معادل انگلیسی متن ، تعداد کاراکتر ها در واحد اینچ در یک خط ، تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن ، تعداد کا

مهندسی كامپيوتر و IT
متن ، تعداد کاراکتر ها در واحد اینچ در یک خط ، تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن ، تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن ‎رجوع کنید به: pica ‎رجوع کنید به: elite type
character pitch
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی متن ، تعداد کاراکتر ها در واحد اینچ در یک خط ، تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن ، تعداد کا
کاراکتر ، دخشه ، علامت ، نویسه ، کاراکتر - هر علامتی که می توان آن را ذخیر کرد ، کاراکتر حرف ، [کاراکتر] یک حرف ، عدد ، علامت نقطه گذاری یا هر علامت یا کد کنترلی دیگری که به وسیله یک واحد (یک بایت) از اطلاعات به کامپیوتر معرفی میگردد کاراکتر الزاما روی صفحه نمایش یا کاغذ قابل رویت نیست‎ ; به عنوان مثال ، فاصله خالی نیز مانند حرف ‎ a یا رقمهای ‎ 0 تا ‎ 9 یک کاراکتر است از آنجایی که کامپیوترها باید علاوه بر کاراکترهای قابل چاپ ظاهر و انتقال اطلاعات ذخیره شده به صورت الکتریکی را نیز کنترل کنند ، کاراکتر میتواند بازگشت خطی یا علامت پاراگراف در اسناد واژه پردازها باشد ، و یا اینکه مانند یک سیگنال صدایی را ایجاد کرده ، صفحه جدیدی را آغاز ، و یا انتهای فایلی را مشخص کند نیز نگاه کنید به ‎ ASCII ، ‎ control character ، ‎ EBCDIC
character
برنامه مبتنی بر کاراکتر ، برنامه دخشه ، برنامه دخشه برنامه مبتنی بر کاراکتر
character based program
سلول کاراکتری ، [سلول کاراکتر] با نام دیگر ((ماتریس کاراکتر)) ، یک بلوک مستطیلی شکل از پیکسلهایی است که محدوده ترسیم یک کاراکتر در صفحه نمایش را مشخص میکند صفحه نمایشهای کامپیوتری ، دارای سلولهای کاراکتری با تعداد پیکسلهای مختلفی هستند‎ ; به عنوان مثال ، آداپتور ‎ CGA آیبیام از یک ماتریسک ‎ 8 در ‎8 ، و آداپتور تک رنگ آیبیام از یک ماتریس ‎ 9 در ‎ 14 استفاده میکند سلولهای کاراکتری یک مجموعه حروف (فونت) همیشه یک اندازه نیستند به عنوان مثال ، در مورد مجموعه حروفی که معمولا در اپل مکینتاش نشان داده میشوند ، ارتفاع ثابت مانده اما عرض هر کاراکتر فرق میکند در فرهنگ لغوی اپل ، اصطلاح ‎character ‎ ; rectangle ماتریکس پیکسلهای شکل دهنده کاراکترها و ‎ image width به عرض واقعی آنها اطلاق میگردد
character cell
تست کاراکتری
character checking
رمز کاراکتر ، کد کاراکتری ، [کد کاراکتر] کدی که کاراکتر خاصی را در یک مجموعه (مانند مجموعه کاراکتری اسکی) مشخص میکند کد کاراکتری یک کلید خاص به فشرده بودن کلید دیگری ، مانند ‎ Shift ، بستگی دارد به عنوان مثال ، کلید ‎ A به تنهایی و در حالت عادی ، کد کاراکتری حرف کوچک ‎ a را صادر میکند اما اگر کلید ‎Shift را نگه داشته و کلید ‎ A را بفشارید ، کد کاراکتری حرف بزرگ ‎ A ایجاد میشود مقایسه کنید با ‎ key code
character code
[جدول تعریف کاراکتر ها] جدولی از الگوها که کامپیوتر آن را در حافظه نگه داشته و برای تعیین ترتیب نقطه های شکل دهنده کاراکترهای طرح بیتی در صفحه نمایش ، مورد استفاده قرار میدهد نیز نگاه کنید به ‎ bit-mapped font
character definition table
تراکم کاراکترها ، [تراکم کاراکتری] در چاپ یا نمایش روی صفحه مونیتور ، سنجش تعداد کاراکترها در واحد سطح یا فاصله لایه ای است نیز نگاه کنید به ‎ pitch
character density
دستگاه کاراکتری ، [ابزار کاراکتری] یک ابزار کامپیوتری مانند صفحه کلید یا چاپگر که اطلاعات را به شکل رشته ای از کاراکترها ، یکی یکی دریافت یا ارسال میکند انتقال کاراکترها به صورت بیت به بیت (ارسال سریال) یا بایت به بایت (ارسال موازی) انجام شده ، اما به صورت بلوکی صورت نمیگیرد مقایسه کنید با ‎block ‎ device
character device
جدول تعریف کاراکتر
character difinition table
نوجودیت کاراکتر
character entity
پر کردن کاراکترها
character fill
مولد کاراکتر ، دخشه زا ، [کاراکتر ساز ، مولد کاراکتر] برنامه یا سخت افزاری که یک کد کاراکتری ، مانند یک کد اسکی را برای به نمایش درآمدن به الگوی پیکسلی منطبق با آن تبدیل میکند این وسیله ها در مقایسه با دستگاههایی که از کاراکترهای طرح بیتی پشتیبانی میکنند ، تعداد و محدوده گونه های خطی محدودی را مورد پشتیبانی قرار میدهند مقایسه کنید با ‎ bit-mapped font
character generator
نگاره سازی دخشه ای ، نگاره سازی دخشه یی
character graphics
تصویر کاراکتر ، عکس حروف ، تصویر کاراکتری ، [طرح کاراکتر ، شکل کاراکتر] مجموعه ای از بیتها که به شکل یک کاراکتر مرتب میشوند هر طرح کاراکتر در یک محیط مستطیلی شکل جای میگیرد که ارتفاع و عرض آن را مشخص میکند نیز نگاه کنید به ‎ bit-mapped font
character image
شبکه ای از بلوک ها روی صفحه نمایش ، برنامه ای که شکلی کلی از فونتها نشان می دهد برای اجرای آن به Start Menu>Programs>Accessories>System Tools>charcter map بروید ، [نقشه کاراکتری] در گرافیکهای متنی کامپیوتر ، بلوکی از آدرسهای حافظه است که به فضاهای کاراکتری صفحه نمایش مربوط میشود حافظه ای که به یک فضای کاراکتری اختصاص داده میشود ، تعریف کاراکتر به نمایش درآمده در آن فضا را در خود جای میدهد نیز نگاه کنید به ‎ alphageometric
character map
نمایش طرح دخشه ای
character mapped display
حالت کاراکتری ، حالت نمایش کاراکترها ، [حالت کاراکتری] نگاه کنید به ‎ text mode
character mode
پروتکل کاراکتر گرا ، پروتکل با گرایش کاراکتری ، پروتکل کاراکترگرا پروتکل با گرایش کاراکتری ، پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
character oriented protocol
کاراکتر در اینچ ، دخشه در اینچ ، دخشه در اینچ کاراکتر در اینچ
character per inch
تعداد هر کارکتر در هر انچ
character per inch ( cpi)
کاراکتر در ثانیه ، دخشه در ثانیه ، دخشه در ثانیه کاراکتر در ثانیه
character per second
چاپگر کاراکتری ، چاپگر علامتی ، چاپگر دخشه ای ، چاپگر دخشه ای چاپگر علامتی چاپگر کاراکتری
character printer
دخشه خوان ، علامت خوان
character reader
تشخیص کاراکتر ، دخشه شناسی ، علامت شناسی ، [تشخیص کاراکتر] روند اعمال روشهای تطبیق الگویی بر اشکال کاراکتری که به داخل کامپیوتر خوانده میشوند تا کاراکترهای حرفی عددی یا علامتهای نقطه گذاری مربوطه معین شوند از آنجایی که شکل و حالتهای مختلفی از حروف (مانند سیاه و ایتالیک) مورد استفاده قرار میگیرد ، روند تشخیص کاراکتر ممکن است با خطا مواجه شود برخی از سیستمها فقط از حروف با اشکال و اندازه های ثابت استفاده میکنند این نوع سیستمها سطوح دقت بالایی دارند اما فقط میتوانند با متنهایی که مخصوص آنها چاپ شده است کار کنند سیستمهای دیگر نیز وجود دارند که از تکنیکهای تطبیق الگویی بسیار پیچیده و پیشرفته ای استفاده میکنند و دقت نسبتا خوبی دارند نیز نگاه کنید به ‎magnetic-ink character ‎ recognition ، ‎ patter recognition ، شناسایی کاراکترها
character recognition
چهار گوش یا مربع کارکتری
character regtangle
مجموعه کاراکتری - مجموعه ای از کارکترها که می توان آن را چاپ و یا روی مانیتور نمایش داد مثلا" نگاه کنید به IBM PC: ANSI : ASCLL :EBCDIC ، مجموعه کاراکترها ، مجموعه دخشه ها ، دخشگان ، مجموعه علائم ، دخشکان ، [مجموعه کاراکتر ها] گروهی از حروف ، اعداد و کاراکترهای دیگر که ارتباط مشترکی با هم دارند به عنوان مثال ، مجموعه کاراکتری اسکی استاندارد شامل حروف ، اعداد ، علامتها و کدهای کنترلی است که کد دهی اسکی را شکل میدهند ، نویسه‌گان
character set
رشته کاراکتری ، رشته کارکتری - یک سری کاراکتر مانند " john smith " یا R2D2 نگاه کنید به STRING ، [رشته کاراکتری] مجموعه ای از کاراکترها که یک واحد را تشکیل داده و کامپیوتر آن را به جای یک سری عدد به شکل متن تفسیر میکند رشته کاراکتری میتواند هر یک از عناصر یک مجموعه کاراکتری مانند حروف ، اعداد ، کاراکترهای کنترلی و کاراکترهای توسعه یافته اسکی را در خود بگنجاند نیز نگاه کنید به ‎ ASCII ، ‎ control character ، ‎ extended ASCII
character string
سبک کاراکتری ، [حالت کاراکتر] صفتی مانند سیاه ، ایتالیک و یا خط زیر که در مورد کاراکترها اعمال میشود بسته به سیستم عامل یا برنامه مورد استفاده ، محدوده این حالتهای متن ممکن است مجموعه حروف (فونت) را نیز در خود جای دهد ، که طرح گروهی از کاراکترها در یک اندازه خاص میباشد نیز نگاه کنید به ‎ font family
character style
مبدل کاراکتری
character template
رابط کاربر کارکتری
character user interface ( cui)
[مرور گرها ‎ / خواننده های کاراکتری] های اینترنتی که در سیستم یونیکس تنها قادر به نشان دادن متن برنامه هستند و گرافیک را نشان نمی دهند
character-based readers / browsers
خصوصیت ، مشخصه
characteristic
نگاه کنید به ‎ byte-oriented protocol
character-oriented protocol
[کاراکتر در اینچ] با حروف اختصاری ‎ cpi ، واحدی است برای سنجش تعداد کاراکترهای یک مجموعه حروف (فونت) و اندازه ثابت که در خطی به طول یک اینچ جای میگیرند این عدد به اندازه پوینت (نقطه) و عرض حروف مورد نظر بستگی دارد در مجموعه حروف هم عرض ، کاراکترها عرض ثابتی دارند‎ ; اما در مجموعه حروف نسبی ، کاراکترها عرضهای مختلفی دارند و بنابراین باید میانگین تعداد کاراکترهای هر اینچ آن سنجیده شود نیز نگاه کنید به ‎ monospace font ، ‎ pitch ، ‎ proportional font
characters per inch
دخشه بر ثانیه ، [کاراکتر در ثانیه] با حروف اختصاری ‎ cps ، واحدی است برای سنجش سرعت چاپگر غیر لیزری مانند چاپگر نقطه ای یا جوهر افشان ، یا سنجش سرعت انتقال داده ها به وسیله ابزاری مانند دیسک گردان در ارتباطات سریال ، اگر سرعت بیت در ثانیه مودم را بر ‎ 10 تقسیم کنیم ، تقریبا تعداد کاراکترهای مخابره شده در ثانیه به دست میآید
characters per second
فاصله ی نقطه ای - فاصله دهی نقاط قرمز ، سبز و آبی بر روی صفحه ی یک مانیتور رنگی این نقاط به نقاط تصویری ( پیکسل ) مربوط نیستند ، بلکه این فاصله ی نقطه ای ، بدون در نظر گرفتن وضوح الکترونیکی صفحه ، یک لکه را روی هر تصویر تحمیل می کند مثلاً روی صفحه 15 اینچی با فاصله ی نقطه ای 28/ میلیمتر ، تصویری با 768×1024 نقطه ی تصویری ، از تصویری با 600×600 نقطه ی تصویری واضح تر نیست ، اگر چه ممکن است که کمی صاف تر به نظر برسد هر چه فاصله ی نقطه ای کمتر باشد ، تصویر واضح تر است معمولاً فاصله ی 28/ میلیمتری مطلوب و فاصله ی بیش از 35/ میلیمتری برای کار جدی بسیار تیره است صفحات تک رنگ ( مونوکروم ) نقطه ندارند و فاصله ی نقطه ای آنها به طور مؤثر صفر است ، به همین دلیل آنها حتی از بهترین صفحات رنگی نیز وضوح بیشتری دارند ، درجه نفطه ؛ صفحه نمایش ؛ فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک ، فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش ، درجه نقطه اندازه کوچک ترین نقطه ای که مونیتور می تواند روی صفحه نشان دهد درجه نفطه حداکثر تفکیک پذیری مونیتور را تعیین می کند ، [فاصله نقطه ای] در چاپگرها ، فاصله بین نقطه های ماتریس نقطه ای را گویند در نمایش تصویری ، میزانی برای سنجش وضوح تصویر است به عبارت دیگر فاصله عمودی بین پیکسلهای هم رنگ است که به میلی متر بیان میشود هر چه این مقدار کمتر باشد ، تصویر از وضوح بیشتری برخوردار است‎ ; به عنوان مثال ، یک مونیتور با فاصله نقطه ای ‎ 0/28 میلی متر ، نسبت به مونیتور با فاصله نقطه ای ‎ 0/31 میلی متر تصاویر را واضحتر نشان میدهد البته این تفاوت نسبت به روش مورد استفاده سازنده برای تعیین فاصله نقطه ای محصول ، متغیر است نیز نگاه کنید به ‎ CRT نمایشگر
dot pitch
پهنای کاراکترها در هر اینچ واحد سنجش تعداد کاراکترهای هم عرض در هر اینچ اگر پهنای کاراکترها ثابت باشند این تعداد در واحد اینچ ثابت است اما اگر متفاوت باشند ( مانند Im ) فقط می توان متوسط تعداد کاراکترها را در هر اینچ بیان کرد ، پرتاب کردن ؛ درجه ؛گام ؛ سنجش تعداد دخشه ؛ تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده ، واحدی برای سنجش تعدا کاراکترها (حروف هم عرض) در هر اینچ افقی می باشد به عنوان مثال ، 10 pitchبه این مفهوم است که در هر اینچ خط ده کاراکتر جای می گیرد ، واحدی برای سنجش تعداد کاراکترها (حروف هم عرض) در هر اینچ افقی میباشد به عنوان مثال ، ده ‎ pitch به این مفهوم است که در هر اینچ خط ، ده کاراکتر جای میگیرد در شمارش این کاراکترها ، فواصل بین آنها نیز در نظر گرفته میشوند به عنوان مثال ، در مجموعه حروفی که واحد ‎pitch آنها ‎ 10 است ، هر کاراکتر به همراه فاصله خالی بدنبال آن عرضی معادل یک دهم اینچ دارد در مجموعه حروف نسبی ، اندازه آنها معمولا به نقطه بیان میشود که به جای عرض ، طول حروف را مشخص میسازد در واحد ‎ pitch هر چه عدد مربوطه بیشتر باشد ، حروف کوچکترند ، در حالی که در واحد نقطه ، هر چه عدد مربوطه بیشتر باشد حروف نیز بزرگتر خواهند بود مقایسه کنید با ‎ ; point نیز نگاه کنید به ‎ character per inch
pitch
مجموعه حروف متناسب - استفاده از کاراکترهایی با پهنای مختلف ، اما دارای شکل و اندازه ی یکسان در این مجموعه مثلاً M پهن تر ازI است در مقایسه با مشاین تحریر یا چاپگر که از کاراکترهایی با پهنای ثابت استفاده می کنند ، این مجموعه ظاهر حروف را بهبود داده و آن را خواناتر می کند اکثر کتابها و روزنامه ها از این مجموعه استفاده می کنند نگاه کنید به typeface; type برای دیدن تصویر ، نگاه کنید به pitch
proportional pitch
درجه شیار ، گام شیار ، فاصله شیار ، فاصله شیار گام شیار درجه شیار
track pitch
پهنای متغیر طراحی از حروف که در آن حروف می توانندپهنای متغیری داشته باشند مثلا i می تواند باریکتر از w باشد تام دیگر این طرح proportional pitch است بر خلاف fixed pitch
variable pitch

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن