدورلیکت

pedorelicts

پدون

pedon

پدی پلین

pediplain

پناه میانی عابر

pedestrian refuge

تختان فرسایشی ، شیب فرسایش ، دشت سر ، سنگفرش
دشت پایکوهی که دامنه ها را به سطوح هموار دشت اتصال می دهند
یک سطح فرسایش سنگی ، گسترده و کم شیب یا دشتی هموار که محصول فرسایش ناشی از عوامل فرسایشی سطحی (مانند آبهای جاری) در پای یک دماغه کوهستانی یا یک صخره مرتفع ، در مناطق خشک یا نیمه خشک بوده و بر روی سنگ بستری (و برخی مواقع بر روی نهشته های آبرفتی قدیمی تر) که اغلب توسط رویه ای نازک و ناپیوسته از مواد آبرفتی مشتق شده از منابع رسوبی بالادست ، پوشیده شده ، قرار گرفته است پروفیل طولی چنین ساختاری معمولاً دارای تقعر رو به بالای ناچیز بوده و باجادا bajada مانند به نظر می رسد اولین بار ، واژه مزبور توسط مک گی و برای یک عارضه سطحی بکار برده شد ، با این وجود توسط گیلبرت به عنوان یک تپه دشتی یا تپه ناشی از فرآیند دشت شدن ، تشریح شد

ریشه کلمه: طاق واقع بر ایوان ستونهای ساختمان های یونانی؛ با توجه به فرم چنین سازه ای ، بکارگیری عنوان مزبور برای سطوحی با شیب ملایم که در پای رشته کوهها شکل گرفته اند ، چندان صحیح نیست ، سنگفرش - دشت پایکوهی که دامنه ها را به سطوح هموار دشت اتصال می دهند - یک سطح فرسایش سنگی ، تشریح شد - - ریشه کلمه: طاق واقع بر ایوان ستونهای ساختمان های یونانی؛ با توجه به فرم چنین سازه ای

pediment

ته‌نشست سطوح فرسایشی

pedisediment

حلقه ساقی بخش حلقه مانند و ضخیم سطح درونی رأس پیشین یک بازوپا که در کنار سطح داخلی صفحات دلتیدیال قرار گرفته ، فاقد پایه یا ساقک و حاوی حفاظ غشایی بوده و در محل اتصال با برون پوش ساقی یا اصلی ، توسط برون پوش بیرونی (که رو به جلو حرکت کرده) پوشیده شده است

pedicle collar

خاک اهک ، پدوکال ، خاک آهک

pedocal

خاک اهن ، پدالفر ، خاک آهن

pedalfer

خاک سنگ

pedolith

خاک سنگ

pedolith|pedoliths|pedoliths

خاک شناسی کشاورزی

pedology|soil science|soil science

خاک شناسی کشاورزی ، پدولوژی

pedology

خاک کانی

pedolite

خاک کانی

pedolite|pedolites|pedolites

خاک واحد‌دار

pedal

خاکواحد انقباض

ped shrinkage

در بازوپایان ، کفه ای که لوفوفور به آن متصل نیست وماهیچه پدیکل به آن متصل است کفه پدیکل نامیده می شود

pedicle valve

ذهانه ساقی (Pedicle foramen)

pedicle opening

رده تک وجهی رده ای در سیستم بلوری تری کلینیک ، که دارای تقارن 1 بوده و یا به عبارت دیگر فاقد تقارن می باشد

pedial class|pedial|pedial

رده تک وجهی
رده ای در سیستم بلوری تری کلینیک ، که دارای تقارن 1 بوده و یا به عبارت دیگر فاقد تقارن می باشد

pedial class

ساقه ، ساقه اصلی ، پایک - ساقه گوشتی بر آمده از قسمت پشتی صدفهای بازوپایان ، در بازوپایان مفضل دار وبی مفصل های غیر نرم تن - - یک اندام فرعی پوشیده از پوست و عضلانی در بدن بازوپایان که معمولاً از طریق کفه اصلی بیرون آمده و به عنوان ابزار اتصال موجود به سطوح خارجی عمل می کند - نیز ببینید: pedicel -

pedicle|pedicel|pedicel

ساقه ، ساقه اصلی ، پایک
ساقه گوشتی بر آمده از قسمت پشتی صدفهای بازوپایان ، در بازوپایان مفضل دار وبی مفصل های غیر نرم تن

یک اندام فرعی پوشیده از پوست و عضلانی در بدن بازوپایان که معمولاً از طریق کفه اصلی بیرون آمده و به عنوان ابزار اتصال موجود به سطوح خارجی عمل می کند
نیز ببینید: pedicel

pedicle

ساقه اصلی
در گیاه شناسی : یک ساقه یا تنه گیاهی که حاوی خوشه یا مخروطی از گل می باشد
(دیرینه شناسی): (الف) بخش باریکی که عامل اتصال عضوی بزرگتر از بدن یک حیوان به کل بدن آن است ، مانند ساقه یک بازوپا ، ستون یک بندپا و یا بخش مبدایی برخی از سخت پوستان
ب) بخش ساقه مانند و متخلخل بدن برخی از کیریپداها
ج) توده یا حجمی از سفید یاخته که از دهانه یک پوسته غلافی بیرون آمده و باعث شکل گیری پاهای کاذب می شود؛ تنه پزوپودیال ، ساقه اصلی در گیاه شناسی : یک ساقه یا تنه گیاهی که حاوی خوشه یا مخروطی از گل می باشد (دیرینه شناسی): (الف) بخش باریکی که عامل اتصال عضوی بزرگتر از بدن یک حیوان به کل بدن آن است ، ستون یک بندپا و یا بخش مبدایی برخی از سخت پوستان ب) بخش ساقه مانند و متخلخل بدن برخی از کیریپداها ج) توده یا حجمی از سفید یاخته که از دهانه یک پوسته غلافی بیرون آمده و باعث شکل گیری پاهای کاذب می شود؛ تنه پزوپودیال

peduncle

سن خاک شناختی
بلوغ نسبی یک پروفیل خاکی ، سن خاک شناختی بلوغ نسبی یک پروفیل خاکی

pedologic age

سنگ پاستونی
الف) یک توده سنگ منفرد و برجامانده یا فرسایشی که بر روی یک پایه سنگی ، قرار گرفته و متعادل شده است عنوان مزبور همچنین برای کل ساختار مزبور (پایه و قسمت فوقانی) نیز به کار می برد
نیز ببینید: balanced rock ، mushroom rock
مترادف: pedestal boulder (ب) perched block

pedestal rock

سنگ پاستونی الف) یک توده سنگ منفرد و برجامانده یا فرسایشی که بر روی یک پایه سنگی ، قرار گرفته و متعادل شده است عنوان مزبور همچنین برای کل ساختار مزبور (پایه و قسمت فوقانی) نیز به کار می برد نیز ببینید: balanced rock ، mushroom rock مترادف: pedestal boulder (ب) perched block

pedestal rock|pedestal boulder|pedestal boulder|perched block

سنگفرشی شدن
فرآیند یا روند شکل گیری و تکامل یک سطح فرسایشی سنگی و کم شیب در پای یک کوه مهمترین و فعالترین فرآیندهایی که منجر به شکل گیری چنین ساختاری می شوند تسطیح جانبی حاصل از جریانات جاری بر روی سطوح پرشیب و عقب نشینی و حذف خرده سنگها توسط جریانات آبراهه ای و غیرمتمرکز می باشند ، با توجه به جمیع شرایط ، اینگونه به نظر می رسد که فرآیند دوم ، متداولتر و قابل قبول تر ، می باشد ، سنگفرشی شدن فرآیند یا روند شکل گیری و تکامل یک سطح فرسایشی سنگی و کم شیب در پای یک کوه مهمترین و فعالترین فرآیندهایی که منجر به شکل گیری چنین ساختاری می شوند تسطیح جانبی حاصل از جریانات جاری بر روی سطوح پرشیب و عقب نشینی و حذف خرده سنگها توسط جریانات آبراهه ای و غیرمتمرکز می باشند

pedimentation

شکلهای پدولوژیکی

pedological features

شیار ساقی
شیاری که در حالت معمول نیمه مثلثی شکل بوده و سطح بطنی کاذب بسیاری از بازوپایان لینگولید را از وسط به دو قسمت تقسیم کرده و محلی را برای گذر ساقه ، مهیا می کند ، شیار ساقی شیاری که در حالت معمول نیمه مثلثی شکل بوده و سطح بطنی کاذب بسیاری از بازوپایان لینگولید را از وسط به دو قسمت تقسیم کرده و محلی را برای گذر ساقه

pedicle groove

عضله بالابر پدال
مجموعه ای نازک از رشته های عضله ای که به حفره منقاردار موجود در صدف نرمتنان دو کفه ای متصل شده و به عنوان ابزار بلند کردن غذا ، مورد استفاده قرار می گیرد ، عضله بالابر پدال مجموعه ای نازک از رشته های عضله ای که به حفره منقاردار موجود در صدف نرمتنان دو کفه ای متصل شده و به عنوان ابزار بلند کردن غذا

pedal elevator muscle

عضله بالابر پدال
یک عضله جمع کننده در بدن نرمتنان دو کفه ای که به عنوان عضله منقبض کننده پای این موجودات ، به کار گرفته می شود ، عضله بالابر پدال یک عضله جمع کننده در بدن نرمتنان دو کفه ای که به عنوان عضله منقبض کننده پای این موجودات

pedal levator muscle

عضله پدال
یک جفت از چندین جفت عضله ای که پای یک نرمتن را به سطح داخلی صدف آن متصل می کند ، مانند ماهیچه پدال کروی که پای یک نرمتن دو کفه ای یا یک شکم پا را می کشد یا منبسط می کند ، عضله پدال یک جفت از چندین جفت عضله ای که پای یک نرمتن را به سطح داخلی صدف آن متصل می کند

pedal muscle

قدم سنج

pedometer

گذرگاه سنگفرشی
عنوان به کار رفته توسط سائر (1930) برای باریکه ای مسطح و سنگی که از کوهپایه به سمت عقب و در امتداد یک کوه به گونه ای گسترش یافته که به کوهپایه‌ای که از سوی مقابل به سمت دماغه های کوه مورد نظر کشیده شده ، متصل شده است چنین کوهپایه هایی معمولاً غیر هم ارتفاع بوده و در سطوح ارتفاعی متفاوتی قرار دارند
مقایسه شود با: Pediment gap ، گذرگاه سنگفرشی عنوان به کار رفته توسط سائر (1930) برای باریکه ای مسطح و سنگی که از کوهپایه به سمت عقب و در امتداد یک کوه به گونه ای گسترش یافته که به کوهپایه‌ای که از سوی مقابل به سمت دماغه های کوه مورد نظر کشیده شده ، متصل شده است چنین کوهپایه هایی معمولاً غیر هم ارتفاع بوده و در سطوح ارتفاعی متفاوتی قرار دارند مقایسه شود با: Pediment gap

pediment pass

گنبد سنگفرشی ، گنبد بیابانی (Desert dome)

pediment dome

مانده خاک
وجه یا جنبه ای از یک خاک که از یک افق خاکی قدیمی تر ، مشتق شده است
مقایسه شود با: lithorelic ، مانده خاک وجه یا جنبه ای از یک خاک که از یک افق خاکی قدیمی تر ، مشتق شده است مقایسه شود با: lithorelic

pedorelic

ماهیت فیزیکی خاک
طبیعت فیزیکی یک خاک که بر پایه جوانب و ویژگیهای واحدهای ساختاری آن ، بیان می شود ، ماهیت فیزیکی خاک طبیعت فیزیکی یک خاک که بر پایه جوانب و ویژگیهای واحدهای ساختاری آن

pedality

مجرای ساقی حفره کروی یا تقریباً کروی صدف یک بازوپا که در کنار رأس کفه اصلی یا ساقی قرار گرفته و موجود مزبور از آن می گذرد مقایسه شود با: pedicle opening مترادف: foramen

pedicle foramen|foramen|foramen

مجرای ساقی
حفره کروی یا تقریباً کروی صدف یک بازوپا که در کنار رأس کفه اصلی یا ساقی قرار گرفته و موجود مزبور از آن می گذرد
مقایسه شود با: pedicle opening
مترادف: foramen

pedicle foramen

مجرای ساقی
لوله ای رو به داخل از صدف ثانویه یک بازوپا که در ادامه حاشیه مجرای ساقی قرار گرفته و بخش مبدایی ساقه را دربر گرفته است ، مجرای ساقی لوله ای رو به داخل از صدف ثانویه یک بازوپا که در ادامه حاشیه مجرای ساقی قرار گرفته و بخش مبدایی ساقه را دربر گرفته است

pedicle tube

منحنی خطا

pedal curve

نبود سنگفرشی
عنوان ارائه شده توسط سائو (1930) برای مجرای عریضی که محصول گسترش یافتن یک گذرگاه کوهپایه ای است ، نبود سنگفرشی عنوان ارائه شده توسط سائو (1930) برای مجرای عریضی که محصول گسترش یافتن یک گذرگاه کوهپایه ای است

pediment gap

واحد خاک چینه شناختی یک توده سنگی سه بعدی مدفون و قابل ردیابی که از یک یا چند افق خاکی متمایز تشکیل شده است چنین توده ای در قالب یک یا چند واحد سنگ چینه شناسی ، دگرشیب چینه ای یا سنگ شناسی شکل گرفته و توسط یک یا چند واحد سنگ چینه ای یا دگرشیب چینه ای مشخص ، پوشیده شده است واحد اساس در طبقه‌بندی چینه خاک شناسی ، geosol است

pedostratigraphic unit|pedostratigraphic|pedostratigraphic

واحد خاک چینه شناختی
یک توده سنگی سه بعدی مدفون و قابل ردیابی که از یک یا چند افق خاکی متمایز تشکیل شده است چنین توده ای در قالب یک یا چند واحد سنگ چینه شناسی ، دگرشیب چینه ای یا سنگ شناسی شکل گرفته و توسط یک یا چند واحد سنگ چینه ای یا دگرشیب چینه ای مشخص ، پوشیده شده است واحد اساس در طبقه‌بندی چینه خاک شناسی ، geosol است

pedostratigraphic unit

واحد خاک شناختی خاکی که بدون توجه به روابط چینه شناسی آن ، مورد بررسی قرار گرفته است مقایسه شود با: soil stratigraphic unit

pedologic unit|pedologic|pedologic

واحد خاک شناختی
خاکی که بدون توجه به روابط چینه شناسی آن ، مورد بررسی قرار گرفته است
مقایسه شود با: soil stratigraphic unit

pedologic unit

ویژگی پدولوژیکی

pedofeature

سیریپد
هر سخت پوست دریایی متعلق به رده سیریپدا ، که عمدتاً بوسیله اتصال دائم مرحله بلوغ به نوجوانی تشخیص داده می شود مثلاً یک بارناکل کشتی چسب گستردگی زمانی: سیلورین بالایی تا عهده حاضر
نیز نوشته می شود: cirripede

cirriped

نهشته جورنشده یک رسوب جور نشده که مستقیماً در زیر قاعده موج یا قاعده جریان نهشته شده است و یا با نرخی سریع بوجود آمده که امواج و جریان ها توانایی آشفتگی آن را نداشته اند ( دیکز 1952) – مثلاً : یک ماسه شیلی یا شیل ماسه ای

dumped deposit|dumped|dumped

هیپد

heaped

متوازی السطوح

parallelepiped

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی پد، واحد ساختاری خاک

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی پد، واحد ساختاری خاک

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما