معادل انگلیسی تصویر نمایش ، [فریم نمایشی] یک تصویر از رشته تصاویر متحرک نیز نگاه کنید به ‎ frame

مهندسی كامپيوتر و IT
تصویر نمایش ، [فریم نمایشی] یک تصویر از رشته تصاویر متحرک نیز نگاه کنید به ‎ frame
display frame
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تصویر نمایش ، [فریم نمایشی] یک تصویر از رشته تصاویر متحرک نیز نگاه کنید به ‎ frame
قابک فرزند
child frame
قاب یا چارچوب داده ، [قاب داده ها] بسته ای از اطلاعات که به عنوان یک واحد در شبکه ارتباطاتی مخابره میشود قاب داده ها به وسیله پروتکل لایه ارتباطی داده ها برای شبکه تعریف شده و فقط در سیم بین ایستگاههای شبکه وجود دارد (اطلاعات در سطوح دیگر ، شکلهای دیگر به خود میگیرند) در این طرح ، داده ها بین اطلاعات کنترلی ابتدایی و انتهایی قاب داده ها محصور میشوند نیز نگاه کنید به ‎ frame
data frame
قاب عکسهای دیجیتالی ، دستگاهی به اندازه شکل یک قاب عکس معمولی می‌باشد که چندین عکس را در قالبی به طور خودکار نشان می‌دهد و از طریق خط تلفن به اینترنت وصل می‌باشد که عکسهای جدید و اطلاعات را برای نمایش در صفحه قاب ، دریافت می‌کند در واقع قاب ، یک نوع کامپیوتر ساده با تمام اجزاء آن می‌باشد ولی در قالب ساده‌تر
digital picture frame
نمایش دادن ؛ صفحه نمایش؛ نمایشگر ؛ نمایاندن ؛نمایش ، نمایشگر ، صفحه نمایش یک وسیله خروجی کامپیوتر است که ساختار آن معمولا بر اساس نمایشگرهای CRT می باشد در کامپیوترهای CLD یا پلاسمای گازی است نوع نمایشگر قابل استفاده در کامپیوترها به نوع آداپتور نمایشی نصب شده در آنها بستژی دارد ، [نمایشگر] یک وسیله خروجی کامپیوتر است که ساختار آن معمولا براساس نمایشگرهای ‎ CRT میباشد در کامپیوترهای قابل حمل و کتابی ، نمایشگر معمولا یک صفحه صاف ‎ LCD یا پلاسمای گازی است نوع نمایشگر قابل استفاده در کامپیوترها به نوع آداپتور نمایشی نصب شده در آنها بستگی دارد نیز نگاه کنید به ‎ flat-panel display ، ‎liquid crystal ‎ display ، ‎ video adapter ، ‎ video display ، (صفحه‌ی) نمایش
display
آداپتور صفحه نمایش ، اداپتور صفحه نمایش کارت گرافیک ، [آداپتور نمایشی] نگاه کنید به ‎ video adapter
display adapter
[ویژگی نمایشی] کیفیت کاراکتر یا تصویری که روی صفحه مونیتور به نمایش درمیآید از ویژگیهای نمایشی میتوان رنگ ، شدت نور ، و حالت چشمک زنی را نام برد به عنوان مثال ، با استفاده از این ویژگیها میتوان اثرات نمایشی معکوس (حروف سفید در زمینه سیاه در مقایسه با حروف سیاه در زمینه سفید) را ایجاد نمود اگر در برنامه ای امکان تغییر رنگ و عناصر تصویری دیگر وجود داشته باشد ، کاربران میتوانند ویژگیهای نمایشی آن را کنترل نمایند
display attribute
زمینه نمایش ، [زمینه نمایش] در گرافیک کامپیوتری ، بخشی از صفحه نمایش است که هنگام تغییر عناصر دیگر ، ثابت میماند ، مانند کادر دور پنجره ها یا الگوهای یک برنامه ترسیمی
display background
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display board
کارت گرافیک ، [کارت نمایشی] نگاه کنید به ‎ video adapter
display card
کنسول نمایش
display console
کنترلهای صفحه نمایش
display controls
چرخه نمایش ، [چرخه نمایش] مجموعه کاملی از وقایعی که برای نمایش تصاویر کامپیوتری روی صفحه نمایشگر ، باید انجام بگیرند: از تولید نرم افزاری تصویر گرفته تا عملیات سخت افزاری لازم برای ظهور آن در صفحه نمایش نیز نگاه کنید به ‎ refresh cycle
display cycle
دستگاه نمایش ، [دستگاه نمایش] نگاه کنید به ‎ display
display device
عنصر صفحه نمایش ، [عنصر نمایشی] نگاه کنید به ‎ graphics primitive
display element
وجود نمایش ، [شی نمایشی] نگاه کنید به ‎ entity ، ‎ graphics primitive
display entity
طرح نمایش ، [طرح نمایشی] طرح حروف مناسب سر فصلها و عناوین در اسناد که نسبت به قسمتهای دیگر متن متمایز میباشد طرحهای ‎Sans serif مانند ‎ Helvetica و ‎ Avant Garde اغلب برای این منظور مناسب هستند مقایسه کنید با ‎ ; body face نیز نگاه کنید به ‎ sans serif
display face
پیش نمای تصویر
display foreground
جلوه دادن تصویر
display highlighting
نمای تصویر ، [تصویر نمایشی] مجموعه ای از عناصری که در یک زمان در صفحه نمایش کامپیوتر ظاهر میشوند
display image
آموختن از راه دور
display learning
فهرست نمایش ، فهرست انتخاب نمایشی
display menu
صفحه نمایش ، [صفحه کامل نمایشی] یک صفحه کامل از اطلاعات نمایشی که در حافظه ویدئویی کامپیوتر ذخیره میشود کامپیوترها میتوانند حافظه ویدئویی کافی برای نگهداری همزمان بیش از یک صفحه قابل نمایش داشته باشند در این موارد ، برنامه نویسان (بخصوص آنهایی که روی تصاویر متحرک کار میکنند) میتوانند با ایجاد یا اصلاح یک صفحه کامل نمایشی هنگامی که کاربر تصویری را روی مونیتور میبیند ، صفحه نمایش را نوسازی کنند نیز نگاه کنید به ‎ animation
display page
صفحه نمایش - صفحه ی کوچکی که اطلاعات را روی قطعه ای از تجهیزات بدون مانیتور نمایش می دهد مثلاً چاپگگر لیزری HP 4M دارای صفحه نمایشی است که می تواند وضعیت کارهای چاپی رانشان دهد
display panel
درگاه وسیله نمایش
display port
نگارش بسط یافته از زبان POSTSCRIPT که برای تصویر گذاری مستقل از دستگاه در محیط چند وظیفه ای توسعه یافته است ، نگارش توسعه یافته ای از زبان پست اسکریپت که برای تصویر سازی مستقل از دستگاه (از جمله مونیتور و چاپگر) در محیط چند وظیفه ای طراحی شده است برخی از سازندگان سخت افزاری ، از این طرح به عنوان روش استاندارد تصویر سازی برای دستگاههای نمایشگر و چاپگر استفاده میکنند نیز نگاه کنید به ‎ PostScript
display postscript
برای تغییر در نمایش صفحه مانند عکس میزکار یا تغییر پوسته و به Control panel>Display بروید
display properties
صفحه نمایشگر ، [صفحه نمایشگر] بخشی از واحد ویدئویی که تصاویر روی آن نشان داده میشوند نیز نگاه کنید به ‎ CRT
display screen
پرده نمایش
display screen, screen
سطح نمایش
display surface
ترمینال نمایش ، پایانه نمایشگر ، [پایانه نمایش] نگاه کنید به ‎ terminal
display terminal
میزان دقیقی که با آن اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند ، میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند ، میزان دقتی که با آن اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display tolerance
نوع نمایش
display type
واحد نمایشگر ، واحد نمایش ، واحدنمایش ؛ واحد نمایشگر ، واحد نمایشگر واحد نمایش
display unit
قاب کردن ؛ چارچوب قاب ، قاب ، فریم - 1- یکی از تصاویر متوالی در ویدیو یا انیمیشن وقتی این تصاویر به سرعت یکی پس از دیگری نمایش داده می شوند ، احساس حرکت به وجود می آید 2- ناحیه ای کادربندی شده در یک صفحه ی وب نگاه کنید به frame HTML 3- ناحیه ای کادربندی شده که قرار است حاوی متن یا یک گرافیک باشد ، فریم ، تک تصویر ، چارچوب اصطلاحاتی که در ارتباطات و گرافیک کامپیوتری به مفهوم محیط و کادر دور می باشد در ارتباطات سریال ناهمگام ، یک واحد مخابره ای است که گاهی اوقات بر اساس زمان سپری شده سنجیده می شود و با یک بیت آغازین و یک بیت انتهایی همراه است در ارتباطات همگام ، بسته ای از اطلاعات است که به عنوان یک واحد مخابره می شود ، فریم به یک بلاک اطلاعات که گره ها از طریق ارسال آنها با یکدیگر مرتبط می گردند ، اطلاق می گردد فریم ها مشابه جملات در زبانهای طبیعی ( فارسی ، انگلیسی ) می باشند در هر زبان طبیعی برای ایجاد جملات ، مجموعه قوانینی وجود دارد مثلا" یک جمله می بایست دارای موضوع و مفهوم باشد پروتکل های اترنت مجموعه قوانین لازم برای ایجاد فریم ها را مشخص خواهند کرد اندازه یک فریم محدود بوده ( دارای یک حداقل و یک حداکثر ) و مجموعه ای از اطلاعات ضروری و مورد نیار می بایست در فریم وجود داشته باشد مثلا" یک فریم می بایست دارای آدرس های مبداء و مقصد باشد آدرس های فوق هویت فرستنده و دریافت کننده پیام را مشخص خواهد کرد آدرس بصورت کاملا" اختصاصی یک گره را مشخص می نماید ( نظیر نام یک شخص که بیانگر یک شخص خاص است ) دو دستگاه متفاوت اترنت نمی توانند دارای آدرس های یکسانی باشند ، صحنه
frame
قاب کامل
full frame
قاب کلیدی - ( درنرم افزار انیمیشن ) تصویری هنری که لحظه ای از یک انیمیشن را نشان می دهد کامپیوتر قابهای میانی را میان قابهای کلیدی تولید می کند
key frame
قاب کلیدی
keyframe
کامپیوتر بزرگ R> از خصوصیات این کامپیوترها می توان به موارد زیر اشاره کرد : 1- بزرگ و گران قیمت هستند 2- مورد استفاده آن در شرکتهای بزرگ ، سازمانهای دولتی و موسسه های علمی - تحقیقاتی است 3- از آنها می توان بصورت پیوسته در 24 ساعت روز و 365 روز سال استفاده کرد 4- توانایی پردازش تعداد عظیمی کار و محاسبات بسیار پیچیده را دارند رجوع به mainframe computer
main frame
مین فریم، رایانه های بزرگ
Mainframe
پیوند ریز کامپیوتر و کامپیوتر بزرگ
micro to main frame
قالب صفحه ؛ قاب صفحه ، [قاب صفحه ، چارچوب صفحه] یک آدرس فیزیکی که یک صفحه حافظه مجازی به قالب آن در میآید در سیستمی با صفحات ‎ 4096 بایتی ، قاب صفحه صفر به آدرسهای فیزیکی صفر تا ‎ 4095 پاسخ میدهد نیز نگاه کنید به ‎ paging ، ‎ virtual memory
page frame
قاب سیمی
wire frame
قاب سیمی ، اسکلتی - ترسیمی که به صورت طرح کلی نمایش داده می شود نمایش این نوع ترسیم از یک تصویر بسیار سریعتر از نمایش ترسیم کامل از تصویر است در این نوع ترسیم ، جزئیاتی که در آن قابل دیدن هستند ، ممکن است در تصویر نهایی محو شوند ، بسیاری از برنامه های ترسیم امکان می دهند تا تصویر اسکلتی یا نهایی ار ویرایش کنید
wireframe

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن