معادل انگلیسی کنترل جریان

مهندسی كامپيوتر و IT
کنترل جریان
flow control
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کنترل جریان
کنترل دستیابی
access control
کنترل پذیرش
admission control
کنترل صفحه نمایش انسی ، کنترل صفحه نمایش با استاندارد ای ان اس ای - استفاده از رشته کارکترهای استاندارد که وقتی به صفحه نمایش کامپیوتر ارسال می شوند موجب عملیاتی مانند پاک شدن صفحه می شوند برخی از کامپیوترها در تمام اوقات از این کدها پیروی می کنند کامپیوترهای سازگار با پی سی که سیستم عامل داس را اجرا می کنند از کدهای مزبور هنگامی پیروی می نمایند که فایل کانفینگ سیس دارای چنین پیامی باشند کدهای فوق با به کارگیری سرویسهای داس به جای سرویسهای بایس به صفحه نمایش ارسال می شوند ( درکامپیوترهای سازگار با پی سی می توان این کدها را برای تعریف عملکرد جدید کلیدهای صفحه کلید به کار برد )به راهنمای فنی داس نگاه کنید تا جزئیات بیشتری را به دست آورید تمام رشته های کنترلی کد 27 شروع شده و به دنبال آنها کارکتر می آید بسیاری از آنها دارای اعدادی هستند که نشان می دهند مکان نما چه مقدار باید حرکت داده شود یا در کدام محل قرار گیرد ، کنترل صفحه نمایشANSI ، کنترل صفحه نمایش ‎ANSI
ansi screen control
کنترل اپلیکیشن
Application Control
کنترل ناهمگام
asynchronous control
کنترل عددی توسط کامپیوتر
computer numerical control
کنتری عددی کامپیوتری
computerized numerical control
تنظیم زنجیری سرعت موتور
concatenation motor control
کنترل همروندی، کنترل همزمانی
concurrency control
کنترل ازدحام
Congestion Control
کنترل - مؤلفه ای نرم افزاری در Activex ، Visual Basic یا سیستمی مشابه آن اکثر کنترل های اولیه ، مؤلفه های رابط کاربر مانند کادرهای کنترل ، نوارهای لغزنده و نظایر آن هستند ، [کنترل] مدیریت و سرپرستی کامپیوتر و تواناییهای پردازشی آن جهت حفظ نظم حین انجام کارها و فعالیتها کنترل در هر دو جنبه نرم افزاری و سخت افزاری مطرح میشود به عنوان مثال ، در رابطه با سخت افزار ، کنترل عملیات سیستم میتواند در یک مسیر داده ای بنام گذرگاه کنترلی صورت گیرد از سوی دیگر ، در مورد نرم افزار ، کنترل به دستورالعملهای برنامه ای اطلاق میگردد که مدیرت کار با داده ها را برعهده دارد کنترل ، در تمام شکلها و کاربردهایش ، به سنجشهایی اطلاق میگردد که برای حول اطمینان از انجام بدون اشکال امور در زمان مناسب و به ترتیب مطلوب ، در نظر گرفته میشوند در رابطه گرافیکی کاربر ، این اصطلاح به بخشی از صفحه نمایش اطلاق میگردد که کاربر با استفاده از آن میتواند کاری را انجام دهد شاید متداولترین این بخشها ، دکمه ها (برای انتخاب گزینه ها) و نوارهای مرور (برای جابجا کردن اسناد در پنجره) باشند ، (کلید) مهار
control
برنامه برای کپی کردن
copy control
کنترل مکان نما ، [کنترل مکان نما] توانایی کاربر کامپیوتر در انتقال مکان نما به محل مشخصی در صفحه نمایش کلیدهای مشخص شده با فلشهای رو به بالا ، رو به پایین ، به سمت چپ و به سمت راست ، و همچنین کلیدهای خاص دیگری مانند ‎ Backspace ، ‎ Home و ‎ End به کنترل مکان نما اختصاص دارند ابزارهای اشاره گر مانند ماوس نیز میتوانند در جابجاییهای مکان نما نقش داشته باشند در برنامه های کاربردی اغلب برای حرکت مکان نما ، عملکرد خاصی برای ماوس ، و ترکیبهای کلیدی در نظر گرفته میشود
cursor control
کنترل داده ، کنترل داده ها ، [کنترل داده ها] یکی از جنبه های مدیریت داده هاست که مشخص میکند چه کسی و چگونه داده ها را مورد استفاده ، دستیابی ، تغییر و تملک قرار داده است
data control
کنترل اتصال داده
data link control
کنترل نسبت داده ای
data rate control
کنترل دیجیتال ، کنترل دیجیتالی
digital control
کنترل عددی مستقیم روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
direct numerical control
کنترل انرژی
energy control
بررسی خطا ، کنترل خطا طراحی که توسط نرم افزار ، سخت افزار یا برنامه ها اجرا می شود تا خطاهای معرفی شده به یک سیستم مخابراتی را کشف یا ویرایش کند
error control
Externally Specified Index control کنترل با فراست ، ‎Externally Specified Index control کنترل با فراست
esi control
کنترل با فراست
externally specified index control
کنترل امتدادیابی میدانی
field-oriented control
جاری کردن ؛ جریان ؛ روند ؛ گردش ، شاره ، جریان ، گردش
flow
تحلیل جریان ؛ تحلیل روند ، [تحلیل جریان] روش پیگیری جریان انواع مختلف اطلاعات در سیستم کامپیوتر ، بخصوص از نقطه نظر امنیتی و کنترلهایی که جهت حفاظت و صحت اطلاعات اعمال میگردد
flow analysis
نمودار گردشی ؛ شمای عملیات ، نمودار گردش کار
flow chart
بقای جریان
flow conservation
نمودار جریان ؛ نمودار گردشی
flow diagram
تابع شاره
flow function
شبکه جریان
flow network
شمای عملیاتی ؛ نمودار گردش کار ؛ روند نمایی ؛ نمودار گردشی ؛ روند نما ، نمودار گردش کار ، نمایش رون برنامه نموداری با نشانه ها و کلماتی که یک الگوریتم ( چگونگی حل یک مسئله ) را به طور کامل شرح می دهد حرکت از یک مرحله به مرحله بعدی با یک علامت پیکان بیان می شود جملات ( شروع ) و ( پایان ) درون بیضی و جملات عملیاتی درون مربع و جملات تصمیم گیری ، درون لوزی نوشته می شوند جمله ی تصمیم گیری سئوال بلی یا خیر از شما می پرسد اگر پاسخ بلی باشد مسیر بر چسب دار ، بلی دنبال می شود ، در غیر این صورت ، مسیر دیگری پیگیری خواهد شد معمولاً نوشتن فلو چارت به حل آسان مسئله ی برنامه نویسی پیچیده کمک می کند اگر چه با طرح برنامه نویسی ساخت یافته ، از این نمودارها کمتر استفاده می شود ، روندنما ، نمودار جریان کار ، فلوچارت نموداری که مسیر داده ها در برنامه یا سیستم اطلاعاتی و همچنین عملیاتی که در نقاط خاصی از مسیر روی داده ها انجام می شود را نشانی می دهد در روندنما برای مشخص شدن عملیات مختلف ، از توضیحات و علامتهایی مانند مربع ، لوزی و بیضی استفاده می شود که خطوط و فلشهای بین این اشکال جریان داده ها از یک نقطه به نقطه دیگر را نشان می دهند ، [روندنما ، فلوچارت] نموداری که مسیر داده ها در برنامه یا سیستم اطلاعاتی و همچنین عملیاتی که در نقاط خاصی از مسیر روی داده ها انجام میشود را نشانی میدهد در روندنما برای مشخص شدن عملیات مختلف ، از توضیحات و علامتهایی مانند مربع ، لوزی و بیضی استفاده میشود که خطوط و فلشهای بین این اشکال جریان داده ها از یک نقطه به نقطه دیگر را نشان میدهند روندنما به عنوان یک نقشه گرافیکی که عملیات یک برنامه یا سیستم را نشان میدهد ، در نمایش نحوه کار یک برنامه و درک عملیات آن موثر و مفید میباشد
flowchart
نماد نمودار گردشی
flowchart symbol
راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار به کار برده می شود ، یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکار برده می شود ، یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکار برده می شود
flowchart template
اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار ، اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
flowchart text
روند نما
flowcharter
علامتی برای نمایش عملیات داده ها ؛ روند کار یا وسایل روی یک نمودار گردش کار به کار برده می شود ، علامتی برای نمایش عملیات ، داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کار بکار برده می شود ، علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسایل روی یک نمودار گردش کار به کار برده می شود
flowcharting symbol
بی نظمی کنترل جریان
flow-control irregularity
خط گردش ، خط سیر ، خط مسیر ، خط جریان ، خط جریان ؛ خط مسیر ؛ خط سیر ؛ خط گردش ، خط گردش خط سیر خط مسیر خط جریان
flowline
کنترل فرم ها
forms control
روش الکتریکی که برای سوار کردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود ، روش الکتریکی که برای سوار کردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
head-load control
کنترل پیوند داده های سطح بالا
high level data link control
نگاه کنید به ‎ HDLC
high-level data link control
Ignition Control کنترل احتراق
ignition control
فدراسیون بین المللی کنترل خودکار
international federation for automatic control
کنترل موجودی ، کنترل ذخایر موجودی انبار کنترل دارایی
inventory control
کنترل خط
line control
کنترل دسترسی به رسانه
media access control
کنترل دسترسی به رسانه
medium access control
کنترل شبکه
network control
کنترل عددی ، کنترل عددی (NC)
numerical control
کنترل سازمانی
organization control
کنترل توان
power control
کنترل فرآیند ، کنترل فرایند ، بررسی فرآیند
process control
کنترل برنامه
program control
کنترل پروژه
project control
کنترل کیفیت
quality control
دستگاه الکترونیکی که از راه دور دستگاه دیگری را کنترل می کند
remote control
کنترل خطر
risk control
کنترل دسترسی مبتنی بر قاعده
Role-Based Access Control
کنترل متوالی ؛ کنترل ترتیبی ، کنترل ترتیبی کنترل متوالی
sequence control
کنترل بهینهی منفرد
Singular optimal control
کنترل آغازی ، کنترل اغازی
start up control
کنترل پیوند داده ای همگام ، SDLC پروتکلی جهت اداره همزمان انتقال اطلاعات بر روی شبکه ساخت کمپانی IBM در سال 1970 ، نگاه کنید به ‎ SDLC
synchronous data link control
کنترل توپولوژی
Topology control
کنترل ترافیک
traffic control
برنامه ای که برای کنترل صدای سیستم استفاده می شد آن را در Start Menu>Programs>Accessories>Entertainment تنظیم کنید
volume control

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن