معادل انگلیسی عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده

مهندسی كامپيوتر و IT

عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده

program verification

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده

بازبینی کارت

card verification

بازبینی داده

data verification

اعتبارسنجی عملی

experimental verification

درستی یابی رسمی ، درستی‌یابی رسمی

formal verification

بازبینی کلیدی

key verification

برنامه - مجموعه ای از دستورالعمل ها که برای اجرا به کامپیوت ارائه می شود برنامه می تواند به هر زبان برنامه نویسی مانند ، بیسیک یا پاسکال ، یا زبان اسمبلی نوشت نگاه کنید به application program; utility ، برنامه نوشتن ، برنامه ، برنامه مترادف نرم افزار ، رشته دستورالعمل هایی است که توسط کامپیوتر قابل اجرا می باشد این اصطلاح می تواند به کد اصلی یا نگارش اجرایی آن (زبان ماشین) نیز اطلاق گردد ، [برنامه] مترادف نرم افزار ، رشته دستورالعملهایی است که توسط کامپیوتر قابل اجرا میباشد این اصطلاح میتواند به کد اصلی یا نگارش اجرایی آن (زبان ماشین) نیز اطلاق گردد برنامه کد اصلی ، عبارتها و فایلهای لازم برای تفسیر یا کامپایل کامل را تداعی نموده و برنامه قابل اجرا میتواند در یک محیط مشخص بار گذاری شده و مستقل از دیگر برنامه ها به اجرا درآید نیز نگاه کنید به ‎ program creation ، ‎ routine ، ‎ statement

program

کلید دستیابی برنامه ، کلید جلب توجه برنامه ، کلید جلب توجه برنامه کلید دستیابی برنامه

program attention key

[کارت برنامه] نگاه کنید به ‎ PC Card ، ‎ ROM card

program card

[کارتریج برنامه] نگاه کنید به ‎ ROM cartridge

program cartridge

اتصال برنامه

program chaining

کنترل برنامه ، کدگذاری برنامه

program coding

کنترل برنامه

program control

تصحیح برنامه

program correctness

شمارنده ی برنامه

Program counter

[تولید برنامه] روند تهیه یک برنامه (یا یک فایل اجرایی) تولید یک برنامه در سه مرحله صورت میگیرد: (‎1) ترجمه یک کد مبنا سطح بالا به کد مبنا زبان اسمبلی ، (‎2) اسمبل کد مبنا زبان اسمبلی به شکل فایلهای مقصود زبان ماشین ، (‎3) پیوند فایلهای مقصود زبان ماشین با فایلهای داده ای مختلف ، و فایلهای کتابخانه ای در یک فایل اجرایی برخی از کامپایلرها مستقیما از مبنا سطح بالا به زبان ماشین میروند ، و برخی از محیطهای مجتمع نیز تمام این سه مرحله را در یک فرمان خلاصه میکنند نیز نگاه کنید به ‎ assembler ، ‎ compiler ، ‎ linker ، ‎ program

program creation

زبان تشریح صفحه

program decription langauge

چرخه ایجاد برنامه

program development cycle

ابزار توسعه برنامه

program development tools

فن ارزیابی و بررسی برنامه

program evaluation and review technique

اجرای برنامه

program execution

فایل برنامه ، [فایل برنامه] فایلی که بخش اجرایی یک برنامه کامپیوتری مانند واژه پرداز ، صفحه گسترده یا بسته های ارتباطاتی را در خود جای میدهد هر برنامه بسته به اندازه و پیچیدگی آن میتواند در فایلهای متعددی ذخیره شود که هر یک بخشی از دستورالعملهای لازم برای انجام عملکرد کلی برنامه را در خود جای میدهند به عنوان مثال ، ممکن است امور مربوط به ورود و ویرایش متن یک برنامه واژه پردازی در فایل برنامه ای اصلی و قابلیتهای کنترل املایی ، فرهنگ لغات و مترادفهای آن در فایلهای دیگری جای داشته باشند ، که البته تمام اینها فایلهای برنامه ای محسوب میشوند مقایسه کنید با ‎ document file

program file

پوشه ای مربوط به ویندوز که در آن برنامه های نصب شده قرار دارد فایلهای مربوط به یک برنامه

program files

نمودار گردشی برنامه ، نمودار گردش کار برنامه ، روند نمای برنامه ، روند نمای برنامه نمودار گردش کار برنامه نمودار گردشی برنامه

program flowchart

کلید تابعی ای برنامه

program function key

برنامه ساز ، تولید کننده برنامه ، مولد برنامه ، [مولد برنامه ، برنامه ساز] برنامه ای که برنامه های دیگری را براساس مجموعه مشخصات و روابط ارائه شده توسط کاربر ، تولید میکند نیز نگاه کنید به ‎ application generator ، ‎fourth-generation ‎ language

program generator

گراف برنامه

program graph

گروه برنامه - مجموعه ای از برنامه های کاربردی در میکروسافت ویندوز 3 1 که تصاویر آنها در یک پنجره - که را می توان آن را به اندازه ی یک تصویر کوچک در آورد - قرار دارند به روشهای متعددی ، یک گروه برنامه ، مشابه با یک subdirectory یا Macintosh folder است یک برنامه ی کاربردی می تواند در بیش از یک گروه برنامه ظاهر شود وقتی ویندوز 95 در سیستمی که قبلاً از ویندوز 3 1 استفاده می کرده نصب شود ، گروههای برنامه در start menu نگهداری می شوند

program group

شناسامه برنامه ، شناسنامه برنامه یک رشته 1 تا 8 کاراکتری که شماره شناسه برنامه ای که شرکت سازنده آن را می سازد مشخص می کند منبع: IBM Terminology

program id

وقفه برنامه ، قطع برنامه ، وقفه برنامه قطع برنامه

program interrupt

زبان برنامه ، زبان برنامه نویسی

program language

کتابخانه برنامه ، کتابخانه برنامه ها

program library

لیست برنامه ، لیست برنامه نسخه ای (معمولا روی کاغذ) ار کد مبناء یک برنامه برخی از کامپایلرها می توانند لیست برنامه ها را با شماره خطوط و ارجاعات متقابل تهیه کنند لیست برنامه نسخه ای (معمولا روی کاغذ) از کد مبناء یک برنامه ، [لیست برنامه] نسخه ای (معمولا روی کاغذ) از کد مبنا یک برنامه برخی از کامپایلرها میتوانند لیست برنامه ها را با شماره خطوط و ارجاعات متقابل تهیه کنند

program listing

[منطق برنامه] منطقی که در پشت طراحی و ساخت برنامه قرار داشته و دلایل و نحوه عملکردهای آن را مشخص میسازد نیز نگاه کنید به ‎ logic error

program logic

نگهداری برنامه ، روند پشتیبانی ، اشکال زدایی و ارتقا برنامه در پاسخ به کاربران و یا بطور کلی در بازار میباشد

program maintenance

مدیر برنامه - برنامه ای در میکروسافت ویندوز 3 1 که امکان می دهد تا برنامه های کاربردی را تشخیص داده و اجرا کنید این برنامه -به طور پیش فرض - قسمت عمده ی صفحه را اشغال کرده و امکان کنترل تما برنامه های کاربردی دیگر را از درون آن می دهد به همین دلیل ، این برنامه برای بسیاری از مردم عبارت است از ویندوز با بستن این برنامه ، از ویندوز خارج می شوید

program manager

جایگذاشت برنامه

program overlay

بسته برنامه

program package

محصول برنامه ، فراورده برنامه ، محصول برنامه فرآورده برنامه

program product

برنامه ای برای رمز گذاری روی فایلها

program protector

خصیصه برنامه ، مشخصه برنامه

program specification

مشخصه برنامه ، خصیصه برنامه

program spevification

پشته برنامه

program stack

[وضعیت برنامه] شرایط فعلی برنامه (به عبارت دیگر ، محتویات پشته ، حافظه و دستورالعمل در حال اجرا) در یک لحظه مشخص میباشد

program state

[شرح برنامه] عباراتی که نام برنامه ، شرح مختصری در مورد عملیات و اطلاعات دیگری در مورد آن را در خود جای میدهد زبانهایی مانند پاسکال ، شرح صریح و واضحی دارند ، اما برخی دیگر از آنها اشکال دیگری از تشریحات (مانند تابع ()‎ main در زبان ‎C) را مورد استفاده قرار میدهند

program statement

کلمه وضعیت برنامه

program status word

توقف برنامه

program stop

انباره برنامه

program storage

سوئیچ برنامه

program switch

تست برنامه

program testing

ارتباط دو برنامه با همدیگر

program to program communication

چرخه نوشتن و پاک کردن

program/erase cycle

[برنامه نویس ، برنامه ریز ، برنامه ساز] شخصی که برنامه های کامپیوتری و گاهی اوقات رشته دستورالعملهای قابل انجام توسط کامپیوتر را نوشته و اشکال زدایی میکند بسته به گستردگی پروژه و محیط کاری ، ممکن است یک برنامه نویس به تنهایی نوشتن آن را به عهده بگیرد و یا این که چندین برنامه نویس در یک تیم هر یک جداگانه امور مربوط به طراحی و نوشتن بخشهای مختلف برنامه را به انجام برسانند در سخت افزار ، وسیله ای است که برای برنامه دهی تراشه های حافظه فقط خواندنی مورد استفاده قرار میگیرد نیز نگاه کنید به ‎ PROM ، ‎ ROM

programer

[زبان برنامه نویسی] یک زبان مصنوعی که برای تعریف رشته دستورالعملهای قابل پردازش و اجرا توسط کامپیوتر ، مورد استفاده قرار میگیرد بطور کلی ترجمه عبارات اصلی نوشته شده به زبان برنامه نویسی به کد ماشین قابل اجرا برای کامپیوتر ، میتواند به وسیله برنامه دیگری مانند کامپایلر بطور اتوماتیک صورت بگیرد البته برخی از زیر مجموعه های زبان انگلیسی به وسیله زبانهای نسل چهارم قابل استفاده و فهم هستند نیز نگاه کنید به ‎ compiler ، ‎ natural language ، ‎ program

programing language

قابل برنامه ریزی ، قابل برنامه نویسی ، برنامه پذیر ، [قابل برنامه ریزی] قابلیت پذیرش دستورالعملها جهت انجام یک روند یا عملیات میباشد قابلیت برنامه ریزی یکی از خصوصیات کامپیوتر است ، برنامه ‌پذیر

programmable

ماشین حساب قابل برنامه نویسی

programmable calculator

مقابله برنامه ریزی شده

programmable check

رابط مخابراتی برنامه پذیر

programmable communications interface

کلید برنامه پذیر - کلیدی بر روی صفحه کلید کامپیوتر که عملکرد آن به نرم افزار در حال اجرا بستگی دارد در بسیاری از موارد ، کلیدهای برنامه پذیر می تواند به عنوان معادلی برای ترکیبات کلیدهای دیگر تعریف کرد ، [کلید تابعی قابل برنامه ریزی] کلیدهای ویژه ای در برخی از صفحه کلیدها که امکان اجرای ماکروها (ضربات کلیدی پشت سر هم) ثبت شده را برای کاربر فراهم میسازند این عمل را در صفحه کلیدهای استاندارد و پیشرفته نیز میتوان انجام داد اما کلیدهای تابعی قابل برنامه ریزی ، برای انجام این کار به نرم افزار مقیم در ‎ RAM نیاز نداشته و بنابراین ممکن است در برخی از نرم افزارهای کاربردی قابل استفاده نباشند مقایسه کنید با ‎ keyboard enhancer

programmable function key

صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی

programmable function keyboard

آرایه منطقی برنامه ریزی ، آرایه منطقی برنامه پذیر ، ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی ، [آرایه منطقی قابل برنامه ریزی] نگاه کنید به ‎ field-programmable logic array

programmable logic array

کنترل‌‌گر‌های منطقی قابل برنامه‌‌پذیر

Programmable Logic Controllers

حافظه برنامه پذیر

programmable memory

انتخاب گزینه ی برنامه پذیر - نگاه کنید به POS( تعریف 2 )

programmable option select

حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی ، حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر ، حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی ، حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی ، حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی

programmable read only memory

[حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی] نگاه کنید به ‎ PROM

programmable read-only memory

ترمینال قابل برنامه ریزی

programmable terminal

[رابط برنامه ای] یک رابط کاربر وابسته به فرمانهای کاربر یا یک زبان برنامه ای خاص (در مقابل کاربر گرافیکی کاربر) ‎ UNIX و ‎ MS-DOS ، رابط برنامه ای داشته و اپل مکینتاش و میکروسافت ویندوز رابط گرافیکی کاربر دارند نیز نگاه کنید به ‎ command line interface ، ‎ graphical user interface ، ‎ iconic interface همچنین مجموعه توابعی است که سیستم عامل آنها را در اختیار برنامه نویس قرار میدهد نیز نگاه کنید به ‎ application programming interface

programmatic interface

برنامه‌ریزی‌شده

programmed

بررسی برنامه ریزی شده

programmed check

کامپیوتر برنامه ریزی شده

programmed computer

ورودی - خروجی برنامه ریزی شده ، ورودی ‎ - خروجی برنامه ریزی شده

programmed i/o

دستورالعمل برنامه ریزی شده ، آموزش برنامه ای

programmed instruction

برچسب برنامه ریزی شده

programmed label

منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی

programmed logic for automatic teaching operations

گزینه برنامه ریزی شده

programmed switch

برنامه نویس ، برنامه نویس - فردی که دستورالعمل ها را برای کامپیوتر فراهم می کند ، برنامه ریز ، برنامه ساز شخصی که برنامه های کامپیوتری و گااهی اوقات رشته دستورالعمل های قابل اجرا توسط کامپیوتر را نوشته و اشکال زدایی می کند ، برنامه‌ساز

programmer

برنامه نویسی تحلیل گر ، برنامه نویس / تحلیل گر ، برنامه نویس ‎ / تحلیل گر

programmer analyst

برد برنامه ریز

programmer board

سوئیچ برنامه

programmerm,s swicth

برنامه نویسان

programmers

سوئیچ برنامه

programmer's switch

برنامه نویسی ، برنامه نویسی - فرایند نوشتن دستورالعمل ها برای کامپیوتر به منظور اجرای آنها برنامه نویس نیاز به ایجاد مفهوم تعریف شده ای از چگونگی حل هر مسئه ای دارد ( نگاه کنید به algotithm ) ، سپس این مفهوم را باید به یک زبان کامپیوتری ترجمه کرد (نگاه کنید به programming language) ، و در پایان ، برنامه را باید قبل از سرویس دهی ، تایپ کرده ، وارد کامپیوتر نمود ، آزمایش و سپس اشکال زدایی کرد ، برنامه سازی ، برنامه ریزی هنر و علم تهیه برنامه های کامپیوتری برنامه نویسی با دانش یک یا جند زبان برنامه نویسی مثل بیسیک ، c ، پاسکال یا اسمبلی شروع می شود آشنایی با یک زبان برنامه نویسی به تنهایی برای تهیه برنامه های خوب کافی نیست ، بلکه برای این منظور باید به طور کامل با نظریه الگوریتم ، طرح رابط کاربر ، و خصوصیات وسایل سخت افزاری آشنا بود ، برنامه ‌نویسی ، برنامه‌سازی

programming

کمک برنامه نویسی

programming aids

رابط برنامه نویسی

programming interfaces

زبان برنامه نویسی

programming language

زبان برنامه نویسی برای اموزش محاوره ای

programming language for interactive teaching

بایگان برنامه نویسی

programming librarian

زبان شناسی برنامه نویسی ، زبان‌شناسی برنامه‌نویسی

programming linguistics

مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی

programming specifdication

مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی

programming specification

حکم برنامه نویسی

programming statement

تیم برنامه نویسی

programming team

درستی‌سنجی نرم ‌افزار

software verification

بررسی و تحقیق ، وارسی

verification

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی كامپيوتر و IT از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی كامپيوتر و IT بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما